بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : سه شنبه 13 اسفند 1392      16:9
یک مقام مسوول عنوان کرد

مزیت صنایع غذایی ما صادرات کله پاچه و بریونی است

هنوز در برخی محصولات و فرآورده های خاص از جمله خشکبار و آجیل ، برخی خوراک های کلاسیک کله پاچه (کاشان و کردستان) و یا بریونی اصفهان ، انار یزد یا محصولات لبنی شمال غرب مزیت داریم.

لیلا لطفی: در رستوران های ایرانی خارج کشور غذاهای ایرانی سرو  می شود ولی نمی توانید این غذاها را در رستوران های خارجی نیز ببینید. این شکاف بین عرضه  و تقاضا ناشی از ناشناس بودن برندهای ایرانی است. مدیرعامل شرکت فنی مهندسی بازرسی صنعت غذای حلال علت جهانی نشدن غذاهای ایرانی می گوید: در این سال ها همان عواملی که مانع شکل گیری بخش خصوصی واقعی شده؛ مانع رشد صنعت غذای ایران شده است. سعید ماهروی می افزاید: تاکنون دولت ها اقدام جدی برای برندسازی غذاهای ایرانی نگردند و اگر بخش خصوصی پیشنهادهای ارائه کرده به نتیجه مثبت نرسیده است.  به اعتقاد او در این سال ها ایران برخلاف سایر کشورهای اسلامی  برند جدید و یا کالای جدید تولید نکرده است. گفت و گو با سعید ماهرونی مدیرعامل شرکت فنی مهندسی، بازرسی صنعت غذای حلال در پی می آید.

نگاهی به بازارهای جهانی غذا نشان می دهد، ایران هنوز نتوانسته جایگاه مناسبی را در این بازار به دست بیاورد؛ درحالی که کشورهایی همچون مالزی و اندونزی نیز توانستند بازارهای قابل توجهی را از آن خود کنند. حال چرا ایران هنوز نتوانستند محصولات غذایی آماده خود را در بازارهای جهانی جا بیندازد؟

توجه داشته باشیم که اساساً غذا و تغدیه یک کالای استراتژیک است. نهاده ها و محصولات کشاورزی جزو اقلام با الویت بسیار بالایی هستند به طوری که بسیاری از کشورها روی آن از درآمدهای عمومی کشور یارانه میدهند. با گذر از این مهم ابتدا باید بررسی کنیم بینیم ما درچه چیزهایی مزیت نسبی داریم . لازم است بدانیم که آیا ما درتجارت غذا مزیت نسبی داریم یا نه؟ به اعتقاد من برای تولید ، بازاریابی و تجارت برخی محصولات کشاورزی و مواد غذایی مزیت نسبی داریم. اما به دلیل اینکه این صنعت نیازمند زیرساخت های ویژه، تجهیزات ، دانش و تکنولوژی روز دنیا است. آنچه اکنون فراهم نیست و سرمایه گذاری درستی نشده است برنامه ارتقاء جوانب و الزامات این صنعت و عزم دولت برای حمایت همه جانبه برای مزیت سازی در این عرصه است. سرمایه گذاران داخلی و خارجی هم به دلیل مسائل مختلف از جمله مسائل اقتصادی و بین المللی، تفاوت فرهنگی، سلامت و استاندارد غذا و تفاوت ذائقه مردم ایران (با کشورهای هدف)، به صورت گسترده وارد این حیطه نشدند. غذاهایی که به طور عمده در کشورهایی مثل تایلند، چین و حتی مالزی عرضه می شود، در ایران قابلیت عرضه ندارد چون برخی از آنان جزء محرمات است و در برنامه غذایی مردم نیست. این غذاها به لحاظ حلّیت مشکل دارند. ما متاسفانه نه نگاهی به تجارت و تولید امروزه این صنعت داشتیم و نه تلاشی کردیم که از آنچه داشتیم استفاده بهینه کنیم. ما محصولات وغذاهای زیادی داریم که ظرفیت صادر شدن در وحله اول و برند شدن در وهله بعد در آمدن در زمره علاقه مندیهای خوراکی درعرضه بین المللی شدن را دارد.

بسیاری از خوراکی و غذاهای ما  در مقایسه با غذاهای سایر کشورها از حیث میزان کالری ، سلامت ، طعم ، مزه و خواص و فوائد قابل مقایسه نیست. درحالی که صنعت و تجارت غذا سودآور، مولد و اشتغال زاست. براین اساس در دنیا چندین کشور و چندین کمپانی نامدار حتی روی غذاهایی با ارزش پایین کار می کنند. چون توانسته اند آن را سودآور کنند و این سودآوری را حفظ کنند فست فودها و نوشیدنی های مثل کوکاکولا، پپسی و کانادا که نوشیدنی های حلال هم هستند؛ اکنون کل دنیا را دربرگرفته اند و توانسته اند با یک برنامه بلند مدت تولیدات خود را جزو علاقه مندیهای مردم گنجانده و در طول سالها حفظ کنند. انواع نوشیدنی هائی مثل شیر شکلات ، نسکافه و قهوه آماده نیز چنین وضعیتی دارند یا شرکت های بزرگ غذاهای آماده طبخ و یا طبخ شده و فریزری را که توانستند با شرایطی آسان غذایی مطبوع و مورد علاقه با بهره گیری از تکنولوژی پکیجینگ و گرمازائی به مصرف کنندگان خود می دهند.

با این تفاسیر اگر در ایران بخواهیم روی این صنعت کار کنیم. باید بدانیم تولید ، بازاریابی، صادرات و برندسازی کاری همچون کاشت درخت گردوست که  چندین سال زمان نیاز دارد تا به صورت سودآور و اقتصادی قابل برداشت باشد. نه مثل کدو که ابتدای سال بکاریم و اواسط سال آن را برداشت کنیم. برند سازی غذا کاری حساس و در عین حال زمان بر و چند جانبه است که زیرا با ذائقه ، سلامت و تغذیه مردم سر و کار دارد.  

 البته مزیت نسبی که ما و سایر کشورهای اسلامی در حلّیت داریم نکته قابل تاملی است؛ در واقع گذشته از بحث طعم و مزه این غذاها از حیث سلامت و عاری بودن از هر نوع میکروب و انگل ، نگاه های دنیا را به سمت خودش جلب کرده است. مثلاً در بحران سلامت غذا در چند سال قبل در چین ، استان جین سیانگ که دارای جمعیت مسلمان قابل توجهی است ( به دلیل استفاده غالب مردم آن از غذاهای حلال ) از این بحران در امان بود.در کنار آن برخی از محصولات و نهاده های غذائی ما منحصر بفرد است مثلاً در میوه ها انار ما ، برنج ما ، برخی محصولات لبنی ،ترکیبات سبزی ها، ادویه ها با گوشت، حبوبات و غلات ما ترکیباتی منحصر به فرد است که می تواند با فرآوری، بسته بندی و بازاریابی درست جایگاه ویژه ای را به دست بیاورد. البته ما در بحث دسر و شیرینی نیز به رغم توانایی های خود درست عمل نکرده ایم؛ مثلا شیرینی ها سنتی یزدی در مقایسه با شیرینی های فرانسوی و دانمارکی محصولات کاملاً برتری هستند اما از این برتری استفاده درستی نشده است.  البته در این راه تصمیم گیری و تصمیم سازی و حمایت از بخش صنعت خیلی مهم است. کشوری مثل بلژیک عمده درآمدش را از تولید و تجارت محصولات کشاورزی و غذایی و به ویژه شکلات به دست می آورد. در مقابل ما چقدر از تولید محصولات غذایی ، دسر و شکلات شیرینی درآمد کسب می کنیم. درحالی که شکلاتی که در ایران تولید می شود کمبودی نسبت به شکلات بلژیکی ندارد . البته آنها روی تنوع طعم ، طراحی ، بسته بندی و بازاریابی کار زیادی کردند. ولی در طعم و مزه و سلامت محصولات ما نیز قابلیت عرضه دارد ولی اتفاقی که برای محصول بلژیکی می افتد برای ما نمی افتد. زیرا ما این صنعت را نادیده گرفتیم؛ تجارت غذا متشکل از بهره گیری از صنعت ، هنر ، علوم اجتماعی و اقتصاد است. چرا که در اولین نهاد جامعه یعنی خانواده این موضوع اقتصادی و روانشناسانه است . هنر خانه داران در تنوع ، پخت و سفره آرایی و ... غیر قابل اغماض است. مجموعه ای از عناصر کیفیت ، سلامت، طباخی، توانایی در طراحی، بسته بندی و حفظ ویژگی طعم و کیفیت تازه گی و شیوه های مدرن ارائه و مصرف و بازاریابی است. بنابراین باید گفت اول باید مزیت های نسبی را بررسی و تعریف کنیم و  ببینیم مزیت نسبی داریم یا نه ؛ سپس مزیت های نسبی ارتقاء بدهیم و دولت نیز از تولیدکنندگان و تجارحمایت های مادی و معنوی کند. بدین ترتیب با سرمایه گذاری، فراهم کردن زیر ساخت ها و استفاده از منابع موجود شرایط تولید تا صادرات را می توانیم فراهم کنیم؛ اقدامی که تاکنون انجام نشده یا حداقل کافی نبوده است. ما در داخل هم در زمینه تولید و عرضه  فست فودها و غذاهای سرد نیز کار خاصی نکردیم و فقط از سایربرخی کشورها الگو برداری کردیم. درحالی که می توانیم از آنچه داریم با استفاده از تکنولوژی روز به دست مصرف کنندگان سراسر دنیا برسانیم. مثلاً درحال حاضر مالزی یک نوع ماده لبنی (خامه ای) تولید و صادر می کند که  شما فقط یکبار مصرف می کنید ولی مالزی این محصولات را به عراق، ایران، کشورهای خلیج فارس و به طور عمده کشورهای اسلامی خود صادر می کند.در واقع اگر روی مزه و طعم و فرآوری محصول کار نکرده ولی روی طراحی، بسته بندی و  بازاریابی و صادرات و حفظ آن خوب کار کرده است. یا مثلاً کشورهای اسکاندیناوی چند نوع پنیر و اینها ار به طور مستمر وفعالانه ای در ترکیبات بسیاری فست فودها ( غذاهای آماده و نیمه آماده ) وارد و جاگیر و ملزوم کرده است. انصافاً این زحمت دارد و مستلزم صرف انرژی و هزینه قابل توجهی است! اما روی محصولات ویژه و خاص خود چه کرده ایم؟! روی دو سه نوع پنیر یا سرشیر یا ماست و یا حتی چاشنی های گیاهی و ... یک ضعفی که درصنعت غذاهای ما مشهود است جزیره ای کار کردن واحدهای ماست. مثلاً صنعت کترینگ حمل و نقل بویژه امیر لاین ها برای واقعاً اراده مسئولانه ای برای معرفی نهاده های خاص و ویژه ما در پخت و سرو غذاها شان و یا برنامه غذایی شان ندارند. در کدام برنامه قطار یا هواپیما از فروش ماست اصفهان استفاده شده؟ یا پسته آقایی و ... بهرحال این یک موضوع دو طرفه نیز هست.

در شرایط فعلی مزیت های نسبی و مطلق ما چیست؟ آیا اصلا بررسی دقیقی روی مزیت های موجود شده است؟

اکنون درجه مزیت های ما به دلیل شرایط اقتصادی و شرایط سیاست خارجی  نسبت به بیش از دو دهه گذشته تغییر کرده است. مثلا اکنون  کیفیت و قیمت برخی میوه ها و  سبزی ها برتر از محصولات وارداتی نیست. ولی هنوز در برخی محصولات و فرآورده های خاص از جمله خشکبار و آجیل ، برخی خوراک های کلاسیک کله پاچه (کاشان و کردستان) و یا بریونی اصفهان ، انار یزد یا محصولات لبنی شمال غرب مزیت داریم چون در هیچ کجای دنیا تولید و آماده و بدین شکل ارائه نمی شود. ما در بحث اقیلم و نیروی کار زیاد هم مزیت داریم. ولی در هزینه تمام شده مزیتی نداریم؛چون عمدتاً هزینه تولید در داخل زیاد است . درحالی که در دنیا محصولی مزیت  دارد که سالم، با کیفیت و با قیمت مناسب عرضه شود و ما در نکته سوم ضعف داریم. البته در طراحی ، بسته بندی ، شرایط فرآوری و فرآورده های ترکیبی و ارائه آنها و بازاریابی نیز ضعف  وجود دارد. در این بین تولید غذای حلال و (بهداشتی) برای ما مزیت است و ما با افزایش تولید و صادرات غذای حلال و می توانیم بازارهای زیادی را به دست بیاوریم. زیرا همانگونه که می دانید ، شاکله و اساس غذا و محصولات حلال مبتنی و ایستاده بر سلامت و پاکی و عاری بودن از آنچه بر انسان ضرر می رساند می باشد. حلّیت در اسلام معلول حفظ سلامت جسم و روح است. جالب است بدانید که حتی در کشورهایی که پیشتاز غذا هستند در بین غیر مسلمانان غذای حلال جایگاه ویژه ای داشته و مورد مراجعه است. جدای از این اقلیت مسلمانان در سراسر جهان بازار بسیار مستعد و آماده ای است که یک ویژه گی منحصر بفرد دارد ، آنهم موضوع حلّیت است. ولی در نهایت باید بگویم هنوز هیچ مجموعه ای بررسی دقیقی بر روی مزیت غذاهای ایرانی انجام نداده تا مشخص شود کدام کالای ما مزیت تولیدی و صادراتی دارد. در عین حال ما با ایده و ابتکارات خود بایستی مزیت نیز ایجاد کنیم.

بخش خصوصی در پدید آمدن این شرایط چقدر مقصر است؟  آیا اصلا قبول  دارید بخش خصوصی در این عرصه جدی وارد نشده و در این زمینه کار کم کرده است.

دولت ها سیاست گذار و تنظیم کننده مقررات هستند و ما نیازمند قوانین و مقرراتی هستیم که تابعی از تولید تا تجارت مجموعه غذا باشد . اگر  بسترهای لازم را برای فعالیت سرمایه گذاران این بخش فراهم نشود ، آنها نمی توانند کار زیادی بکنند یا بهتر بگوئیم انگیزه ای وجود ندارد. ما هنوز متولی ثابتی در امر غذا نداریم و هر وزارتخانه، سازمان و نهادی به شیوه ای که  دوست دارد و صلاح خود می داند  تصمیم می گیرد. ما در کنار یک متولی قوی باید  شرکت های ارائه خدمات کیفی که دارای امکان نظارت و ارزیابی و تایید کننده محصولات غذایی هستند، داشته باشیم. باید شرکت های خدمات کیفی و ممیزی و صدور گواهی توسعه پیدا کنند و آنها برند شوند تا به کالا اعتبار مصرف داخلی و  صادراتی بدهند. همان طور که ایزو در بحث خدمات کیفیت به کالا  اعتبار مضاعف می دهد. ما اکنون نیروی انسانی جوان و دانشگاه رفته زیادی در حوزه تغذیه داریم که استعداد انرژی آنها به هدر می رود. درحالی که می توانیم با تشکیل چند شرکت تولید نرم افزاری و ممیزی و صادر کننده گواهی کیفیت و سلامت غذا یا حلّیت آنها را وارد این عرصه کنیم و از طرفی با برند کردن این شرکت ها به محصول صادراتی مان اعتبار در داخل و خارج  بیشتری بدهیم. اکنون محصولات کیت کت و نستله با گواهی SGS  اعتبار مضاعف گرفته و محصولش در تمام دنیا وجود و بازار دارد. چون این اعتبار فراتر از آن چیزی است که محصول تبلیغ می کند و یا حداقل شرکت های ممیزی این تبلیغ و اطلاعات اختصاصی محصول را تائید و تضمین می کنند. در نهایت باید شرایطی فراهم شود تا نهادهایی سلامت ، ایمنی، کیفیت و کمیت موادغذایی را تضمین کند و اعتباری مضاعف برآن  محصول باشد.  

در این سال ها آیا بخش خصوصی به دولت پیشنهاد داده و یا در دوره های مختلف چه دولتی روی این قضیه سرمایه گذاری کرده است؟

در برنامه های کلان هم به بحث توسعه تجارت غذا پرداختیم و برنامه برای توسعه صادرات داشتیم و دولت ها در برنامه ها اعلام  آمادگی برای  ایجاد بستر و حمایت  کردند ولی عملا  تاکنون اقدام خاصی انجام  نشده است. چون حقیقتاً در تمام سال های گذشته توسعه تجارت غذا در الویت کاری دولت ها نبوده است. در این سال ها همان عواملی که مانع شکل گیری و تقویت بخش خصوصی واقعی شده و مانع خروج بخش های  غیرحاکمیتی و اجرایی از بدنه دولت  شده است. همان عوامل نیز باعث شده اولاً با شکل نگرفتن بخش خصوصی ( با انگیزه سود آوری و منفعت مشروع ) و عدم انتقال و اجرای بسیاری از امور از بدنه دولت ، این موضوع را هم دچار رخوت و رکود کرده است.  براین اساس تاکنون اقدام جدی صورت نگرفته و اگر بخش خصوصی پیشنهادهای ارائه کرده به نتیجه مثبت نرسیده است. چون عوامل تصمیم ساز و بعضاً اجرایی علاقه ای به واگذاری برخی امور و منفک شدن برخی شبه اختیارات از بخش خود را ندارند! و به طور سیستماتیک چون مثل بخش خصوصی با منطق ایجاد و تقویت ایده و ابتکارات برای سودآوری نمی نگردند. در این سال ها چقدر برند جدید ، یا کالای جدید تولید شده است؟  تقریبا بسیار اندک.  ما حتی  مراکز و شرکت هایی پیرامون صنایع غذایی زیادی نداریم که برنامه های تجارتی ، تولید ، ایده و روش های درآمد زا بیاوردند ، بازرسی کنند و گواهی حلّیت، سلامت و کیفیت و ... صادر و دنبال کنند نداریم. در مقابل کشورهای آسیای میانه، تایلند ، اروپائی ، مالزی و  اندونزی  و حتی ویتنام که مسلمان زیادی ندارند، به بحث گواهی های کیفی و به ویژه حلّیت اهمیت می دهند و مراکز و شرکت هایی غذایی دارند که بازرسی غذایی می کنند و گواهی حلال، سلامت و تضمین کیفیت می دهند و تا حدودی زیادی اعتبار منطقه ای و جهانی دارند ولی در کشور ما ( حداقل تا الآن ) موضوعیت ندارد!

اما درخصوص سرمایه گذاری دولتی باید بگویم ما به ندرت در گام نخست نیاز به سرمایه گذاری دولتی داریم. بنابراین در وهله نخست برای این کار دولت نیازی به سرمایه گذاری ندارد، بلکه باید  دولت و حاکمیت  کاری کند که سرمایه گذاران بزرگ و کوچک به راحتی وارد این  عرصه شوند. در خود دولت باید قوانین و الزاماتی وضع شده که متضمن حمایت دولت از ایجاد کار و تولید باشد. به قول رهبر معظم انقلاب جنبش نرم افزاری باید به جوشش بیاید و از دل این نرم افزارها بسیاری از اموری که وقت و منابع دولت را درگیر ساخته به بخش خصوصی واگذار شده و حتی در مقام حامی به وضع ملزومات نرم افزاری مرتبط بپردازد. به نظرم سرمایه گذاری در این مورد ضروری است.

در این میان کدام کشورها توانستند پیشتاز برند سازی باشند؟ و ما می توانیم از کدام از آنها الگوبرداری کنیم؟

البته به روایت متخصصین این بخش ، کشورهایی مانند آمریکا ، کانادا و ایتالیا در موضوع برند ( مواد غذائی ) شناخته شده هستند ، واقعاً محصولات آماده و نیمه آماده ( پروتئینی ) پیشتاز هستند ، تولید و بازارداری آنان در عرصه نوشیدنی های غیرالکلی نیز کاملاً مشهود است.

ولی خوشبختانه در شرق آسیا موضوع غذاهای دریائی و کنسروی مورد توجه و فعالیت است. امروزه برخی از محصولات مالزیایی و تایلندی در آمریکای شمالی و جنوبی توزیع و مصرف می شود که تابعی از مزیت نسبی آنان است.

در بحث شیرینی ، دسر قطعاً فرانسه ، سوئیس و بلژیک فعال و دارای تراز مثبت صاداراتی هستند. اما این بدین معنی نیست که بقیه کشورها فقط مصرف کننده آنها هستند! بسیاری از کشورها در این زمینه دارای فعالیت هستند. جالب است بدانید که در کانادا ، آمریکا ، برزیل و اروپا در زمینه غذا و نوشیدنی حلال فعالیت دارند. هنر تبلیغ و بازارداری بخش بسیار مهمی از پروسه تولید و تجارت آنهاست. جشنواره ها سهم مهمی از ارزیابی و بازار یابی در در خود داشته و خرید وفروش ایده و طرح نیز سهم چند صد میلیون دلاری این بازارهاست. اما متاسفانه در کشور ما اثری از جشنواره های عمومی ( بین المللی ) غذا و یا همایش یا جشنواره های تخصصی به چشم نمی آید یا اگر هم هست برد تبلیغی و اطلاع رسانی آن کم است.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir