اقتصاد ایرانی: تلاقی دگرگونی فناورانه 1، رشد سریع بازارهای نوظهور و پیری گسترده جمعیت، در حال زیرورو کردن مفروضات قدیمی است که زیربنای تعیین استراتژی، تصمیمگیری و مدیریت بوده اند.
بینش در طول زمان شکل میگیرد. هنگامی که مککنزی انتشار فصلنامه را در 1964 آغاز کرد، محیط مدیریتی جدیدی شروع به شکلگیری کرده بود. در 7 آوریل همان سال، آیبیام مینفریم سیستم 360 را معرفی کرد، محصولی با انعطافپذیری و قابلیت بسیار پیشرفته. در 10 اکتبر، مراسم افتتاحیه بازیهای المپیک توکیو، نخستین المپیک در تاریخ که از طریق ماهواره در سراسر سیاره پخش تلویزیونی شد، تاکیدی بود بر قوت روبه رشد اقتصادی ژاپن. سرانجام آخرین عضو جدید این نسل، پدیده انفجار جمعیت (babyboom) متولد شد.
به گزارش دنیای اقتصاد، پنجاه سال بعد، در دنیای امروز دستاوردهایی که این سه رویداد بیارتباط با یکدیگر نماد آنها بودند، تقریبا غیرقابل تشخیص هستند.
فناوری و ارتباطات، انقلابی در صنایع ایجاد کردهاند و زندگی میلیاردها نفر را متحول ساختهاند. کانون گرانش اقتصاد جهان به جابه جایی از غرب به شرق ادامه داده است و چین بهعنوان داستان یک رشد، در میانه صحنه قرار گرفته است. بیبیبومرها2 به بازنشستگی میرسند و اکنون در حال صحبت از کاهش رشد جمعیت، در بیشتر جهان و چین هستیم.
امروز در لبه پرتگاه جابه جایی بسیار بزرگ تری در هریک از این حوزهها هستیم، همراه با تاثیرات ضمنی خارقالعادهای برای رهبران جهان. در سالهای آتی، شتاب در حیطه، مقیاس و تاثیر اقتصادی فناوری آغازگر عصر جدیدی از هوش مصنوعی، ابزارها و دستگاههای مصرفی، ارتباطات آنی و اطلاعات بیمرز و در عین حال دگرگون ساختن کسبوکارها به شیوههای غیرقابلتصور خواهد شد. همزمان، تغییر مکان فعالیت و پویایی اقتصادی، به بازارهای در حال ظهور و شهرهایی در آن بازارها، موجب اوجگیری طبقه جدیدی از رقبای جهانی خواهد شد. رشد در بازارهای نوظهور با پیری سریع جمعیت جهان همگام خواهد شد- نخست در غرب و سپس در خود بازارهای نوظهور- که بهنوبه خود مجموعه وسیعی از فشارهای اقتصادی را ایجاد خواهند کرد.
هر یک از این تغییرات، فینفسه، یکی از بزرگ ترین نیروهای اقتصادی خواهند بود که اقتصاد جهان تاکنون دیده است. با تصادم این نیروها، چنان تغییرات معنیداری بهوجود خواهند آمد که عمده بینش مدیریتی که در گذشته به ما خدمت کرده است، ناتوان خواهد شد.
تجارب تعیینکننده بسیاری از مدیران ارشد کنونی هنگامی به دست آمد که این نیروها در حال شکلگیری بودند. در حالی که جهان پیش رو به آن سادگی نخواهد بود، همراه با دگرگونیها و بیثباتیهای بیشتر و نمودارهای بلندمدت که دیگر شبیه منحنیهای ملایم روبهبالا نیستند. در این عصر مفروضات قدیمی به کناری گذاشته میشوند و مدلهای کسبوکار بهظاهر قوی زیرورو خواهند شد.
در این مقاله، که حاصل سالها پژوهش از سوی موسسه جهانی مککنزی3 (MGI) است، تلاش مجدانهای کردهایم تا مسیر فرارو، تفاوت های آینده با مسیری که طی کردهایم و معنای آن تفاوتها را برای مدیران ارشد که در حال ترسیم مسیری برای سالهای آتی هستند، به تصویر بکشیم.
نیروهای عملیاتی در کار
در مقالهای با این اندازه، تنها میتوانیم نگاهی گذرا بر نیروهای عملیاتی بیندازیم. با این وصف، حتی نگاهی مختصر به سه فاکتور از مهمترین آنها- رشد بازارهای نوظهور، فناوری دگرگونکننده و پیر شدن جمعیت - تذکر سودمندی برای شدت تغییری است که در حال انجام است.
پویایی در بازارهای نوظهور
بازارهای نوظهور در حال گذر از انقلابهای همزمان صنعتی و شهری هستند که در قرن هجدهم در انگلیس و در قرن نوزدهم در مابقی دنیای توسعهیافته امروز آغاز شد. در سال 2009، برای نخستین بار در بیش از 200 سال گذشته، بازارهای نوظهور توانستند سهم بیشتری در رشد اقتصادی جهان نسبت به بازارهای توسعه یافته داشته باشند. تا 2025، بازارهای نوظهور، موتور محرکه اصلی رشد جهان برای بیش از 15 سال [قبل از آن] خواهند بود، چین محل استقرار شرکت های بزرگ بیشتری نسبت به ایالاتمتحده و اروپا خواهد بود و بیش از 45 درصد فهرست بازیگران عمده لیست فورچون 4 500 از بازارهای نوظهور سر برخواهند آوردکه در مقابل سهم 5 درصدی در سال 2000 است.
این موج جدید شرکت های بازارهای نوظهور که اقتصاد جهانی را درمینوردند، نخستین موج نیست. در دهه 1970 نیز، بسیاری از شرکت های بزرگ آمریکایی و اروپایی با خیزش سریع شرکت های ژاپنی که استاندارد های جدیدی را برای بهرهوری و نوآوری تعیین کردند، غافلگیر شدند. اخیرا، شرکت های کره جنوبی مانند هیوندای و سامسونگ رتبههای پیشروی صنایع با ارزش افزوده بالا از خودروسازی تا لوازم الکترونیک مصرفی را به لرزه درآوردهاند. امروز تفاوت آن است که رقبای جدید از کشورهایی بسیار متفاوت و در تعدادی بسیار فراتر از دهههای گذشته ظهور می یابند. این موج جدید برای برخی از شرکت های چندملیتی ثبت شده بسیار سخت و دشوار خواهد بود. جابه جایی وزن اقتصاد جهان بهسوی بازارهای نوظهور و ظهور نزدیک به دو میلیارد مصرفکننده که برای نخستین بار از درآمد کافی برای پشتیبانی مخارج مطابق میل خود برخوردار هستند، باید نسل جدیدی از شرکت های قدرتمند را بهوجود آورد که گسترش جهانی آنها مبتنی بر جایگاههای قوی آنها در بازارهای خانگی خواهد بود.
درون همین بازارها، مکان جغرافیایی فعالیت اقتصادی نیز در حال جابه جایی است، بهویژه در چین. جمعیت شهری جهان با 65 میلیون نفر در هرسال در حال رشد است و تقریبا نیمی از رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) بین سال های 2010 و 2025 از 440 شهر در بازارهای نوظهور خواهد بود.
95 درصد آنها شهرهای کوچک و متوسطی هستند که بسیاری از مدیران اجرایی حتی نام آنها را نشنیدهاند و نمیتوانند روی نقشه آنها را نشان دهند: این شهرها نه بمبئی، دبی، یا شانگهای، بلکه تیانجین (چین) و پورتو آلگره (برزیل) و کوماسی (غنا) و تعداد فراوان دیگری مانند آنها هستند. هسینچو (Hsinchu)، در شمال تایوان، هماینک چهارمین کانون بزرگ الکترونیک و فناوری فوق پیشرفته در منطقه چین است. در برزیل، ایالت سانتا کاتارینا، در نیمه راه بین سائوپائولو و مرز اروگوئه، به کانون منطقهای برای تولید دستگاههای الکترونیک و خودرو تبدیل شده و میزبان شرکت های میلیارد دلاری مانند وگ اینداستریاس5 است.
فناوری و ارتباطات
از ماشینیسازی انقلاب صنعتی تا انقلاب مبتنی بر رایانهای که هماینک در آن به سر میبریم، نوآوری فناورانه همواره زیربنای تغییر اقتصادی بوده و در شیوه زندگی ما وقفه ایجاد کرده است. اما امروز متفاوت است- زیرا در «نیمه دوم صفحه شطرنج» قرار داریم. این عبارت از داستان نقلشده توسط ری کورزویل 6، آیندهپژوه و مدیر مهندسی گوگل، درباره مخترع شطرنج و امپراتور چین گرفته شده است. مخترع شطرنج درخواست می کند تا پاداش او را با برنج بپردازند: یک دانه در خانه نخست، دو دانه در خانه دوم، چهار دانه برنج در سومی و همینطور تا به آخر.
برای نیمه نخست صفحه شطرنج، چند قاشق برنج، سپس چند کاسه و بعد چند بشکه به مخترع داده شد. از آنجا به بعد وضعیت دچار تغییر اساسی شد. طبق یک روایت از داستان، هزینه نیمه دوم صفحه شطرنج امپراتور را ورشکسته ساخت، زیرا دوبرابر شدن مستمر در نهایت مستلزم 18 میلیون-تریلیون دانه برنج بود، آنقدر که برای دوبار پوشش سطح کره زمین کافی بود. به همین منوال، استمرار قانون مور7 به آن معنی است که تقریبا هر 18 ماه شاهد دوبرابر شدن همه پیشرفتها در قدرت و سرعت رایانشی خواهیم بود که از بدو تولد ترانزیستور تا به امروز تجربه کردهایم و این روند ادامه خواهد داشت.
عادت کردهایم ترسیم قانون مور روی یک مقیاس لگاریتمی را ببینیم که باعث میشود همه این دوبرابر شدنها روان بهنظر برسند، اما رایانهها را به صورت لگاریتمی خریداری نمیکنیم.
با افزایش قدرت، قیمتها کاهش مییابند، دستگاهها اشاعه مییابند و رسوخ IT عمیقتر میشود، ظرفیت تجمیعی رایانش با نرخ مبهوتکنندهای اوج میگیرد: تخمین زده شده است که جهان تقریبا 5 اگزافلاپ8 ظرفیت رایانش در 2008 افزود (با هزینهای در حدود 800 میلیارد دلار)، بیش از 20 اگزافلاپ در 2012 (با مبلغی نزدیک به 1 میلیارد دلار) و در سال 2014 بهسوی تقریبا 40 اگزا پیش میرود. (شکل 1)
این پیشرفتهای خارقالعاده در ظرفیت، قدرت و سرعت به اوجگیری هوش مصنوعی و شکلدهی مجدد به تولید جهانی دامن میزنند و به پیشرفتهای حاصله در ارتباطات، نیروی مضاعفی میبخشند. جریانهای جهانی دادهها، مالی، استعداد و تجارت آماده سه برابر شدن در دهه آینده هستند، از سطوحی که خود نمایانگر جهش بزرگی به پیشاند.
برای مثال، 20 سال پیش کمتر از سه درصد جمعیت دنیا تلفن موبایل داشت و کمتر از یک درصد از اینترنت استفاده می کردند. امروز، بیش از دو سوم جمعیت جهان دسترسی به تلفن موبایل دارد و یک سوم آن میتوانند در اینترنت ارتباط برقرار کنند. با استمرار رشد جریانهای اطلاعات و پدیدار شدن امواج جدید فناوری دگرگونکننده، ذهنیت قدیمی که فناوری اساسا ابزاری برای کاستن از هزینهها و تقویت بهرهوری است جایگزین خواهد شد. بینش جدیدمان باید تشخیص دهد که کسبوکارها میتوانند با سرعت خیرهکنندهای به صرفههای مقیاس دست یابند و درعینحال سرمایه اندکی را استفاده کنند، اینکه ارزش بین بخشها در حال جابه جایی است، اینکه کارآفرینان و شرکت های نوپا اغلب از مزیتهایی نسبت به کسبوکارهای بزرگ جاافتاده برخوردارند، اینکه چرخه عمر شرکت ها در حال کوتاه شدن است و اینکه تصمیمگیری هرگز مجبور نبوده تا به این حد سریع باشد.
جمعیت رو به پیری
همزمان، باروری رو به کاهش و جمعیت بهطور اساسی در حال پیری است. افزایش جمعیت افراد مسن مدتها است که در اقتصادهای توسعهیافته مشهود بوده است و ژاپن و روسیه شاهد افت جمعیتی خود بودهاند، اما کاهش جمعیت اکنون در حال گسترش به چین است و سپس آمریکای لاتین را درخواهد نوردید. برای نخستین بار در تاریخ بشر، جمعیت سیاره در بیشتر کشورها بدون افزایش و در کشورهایی مانند کره جنوبی، ایتالیا و آلمان کوچک خواهد شد. 30 سال پیش، تنها کشورهای اندکی از نرخ باروری کمتر از نرخ موردنیاز برای جایگزینی نسل برخوردار بودند (تقریبا 1/2 فرزند به ازای هر زن)، که شامل سهم کوچکی از جمعیت جهان میشد. اما تا 2013، حدود 60 درصد همه افراد در چنان کشورهایی میزیستند که این تحولی ژرف است. (شکل 2)