بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : يکشنبه 14 ارديبهشت 1393      20:1
آمار زنان سرپرست خانوار رو به افزایش است

سهم زنان از اداره خانواده ها چقدر است؟

تعداد زنان سرپرست خانواده، بر اساس آمار سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۹۰، دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر بوده است. به عبارتی با توجه به جمعیت ۲۱ میلیون و ۱۶۰ خانواری کشور، تقریبا ۱۲ درصد یا یک هشتم از خانواده‌ها در ایران به دست زنان اداره می‌شود

مهناز ۵۲ ساله است و ۱۵ سالی می شود که از شوهرش جدا شده. می گوید از همان هفته دوم بعد از عروسی از شوهرش کتک خورده. الان هم در محله دروازه غار، خانه ای را با ۵۰۰ هزار تومان پول پیش و ماهی ۱۴۰ هزار تومان اجاره کرده است. گاهی عروسک های بافتنی در سایز کوچک و بزرگ درست می کند و از ۵۰۰ تا سه هزار تومان می فروشد و در یک مرکز دی آی سی (گذری کاهش آسیب) مخصوص زنان در میدان شوش آبدارچی است و ماهی ۲۰۰ هزار تومان حقوق می گیرد. حقوقی که نتوانسته از اول سال، پول میوه خانه او را تامین کند. می گوید: «با این پولی که درمیارم، نمی تونم پسرم را برای ترک به کمپ ببرم، از طرف دیگه هم در خانه، با بودن او امنیت ندارم.» می گوید تمام مدارکش را چند سال پیش دزدیده اند و الان تنها یک فتوکپی شناسنامه برایش باقی مانده است. برای همین هم نه یارانه ای می گیرد و نه می تواند عضو ستاد زنان سرپرست خانوار باشد.

به گزارش پایش پرس ، زنان سرپرست خانوار، زنانی هستند که بدون حضور منظم یا حمایت یک مرد بزرگسال، سرپرستی یک یا چند خانواده را برعهده دارند. سرپرست خانواده هم به کسی گفته می شود که مسئولیت اداره اقتصادی خانواده را بر دوش دارد و تصمیم گیری های عمده و حیاتی بر عهده اوست. زنان مطلقه، زنان بیوه، زنانی که همسران آن ها از کارافتاده یا بیکار هستند، زنانی که همسران معتاد دارند، زنان دارای شوهران زندانی و مجهول المکان، زنان خودسرپرست (زنان سالمند تنها)، زنانی که همسران آن ها مهاجرت کرده و در نهایت زنانی که مسئول هزینه زندگی خود هستند از جمله زنان سرپرست خانوار به حساب می آیند.

تعداد این زنان، بر اساس آمار سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۹۰، دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر بوده است. به عبارتی با توجه به جمعیت ۲۱ میلیون و ۱۶۰ خانواری کشور، تقریبا ۱۲ درصد یا یک هشتم از خانواده ها در ایران به دست زنان اداره می شود البته این آمار شاید به گفته خیلی از کار شناسان دقیق نباشد چرا که تنها مربوط به سرپرستی آشکار زنان در خانواده ها است و آن دسته از زنانی که شوهران معتاد و از کار افتاده دارند، در این سرشماری به حساب نیامده اند، به عبارتی این زنان، سرپرست پنهان خانواده ها هستند. با این حال، نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۹۰ نشان از افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار دارد. به طوری که براساس این گزارش، «در سال ۹۰ ، ۸۷ درصد خانوارهای کشور دارای سرپرست مرد و 12.1 درصد خانوار ها دارای سرپرست زن بوده اند که این امر نشان دهنده آن است که سرپرست زن در سال ۹۰ با افزایش 9.5 درصدی مواجه بوده است .» از سوی دیگر، براساس آمار مرکز مطالعات و پژوهش های جمعیتی آسیا و اقیانوسیه، «از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۷۵، تعداد زنان سرپرست خانوار کاهش داشته، ولی طبق همین آمار، طی سال های ۷۵ تا ۸۵، زنان سرپرست خانوار نرخ رشدی حدود ۵۸درصدی داشته اند. با این حال، میانگین تعداد زنان سرپرست خانوار همواره کمتر از ده درصد بوده است که الان طی ده اخیر به بالای ده درصد رسیده است؛ به عبارتی، طی ۵ سال، تعداد زنان سرپرست خانوار از حدود یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر به حدود ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر افزایش داشته است. استان کهگیلویه و بویراحمد با ۵/۷ درصد کمترین آمار و استان خراسان جنوبی با ۱۲ درصد بیشترین آمار زنان سرپرست خانوار را در کشور دارند.

طلاق، فوت همسر و ازدواج نکردن دختران سه دلیل مهم افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار بوده است که در ده سال گذشته، عامل اصلی خود سرپرست شدن زنان، طلاق عنوان شده است. در حال حاضر هم که آمار طلاق تنها در شهر تهران به مرز ۳۰درصد رسیده و بحث افزایش زنان سرپرست خانوار در کشور به یک بحران تبدیل شده است. چرا که تا چند سال آینده آمار زنان سرپرست خانوار با این سیاست ها و برنامه ریزی ها به بیش از ۵ میلیون نفر خواهد رسید و این یعنی تقریبا یک چهارم از کل خانوارهای کشور.

بتول، هفت ماهی می شود که طلاق گرفته و به زنان سرپرست خانوار در کشور اضافه شده است. البته از سرپرستی خانوار تا به حال تنها یارانه اش نصیب او شده است. به قول خودش، با ماهی ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان یارانه نقدی که خودش و دو پسرش می گیرند، تنها می تواند پول رفت و آمد فرزندانش را به مدرسه بدهد. می گوید: «شوهر سابقم باید ماهی دویست هزار تومان نفقه بدهد که الان سه ماهی می شود از این نفقه هم خبری نیست. از طرفی هم نمی توانم بچه هایم بگذارم و بروم دادگاه، دنبال پرونده ام.» او ادامه می دهد: «من می توانم از حقوق بازنشستگی پدر خدابیامرزه ام استفاده کنم و دلم به آن خوش است ولی از زمانی که طلاق گرفته ام تا به امروز پرونده ام در تامین اجتماعی راه نیفتاده و هنوز درگیرم. این طوری نه نتوانسته ام تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار بگیرم و نه مستمری بگیر هستم.»

صفیه ۵۰ ساله هم از دیگر زنان سرپرست خانوار است. می گوید ۱۸ سالی در خانه شوهرش زندگی می کرده خرج خانه را خودش داده، الان هم که ۱۶ سال است طلاق گرفته، باز هم خودش خرج خود و چهار فرزندش را می دهد؛ البته با جمع آوری ضایعات و کار کردن در خانه های مردم. صفیه انگشتان دست چپش که کاملا بی حرکت است و دیگر شباهتی به دست های زنانه ندارد را نشان می دهد و می گوید: «هشتِ هشتِ هشتاد و هشت داشتم در یه بطری شیشه ای رو که از بین آشغال ها پیدا کرده بودم رو باز می کردم، نمی دونم توش چی بود که تو دستم منفجر شد و تاندون های دستم را کاملا برید. الان هم دیگه انگشتام تکون نمی خوره. من سواد ندارم ولی تاریخ ها خوب یادم میمونه.» صفیه کارتن ها و ضایعات را از سطح شهر، جمع آوری می کند و قسمت های به درد بخورش را می فروشد. او ادامه می دهد: «بچه هایم می گن که مامان ما غرور داریم، اگر یه زمانی آشنایی تورو ببینه، آبرومون می ره. منم به خاطر همین، توی خوابگاهی در تهران هستم و بچه هایم در کرج زندگی می کنند.»

صفیه درمورد درآمدش می گوید: «دروغ نگم، اگر هر روز بخوام کار کنم، ۸۰۰، ۹۰۰ هزار تومان در میارم ولی جونی برام نمونده، واسه همین هم الان یه روز در میون یا دو روز در میون کار می کنم که ماهی ۵۰۰ هزار تومان ازش درمیاد.» به گفته خودش، پسر اولش ازدواج کرده و در بوشهر زندگی می کند، سیاوش، پسر دومش دیپلم حسابداری دارد و الان یک سالی می شود که دنبال کار است. پسر سومش هم تا دوم دبیرستان بیشتر درس نخوانده، دخترش هم «در یک شرکت، جواب تلفن می دهد» و ۳۰۰ هزار تومان حقوق می گیرد. ولی باز هم خرج همه شان را صفیه می دهد. همین طوری که به کوله پشتی مشکی بزرگی که همراهش هست اشاره می کند و می گوید: «الان که تو خوابگاهم باز خیالم راحته که یه سقفی بالا سرم هست. البته اونجا کمد نداریم، مجبورم تمام وسایلم رو هر روز بزنم رو کولم و با خودم این ور و اون ور ببرم.» بعد می زند زیر گریه و ادامه می دهد: «دخترم الان جوونه ولی هیچی نداره. ماشین لباس شویی نداره مجبوره لباس ها رو با دست بشوره. بهش می گم بیا ازدواج کن، پسرعموش چهارسال به پاش نشسته، می گه تا زمانی که داداشام سرو سامان نگیرن، ازدواج نمی کنم. باباشون هم که اصلام معلوم نیست کجاست. شنیدم رفته قزوین با یه زنه دیگه ازدواج کرده و زندگی می کنه.» صفیه در مورد حمایت سازمان بهزیستی می گوید: «برای گرفتن مستمری به بهزیستی رفتم ولی گفتن چهار تا شش ماه طول می کشه تا پرونده ام بررسی بشه. مسئول بهزیستی گفت باید کار شناس سازمان بیاد خوابگاه تا مشخص بشه تو اونجا زندگی می کنی، تحقیق بشه که ودیعه مسکن نداری و عضو کمیته امداد امام خمینی هم نیستی. بهش گفتم چرا این همه وقت طول می کشه، اونم یه عالمه پرونده رو نشونم داد و گفت همینه دیگه، کاریش نمی شه کرد. منم دیگه دیدم حرفی نمی تونم بزنم، اومدم بیرون.»

تولیت زنان سرپرست خانوار وظیفه سازمان بهزیستی است. ولی مساله مهم این است که زنان سرپرست خانوار برای رسیدگی به پرونده هایشان باید راه طول و درازی را بپیمایند. این راه طولانی هم باعث شده تا به گفته محمد نفریه، معاون امور اجتماعی بهزیستی کشور در سال ۹۱، در مجموع 174 هزار زن سرپرست خانوار، تحت پوشش سازمان بهزیستی کشور قرار بگیرند. علاوه بر مشکلات و راه طولانی برای تحت پوشش قرار گرفتن سازمان بهزیستی، به گفته کار شناسان سازمان، در نهایت با تمام برو و بیا ها ماهانه کمتر از صد هزار تومان به زنان سرپرست خانوار کمک می شود و هیچ ربطی هم به اینکه این زن، یک یا ده فرزند داشته باشد، ندارد.

مسئول سازمان بهزیستی می گوید: «باید گواهی فوت همسر و یا طلاق نامه باشد تا زن به عنوان سرپرست خانوار، زیر پوشش بهزیستی قرار بگیرد. در نهایت هم ماهی ۵۰ هزار تومان از طرف سازمان به او کمک می شود.» او در حالی صحبت از طلاق نامه یا گواهی فوت همسر می کند که بسیاری از زنان سرپرست خانوار در کشور، شوهر دارند ولی شوهرانشان یا معتاد هستند یا بیمار، یعنی با اینکه مردی بالا سرشان است ولی سرپرستی خانواده عملا بر دوش زن خانواده است. به گفته مسئول سازمان بهزیستی اینکه ثابت شود شوهر وجود دارد و به هردلیل زن سرپرست خانوار است کار بسیار سختی است. ولی اگر در نهایت مرد خانواده، معتاد باشد و در تحقیق مددکار سازمان این موضوع ثابت شود، زن خانواده، حداکثر به مدت یک سال تحت پوشش سازمان قرار خواهد گرفت. این یکسال هم تنها برای مدتی زمانی است که مرد خانوار ترک کند و زن هم در کارگاه های سازمان، حرفه آموزی یاد بگیرد. با تمام این احوالات، کمکی که سازمان می کند از ۴۸ هزار تومان تا نهایت ۱۰۰ هزار تومان است و به تعداد فرزندان خانواده هم ربطی ندارد. در مورد بیماری و زمین گیر بودن مرد خانواده، باز هم همین روند طی می شود. ولی در این مورد، اگر برای سازمان محرز شود که مرد، بالای ۶۶ درصد از کارافتادگی دارد، زن در نهایت به مدت دو سال تحت پوشش قرار می گیرد، آن هم برای همان حرفه آموزی.

البته این ها تماما، بعد مادی و آشکار مشکلات زنان سرپرست خانوار است. آن ها همچنین دچار علائم افسردگی ، شکایات جسمانی ، حساسیت در روابط متقابل، افکار پارانوئید ، اضطراب ، وسواس ، پرخاشگری ، اضطراب فوبیک، روان پریشی، استرس، نگرانی از آینده فرزندان هستند. عدم پذیرش آن ها توسط اطرافیان، مشکلات و دید جنسیتی در جامعه هم از دیگر مسایلی است که زنان سرپرست خانوار با آن رو به رو می شوند. از مشکلات آن ها حتی می توان به تقسیم بندی زنان سرپرست خانوار هم اشاره کرد. این زنان به عناوین دیگری مانند «زنان بی سرپرست» و «زنان بدسرپست» هم تقسیم می شوند. چرا که بین اینکه زنی بی سرپرست یا بدسرپرست باشد با اینکه او، زن سرپرست خانواده باشد خیلی فرق دارد.

لیلا ۳۳ ساله است و چهار فرزند دارد. هر روز برای کار در خانه های مردم از ورامین به تهران می آید. شوهرش معتاد و خانه نشین است، ولی هنوز سرپرست خانواده محسوب می شود. او اجاره خانه و هزینه بچه ها را تامین می کند و گلایه هایش مربوط به درس نخواندن پسر ۱۷ ساله اش و قطع رابطه فامیل با آن ها به دلیل کار لیلا است. او از دیدگاه تقسیم بندی های دولت نمونه یک «زن بد سرپرست» است و تقریباً هیچ گونه حمایت دولتی و غیردولتی به او تعلق نمی گیرد. چرا که وقتی اسم مردی در شناسنامه زن باشد، آن زن صاحب سرپرست است، ولی اگر این مرد توانایی کار کردن نداشته باشد، یا بیکاری دائمی داشته باشد و یا اعتیاد اجازه ندهد او به سرپرستی خانواده بپردازد، این زن، بدسرپرست می شود، چون از طرفی دارای سرپرست قانونی است و از حمایت های دولتی برای زنان بی سرپرست محروم می ماند و از سوی دیگر، خود نان آور خانواده محسوب می شود. البته تعداد این زنان خانواده ها در جامعه زیاد وجود دارد.

فاطمه نمونه ای از زنان بدسرپرست بوده چرا که شوهرش اعتیاد داشته و خرج خانه و فرزندان را خودش می داده است. الان ولی ۵ سالی می شود که طلاق گرفته و خرج بچه هایش را با کار کردن در خانه های مردم می دهد. با اینکه تازه به چهل سالگی رسیده ولی دچار ساییدگی مهره های کمر شده و دیگر نمی تواند زیاد کار کند. نمی تواند کار کند هنوز نمی داند که ستاد زنان سرپرست خانواری در بهزیستی وجود دارد و او می تواند در حداقل ترین امکانات شاید ماهی صد هزار تومان کمک هزینه بگیرد.

 

آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir