بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : سه شنبه 7 آذر 1391      1:14
نایب رئیس اتاق بازرگانی، صنایع معادن و کشاورزی ایران:

مشکلات اقتصاد ایران را نمی شود پنهان کرد

اگر نگاه انتزاعی به توسعه داشته باشیم، می توانیم به آمارهای دولت استناد کنیم و مثلا بگوییم در فلان بخش فولاد 7 برابر رشد داشتیم؛ در مس 15 برابر و این آمارهایی که بعضا ارائه می شود را مبنای ادعای خود قرار دهیم، می توانیم بگوییم توسعه ایجاد کردیم

 

اقتصاد ایرانی، محمد عدلی: شرایط خاس فعالیت بخش خصوصی کشور، نگرانی های بسیاری را میان کارشناسان اقتصادی به وجود آورده است. در صورتی که وضعیت تولید بهبود نیابد، بخش مهمی از بدنه اقتصاد ایران با بحران مواجه می شود. پدارام سلطانی نایب رئیس اتاق ایران در گفت و گوی خود با سایت اقتصاد ایرانی در این مورد توضیح می دهد.

 

عده ای معتقدند که ورود درآمدهای هنگفت نفتی به اقتصاد که طی سال های گذشته رخ داد، تبعات ناخوشایندی را به همراه داشته در حالی که می شد از این درآمدها مراقبت کرد و در زیرساخت ها هزینه می شد تا به کمک توسعه کشور بیاید. فکر می کنید مسیری که در این سال ها برای  هزینه پول نفت انتخاب شد چه نسبتی با اهداف توسعه ای داشت؟

تحقیق هایی که راجع به کشورهای متکی به نفت یا متکی به ثروت ملی انجام شده نشان می دهد که آن ها هیچگاه نتوانستند با خرج کردن آن، مسیر توسعه را هموار کنند بلکه با خرج نکردن آن توانستند به آن برسند. این تفکر که با خرج کردن پول نفت در این سال ها که درآمدهای سرشاری نصیب کشور شد، می توان قدمی برای توسعه برداشت از همان ابتدا نسبت به آن تذکر داده شد. اقتصاددانان هشدار داده بودند که این مسیر با هیچ مکتب و تفکر اقتصادی سازگار نیست. تورم، غیررقابتی کردن تولید داخل و تنبلی اقتصاد حاصل چنین تفکری است که متاسفانه با عمل نکردن به توصیه اقتصاددانان، آثار مخرب هزینه پول نفت به این صورتی که طی سال های گذشته رخ داد، با آن مواجه شدیم. تجربه ای را انجام دادیم که از ابتدا می دانستیم به این نقطه خواهیم رسید. پس سزاوار آن بودیم.

اما دولت مدعی است که در بخش هایی از تولید ملی پیشرفت هایی حاصل شده که در مسیر توسعه بوده است؟

اگر نگاه انتزاعی به توسعه داشته باشیم، می توانیم به آمارهای دولت استناد کنیم و مثلا بگوییم در فلان بخش فولاد 7 برابر رشد داشتیم؛ در مس 15 برابر و این آمارهایی که بعضا ارائه می شود را مبنای ادعای خود قرار دهیم، می توانیم بگوییم توسعه ایجاد کردیم. اما اگر نگاه جامع تری داشته باشیم باید بگوییم این به چه بهایی و در چه شرایطی رخ داده است. شرایطی که تورم شعله ور، بیکاری فزاینده و نرخ رشد اقتصادی کاهشی در اقتصاد بوجود بیاید. پرت منابع شدید در سرمایه گذاری و هزینه کرد در حوزه هایی که نیازهای استراتژیک کشور نبوده اند. و یا فراوان تر کردن پروژه های نیمه تمام در کشور فقط برای اینکه نمود فعالیت به چشم بیاید. کلنگ زنی و روبان پاره کردن در دستور کار قرار داده شود تا آمارهایی ارائه شود به عنوان توسعه. با در نظر گرفتن این نکات در کنار آمارهای ادعا شده، می توان گفت این توسعه برای ما بسیار گران و کم بهره بوده است که فقط بخواهیم در چند بخش تفاوت را در چند عدد نشان دهیم و مبنای تاریخ طوری بیان کنیم که گویی تاریخ را از ابتدای دولت ششم نوشته اند که خود را با دولت قبل مقایسه کنیم و دائم به عقب برگردیم تا اینگونه توسعه را جلوه دهیم که نگاه حرفه ای و درستی نیست. اینکه به پیشرفت اینگونه نگاه شود که به آنچه من می خواهم برسم، کافی است و باقی شئونات اهمیتی ندارد. این نگاه در تعریف توسعه و کشورداری نمی گنجد. توسعه باید در تمام ابعاد شکل بگیرد.

به شاخصه های اصلی اقتصاد نظیر تورم، بیکاری، جذب سرمایه گذاری و ... اشاره کردید. در شرایطی که بهبود این شاخص ها در برنامه ها طراحی شده و از آن ها به عنوان قطعه هایی از پاذل توسعه اقتصادی یاد شده، شواهد مثبتی از وضعیتشان دیده نمی شود. برآورد شما از روند تغییرات این شاخص ها در سال های اخیر و تاثیرشان در مسیر توسعه چیست؟

طبیعتا زمانی که برنامه ریزان مستندات و اسناد پشتیبان برنامه را جمع آوری می کنند و مبنای برنامه ریزی قرار می دهند، بنا را بر همین مفروضات قرار می دهند. ابتدای کار از این مفروضات شروع می شود. اشکال کار اما در این جاست که در تعیین این شاخص ها و مفروضات پای سیاسیون از مقطعی وارد کار تکنوکرات ها می شوند. یعنی ابتدا بر اساس استدلال های علمی آنها به نتایجی می رسند اما سیاستمداران وارد می شوند و به بهانه های مختلف آن را تغییر می دهند. در مجلس هم این اتفاق برای برنامه می افتد و با سلایق نمایندگان این اعداد تغییر می کند. در اینجا کسی از خودش نمی پرسد که آیا این روش برنامه نویسی است که هر کسی بیاید و اعداد را بالا و پایین ببرد بدون آنکه پشتوانه کارشناسی محکمی داشته باشد. در بخش قانونگذاری هم خلا مکاتب فکری و احزاب داریم.

اگر بخواهیم راجع به وضعیت فعلی اقتصاد صحبت کنیم، موضوعی خود را بیشتر نشان می دهد. طی چند سال گذشته که تحریم های اقتصادی آغاز شد، دائما تبعات آن بر اقتصاد از سوی دولت نفی و اعلام می شد که اقتصاد ایران تحریم ناپذیر است اما آقای احمدی نژاد در کنفرانس خبری داخلی و خارجی خود رسما اعلام کردند که در جنگ اقتصادی قرار داریم و باید با تبعات آن بسازیم. فکر می کنید. در این مدت کوتاه چه اتفاق ویژه ای در اقتصاد رخ داده که مواضع دولت تغییر پیدا کرده است؟

اتفاق ویژه تر این است که التهابات بالا گرفته و مشکلات در اقتصاد از حدی که بشود آن را پنهان کرد بیشتر شده است. طبیعتا باید استدلالی برای آن ارائه کرد. یا باید مجریان بگویند ما سوء مدیریت و قصور داشتیم و عذرخواهی کنند. یا اینکه آن را به عاملی بیرونی ارتباط دهند و یا آن عامل بیرونی که قبلا آن را انکار می کردند را بپذیرند.

 

صحبت هایی راجع به تولید و آمارهایی که داده می شود، مطرح شد. در شرایط فعلی اما تولید کنندگان از فشارهایی که به آن ها وارد می شود، صحبت می کنند. تولید کشور این روزها از چند جهت تحت فشار است؟ حال تولید چطور است؟

زمانی که صحبت از تولید می شود باید محیط کلان تولید و همه اجزای آن را مورد ارزیابی قرار داد. محیط سیاسی که وضعیت مشخصی دارد. فضای اقتصادی هم با توجه به شاخص های اقتصادی شرایط معینی دارد. محیط اجتماعی هم با آمارهای کاهش رشد جمعیت، بالارفتن آمار بزهکاری و پایین آمدن روحیه و نشاط، وضعیت را نشان می دهد. محیط فناوری که با توجه به اعمال تحریم ها می توان قضاوت کرد که از این جهت هم به تولید فشار وارد می شود. محیط قانونی هم شرایط خود را دارد. بانک مرکزی تقریبا روزی دو بخشنامه می دهد. سازمان مالیاتی شرایطی را با عنوان تحولات مالیاتی ایجاد کرده که جای آن در این وضعیت نیست. در حوزه تجارت خارجی مواردی مثل استاندارد اجباری و طرح شبنم فشار وارد کرده است. در بخش پولی و بانکی شرایط  مناسبی وجود ندارد. این موارد همگی از اجزای محیط  تولید هستند که اوضاع خوبی ندارند بنابراین تولید از همه جهات تحت فشار است. صحبت ها و درد دل های تولید کنندگان هم تقریبا روی یک جمله متفق است. آن ها می گویند که ما چنین شرایطی را در هیچ برهه ای پس از انقلاب تجربه نکرده ایم. حتی قدیمی ترها تجارب سال های قبل از آن را هم نمی توانند با امروز مقایسه کنند. وقتی این صحبت ها شنیده می شود باید گفت که تولید از همه جهات در شرایط دشواری قرار گرفته است.

 

این فشارهایی که از جهات مختلف روی تولید وجود دارد، چه میزان را می توان به شرایط بین المللی و تحریم ها نسبت داد و چه بخشی از مدیریت داخلی کشور نشات گرفته است؟

قطعا دلایل آن هم داخلی بوده هم بین المللی. همانطور که گفتم در برهه ای که روند جهانی شدن در جریان است، نمی توان اتفاقی را فارغ از موضوعات جهانی ارزیابی کرد. مفهوم جهانی شدن در تمامی عوامل محیطی ذکر شده دخیل است.

چگونه می شد با مدیریت مناسب در داخل این آثار را برای تولید کمرنگ تر جلوه داد؟

ابتدا باید فضای سیاسی مدیریت می شد تا اثرات سیاست کمتر بر اقتصاد فشار می آورد. شروع تنش هایی که با جامعه جهانی پیدا کردیم و اصرار بر مباحثی مانند هولوکاست که بهره ای برای ما نداشت، لطماتی را به همراه داشت. نکته بعدی هم این که اگر مدیران ما تکنوکرات باشند و بر کار خود سوار باشند حتی اگر برنامه ای در کار نباشد، می توانند با اصول مدیریتی خود پیش بروند. حتما اکر مدیرانی با این مشخصات بر سر کار بودند می توانستیم نتایج بهتری بگیریم. اتفاقی که در فضای مدیریتی کشور رخ داد و در مبارزان انتخاباتی سال 84 تیترش این بود که "دایره بسته مدیران، باز خواهد شد"، شرایطی را ایجاد کرد که به نظر من تبدیل شد با دایره بسته نامدیران. یعنی گروهی بر سر کار آمدند که بازهم داخل حلقه جابجا شدند با این تفاوت که این دسته خصوصیات کامل مدیر را نداشتند.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir