بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : سه شنبه 22 مهر 1393      14:28

مثلث آمریکا، روسیه، چین و نمایش ابرقدرت جدید

سفر پوتین به چین با هدف تعمیق روابط بین دو کشور صورت گرفت. این سفر می تواند آغاز یک دوره جدید در روابط آمریکا- روسیه- چین باشد؛ رابطه سه جانبه ای که بر سال های پایانی جنگ سرد حکمفرما بود و اکنون نشانه های از بازگشت آن دیده می شود.

اقتصاد ایرانی: سفر اخیر «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه به چین با هدف تعمیق روابط بین دو کشور صورت گرفت. این سفر می تواند آغاز یک دوره جدید در روابط آمریکا- روسیه- چین باشد؛ رابطه سه جانبه ای که بر سال های پایانی جنگ سرد حکمفرما بود و اکنون نشانه های از بازگشت آن دیده می شود. پس از مناقشه روسیه و اوکراین درخصوص شبه جزیره کریمه، تنش بین مسکو و واشنگتن بالا گرفت و به این ترتیب پکن به تکیه گاه جدیدی برای مسکو تبدیل شد.

در طول جنگ سرد و در زمان تشدید تنش میان چین و شوروی، آمریکا حداکثر بهره برداری را از این شرایط کرد؛ به لطف روابط نزدیک آمریکا با چین، سفر «ریچارد نیکسون» رئیس جمهور وقت آمریکا در سال 1972 به پکن منجر به هراس اتحاد جماهیر شوروی سابق از انزوای کامل شد؛ درنتیجه شوروی تمایل بیشتری به سمت خواسته های آمریکا پیدا کرد. اهرم فشار آمریکا افزایش یافته و تجلی آن در نخستین پیمان تسلیحات استراتژیک آمریکا- شوروی تنها سه ماه بعد از سفر «نیکسون» و پیمان هلسینکی سه سال بعد ظهور یافت. در مقابل برای حمایت از چین، واشنگتن بتدریج معاملات خود با پکن را به حالت عادی درآورد که اوج آن در سال 1979 و ازسرگیری روابط دیپلماتیک بود که از زمان به قدرت رسیدن کمونیست متوقف شده بود.

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و کشتار میدان تیان آن من (سال 1989)، پایان نخستین دوره این رابطه سه گانه بود. در دوره تک قطبی پس از جنگ سرد، آمریکا برای دستیابی به اهداف خود نیازی به استفاده از یک روسیه سردرگم در مقابل چین متمرکز بر امور داخلی نداشت؛ اما به لطف تبدیل شدن چین بعنوان یک قدرت بزرگ و ابراز وجود روسیه، این مثلث سه جانبه بازگشت، هرچند این بار آمریکا بازیگر غالب نبود.

انتخاب چین

اگر دشمنی بین چین و اتحاد جماهیر شوروی، تعریف کننده روابط سه جانبه در طول جنگ سرد بود، امروز تنش های روسیه- آمریکا است که بر تحولات سه گانه اثر می گذارد. تضاد منافع، شکاف ایدئولوژیک واقعی و افزایش احتمال تحریم آمریکا را نیز باید به فشارها افزود. برخلاف «باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا در آغاز نخستین دوره تصدی این سمت، رئیس جمهور بعدی به احتمال زیاد تلاشی برای بازیابی روابط با روسیه نخواهد کرد. «ولادیمیر پوتین» نیز دلایل خود را برای حفظ تنش دوجانبه دارد؛ تقویت ملی گرایی با هدف افزایش محبوبیت داخلی بخصوص برای مواجهه با ادامه رکود اقتصادی بخشی از این دلایل محسوب می شوند.

بین این دو قدرت متضاد، چین نهفته است؛ کشوری در سه گانه روابط با گسترده ترین گزینه های سیاست که در میان بازی روسیه و آمریکا قرار دارد؛ درست مانند سیاستی که آمریکا در برابر چین و روسیه در سال های قبل در پیش گرفت.

«پوتین» امیدوار به متقاعد کردن چین برای استفاده از نفوذ خود برای ارائه حمایت های اقتصادی و سیاسی قابل توجه از روسیه است که به احتمال زیاد در این زمینه چندان موفق نخواهد بود. دو طرف اهداف استراتژیک یکسانی ندارند؛ چین بدنبال احترام جهانی برای ظهور صلح آمیز خود بعنوان یک قدرت بزرگ است، اما روسیه در پی به چالش کشیدن و تضعیف غرب است. علاوه بر این، چین بدلیل وابستگی متقابل اقتصادی، آمریکا را بعنوان مهمترین شریک خود می بیند؛ به عبارت دیگر چین بعنوان وزنه تعادل بین آمریکا و روسیه، خطر برهم خوردن روابط با آمریکا را نمی پذیرد.

بعنوان مثال «پوتین» خواستار مشروعیت بخشیدن به مواضع منطقه ای روسیه از سوی چین است؛ اما چین در مقابل این درخواست، نه پاسخ منفی و نه مثبت می دهد و تنها معتقد است که درخصوص مسائل مربوط به حاکمیت باید از طریق همه پرسی تصمیم گیری کرد. آنچه روسیه منطقا انتظار دارد، ادامه بی توجهی چین به تحریم های سازمان ملل متحد علیه روسیه و تضعیف تحریم های غرب است.

«پوتین» همچنین بدنبال گسترش نقش روسیه بعنوان تأمین کننده انرژی پکن است که می تواند به اهرم فشاری روسیه در معاملات انرژی با اروپا تبدیل شود. مسکو و پکن توافقنامه ای را برای احداث خط لوله  «قدرت سیبری» امضا کردند که مرحله جدیدی از روابط دو جانبه در حوزه انرژی محسوب می شود. تمایل مسکو گسترش صادرات انرژی است، اما پکن خواستار امنیت بیشتر در بخش تأمین انرژی است. اگرچه روسیه فاینانس 25 میلیار دلاری برای احداث این خط لوله را تضمین کرده است، اما چین معامله بهتری کرده که بر اساس آن، روسیه گاز طبیعی را با نرخ بطور قابل توجهی پایین تر از بازار عرضه می کند که باعث صرفه جویی ده ها میلیارد دلاری برای چین و کاهش قیمت گاز در کل آسیا می شود.

علاوه بر انرژی، چین خواستار تسهیل سرمایه گذاری شرکت های چینی در روسیه و فروش در این کشور است. برای چین، اقتصاد طبقه متوسط روسیه، یک بازار بزرگ محسوب می شود؛ بخصوص در شرایط فعلی که امکان سرمایه گذاری شرکت های غربی متوقف شده است. روسیه تمایل دارد تا دسترسی شرکت های چینی به بازار این کشور را محدود کند، اما در مثلث ژئوپلتیک جدید، منافع اقتصادی روسیه و چین همگرا خواهند شد. مسکو در حال کم کردن محدودیت های سرمایه گذاری چین بوده و احتمالا سرعت این روند را افزایش خواهد داد.

همچنین این احتمال وجود دارد که چین خواستار دسترسی به فناوری نظامی پیشرفته روسیه باشد؛ مسکو بدون هراس از اینکه ممکن است چین روزی با همین تسلیحات در برابر روسیه قرار بگیرد، در این زمینه موافق است. روسیه تمایل بیشتری برای به اشتراک گذاشتن برخی فناوری ها در قبال دریافت امتیازات استراتژیک دارد، اما چنین سیاستی تدریجی خواهد بود و حتی ممکن است اثراتی خارج از این مثلث داشته باشد؛ بعنوان مثال باعث گرایش هند بسمت تولیدکنندگان سلاح در آمریکا برای برابری با قابلیت های نظامی چین می شود.

سه دشمن

همانطور که آمریکا موقعیت برتری در سه گانه آمریکا- روسیه- چین در طول جنگ سرد داشت، اکنون با گرایش بیشتر روسیه، موقعیت چین ارتقاء پیدا خواهد کرد؛ بعنوان مثال چین ممکن است تمایل کمتری به آزادسازی سیاست سرمایه گذاری خارجی داشته باشد و این درست همان چیزی است که آمریکا برای جبران کسری تجاری دوجانبه خواستار آن است. همچنین چین با دستیابی به فناوری های پیشرفته روسیه، بدنبال افزایش منافع خود در دریاهای جنوب و شرق این کشور خواهد بود.

برخلاف جنگ سرد که روابط حسنه واشنگتن و پکن، مسکو را وادار به تغییر در برخی از جنبه های سیاست جهانی خود کرد، بعید است که روابط نزدیک روسیه – چین بتواند تغییری در محاسبات سیاست گذاران آمریکایی در خصوص مسائل مهم آمریکا – چین ایجاد کند؛ در نتیجه پویایی مثلث جدید (آمریکا- روسیه – چین) عملکردی مشابه مثلث قدیمی نخواهد داشت.

چین با قدرت رو به افزایش تحت حمایت روسیه از جان گذشته، یک جفت ژئوپلتیک توانمند ایجاد می کند؛ با این حال آمریکا برای مواجهه با چین، تعهدات خود در قبال متحدانش از جمله ژاپن و فیلیپین را کاهش نمی دهد. برخلاف شوروی در مثلث نخست، آمریکا در حال حاضر دارای قدرت نظامی، اقتصادی و سیاسی به همراه شبکه ای از متحدان است تا بتواند روی پای خود بایستد. اما پکن از جسارت لازم برای سخت تر کردن شرایط برای آمریکا برای حفظ موقعیت بعنوان متعادل کننده منطقه اقیانوس آرام برخوردار است.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir