اقتصاد ایرانی: نمایش آخرین فیلم سه گانه بتمن با عنوان "شوالیه تاریکی" و البته انتشار نسخه خانگی آن باعث شده تا بسیاری از رسانه ها آخرین ساخته نولان در فیلمی علیه جنبش اشغال وال استریت و حامی سرمایه داری بدانند. البته کشف رابطه این فیلم و وقایع مربوط به جنبش اشغال وال استریت نیاز به نبوغ چندانی ندارد چرا که همان زمان که جنبش اشغال وال استریت در اوج قرار داشت نیز خبرهایی مبنی بر فیلم برداری کریس نولان، کارگردان مجموعه فیلم های شوالیه تاریکی، از صحنه های درگیری میان نیروهای پلیس و تظاهرکنندگان منتشر شده بود و در خود فیلم نیز اشاره ها به جنبش "اشغال وال استریت" به شدت مستقیم و به اصطلاح "رو" هستند. برای آن ها که فیلم را ندیده اند باید گفت که در این فیلم گروهی تبهکار با شعارهایی علیه ثروتمندان به مرکز بورس شهر حمله می کنند و کنترل شهر را در اختیار میگیرند و البته در نهایت "بتمن" که اتفاقا یکی از بزرگترین سرمایه داران شهر هم هست، مردم شهر را نجات میدهد.
اما آیا فیلم تا این حد که گفته میشود سنگ سرمایه داران وال استریت را به سینه میزند و حامیان اصلی جنبش اشغال وال استریت را به اهریمنان نسبت میدهد؟ پاسخ منفی است. اتفاقا فیلم به شدت نسبت به کاهش هزینه های دولتی و در نتیجه کاهش هزینه های مربوط به حمایت از نوجوانان و جوانان انتقاد میکند؛ جایی که بی توجهی ثروتمندان شهر نسبت به جوانان طبقه پایین تر باعث شده تا آن ها جذب نیروهای اهریمنی شده و در طرح ویرانی شهر شرکت کنند. همچنین فیلم همانقدر که نسبت به سیاست های چپگرایانه افراطی انتقاد میکند تا آنجا که بسیاری از سخنانی که به اردوگاه سوسیالیست ها تعلق دارد از دهان شخصیت منفی فیلم بیرون میآید، به همان نسبت نیز از سرمایه داری صرف و در واقع ثروتمندانی که هیچ اهمیتی برای ارزش های انسانی در نظر نمیگیرند نیز انتقاد میکند. به خصوص در اوایل فیلم که یک سرمایه دار افراطی با منفی ترین شخصیت فیلم که از نظر اقتصادی میتوان آن ها یک چپگرای افراطی دانست ائتلاف میکند تا به ثروتش بیافزاید و رقبایش را کنار بزند یا هنگام حمله شخصیت منفی داستان به مرکز مالی شهر و گروگان گرفتن کارکنان آن، یکی از سرمایه داران بدون توجه به جان گروگان ها به پلیس اسرار میکند که برای نجات سرمایه اش، به درون مرکز مالی حمله کند. آنچه فیلم از نظر اقتصادی بیان میکند، نفی افراط گرایی در هر دو سوی طیف نگرش اقتصادی است. در نهایت شهر را سرمایه داری که یکی از دغدغه هایش تامین انرژی پاک برای مردم است نجات میدهد، آن هم با کمک دختری از طبقات پایین جامعه که بالاخره پی میبرد ارزش او فراتر از انتقام جویی از ثروتمندان است. فیلم به وضوح بیان میکند که این همه طبقات اجتماعی هستند که باید با کمک یکدیگر، دوری از دشمنی های طبقاتی و البته ایجاد اصلاحاتی در نظام سرمایه داری جامعه را نجات دهند. به همین خاطر به سختی میتوان گفت که فیلم در دفاع از وال استریت به عنوان نمادی از سرمایه داری ساخته شده است و البته انتقادهای فیلم از افراط گرایی که جنبش اشغال وال استریت نیز جزیی از آن بوده نیز غیر قابل انکار نیستند. در انتهای فیلم، قهرمان داستان خانه اش را وقف کمک به نوجوانانی میکند که وضعیت مالی مناسبی ندارند و در واقع فیلم یادآوری میکند که هزینه هایی از این دست برای جامعه ضروری هستند. اگر ایده های اقتصادی مطرح شده در فیلم را با بحث های اقتصادی صحنه سیاسی آمریکا مقایسه کنیم و البته زمان اکران فیلم را نیز در نظر بگیریم، شاید بتوان گفت که فیلم در واقع بیش از آنکه در حمایت از سرمایه داری باشد، از باراک اوباما حمایت میکند؛ به خصوص هنگامی که پای رقیبی مانند میت رامنی در میان باشد.