بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : چهارشنبه 29 مرداد 1393      14:49

سرنوشت مبهم پدرخوانده های صنعت نفت

شاید سیتی گروپ و ریکاردو بیش از اندازه خوش بین هستند. شاید نقطه اوج تقاضای نفت نزدیک نباشد. اما این نخستین بار نیست که آژانس بین المللی انرژی و شرکت های نفتی رشد تقاضا برای نفت را بیش از اندازه پیش بینی کرده اند.

اقتصاد ایرانی: در ظاهر همه چیز برای شرکت های بزرگ نفتی (سوپرمیجرز)[1] بسیار خوب به نظر می رسد. جهان بیش از قبل خواستار تولیدات آن ها است. قیمتی که این شرکت ها ارائه می دهند بالا و سودی که می برند رو به ازدیاد است. اکسون موبیل با ارزش بازاری معادل 417 میلیارد دلار با شرکت اپل به عنوان ارزشمندترین شرکت جهان رقابت می کند. شرکت رویال داچ شل ارزشمندترین شرکت در بورس لندن است. شورون 62 هزار نفر نیروی کار دارد؛ توتال در بیش از 130 کشور فعالیت می کند. آمار مربوط به شرکت بریتیش پترولیوم سرسام آورتر است. شاید این شرکت مجبور شود 90 میلیارد دلار به عنوان جریمه و غرامت فاجعه آلودگی خلیج مکزیک در سال 2010 بپردازد. اما توانایی شرکت در پرداخت این رقم و سرپا ایستادن بیانگر قوت و قدرت آن است.

در دهه 1990 زمانی که قیمت نفت سقوط کرد موجی از ادغام هفت خواهران نفتی دهه 1950 یعنی بریتیش پترولیوم[2]، اسو[3]، گلف اویل[4]، موبیل[5]، رویال داچ شل[6]، سوکال[7] و تکساکو[8] و نسل های بعد از آنان و برخی شرکت های کوچکتر را فرا گرفت و شرکت های بسیار بزرگ کنونی که شاهدشان هستیم پدید آمدند. بلافاصله پس از آن با افزایش رشد اقتصاد جهان تقاضا برای نفت که یک قرن روند افزایشی داشته بیش از پیش بالا رفت و در نتیجه قیمت نفت نیز رو به اوج گذاشت (نمودار 1 را ببینید). همه چیز برای شرکت های بزرگ جدید خوب به نظر می رسید. اما رشد سریع اقتصادهای نوظهور، روند 50 ساله ای که برای جابه­جایی مرکز ثقل کنترل نفت به سوی کشورهای تولید کننده آن به راه افتاده بود تشدید کرد.

در دهه 1950 هفت خواهران نفتی کنترل 85 درصد کل ذخایر نفت جهان را در اختیار داشتند. امروز 90 درصد ذخایر نفتی جهان تحت کنترل شرکت های ملی قرار دارد که مالکیت کلی یا جزیی از آن ها به دولت های متبوعشان تعلق دارد. در گذشته شرکت های ملی نفت به تخصص تکنولوژیک، مهارت های مدیریت پروژه و شبکه جهانی شرکت های نفتی بزرگ برای تولید، پالایش و فروش نفت خود نیاز داشتند. امروزه کم و بیش شرکت های ملی نفت قادر به فعالیت بدون کمک شرکت های نفتی بزرگ هستند.

این بدان معناست که شرکت های نفتی بزرگ به طور فزاینده ای باید دنبال نفتی بگردند که دسترسی به آن آسان نیست: چه به لحاظ شرایط زمین شناسی (مثل نفتی که در آب های عمیق یا بسیار دور از ساحل قرار دارد)؛ یا به لحاظ شرایط شیمیایی (مثل نفتی که با شن و امثال آن مخلوط شده)؛ یا به خاطر مسائل سیاسی (نفت در کشورهایی است که از لحاظ سیاسی تعامل با آنها دشوار است). اندازه، دانش و تجربه این شرکت ها به آن ها در چنین شرایطی کمک می کند. اما آن ها مجبورند بیش از پیش برای تولید نفت پول خرج کنند در حالی که کمتر از گذشته نفت تولید می کنند.  تا وقتی که دنیا همواره بیش از گذشته نفت می خواهد این وضعیت برای شرکتهای بزرگ نفتی مشکلی ایجاد نمی کند. اما اگر تقاضای جهانی نفت رو به افزایش نگذارد چه می شود؟

سالهاست که برخی محققین مدعی اند تولید جهانی نفت به زودی به همان سرعتی که افزایش یافته است رو به کاهش می گذارد. آن ها برای اثبات ادعای خود به افت تولید آمریکا پس از سپری کردن نقطه اوج تولید خود در اوایل دهه 1970 اشاره می کنند. هم اکنون بطلان این عقیده ثابت شده است. تکنولوژی استخراج نفت رو به پیشرفت گذاشته است و در نتیجه شرکت ها توانسته اند به منابعی که پیشتر قابل دسترس نبودند دست یابند. به نظر می رسد نفت غیرمتعارف فراوانی وجود داشته باشد اگرچه هزینه استخراج آن زیاد است. اما امروزه برخی تحلیلگران به یک نقطه اوج دیگری اشاره می کنند. نقطه اوجی که البته نه ناشی از کمبود عرضه بلکه مربوط به کاهش تقاضاست.

پیش بینی های انجام شده از تقاضای آینده برای نفت که توسط شرکت های نفتی بزرگ انجام شده است نشان می دهد همچنانکه تعداد خودروها افزایش می یابد، فعالیت های تجاری در اقیانوس ها توسعه می یابد و هواپیماهای بیشتری در آسمان ها به پرواز درمی آیند فروش نفت نیز در جهان به طور بی وقفه افزایش پیدا می کند. آژانس بین المللی انرژی و نهادهای مستقل دیگر با این پیش بینی موافقند. نفت عمدتا به عنوان سوخت برای حمل و نقل مورد استفاده قرار می گیرد. 60 درصد نفت تولیدی جهان برای به راه انداختن وسایل نقلیه مورد استفاده قرار می گیرد (مابقی صرف تولید برق، تولید محصولات پتروشیمی و استفاده در دیگر صنایع می شود) و تقاضا برای استفاده از نفت در حمل و نقل رو به افزایش دارد. شرکت بریتیش پترولیوم پیش بینی کرده است تقاضای کشورهای در حال توسعه برای نفت از رقم کنونی که کمتر از 90 میلیون بشکه در روز است تا سال 2030 به 104 میلیون بشکه در روز برسد. اکسون موبیل معتقد است این رقم در سال 2040 به 113 میلیون بشکه در روز می رسد که بدین ترتیب رشد سالانه 0.8 درصدی خواهد داشت.

هیچ رقمی از این رشد تقاضا مربوط به کشورهای ثروتمند یعنی جایی که شرکت های نفتی بزرگ در آنها مستقر هستند نخواهد بود. از اواسط دهه 2000 تقاضا برای نفت در کشورهای توسعه یافته کاهش یافته است که البته علت آن تولید وسایل نقلیه کم مصرف تر، ترکیبات جمعیتی که اوج مالکیت و استفاده از خودرو را  تجربه کرده و همچنین رکود اقتصادی بوده است. در عوض انتظار می رود همان گونه که تقاضا برای نفت در کشورهای ثروتمند در دو نسل پیش از این افزایش یافته است، تقاضا برای نفت در سایر نقاط جهان نیز افزایش یابد با این تفاوت که جمعیتی که قرار است این بار از وسایل نقلیه استفاده کنند بسیار بیشتر از گذشته خواهد بود. اما این افزایش از نوع افزایش هایی که در گذشته شاهد بوده ایم نخواهد بود. در دو دهه 1950 و 1960 زمانی که دولت ها توجه کمتری به محیط زیست داشتند تمایلی برای مهار مصرف بنزین نشان نمی دادند. اما خودروهای امروزی بهره وری بالاتری دارند. در ماه مارس چین استانداردهایی را برای مصرف سوخت وضع کرد که بر اساس آن خودروهای تولیدی سال 2015 باید در هر 100 کیلومتر 6.9 لیتر بنزین مصرف کنند و این رقم تا سال 2020 به 5 لیتر در هر 100 کیلومتر برسد. چنین اقداماتی به خودی خود اثرات مخرب حضور خودروها در خیابان ها را که هر سال 7 درصد بیشتر می شوند از بین نمی برد اما این اثرات را کمتر می کند. با افزایش 3 تا 4 درصدی بهره وری خودروهای سواری در هر سال و نصف این رقم برای کامیون ها، گزارش بانک سیتی[9] پیش می کند تقاضا برای نفت در سال 2020 بالغ بر 3.8 میلیون بشکه در روز کمتر از زمانی باشد که این ارتقای بهره وری را شاهد نباشیم (به نمودار2 رجوع کنید).

بنابراین با تلاش برای افزایش بهره وری شاهد تولید خودروهایی خواهیم بود که بنزین کمتری مصرف می کنند. حتی خودروهایی خواهیم داشت که هیچ بنزینی مصرف نمی کنند. استخراج گاز از ذخایر غیرمتعارف آمریکا موسوم به گاز شیل باعث شده است قیمت گاز در این کشور به یک چهارم قیمت بنزین برسد. در نتیجه، گاز در حال جایگزینی بنزین در خودروها (و کارخانه های پتروشیمی) است. گاز مایع یا فشرده در حال پیدا کردن راه خود در باک کامیون ها، اتوبوس ها و سواری هاست. هم اکنون یک پنجم اتوبوس ها در آمریکا با گاز طبیعی کار می کنند و از هر 5 کامیون جمع آوری زباله، 2 کامیون گازسوز است. کاترپیلار[10] و جنرال الکتریک[11] دو شرکت مهندسی بزرگ هستند که بر روی تولید لوکوموتیوهای گازسوز کار می کنند. توته[12] - یک شرکت کشتیرانی - سفارش ساخت نخستین کشتی کانتینربر که با گاز طبیعی مایع کار می کند را ارائه داده است.

به کارگیری گاز طبیعی با فراگیر شدن روش های تولید همچون شکافت (فرکینگ) در خارج از آمریکا در حال افزایش است. استفاده از گاز در وسایل نقلیه آسان تر از مایع کردن آن برای صادرات یا صدور از طریق خط لوله است. بر این اساس انتظار می رود افزایش استفاده از گاز در خودروها باعث کاهش 3.5 میلیون بشکه در روز از تقاضا برای نفت در سال 2020 شود همچنین گاز در حال قرار گرفتن به عنوان جایگزینی برای نفت در نیروگاه های برق از جمله در خاورمیانه است که در نتیجه 3 میلیون بشکه در روز دیگر از تقاضا برای نفت را کاهش می دهد. اگر نیروگاه های هسته ای تولید برق در خاورمیانه نیز راه اندازی شوند - دو نیروگاه در امارات راه اندازی شده - فشار تقاضا برای نفت بیش از پیش کاهش خواهد یافت. کاهش یارانه سوخت که در کشورهای تولیدکننده نفت امری رایج است نیز تقاضای نفت را کاهش خواهد داد. موسسه سیتی گروپ بر اساس بلندپروازانه ترین مفروضات در مورد جایگزینی گاز به جای نفت چنین محاسبه کرده است که تقاضا برای نفت در چند سال آینده کمتر از 92 میلیون بشکه در روز خواهد بود. این رقم بسیار کمتر از آن چیزی است که شرکت های نفتی بزرگ انتظار دارند. مطالعه ای که سال گذشته توسط ریکاردو[13] - یک شرکت فناوری خودرو - انجام شده است نیز رقم مشابهی را به دست داده است.

شاید سیتی گروپ و ریکاردو بیش از اندازه خوش بین هستند. شاید نقطه اوج تقاضای نفت نزدیک نباشد. اما این نخستین بار نیست که آژانس بین المللی انرژی و شرکت های نفتی رشد تقاضا برای نفت را بیش از اندازه پیش بینی کرده اند. در اواخر دهه 1990 آژانس بین المللی انرژی فکر می کرد تا سال 2020 تقاضای نفت به 112 میلیون بشکه در روز می رسد و اکنون این پیش بینی را به 97 میلیون بشکه در روز کاهش داده است.

 اگر تقاضا برای نفت و قیمت این محصول کاهش یابد شرکت هایی که با هزینه زیاد نفت تولید می کنند زیان خواهند دید زیرا آن ها به نفت ارزان دسترسی ندارند. بر اساس گزارش موسسه تحقیقاتی برناشتاین، هزینه نهایی تولید یک بشکه نفت از  کشورهای نامساعد 100 دلار است که این رقم برابر با قیمت کنونی نفت در بازار جهانی است. اتفاقا شرکت های بزرگ نفتی عمده فعالیت خود را در همین میادین پر هزینه متمرکز کرده اند.

در حال حاضر نصف سرمایه گذاری شرکت های نفتی بزرگ در میادین غیرمتعارف یا آب های عمیق انجام می شود زیرا هر روز دسترسی این شرکت ها به قراردادهای مشارکت در تولید و کسب مجوز حفاری در قلمرو شرکت های ملی نفت سخت تر می شود. از 10 تولید کننده بزرگ نفت جهان در حال حاضر 6 شرکت از شرکت های ملی نفت هستند (به جدول نگاه کنید). برخی شرکت های ملی نفت هم اکنون فاقد دانش و سرمایه لازم برای استخراج نفت خود هستند و بنابراین به کمک شرکت های بزرگ نیاز دارند. اما دیگر شرکت ها می توانند کارهای خود را به تنهایی انجام دهند. آرامکوی[14] عربستان، پتروبراس[15] برزیل، پتروناس[16] مالزی و دیگران فکر می کنند آن چه باید از شرکت های بزرگ یاد می گرفته اند فرا گرفته اند. دولت های این شرکت ها با استفاده از درآمدهای نفتی منابع مالی انبوهی را اندوخته اند که می توانند با استفاده از این منابع هزینه میادین بزرگ نفتی و گازی خود را تامین کنند.

به علاوه شرکت های نفتی بزرگ برخلاف گذشته در کمک به شرکت های ملی نفت نقش انحصاری خود را از دست داده اند. شرکت های خدمات میادین نفتی در دهه 1980 وقتی شرکت های بزرگ به این فکر افتادند که برون سپاری حفاری و دیگر جنبه های تولید کار عاقلانه ای است، شروع به رشد نمودند. در آن زمان نفت نسبتا ساده تر در دسترس بود و کار روی یک دکل نفتی نیز کسب و کاری کم سود محسوب می شد.

شرکت هایی مثل هالیبرتون[17] و شلومبرگر[18] که از این زمان پدید آمدند حالا می توانند طیف گسترده ای از خدمات نفتی را به شرکت های ملی ارائه کنند. این شرکت ها در حال عبور از ارائه کنندگان خدماتِ صرف به سمت ایفای نقش های جدید از جمله برعهده گرفتن مدیریت پروژه ها و پذیرش بخشی از ریسک در پروژه های دخیل در آن هستند.

شرکت های ملی نفتی که بزرگتر از بقیه هستند نه تنها وابستگی کمتری به شرکت های نفتی بزرگ دارند بلکه آن ها همچنین به طور فزاینده ای با این شرکت ها برای دستیابی به بازارهای هدف و توسعه تکنولوژی های جدید رقابت می کنند. بر اساس مطالعات موسسه مشاوره «بین اند کمپانی»[19]، شرکت های نفتی بزرگ در سال 2011 بالغ بر 4.4 میلیارد دلار در بخش تحقیقات و توسعه نفت سرمایه گذاری کردند. شرکت های ارائه دهنده خدمات نفتی 2.3 میلیارد دلار در این بخش سرمایه گذاری کردند. اما 5 شرکت ملی نفت که جزو بزرگترین شرکت های ملی نفت هستند 5.3 میلیارد دلار در بخش تحقیقات و توسعه نفت در سال 2011 سرمایه گذاری کردند. از سال 2005 به این سو سرعت رشد بودجه تحقیقاتی این 5 شرکت ملی 2 برابر شرکت های نفتی بزرگ بوده است. پتروبراس برزیل هم اکنون در زمینه اکتشاف نفت در آب های عمیق دومین شرکت جهان است. ساینوپک[20] چین و برخی شرکت های ملی نفت دیگر در حال تاسیس شرکت های خدمات نفتی هستند تا به شرکت های دیگر دانش و خدمات نفتی ارائه دهند؛ دانش و خدماتی که زمانی در انحصار شرکت های نفتی بزرگ بود. اکنون تخصصی که زمانی به شرکت های بزرگ اختصاص داشت در سطح گسترده ای در جهان پراکنده شده است.

به جان خریدن ریسک پروژه ها حوزه دیگری است که شرکت های ملی نفت در آن به رقابت با شرکت های بزرگ پرداخته اند. شرکت های ملی نفتی که سرمایه خوبی دارند نسبت به شرکت های نفتی بزرگ از موقعیت بهتری برای دسترسی به میادین نفتی در مناطق جدید مثل آفریقا برخوردارند. شرکت های نفتی چین به صورت خاص مشتاق هستند تا گستره نفوذ خود را بیشتر کنند بخشی به این خاطر که چین – با فقدان منابع داخلی – خواهان تضمین نفت خام خود به هر شکل ممکن بوده و بخشی دیگر به این خاطر است که گسترش بین المللی فعالیت شرکت هایی نظیر شرکت ملی نفت فلات قاره چین و شرکت ساینوپک این فرصت را به آنها می دهد تا فارغ از محدودیت هایی که در داخل با آن روبرو هستند با آزادی عمل بیشتری فعالیت نمایند.

این در حالی است که شرکت های نفتی بزرگ موفقیت کمتری در دسترسی به میادین نفتی جدید داشته اند. این شرکت ها در اوایل دهه 2000 تلاش هایی را برای دسترسی به میادین نفت و گاز آنگولا، نیجریه و قزاقستان انجام دادند. هم اکنون شرکت های مستقل و چابک کوچکتری ظهور کرده اند که در زمینه اکتشاف و تولید نفت تخصص داشته توانسته اند گوی رقابت را در سرزمین ها و فناوری های جدید از دیگران بربایند.

پیشتر برای غول های نفتی آسانتر بود تا با خرید شرکت های اکتشاف و تولید، تهدیدات را به فرصت تبدیل کنند اما حالا با وجود رقیبانی قدرتمندی نظیر شرکت های ملی نفت، این کار بسیار دشوار شده است. با استناد به آمارهای شرکت مشاوره ای دیلویت[21]، شرکت های ملی نفت در سال 2012 بالغ بر 113 میلیارد دلار در بخش نفت و گاز هزینه کرده اند که این رقم بیش از 3 برابر رقم سرمایه گذاری شده در سال 2011 و تقریبا نیمی از کل سرمایه گذاری ها بوده است. به هر ترتیب شرکت های نفتی بزرگ در حال حاضر تنها 25 درصد سرمایه گذاری در زمینه اکتشاف و تولید نفت را به خود اختصاص داده اند. اکسون موبیل از اواسط دهه 1980 بزرگترین شرکت از نظر سرمایه گذاری در زمینه اکتشاف و تولید نفت بوده است. بر طبق گزارش بانک بارکلیز[22]، اما امسال شرکت پتروچاینا[23] جای اکسون موبیل را خواهد گرفت.

گاز شیل یکی از آن دست خبرهایی است که شرکت های بزرگ نفتی انتظار آن را نداشتند. افزایش شدید تولید گاز در آمریکا نتیجه فعالیت شرکت های کوچکی مثل میشل انرژی است. بر اساس مطالعات موسسه مشاوره «بین اند کمپانی»، این تحول برای شرکت های نفتی بزرگ خوب نبود نه تنها به این دلیل که آن ها یک فرصت بزرگ سرمایه گذاری را از دست دادند بلکه همچنین به این خاطر که شرکت های مذکور فرصت دستیابی به دانش و تجربه یک شیوه جدید تولید گاز از منابعی غیر متعارف را از دست دادند؛ دانش و تجربه ای که می توانست در دیگر نقاط جهان به کارشان بیاید.

شرکت های چینی در نظر دارند تا روی شرکت های کوچک آمریکایی نظیر چساپیک انرژی[24] – فعال در زمینه تولید گاز شیل - سرمایه گذاری نمایند تا از این طریق بتوانند به تکنولوژی آن دست یافته و از آن برای استخراج مخازن شیل خود در چین بهره برداری نمایند. هدف چین دستیابی به تکنولوژی تولید گاز شیل است. اکسون موبیل شرکت «ایکس تی او»[25] که در زمینه تولید گاز شیل تخصص دارد را در سال 2009 به قیمت 41 میلیارد دلار خریداری کرده است. اما چون اکسون خیلی دیر وارد این بازار شد بنابراین مجبور شد تا رقم بسیار بالایی را پرداخت نماید. از آن زمان قیمت گاز در آمریکا با توجه به گسترش تولید گاز شیل کاهش پیدا کرده است.

شرکت های بزرگ نفتی همچنین به آفریقای شرقی بی توجهی کردند. شرکت های کوچک مستقلی مثل تولو[26]، آنادارکو[27] و افیر[28] در این منطقه مشغول فعالیت شده اند. شرکت های مستقل بزرگتری مثل بی جی[29] و هس[30] در میادین نمکی و فراساحلی برزیل به فعالیت می پردازند.

به نظر می رسد شرکت های بزرگ نفتی علاوه بر از دست دادن فرصت های خوب سرمایه گذاری، به دنبال فرصت های نه چندان مطمئن نیز رفته اند. تلاش های اکتشافی شرکت شل در شمالگان[31] بعد از آسیب به تجهیزات حیاتی این شرکت در منطقه تا سال 2014 متوقف شد که نشان دهنده فقدان گزینه دیگر برای این شرکت بود. تلاش های طولانی بریتیش پترولیوم برای خلاصی از دست شریک روسی خود با نام «تی ان کی»[32] به نفع دیگر رابط روسی به نام شرکت «روزنفت»[33] بیانگر خواست ناامیدانه این شرکت برای دست یافتن به منابع جدید رشد است؛ منابعی که هرچند پرریسک محسوب می شوند اما ظاهرا نسبت به درآمد ثابت از شرکت «تی ان کی» ترجیح داده می شوند. سرمایه گذاری های اکسون موبیل در آسیای مرکزی و همکاری مشترکش با روزنفت به سختی می تواند با روش به شدت ماهرانه این شرکت برای گریز از ریسک مطابقت داشته باشد.

انتخاب های نادرست و رقابت فزاینده در صنعت نفت و گاز پایین بودن نرخ جایگزینی ذخایر را برای این شرکت ها توضیح می دهد؛ (نرخ جایگزینی ذخایر عبارت است از نسبت ذخایر نفتی کشف شده به تولید نفت توسط هر شرکت). در سال 2012 نرخ جایگزینی ذخایر هیدروکربن (شامل گاز) برای شل 44 درصد بود. این رقم برای بریتیش پترولیوم 85 درصد و برای توتال 93 درصد اعلام شده است. این به معنای کاهش ذخایر نفتی تحت اختیار این شرکت ها است. نرخ جایگزینی ذخایر برای اکسون موبیل که طی چند دهه گذشته به کمتر از 100 درصد نرسیده برای سال 2012 بالغ بر 115 درصد اعلام شده است. این رقم برای شورون 112 درصد بوده است. اما از ذخیره 1.8 میلیارد بشکه ای که اکسون در اختیار دارد، 750 میلیون آن مربوط به نفت پرهزینه شیل از میادین وودفورد[34] و باکن[35] در آمریکا است. حدود نصف ذخایر نفت اکسون موبیل از نوع نفت سنگین، نفت غیرمتعارف یا نفت موجود در آب های عمیق است. این رقم در اوایل دهه 2000 تنها 17 درصد بود.

شرکت های نفتی بزرگ هم اکنون سالانه 100 میلیارد دلار در زمینه اکتشاف و تولید هزینه می کنند. اما این سطح از تلاش و هزینه، سرمایه گذاران را تحت تاثیر قرار نداده است؛ سهم آن ها در تعیین قیمت نفت (به استثنای شورون) برای سال ها یکنواخت و ثابت بوده است. با عدم موفقیت در دستیابی به ذخایر نفت خام جدید، سهم آن ها از تولید جهانی در سال های 2006 تا 2011 بالغ بر 2 درصد افت داشته است. البته این شرکت ها در زمینه تولید گاز موفقیت هایی داشته اند. شرکت های نفتی بزرگ هم اکنون خود را در متن بازار گاز می بینند. در مورد بیشتر این شرکت ها 40 درصد تولیدشان شامل تولید گاز است. این رقم برای شل و اکسون موبیل بیش از 50 درصد است.

نفت و گاز از بسیاری جهات با هم تفاوت دارند و این تفاوت ها برای شرکت های نفتی بزرگ خوشایند نیست. گاز نیاز به ساخت خطوط لوله های طویل یا احداث کارخانه های مایع سازی دارد و سودآوری کمتری نسبت به نفت دارد. گاز همچنین به بازاریابی گسترده نیاز دارد و باید پیش از صرف سرمایه گذاری های هنگفت روی پروژه ها، مشتریان مطمئنی برای آن یافت. همچنین گاز در معرض افت شدید قیمت قرار دارد. دوره ای که در آن قیمت گاز بر پایه قیمت نفت تعیین می شود در حال پایان یافتن است. میادین گازی که در حال حاضر رو به توسعه دارند می توانند نفت زیادی را وارد بازار کنند و انتظار می رود در نیمه دوم دهه 2010 شاهد عرضه گسترده گاز به بازار و در نتیجه کاهش شدید قیمت ها باشیم.

شرکت های نفتی بزرگ در برابر این تهدیدها چه کاری می توانند انجام دهند؟ انجام سرمایه گذاری های هنگفت برای جایگزینی ذخایر، نمی تواند موثر واقع شود. فروش شرکت هایی که دیگر سوددهی ندارند مثل پالایشگاه ها می تواند به کمک این شرکت ها بیاید. کونوکوفیلیپس[36] در سال 2011 فعالیت های پالایشگاهی خود را به نفع اکتشاف و تولید رها کرد. در عین حال این گونه اقدامات را نمی توان یک استراتژی رشد برای بلندمدت دانست. احیای تکنولوژی های منحصر به فرد می تواند به این شرکت ها کمک کند.

شاید برای بسیاری از شرکت ها خوشایند نباشد اما مشکلات شرکت بریتیش پترولیوم در خلیج مکزیک  می­تواند راهنمایی برای آینده شرکت های بزرگ باشد. این شرکت مجبور شد برای جبران خسارات حادثه نفتی در خلیج مکزیک بخشی از اموال و دارایی های خود را بفروشد و کاشف به عمل آمد که در پی این فروش ها، قیمت سهام بریتیش پترولیوم افزایش یافت. این اقدام به معنای این است که سرمایه گذاران ایده شرکت های نفتی کوچکتر و چابکتر را می پسندند. شرکت های نفتی بزرگ اکنون باید فعالیت های خود در بخش نفت را کاهش دهند هرچند سودآوری بیشتری داشته باشد. در بخش نفت شرکت های دیگری هم هستند که در آن عملکرد خوبی دارند ضمن آن که رشد تقاضا برای نفت قابل توجه نیست. البته برای شرکت های بزرگ نفتی مشکل است که بخش نفت را رها کنند زیرا عنوان «شرکت بزرگ نفتی» طنین خوشایندتری برایشان دارد تا «تولید کننده کم و بیش بزرگ گاز»!

منبع: اکونومیست   


[1] سوپرمیجرز به شش شرکت بزرگ نفتی جهان اطلاق می شود که عبارتند از بریتیش پترولیوم، شورون، اکسون موبیل، رویال داچ شل، توتال و کونوکوفیلیپس.

[2] BP

[3] Esso

[4] Gulf Oil

[5] Mobil

[6] Royal Dutch Shell

[7] SoCal

[8] Texaco

[9] Citi

[10] Caterpillar

[11] GE

[12] TOTE

[13] Ricardo

[14] Aramco

[15] Petrobras

[16] Petronas

[17] Halliburton

[18] Schlumberger

[19] Bain & Company

[20] Sinopec

[21] Deloitte

[22] Barclays

[23] PetroChina

[24] Chesapeake Energy

[25] XTO

[26] Tullow

[27] Anadarko

[28] Ophir

[29] BG

[30] Hess

[31] Arctic

[32] TNK

[33] Rosneft

[34] Woodford

[35] Bakken

[36] ConocoPhillips


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir