کارگران در حال حاضر سه تشکل دارند که هر یک کار خود را انجام میدهند و شوراهای اسلامی کار نیز یکی از این تشکلهاست. دو تشکل دیگر، انجمنهای صنفی کارگری و کانونهای نمایندگان کارگری است. در سالهای اخیر به دلیل وضعیت خاص اقتصادی کشور، تشکلهای کارگری از جمله شوراهای اسلامی کار، نقش کمرنگتری را در بین کارگران ایفا میکنند. با این حال، شوراهای اسلامی کار منسجمترین تشکل کارگری در کشور و مورد اعتماد کارگران است و بین کارگران نفوذ زیادی نیز دارد.
در سالهای اخیر ممکن است تشکلهای کارگری از نظر کمی با رشد روبهرو بودهاند اما کیفیت و قدرت مانور آنها زیاد نبوده است. وقتی وضعیت اقتصادی مناسب و اشتغال رو به رشد باشد، کارگران حق انتخاب دارند اما اکنون که شرایط مهیا نیست، طبیعی است که شغل بر کارگران تحمیل میشود و آنها به دنبال حداقلها میگردند نه ایدهآلها.
چند ماه است در پیشنهادهایی که برای اصلاح قانون کار داده میشود، درخواست شده است که تشکلهای کارگری در هم ادغام شوند و یک تشکل واحد که از سوی سازمان جهانی کار نیز کارگران ایران را بتواند نمایندگی کند، انتخاب شود. ایران جزو 45 کشور اول است که به سازمان جهانی کار پیوسته اما هنوز در اجلاس سالانه این سازمان، باید درباره تشکلهای کارگری خود پاسخگو باشد. در آخرین اجلاس سازمان جهانی کار، من با خانم هنری، مدیرکل استانداردسازی سازمان جهانی کار ملاقات کردم. مشکلی که این سازمان به تشکلهای کارگری ایران میگیرد، نام و پسوند تشکلها نیست و همچنین آنها نمیگویند که یک یا چند تشکل داشته باشید. نظر آنها این است که تشکلی که در ایران به عنوان تشکل کارگری مطرح میشود، خواسته کارگران را مطرح کند و از سوی کارگران انتخاب شود. در این میان، اگر کارگران بخواهند که یک یا چند تشکل داشته باشند، سازمان به خواست آنها احترام میگذارد. شوراهای اسلامی کار به دلیل این که عضویتش باید توسط یک هیات نظارت شامل نماینده کارگران، کارفرما و دولت تایید شود، مورد تایید سازمان جهانی کار نیست. آنها میگویند که چرا کارفرما یا دولت باید برای کارگران تصمیم بگیرد. از آن سو، نمایندگان کارگری نیز از نظر سازمان جهانی کار یک تشکل واقعی محسوب نمیشود و بیشتر به نمایندگان کارفرما شباهت دارند تا نمایندگان کارگران و ساز و کار انتخاب آنها نیز چندان مطابق با خواسته کارگران صورت نمیگیرد.
اکنون که فرصت اصلاح قانون کار پیش آمده، بهتر است که شکل تشکلهای کارگری را نیز اصلاح کنیم تا در سازمان جهانی کار، به جای این که مدام پاسخگوی سئوالات درباره تشکلهایمان باشیم، مطالبات واقعی خود را مطرح کنیم. به نظر من، انجمنهای صنفی کارگری، تشکلهایی هستند که در ایران شناخته شدهاند و ساختار و اساسنامهاش میتواند طوری باشد که دولت و کارفرما نیز در آن دخالتی نداشته باشد. در این صورت، اگر تشکلها با هم ادغام شوند و یک تشکل منسجم و قدرتمند به وجود بیاید بهتر از این است که ما چند تشکل کارگری داشته باشیم اما همهشان ضعیف باشند.