بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : سه شنبه 2 دى 1393      13:15

سومین موج عظیم تحولات تکنولوژیک

انقلاب صنعتی اول و دوم با همه جوانب منفی خود، توانستند همگان را از مزایای خود بهره­مند سازند. با این حال انقلاب دیجیتال به عنوان سومین موج از این تحولات می­تواند بیشتر از دو انقلاب پیشین منجر به تفرقه و ایجاد شکاف در جامعه گردد.

اقتصاد ایرانی: عمده مردم با تغییر و تحولات رادیکال مخالف هستند. انقلاب صنعتی اول و دوم، هر دو قربانیان خود را داشتند. در جریان این دو تحول بسیاری از افراد شغل و حرفه خود را از دست دادند. با این حال انقلاب صنعتی و اختراعات جدید توانست به سرعت سطح زندگی مردم را بالا برده و با از میان بردن ساختارهای اقتصادی سنتی، جامعه را متحول سازد. در این جامعه جدید فرصت­های اقتصادی نوینی به وجود آمد.

موج سوم تحولات اقتصادی در اواخر قرن بیستم و با پیشرفت علوم ارتباطات و فن­آوری اطلاعات به وقوع پیوست. این موج به واسطه تکنولوژی­های پیشرفته توانسته اختراعات بسیار بدیعی از تلفن­ های همراه گرفته تا پهپادهای بدون سرنشین را به ارمغان بیاورد. اینکه فرصت­های شغلی ایجاد شده به واسطه انقلاب دیجیتال می­تواند جبران کننده فرصت­های شغلی از دست رفته در این دوران باشد یا خیر، مسئله­ ای است که با مرور زمان روشن خواهد شد.

توسعه و پیشرفت مدارهای مجتمع در دهه پنجم قرن بیستم، سرآغاز فراگیر شدن کامپیوتر و علوم مربوط بدان بود. بر طبق قانون مور (Moore) تعداد ترانزیستورهایی که می ­توانستند در یک تراشه به طور فشرده قرار بگیرند، هر دو سال به دو برابر یا بیشتر افزایش می­ یافتند. این پیشرفت چشمگیر منجر به دستیابی به وسائل الکترونیکی کوچک­تر، ارزان­تر و بهتر در سال­های بعدی شد.

در زمان حاضر قانون مور به پایان خود رسیده است. چرا که ترازیستورها به قدری کوچک شده­ اند که کوچک­تر کردن آنها نه تنها منجر به کاهش هزینه­ ها نمی­ شود، بلکه هزینه­ ها را افزایش می ­دهد. با این حال هزینه­ های مربوط به استفاده از کامپیوتر همچنان روند کاهشی خود را طی می­ کند. به طور مثال شرکت آمازون و گوگل هر دو هزینه استفاده از حافظه مجازی را برای مشتریان خود پایین آوردند. به موازات کاهش قیمت­ها، ارائه خدمات از جانب شرکت­های کامپیوتری نیز بهبود یافته است. به ادعای کتابی تحت عنوان «مسابقه با ماشین» که در سال ۲۰۱۱ منتشر شده است، تاثیرگذاری کامپیوترها در زندگی بشر در سال ۲۰۰۳ نسبت به ۱۹۹۸، چهل و سه برابر شده است.

اثرات مثبت این تحول و فراگیر شدن قدرت کامپیوترها را نمی­ توان در هیچ محاسبه­ ای گنجاند. رشد تصاعدی این تکنولوژی به یک باره از کنترل خارج شد.

در کتابی که دو اقتصاددان به نام ­های «فرانک لوی» و «ریچارد مورنن» در سال ۲۰۰۵ به انتشار رساندند، هدایت یک ماشین در خیابان­های شلوغ و پر ترافیک به عنوان یکی از اموری معرفی شده بود که امکان انجام آن توسط کامپیوترها وجود ندارد. با این حال و با گذشت اندک زمانی اتومبیل­های بدون سرنشین و اتوماتیک به بازار عرضه گشتند. نمونه­ هایی از این دست بسیارند. تا همین اواخر تصور می­شد که کامپیوترها از درک جلوه­های بصری پیچیده و یا از درک زبان عاجزند، با این حال امروزه پیشرفت در برنامه­ هایی مانند «گوگل ترنزلیت» نشان داده است که این مرزها نیز به راحتی قابل عبور هستند.

به موازات پیشرفت در بعد نرم افزاری، توسعه در بعد سخت افزاری و تولید پردازش­گرها، سنسورها و دوربین­های کوچک­تر و کارآمدتر، فرصت­های لازم برای ساخت پهپادها و ربات­ها را فراهم می ­آورد. در این شرایط نوآوری به سایر حوزه­ ها نیز تسری یافته است. به طور مثال در عرصه امور مالی، با ظهور ارزهای مجازی همچون «بیت­ کوین» مواجه شده­ ایم و یا در عرصه آموزش، توسعه آموزش مجازی می­ تواند کسب و کار آموزش عالی را به چالش بکشاند.

انقلاب دیجیتال مانند دو انقلاب صنعتی پیشین پیشرفت­های شگرفی را در استانداردهای زندگی افراد به ارمغان خواهد آورد. اما بنا بر شهادت تاریخ تطبیق جوامع با این تحول و دستاوردهای آن به سختی و با آهستگی صورت خواهد پذیرفت. در قرن بیستم، علی­رغم افول قدرت­های اقتصادی در عرصه تولید و نوآوری، بسیاری از نویسندگان از چشم انداز خیره کننده فن­آوری در آینده خبر داده بودند. هم اکنون نیز اقتصاددانان علی­رغم تنش­های ژئوپلتیکی موجود، از عصر جدید جهانی شدن یاد کرده و آن را مورد ستایش قرار می­ دهند.

برخی از اقتصاددانان نقش موج تکنولوژیک جدید در نابود ساختن فرصت­های شغلی را بسیار جدی تلقی می­ کنند. «کارل بندیکت» و «مایکل اوسبورن» دو تن از اساتید دانشگاه آکسفورد معتقدند که حداقل ۷۰۰ عنوان شغلی به راحتی می ­توانند توسط کامپیوترها جایگزین گردند. به گفته این دو اقتصاددان ۴۷  درصد از فرصت­های شغلی آمریکا طی دو دهه آتی در معرض اضمحلال قرار گرفته­ اند. برخی از جمله «مک­آفی» گسترش مهارت­های کارگران و انطباق آنها با شرایط جدید را مورد تردید قرار داده­ اند.   

تحت تاثیر قرار دادن نیروی کار

انقلاب دیجیتال شکافی عمیق میان اقلیت ثروتمند و ماهر و بقیه جامعه که اکثریت را تشکیل می­ دهند، به وجود می ­آورد. در گذشته فن­آوری­های جدید با افزایش تولید، سطح دستمزد را بالا برده و اهداف را میان کارگران ماهر و غیر ماهر از یک طرف و دارندگان سرمایه، کارگران و مشتریان از طرف دیگر تقسیم می­ کرد. اما در حال حاضر تکنولوژی­های جدید قدرت افراد مستعد را به شکل فزاینده­ ای افزایش داده و شکاف میان کارگر ماهر و غیرماهر و سرمایه دار و کارگر را عمیق می­ کند. همزمان این با این تحول بی­کاری کارگران نیز در حال افزایش است.

تاثیر تحول تکنولوژیک بر روی تجارت، اصول شیوه­های آزمون و خطا در توسعه اقتصادی کشورهای کمتر توسعه یافته را نیز متحول کرده است. خودکار شدن هر چه بیشتر فعالیت کارخانجات و افزایش سهم مهارت در ارزش تجارت در کشورهای در حال توسعه منجر به آن چیزی می ­شود که اقتصاددانان از آن تحت عنوان «صنعت زدایی زودرس» یاد می­ کنند. از این به بعد دیگر نمی­ توان به جذب نیروی کار غیرماهر از مناطق روستایی به واسطه بخش صنعت تکیه کرد. در هر دو دسته از کشورهای فقیر و ثروتمند، فرصت­های زیادی برای افرادی مهیا می­ شود که پیش از این به دلایل جغرافیایی و یا مالی کنار گذاشته شده بودند. اما ایجاد فرصت شغلی برای افراد با سطح مهارت متوسط نسبت به انقلاب­های تکنولوژیک پیشین کمتر خواهد بود.

همه تحولات مذکور به شدت توانایی دولت­ها را در بوته آزمایش قرار می­ دهد. در این شرایط لزوم مداخله دولت و اتخاذ قوانین تنظیمی و حمایتی به شدت احساس می­ شود. اگر دولت­ها بتوانند به این تحولات به درستی پاسخ دهند، می­ توانند تحولات تکنولوژیک را در مسیر سودرسانی به جامعه هدایت نمایند و اگر در این مسیر دچار خطا بشوند، از سوی خیل عظیم افراد بیکار شده و سرمایه گذاران بی­میل به پرداخت مالیات مورد انتقاد جدی قرار خواهند گرفت.

منبع: اکونومیست


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir