بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : چهارشنبه 22 مرداد 1393      11:47

مراقب باشید؛ هند، چین را پشت سر خواهد گذاشت!

تصور همگانی اینست که چین در بعد پیشرفت و ترقی از هند جلوتر بوده اما با نگاهی دقیق و مقایسه ای به ساختار سیاسی و اقتصادی این دو، پرواضح است که این همه ماجرا نیست و در بلندمدت احتمال تغییر در این موازنه وجود دارد.

اقتصاد ایرانی: حزب هندوی ملی گرای بهاراتیا جاناتا (BJP) در انتخابات عمومی هند در ماه می گذشته، با کسب 282 کرسی از 543 کرسی پارلمان این کشور به یک پیروزی تاریخی دست پیدا کرد به نحوی که می تواند بدون نیاز به ائتلاف با دیگر احزاب، دولت تشکیل دهد. نارندرا مودی، رهبر حزب بهاراتیا جاناتا (BJP)، با به عاریت گرفتن تصاویر پروژه های عام المنفعه عظیم چین کمونیست، ایده ساخت صدها شهر جدید را با استفاده از گسترش شبکه حمل و نقل ریلی سریع السیر در سراسر شبه قاره و تعهد به پاکسازی زیست محیطی رود گنگ مطرح کرد.

با این حال، از زمان انتخابات تاکنون دستاوردهای به دست آمده بسیار ناچیز است. مودی که پیش از این فرماندار ایالت غربی و ساحلی گوجارات بود، سابقه خوبی در عمل به وعده های توسعه اقتصادی دارد اما در مورد مسائلی مانند قانون و نظم نیز سخت گیر است. در شورش عمومی سال 2002 در این ایالت، بیش از هزار نفر کشته شدند که اکثر آن ها مسلمان بودند. بسیاری از مسلمانان هند در مورد نارندا مودی و حزبش محتاط هستند اما بر اساس آمار حزب بهاراتیا جاناتا، 15 درصد از مسلمانان از این حزب حمایت کرده اند.

هند و همسایگانش مانند چین، شباهت ها و تفاوت های چشم گیر و نیز تناقض های قابل توجهی دارند. هر دو از قدیمی ترین ملت های جهان هستند که در زمره اقتصادهای در حال ظهور به حساب می آیند. هر دو سال ها تحت حکومت استعماری تحقیر شده اند، اما هند پس از این تجربه، به یک دموکراسی روی آورد. در حالی که چین یک کشور استبدادی کمونیست شد. هند یک اقتصاد بازارـ محور پویا دارد. در حالی که اقتصاد چین در واقع یک مدل اقتصاد توزیعی به شکل اتحاد جماهیر شوروی با بخش هایی مانند مسکن است که درجاتی از آزادی دارد.

با توجه به تفاوت های موجود در این دو اقتصاد سیاسی، ممکن است رشد هند کمتر از چین به نظر برسد، اما بررسی تطبیقی دقیق، واقعیات جدیدی را آشکار می سازد. در سال 2014، نرخ رشد تولید ناخالص داخلی هند به کمتر از 5 درصد کاهش پیدا کرد، که این رقم بسیار کمتر از پیش بینی ها و انتظارات سرمایه گذاران و تحلیل گران بود. در همین حال، چین مدعی است که نرخ رشد 7.5 درصدی را در فصل دوم سال 2014 تجربه کرده است ـ اگر بتوان به آمار رسمی این کشور اعتماد کرد. با این حال، مسلما کیفیت رشد هند بهتر است و چشم انداز درخشانی را در آینده نوید می دهد.

آمارتیا سن، برنده جایزه نوبل و استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد، ضریب متغیر نرخ رشد را در فاصله قابل توجه میان هند و چین موثر می داند و معتقد است این مساله ناشی از ارائه خدمات عمومی اساسی است ـ ناکارآمدی در این زمینه استانداردهای زندگی را کاهش می دهد و بر نرخ رشد اقتصادی تاثیرگذار است. اما آمارتیا سن مانند بسیاری از دیگر اقتصاددانان اعتبار زیادی برای آمار شگفت انگیز ارائه شده توسط دولت چین قائل است. دولتی که برای ثبات سیاسی بیش از آزادی اقتصادی ارزش قائل است.

جیمز گروبر، تحلیل گر باسابقه مسائل آسیا، در تحلیلی برای فوربس می نویسد هند به زودی چین را در شاخص های واقعی رشد اقتصادی پشت سر خواهد گذاشت. او می نویسد:

            «با نگاهی دقیقتر می توان دریافت که چشم انداز اقتصادی چین در مقایسه با هند چندان مطلوب نیست. اولا، بسیار محتمل است که نرخ رشد تولید ناخالص داخلی چین بسیار بیشتر از آنچه دولت اعلام می کند، کاهش پیدا کند. ثانیا، اصلاحات اقتصادی چین در کوتاه مدت روی رشد تاثیر منفی داشته کما اینکه شاهد مبارزه با فساد و تاثیر کاهشی آن بر خرده فروشی هستیم.»

جنبه کلیدی مقایسه چین و هند این است که چین دارای یک جامعه کنترل شده است که در آن نیروهای بازار نقش بسیار اندکی در حیات اقتصادی کشور دارد. هند یک دموکراسی آشفته و پر هرج و مرج دارد که در آن تحول اجتماعی، ویژگی طبیعی بافت اجتماعی است. از سوی دیگر، دولتمردان چین از آشوب اجتماعی مانند تظاهرات در میدان تیان آن من هراسانند. وضعیت دولتمردان کمونیست چین آن چنان شکننده بود که از نیروهای مسلح برای سرکوب تظاهراتی استفاده کردند که ابتدائا در اعتراض به افزایش قیمت مواد غذایی برگزار شده بود.

در حالی که رشد اقتصادی چین به طور عمده ناشی از افزایش هزینه ها و بدهی های دولتی است، اقتصاد هند دارای یک بازار آزاد و پویا است که بیشتر شبیه یک اقتصاد بازار دموکراتیک در آمریکا و اروپا است. مقایسه رشد در هند و چین مانند مقایسه سیب و پرتقال است. اما ناظران غربی کمتر به این تمایز توجه می کنند.

واقعیت این است که چین به رشد اقتصادی متمرکز و با مدل اتحاد جماهیر شوروی ادامه خواهد داد، در حالی که هند به  تدریج دخالت دولت در اقتصاد را کمتر و کمتر می کند. چین با هزینه های دولتی جاده و شهر می سازد در حالی که هند کسب و کارها با زیرساخت های «نرم» را ـ که در آن سرمایه خصوصی و مالکیت معنوی اهمیت بیشتری دارد ـ مانند نرم افزار، بیوتکنولوژی یا خدمات صنعتی مانند تبلیغات، حمایت می کند.

جایانت سینها قریب به یک دهه پیش در مقاله ای برای فصلنامه مکنزی چنین نوشت: «چنین شرکت هایی که با کمک اندک دولت ایجاد می شوند، به پیشرفت اقتصاد هند کمک کرده اند». رشد تولید ناخالص داخلی در سال 2003، 8.3 درصد بود که نسبت به 4.3 درصد در سال 2002، رشد کرده بود. اما سطح سرمایه گذاری مستقیم خارجی هند ـ 4.7 میلیارد دلار در سال 2003، نسبت به 3 میلیارد دلار در سال 2002 ـ نسبت به سرمایه گذاری مستقیم خارجی چین بسیار ناچیز است.

تغییر زیادی در شاخص های جذب سرمایه گذاری خارجی هند طی دهه گذشته رخ نداده است. بسیاری از ناظران هجوم گسترده سرمایه گذاری مستقیم خارجی به چین را عامل تمایز اقتصاد چین در مقایسه با هند می دانند اما ایجاد اکوسیستم پایدار برای حمایت واقعی از رشد بخش خصوصی قابل مقایسه با توانایی توسعه زیرساخت ها با هزینه های دولتی نیست. در حالی که سیستم بانکداری چین، بخشی از کارکرد مالی دولت است، سیستم بانکداری هند با داشتن هزاران موسسه کوچک و متوسط سپرده گذاری خصوصی، به اقتصاد این کشور اعتبار ارائه می دهد.

گری شیلینگ اقتصاد دان، معتقد است بخش خصوصی متنوع هند و سیستم نسبتا آزاد سیاسی و قانونی این کشور، به این کشور مزیت های قابل توجهی نسبت به چین می دهد. «مردم هند به انگلیسی صحبت می کنند. صنایع و شرکت های خصوصی بزرگی دارند. درست است که ایجاد رشد با هزینه دولتی مانند آن چه چین پیگیری می کند، ممکن است اما بعد از آن چه؟» اقتصاد چین هم چنان صادرات محور است و مصرف کنندگان 38 درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل می دهند، که این رقمی بسیار کمتر از بسیاری از کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته مانند هند است.

شیلینگ در بلومبرگ ویو در سال 2012 در مطلبی با عنوان «چرا هند جایگزین چین به عنوان موتور رشد جهانی خواهد شد» اینگونه می نویسد:

            «چند قرن حکومت استعماری بریتانیا، برای هند یک دموکراسی قوی و شکل پارلمانی حکومت به جا گذاشت. همان طور که در ایالات متحده، این نوع نهادها به خوبی توانسته اند یک کشور بزرگ و از نظر مذهبی متنوع را اداره کند. کشوری که در آن دولت مرکزی از سوی ایالت های قدرتمند و دولت های ائتلافی ضعیف محدود شده است. در حالی که چین هم چنان به طور متمرکز با حاکمیت سلسله کمونیست مائو همچون گذشته -  اداره می شود».

در حالی که تعداد زیادی از فعالان سرمایه گذاری در جهان مایلند هند و چین را در ظرف مشابهی از نظر توسعه اقتصادی قرار دهند، توجه به این مساله حائز اهمیت است که تفاوت های سیاسی و ساختاری قابل توجهی بین این دو کشور وجود دارد. تفاوت های ساختاری اقتصادی مهم است اما تمایزهای اجتماعی و سیاسی بسیار تعیین کننده است. تلاش هند برای رها شدن از یوغ استعمار بریتانیا و سپس ایجاد یک دموکراسی به وضوح در تضاد با چین استبدادی است؛ جایی که آزادی افراد توسط فساد و خودکامگی حاکمان کمونیست محدود شده است.

به طور کلی تفاوت میان هند و چین را می توان در یک کلمه خلاصه کرد: آزادی. اولی بر توان مردم خود برای دستیابی به رفاه از طریق آزادی شخصی و اقتصادی تکیه کرده است در حالی که دومی مردم خود را می ترساند. همان طور که رهبر معنوی هند مدرن، مهاتما گاندی گفته است:

            «دموکراسی واقعی در تضاد با تعداد اندکی از مردم به عنوان نماینده روح، امید و آرمان های کسانی که آنها مدعی نمایندگیشان هستند نیست. من معتقدم که دموکراسی نمی تواند با روش های اجبارآمیز اجرا شود. روح دموکراسی نمی تواند از خارج به کسی تحمیل شود. دموکراسی باید از درون ایجاد شود.»

منبع: نشنال اینترست


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

کلمات کلیدی : هند و چین
نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir