بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : شنبه 24 آبان 1393      11:51

گزارش مرکز کارنگی از آینده همکاریهای ترکیه و روسیه

ادامه گفتمان سیاسی کنونی میان دو کشور می‌تواند به تحقق همکاری‌های دو کشور در ۶حوزه‌ای که در ادامه به آنها پرداخته می‌شود را بیش از پیش میسر ساخته و حتی این تعاملات را تا جایی عمیق‌تر کند که به مسائل احتمالی جدید در آینده نیز پرداخته شود.

اقتصاد ایرانی: تحولات اخیر در اوکراین به شدت بر روابط روسیه با غرب تأثیرگذار بوده است. این بحران به ویژه، دوره جدیدی از تقابل و رقابت خصمانه میان واشنگتن و مسکو را رقم زده است. اگرچه درباره آنچه در آینده اتفاق می افتد نمی توان با قطعیت نظر داد، اما آنچه مسلم است، روسیه بر بهبود روابطش با جمهوری های شوروی سابق، چین و آسیا متمرکز شده است. همین امر نتایج مهمی را برای همسایگان روسیه، از جمله ترکیه به دنبال خواهد داشت.

ترکیه که به شدت به اصل تمامیت ارضی کشورها پایبند است، پیوستن شبه جزیره «کریمه» به روسیه را هنوز به رسمیت نشناخته است؛ رخدادی که ژئوپلتیک کل منطقه دریای سیاه را تغییر داده است. ترکیه معتقد است که امنیت و ثبات اوکراین برای منطقه ضروری است. از سوی دیگر آنکارا توجه ویژه ای به تشکیل اتحادیه اقتصادی اوراسیا شامل بلاروس، قزاقستان و روسیه دارد که البته ارمنستان و قرقیزستان نیز قرار است به زودی به آن ملحق شوند. علاوه براین، ترکیه متحد آمریکا، یکی از اعضای ناتو و عضو اتحادیه اروپا است که مذاکراتی را نیز برای کسب عضویت دائم این اتحادیه صورت داده است. که البته آمریکا و این نهادهای اروپایی به میزان چشمگیری در حال سخت کردن مواضع خود در قبال روسیه هستند.

پیش از بحران اوکراین، روابط دوجانبه میان ترکیه و روسیه به نقطه عطف خود رسیده بود و حتی دو کشور تمایل خود را برای گسترش روابط تجاری دوجانبه تا سقف ۱۰۰ میلیارد دلار طی چند سال آینده اعلام کرده بودند. همکاری های دو کشور در حوزه انرژی نیز از پروژه های گازی فراتر رفته و به ساخت نیروگاه هسته ای انجامیده بود. همکاری اقتصادی در دیگر حوزه ها نظیر ساخت وساز نیز در کنار مشارکت دوجانبه در زمینه های فرهنگی و حتی تحقیقاتی میان دو کشور همواره در حال گسترش بوده است. از سوی دیگر گفتمان سیاسی میان مسکو و آنکارا بستر همکاری در سطح مقامات عالیرتبه این دو کشور را فراهم آورده است. اما با توجه به تحولات منطقه ای به نظر می رسد که حفظ این سطح از روابط یک چالش جدید پیش روی هر دو طرف باشد.

موقعیت این دو کشور و حساسیت ژئوپلتیک منطقه در کنار چالش حفظ روابط متقابل، مسکو و آنکارا را بر آن داشته تا به دنبال راهکارهایی برای رویارویی با موانع آینده باشند. از همین رو در سال ۲۰۱۳ و حتی پیش از آغاز بحران اوکراین، «مجمع روابط جهانی» در استانبول با همکاری مرکز «کارنگی» در مسکو کارگروهی را تشکیل دادند تا به بررسی قابلیت های بالقوه برای همکاری های منطقه ای میان روسیه و ترکیه بپردازد. و اینک در سال ۲۰۱۴ با توجه به تحولات قابل توجهی که در منطقه صورت گرفته، نقش این کارگروه می تواند بیش از پیش برجسته شده و کارگشا باشد. وظیفه اصلی این کارگروه ایجاد بینشی جدید در خصوص چگونگی حفظ و پیشبرد عملی همکاری ها میان دو کشور تعریف شده است. این کارگروه متشکل از مقامات سابق و ارشد دولتی، دیپلمات ها، افسران نظامی و کارشناسان برجسته از هر دو کشور می باشد که در نهایت نتیجه تحقیقات و پژوهش های صورت گرفته در قالب مقاله ای که در ادامه بخش هایی از آن آمده است، ارائه شد.

روسیه و ترکیه از لحاظ جغرافیایی و همسایگان خود، منافع مشترک بسیاری به ویژه در منطقه دریای سیا و آسیای میانه و همچنین در منطقه جغرافیایی مابین خلیج فارس و دریای مدیترانه دارند. از سوی دیگر، مسکو و آنکار به عنوان دو بازیگر مهم در این منطقه پرافت وخیر تحولات سیاسی این فرصت را دارند تا از طریق همکاری در زمینه برقراری صلح، ثبات و افزایش رفاه در سرنوشت این منطقه به طور موثر نقش آفرینی کنند.

چنین فرصتی درست در زمانی میسر شده که دو کشور گام های قابل توجهی برای رفع خصومت تاریخی خود برداشته اند و با وجود اینکه در دوران جنگ سرد، در جبهه های مخالف یکدیگر نبرد می کردند، اینک روسیه و ترکیه توانسته اند روابط خود را طی ۲۵ سال گذشته به میزان قابل توجهی بهبود بخشند به گونه ای که از اواسط دهه۱۹۹۰همکاری های سیاسی میان دو کشور افزایش یافته است تا جاییکه در ماه مه سال ۲۰۱۰ شورای عالی همکاری روسیه-ترکیه تأسیس شد که از آن سال تا کنون خود این نهاد به عنوان موتور محرک توسعه همکاری های دوجانبه حتی خارج از حوزه روابط و منافع متقابل دو کشور عمل کرده است.

این روابط دوجانبه دگرگون شده، اینک اساسی شده برای آغاز همکاری ها میان مسکو و آنکار در منطقه همسایگی مشترک دو کشور با هدف ارتقاء امنیت و پیشبرد توسعه در این منطقه. اگرچه منافع ملی روسیه و ترکیه کاملا متفاوت از یکدیگر است و در برخی موارد ایجاد رقابت نیز می کند، جهان بینی رهبران دو کشور در رابطه با برخی مسائل بنیادین به نظر نمی رسد که در تناقض با یکدیگر باشد. با این وجود تنها راه برای افزایش اعتماد میان دو پایتخت همکاری های عملی خواهد بود. مسکو و آنکارا ممکن است در برخی موارد اختلافاتی با یکدیگر داشته باشند اما به منظور دستیابی به منافع مشترک دست کم بهتر است دیدگاه هایشان را در زمینه مسائل سیاسی اندکی به یکدیگر نزدیک تر کنند. منافع مشترک دو کشور عبارتند از: جلوگیری از جنگ های بین کشوری؛ به زندگی عادی بازگرداندن جوامع جنگ زده؛ و ایجاد اطمینان از وقوع روند گذار سیاسی بدون بروز خشونت های برهم زننده ثبات و امنیت منطقه. از سوی دیگر مسکو و آنکارا باید برای حفظ منافع خود با تروریسم، افراط گرایی و قاچاق مواد مخدر نیز مقابله کنند. چنانچه این دو کشور بتوانند راهی برای همکاری موثر در حوزه های مسائل مربوط به منافع مشترکشان بیابند، نه تنها امنیت کشورهای خود را ارتقاء می بخشند، بلکه ثبات در منطقه را نیز تضمین می کنند.

در این میان، اگرچه افزایش تنش ها در اوکراین بر روابط دوجانبه روسیه و ترکیه نیز سایه افکنده است، اما دو کشور هنوز منافع مشترک مهمی دارند و همچنان زمینه هایی برای همکاری منطقه ای مسکو و آنکارا در همسایگی مشترک آنها از قفقاز جنوبی و شامات گرفته تا آسیای مرکزی و افغانستان، وجود دارد.

کارگروه مشترک مرکز کارنگی در مسکو و مجمع روابط جهانی در استانبول در حقیقت با هدف تمرکز بر قابلیت های بالقوه دو کشور برای ادامه و توسعه همکاری های منطقه ای راه اندازی شده است. در تحقیقات انجام شده توسط این کارگروه، 6 حوزه اصلی برای همکاری های دوجانبه میان مسکو و آنکارا در منطقه تعریف کرده اند که در ادامه با ارائه توضیحاتی مختصر در رابطه با هر حوزه به صورت مجزا، راهکارهای پیشنهادی نیز ارائه می شود. این حوزه ها عبارتند از: فعالیت های تروریستی؛ درگیری های اعراب با اسرائیل؛ ایران و عدم اشاعه هسته ای؛ افغانستان و ثبات منطقه ای؛ آسیای مرکزی و توسعه منتطقه ای؛ و رفع درگیری ها در قفقاز جنوبی.

پیش از اینکه راهکارها به طور خاص در ارتباط با این ۶ حوزه عنوان گردد، این کارگروه ارتقاء همکاری های دوجانبه منطقه ای میان مسکو و آنکارا مستلزم رعایت پیش شرط هایی می داند:

-        اطمینان سازی در روابط دوجانبه

-        ارتقاء گفتمان سیاسی معمول میان دو کشور از طریق عمق بخشیدن به بنیان های روشنفکری

-        افزایش همکاری های دوجانبه از طریق نهادهای فعال جامعه مدنی، دانشگاه ها و تبادلات فرهنگی و بین پارلمانی.

-        افزایش تبادلات میان فردی و فرهنگی میان دو کشور.

-        ایجاد زمینه های مناسب برای همکاری های سیاسی از طریق عمق بخشیدن به چنین تعاملاتی در سطح جوامع دو کشور.

دلایل لزوم همکاری های دو کشور در زمینه مسائل منطقه ای در قالب موارد ذیل عنوان شده است:

-        نگرانی های مشترک منطقه ای مسکو و آنکارا

-        تهدید تروریسم و افراط گرایی برای ثبات و تمامیت ارضی دو کشور و درنتیجه لزوم برقراری آینده ای سکولار در منطقه براساس حاکمیت بین المللی قانون و مشارکت در ایجاد ثبات، صلح و رفاه در گستره جغرافیایی وسیعی از منطقه بالکان و آسیای میانه و افغانستان گرفته تا خاورمیانه و شمال آفریقا و قفقاز جنوبی

-        درگیری ها، جنگ ها و انقلاب های منطقه ای و احتمال شیوع ناآرامی های اقتصادی و سیاسی به این دو کشور

-        حضور مسکو و آنکارا به عنوان دو مورد از قدرت های برتر منطقه ای که سرشار از منابع چشمگیر است

-        برخورداری هر دو کشور از روابط اقتصادی، فرهنگی و تاریخی با بخش هایی از این منطقه جغرافیایی

-        برخورداری هر دو کشور از قابلیت و فرصت مشارکت در طرح های چندجانبه به منظور مدیریت درگیری ها، برقراری صلح و ارتقاء سطح رفاه در یک منطقه جغرافیایی وسیع

-        کاهش سوءتفاهمات دوجانبه و ایجاد اعتماد میان دو کشور از طریق مشارکت در آبادانی منطقه ای

کارگروه مشترک ترکیه و روسیه تأکید کرده است که هرچند فراهم ساختن شرایط فوق الذکر چندان آسان نیست اما ادامه گفتمان سیاسی کنونی میان دو کشور می تواند به تحقق همکاری های دو کشور در ۶ حوزه ای که در ادامه به آنها پرداخته می شود را بیش از پیش میسر ساخته و حتی این تعاملات را تا جایی عمیق تر کند که به مسائل احتمالی جدید در آینده نیز پرداخته شود.

بهار عربی و افزایش بی ثباتی منطقه ای و فعالیت های تروریستی

تحولات سال های اخیر در خاورمیانه که تحت عناوینی چون «بهار عربی» یا «بیداری اسلامی» شناخته می شود، نتایج غیرقابل اجتنابی را برای روسیه و ترکیه به دنبال داشته است.

روی کارآمدن دولت های جدید در مصر و لیبی در سال ۲۰۱۱ باعث درگیری بیش ازپیش سیاست خارجی آنکارا در منطقه شد. از سوی دیگر، رهبری ترکیه بواسطه عملکرد قابل توجه اقتصادی و نیز ارتقاء جایگاه آنکارا در سطح یک قدرت مهم منطقه ای بیش ازپیش برای تعامل با همسایگان این کشور آمادگی نشان داده و مشتاق حل مسائل منطقه ای در خاورمیانه حتی پیش از آغاز تحولات چند سال اخیر در این منطقه بوده است. روابط تاریخی عمیق و تبادلات اقتصادی قابل توجه با کشورهای منطقه و تلاش ها برای جلب حمایت بین المللی برای فلسطینینان، به میزان چشمگیری بر «قدرت نرم» ترکیه در میان کشورهای عرب در منطقه افزوده است.

برخلاف ترکیه، روسیه از اوایل دهه ۱۹۹۰ در عمل از رقابت ژئوپلتیک در خاورمیانه عقب نشینی کرده است. مسکو تلاش کرده تا روابط نزدیک خود با چندین کشور مهم خاورمیانه را همچنان حفظ کند، از جمله به تجهیز پایگاه دریایی خود در شهر بندری «طرطوس» سوریه ادامه داده است. علاوه براین، روسیه پس از جنگ دوم خلیج فارس حضور سیاسی خود در خاورمیانه را افزایش داده است. مسکو بر خلاف آنکارا آنچنان درگیر تحولات خاورمیانه نشده و خود را با شرایط جدید در منطقه وفق داده و تلاش کرده تا به تدریج درگیری خود را افزایش دهد. که تمام این اختلاف رویکردها ریشه در تفاوت بینش رهبران دو کشور درباره کشورها و تحولات منطقه دارد. با تمام اینها، رهبران دو کشور اجازه نداده اند که این اختلافات هر چند بسیار عمیق به ویژه در رابطه با مسئله سوریه، بر روابط دوجانبه آنها تأثیرگذار باشد.

روسیه و آنکارا باید به همین روند برای جلوگیری از روابط خود ادامه دهند، قاطعانه با افراط گرایی مقابله کرده و برای به قدرت رساندن نیروهای میانه رو تلاش کنند، بر ضرورت کاهش بحران انسانی در سوریه تأکید کرده، از تحقق آتش بس اطمینان حاصل کرده و به تمامی طرفین آسیب دیده کمک رسانی کنند.

روسیه و ترکیه لازم است به حمایت خود از حاکمیت، اتحاد ملی و تمامیت ارضی سوریه همزمان با برگزاری کنفرانس ژنو ادامه دهند و در عین حال نیز طرفین را برای دستیابی به راه حلی سیاسی از طریق تقسیم قدرت تشویق کرده و طرح هایی عملی برای همکاری بین المللی در بازسازی این کشور پس از جنگ ارائه دهند. علاوه براین، دو کشور باید تلاش های خود با هدف مقابله با تروریسم و افراط گرایی را از طریق مذاکرات بیشتر، به اشتراک گذاری اطلاعات و استفاده از ابزارهای اقتصادی و ایجاد پیشرفت و آبادانی در منطقه هماهنگ کنند. در کنار اینها لازم است تا دو کشور راهی برای مشارکت در عراق بیابند و در این خصوص باید مذاکراتی را درباره چشم انداز ژئوپلتیک خاورمیانه برگزار کنند.

مشارکت در روند صلح خاورمیانه

تا کنون مسکو و آنکارا رویکردهای متفاوتی در قبال درگیری های اعراب و فلسطین داشته اند که البته در سال های اخیر تا حد زیادی این اختلافات کمتر شده است. روسیه عضو کمیته چهارجانبه صلح خاورمیانه است و اساسا از تلاش های آمریکا برای برقراری صلح در منطقه حمایت می کند، از یک سو روابط دوستانه ای با فلسطینیان دارد و از سوی دیگر روابط مستحکمی با اسرائیل ایجاد کرده است. اما روابط مستحکم قدیمی ترکیه با اسرائیل از زمان حمله اسرائیل به نوار غزه در سال ۲۰۰۸ و حمله به ناوگان آزادی غزه در سال ۲۰۱۰ که به کشتار شهروندان ترک انجامید، تیره شده است و به مراتب تعامل آنکارا با فلسطینیان به میزان قابل توجهی افزایش یافته است.

هر دو کشور از گفت وگو میان اسرائیل و فلسطینیان و دستیابی به راه حل صلح درازمدت حمایت می کنند. هر دو با رهبر حماس وارد مذاکره شده اند و روسیه با جنبش حزب الله لبنان نیز تماس داشته است. همین شرایط نیز باعث می شود تا دو کشور نقش مهمی در کمک رفع درگیری ها ایفا کنند.

علاوه بر این اقدامات مسکو و آنکارا باید تعاملات خود برای انجام تلاش های یکجانبه و چندجانبه باهدف رفع درگیری ها میان فلسطینیان و اسرائیل را افزایش دهند. حتی روسیه می تواند برای ورود ترکیه به فعالیت های کمیته چهارجانبه تلاش کند.

ایران و موضوع عدم اشاعه هسته ای

روابط با ایران برای هر دو کشور روسیه و ترکیه همواره در سطحی میان همکاری و رقابت بوده است. هم اکنون که گروه ۱+۵ توافقنامه موقتی را با تهران در زمینه برنامه هسته ای این کشور به امضا رسانده، لازم است تا آنکارا و مسکو نیز همکاری های دوجانبه خود را افزایش دهند تا از تبدیل توافق موقت به یک توافق جامع اطمینان حاصل شود و در عین حال حق ایران نیز برای توسعه برنامه صلح آمیز هسته ای حفظ شده و البته از تبدیل این کشور به یک کشور تسلیحاتی هسته ای ممانعت به عمل آید.

 علاوه براین، مسکو و آنکارا باید تلاش های بین المللی برای ایجاد یک نظام قابل اعتماد منع گسترش تسلیحات هسته ای در خاورمیانه فرای ایران را رهبری کنند و در نهایت پیشنهادات جامعی برای توسعه صلح آمیز برنامه های انرژی هسته ای در منطقه ارائه دهند. دو کشور باید آمادگی داشته باشند تا به محض رفع بن بست هسته ای، نقشی سازنده را در وارد کردن ایران به اقتصاد بین المللی ایفا کنند.

افغانستان و ثبات منطقه ای؛ آسیای مرکزی و توسعه منطقه ای

با نزدیک شدن موعد مقرر برای خروج نیروهای ائتلاف از افغانستان تا پایان سال ۲۰۱۴، مسئله برقراری و حفظ ثبات در این کشور اهمیت بسیار زیادی برای منطقه پیدا کرده است چرا که این وضعیت می تواند یکبار دیگر بی ثباتی پس از دهه ۱۹۹۰ را در این کشور ایجاد کند و ثبات منطقه وسیعتری را از آسیای مرکزی تا هند و پاکستان تهدید کند. اگرچه ترکیه و روسیه همسایگان نزدیک افغانستان نیستند اما این فاصله آنقدر کم هست که هر دو کشور نتایج هرگونه تحول در افغانستان را به وضوح درک کنند. ترکیه اخیرا به عنوان یکی از اعضای ناتو، نقش مهمی در برقراری امنیت، ایجاد زیرساخت ها و به طور کلی پیشرفت افغانستان ایفا کرده است. علاوه براین، آنکارا به دلیل روابط نزدیک با افغانستان و پاکستان می تواند نقش موثری نیز در به ثمر نشستن مذاکرات میان دو کشور داشته باشد. از سوی دیگر، ترکیه روابط نزدیکی نیز با همسایگان شمالی افغانستان در آسیای مرکزی دارد.

از سوی دیگر، روسیه تجربه حضور در افغانستان در دهه ۱۹۸۰ را داشته و با حضور در شبکه توزیع شمالی ضمن ایمن سازی مسیر انتقال محموله های مورد نیاز ناتو و آمریکا، نقش مهمی را نیز در تضمین موفقیت عملیات آمریکا در مقابله با القاعده و طالبان در این کشور در سال ۲۰۰۱ ایفا کرده است. با خروج نیروهای ائتلاف مسئله ورود گروه های تروریستی به آسیای مرکزی و نیز افزایش قاچاق مواد مخدر به روسیه نگران کننده خواهد بود.

مسکو و آنکارا باید ضمن کمک رسانی در تقویت نهادها، آموزش پرسنل و انجام پروژه های زیرساخت مشترک در بازسازی افغانستان همکاری کرده و ثبات آینده این کشور را تضمین کنند. در شرایطی که روسیه و ترکیه منافع بسیاری در ادغام منطقه آسیای مرکزی با دیگر نقاط جهان دارند، لازم است تا دو کشور، از نفوذ خود به شیوه ای سازنده برای آبادانی و برقراری ثبات در کشورهای آسیای میانه و افغانستان بهره گیرند. علاوه براین، ضروری است تا با افزایش همکاری های دوجانبه در منطقه از طریق تلاش های کاملا هماهنگ و چندجانبه با افغانستان، ایران و جمهوری های آسیای میان با افراط گرایی، تهدیدات تروریستی و قاچاق مواد مخدر در منطقه مقابله کنند.

به دنبال استقلال جمهوری ها در منطقه آسیای میانه، ترکیه همواره با گسترش روابط خود با این کشورها تلاش کرده تا به عنوان یک الگو در منطقه مطرح شود و به همین ترتیب نفوذ آنکارا نیز در میان این کشورها افزایش یافته تا جایی که باعث نگرانی روسیه نیز شده است اما این اواخر برخی موانع و ناکامی ها در سیاست های ترکیه در منطقه نیز باعث شده تا اندکی از این نگرانی ها کاسته شود. از سوی دیگر در همین سال ها، تمرکز بیش از حد سیاست خارجی ترکیه بر کشورهای همسایه نزدیکش از حضور آنکارا در آسیای میانه کاسته است. به هر ترتیب مسئله حفظ ثبات در منطقه از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. بی ثباتی از دو جهت کشورهای آسیای میانه را تهدید می کند؛ نخست از سمت افغانستان و دوم به دلیل سست شدن بنیان های فکری رهبری این کشورها پس از جدایی از شوروی سابق. با توجه به کاهش نگرانی های روسیه درباره حضور ترکیه در منطقه، همکاری های دوجانبه مسکو و آنکارا در این زمینه می تواند سازنده باشد.

حل اختلافات در قفقاز جنوبی

در قرن نوزدهم منطقه قفقاز جنوبی میدان اصلی نبرد میان ترکیه و روسیه بود. در اوایل دهه ۱۹۹۰ نیز این منطقه هنوز کانون برخی تنش ها میان مسکو و آنکارا به حساب می آمد. اگرچه امروزه نیز همچنان اختلافاتی میان دو کشور بر سر این منطقه وجود دارد، اما آنها توانسته اند این اختلافات را بدون آسیب رسیدن به روابط دوجانبه خود حفظ کنند. تنش های اصلی بر سر نزاع های سرزمینی در منطقه قره باغ، آبخازیا و اوستیای جنوبی است. روسیه و ترکیه در رابطه با منطقه قره باغ که محل نزاع میان آذربایجان و ارمنستان است و نیز استقلال آبخازیا و اوستیای جنوبی از گرجستان اختلاف نظر دارند. اما لازم است تا دو کشور از نفوذ خود بر آذربایجان و ارمنستان برای پایان دادن به خصومت ها استفاده کرده، و به این موضوع را کاملا درک کنند که ادامه وضعیت کنونی در این منطقه تأثیرات نامطلوبی بر آبادانی و ثبات منطقه خواهد داشت. از این رو ضروری است تا مسکو و آنکارا با همکاری یکدیگر برای حل کامل این درگیری ها تلاش کنند و علاوه براین رابطه میان آذربایجان و ارمنستان را به سطح مقامات عالیرتبه دو کشور برسانند و در نهایت نیز گام هایی را برای برگزاری گفت وگوهایی در حوزه ثبات و امنیت چندجانبه در سراسر منطقه قفقاز جنوبی بردارند.

مسکو و آنکارا همچنین می توانند قدرت اقتصادی خود را برای ایجاد زیرساخت ها و توسعه کشورها در این منطقه به کار گیرند تا با ایجاد منطقه ای با ثبات تر و آبادان تر ارتباط ترکیه و مسکو از طریق این منطقه بیشتر و پایدارتر شود.

در نهایت ترکیه و روسیه باید نقش اصلی را در احیای مجدد سازمان همکاری های اقتصادی کشورهای حوزه دریای سیاه (BSEC) ایفا کنند؛ سازمانی که می تواند مرکز مفیدی برای همکاری های چندجانبه باشد. مسکو و آنکارا به عنوان دو بازیگر مهم امنیتی، سیاسی، اقتصادی در منطقه قادرند به ارتقاء ثبات، آبادانی و رفاه و امنیت در منطقه ای که که در گذشته رقیب یکدیگر به حساب می آمدند، کمک شایانی کنند.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir