اقتصاد ایرانی: عمده مردم با تغییر و تحولات رادیکال مخالف هستند. انقلاب صنعتی اول و دوم، هر دو قربانیان خود را داشتند. در جریان این دو تحول بسیاری از افراد شغل و حرفه خود را از دست دادند. با این حال انقلاب صنعتی و اختراعات جدید توانست به سرعت سطح زندگی مردم را بالا برده و با از میان بردن ساختارهای اقتصادی سنتی، جامعه را متحول سازد. در این جامعه جدید فرصتهای اقتصادی نوینی به وجود آمد.
موج سوم تحولات اقتصادی در اواخر قرن بیستم و با پیشرفت علوم ارتباطات و فنآوری اطلاعات به وقوع پیوست. این موج به واسطه تکنولوژیهای پیشرفته توانسته اختراعات بسیار بدیعی از تلفن های همراه گرفته تا پهپادهای بدون سرنشین را به ارمغان بیاورد. اینکه فرصتهای شغلی ایجاد شده به واسطه انقلاب دیجیتال میتواند جبران کننده فرصتهای شغلی از دست رفته در این دوران باشد یا خیر، مسئله ای است که با مرور زمان روشن خواهد شد.
توسعه و پیشرفت مدارهای مجتمع در دهه پنجم قرن بیستم، سرآغاز فراگیر شدن کامپیوتر و علوم مربوط بدان بود. بر طبق قانون مور (Moore) تعداد ترانزیستورهایی که می توانستند در یک تراشه به طور فشرده قرار بگیرند، هر دو سال به دو برابر یا بیشتر افزایش می یافتند. این پیشرفت چشمگیر منجر به دستیابی به وسائل الکترونیکی کوچکتر، ارزانتر و بهتر در سالهای بعدی شد.
در زمان حاضر قانون مور به پایان خود رسیده است. چرا که ترازیستورها به قدری کوچک شده اند که کوچکتر کردن آنها نه تنها منجر به کاهش هزینه ها نمی شود، بلکه هزینه ها را افزایش می دهد. با این حال هزینه های مربوط به استفاده از کامپیوتر همچنان روند کاهشی خود را طی می کند. به طور مثال شرکت آمازون و گوگل هر دو هزینه استفاده از حافظه مجازی را برای مشتریان خود پایین آوردند. به موازات کاهش قیمتها، ارائه خدمات از جانب شرکتهای کامپیوتری نیز بهبود یافته است. به ادعای کتابی تحت عنوان «مسابقه با ماشین» که در سال ۲۰۱۱ منتشر شده است، تاثیرگذاری کامپیوترها در زندگی بشر در سال ۲۰۰۳ نسبت به ۱۹۹۸، چهل و سه برابر شده است.
اثرات مثبت این تحول و فراگیر شدن قدرت کامپیوترها را نمی توان در هیچ محاسبه ای گنجاند. رشد تصاعدی این تکنولوژی به یک باره از کنترل خارج شد.
در کتابی که دو اقتصاددان به نام های «فرانک لوی» و «ریچارد مورنن» در سال ۲۰۰۵ به انتشار رساندند، هدایت یک ماشین در خیابانهای شلوغ و پر ترافیک به عنوان یکی از اموری معرفی شده بود که امکان انجام آن توسط کامپیوترها وجود ندارد. با این حال و با گذشت اندک زمانی اتومبیلهای بدون سرنشین و اتوماتیک به بازار عرضه گشتند. نمونه هایی از این دست بسیارند. تا همین اواخر تصور میشد که کامپیوترها از درک جلوههای بصری پیچیده و یا از درک زبان عاجزند، با این حال امروزه پیشرفت در برنامه هایی مانند «گوگل ترنزلیت» نشان داده است که این مرزها نیز به راحتی قابل عبور هستند.
به موازات پیشرفت در بعد نرم افزاری، توسعه در بعد سخت افزاری و تولید پردازشگرها، سنسورها و دوربینهای کوچکتر و کارآمدتر، فرصتهای لازم برای ساخت پهپادها و رباتها را فراهم می آورد. در این شرایط نوآوری به سایر حوزه ها نیز تسری یافته است. به طور مثال در عرصه امور مالی، با ظهور ارزهای مجازی همچون «بیت کوین» مواجه شده ایم و یا در عرصه آموزش، توسعه آموزش مجازی می تواند کسب و کار آموزش عالی را به چالش بکشاند.
انقلاب دیجیتال مانند دو انقلاب صنعتی پیشین پیشرفتهای شگرفی را در استانداردهای زندگی افراد به ارمغان خواهد آورد. اما بنا بر شهادت تاریخ تطبیق جوامع با این تحول و دستاوردهای آن به سختی و با آهستگی صورت خواهد پذیرفت. در قرن بیستم، علیرغم افول قدرتهای اقتصادی در عرصه تولید و نوآوری، بسیاری از نویسندگان از چشم انداز خیره کننده فنآوری در آینده خبر داده بودند. هم اکنون نیز اقتصاددانان علیرغم تنشهای ژئوپلتیکی موجود، از عصر جدید جهانی شدن یاد کرده و آن را مورد ستایش قرار می دهند.
برخی از اقتصاددانان نقش موج تکنولوژیک جدید در نابود ساختن فرصتهای شغلی را بسیار جدی تلقی می کنند. «کارل بندیکت» و «مایکل اوسبورن» دو تن از اساتید دانشگاه آکسفورد معتقدند که حداقل ۷۰۰ عنوان شغلی به راحتی می توانند توسط کامپیوترها جایگزین گردند. به گفته این دو اقتصاددان ۴۷ درصد از فرصتهای شغلی آمریکا طی دو دهه آتی در معرض اضمحلال قرار گرفته اند. برخی از جمله «مکآفی» گسترش مهارتهای کارگران و انطباق آنها با شرایط جدید را مورد تردید قرار داده اند.
تحت تاثیر قرار دادن نیروی کار
انقلاب دیجیتال شکافی عمیق میان اقلیت ثروتمند و ماهر و بقیه جامعه که اکثریت را تشکیل می دهند، به وجود می آورد. در گذشته فنآوریهای جدید با افزایش تولید، سطح دستمزد را بالا برده و اهداف را میان کارگران ماهر و غیر ماهر از یک طرف و دارندگان سرمایه، کارگران و مشتریان از طرف دیگر تقسیم می کرد. اما در حال حاضر تکنولوژیهای جدید قدرت افراد مستعد را به شکل فزاینده ای افزایش داده و شکاف میان کارگر ماهر و غیرماهر و سرمایه دار و کارگر را عمیق می کند. همزمان این با این تحول بیکاری کارگران نیز در حال افزایش است.
تاثیر تحول تکنولوژیک بر روی تجارت، اصول شیوههای آزمون و خطا در توسعه اقتصادی کشورهای کمتر توسعه یافته را نیز متحول کرده است. خودکار شدن هر چه بیشتر فعالیت کارخانجات و افزایش سهم مهارت در ارزش تجارت در کشورهای در حال توسعه منجر به آن چیزی می شود که اقتصاددانان از آن تحت عنوان «صنعت زدایی زودرس» یاد می کنند. از این به بعد دیگر نمی توان به جذب نیروی کار غیرماهر از مناطق روستایی به واسطه بخش صنعت تکیه کرد. در هر دو دسته از کشورهای فقیر و ثروتمند، فرصتهای زیادی برای افرادی مهیا می شود که پیش از این به دلایل جغرافیایی و یا مالی کنار گذاشته شده بودند. اما ایجاد فرصت شغلی برای افراد با سطح مهارت متوسط نسبت به انقلابهای تکنولوژیک پیشین کمتر خواهد بود.
همه تحولات مذکور به شدت توانایی دولتها را در بوته آزمایش قرار می دهد. در این شرایط لزوم مداخله دولت و اتخاذ قوانین تنظیمی و حمایتی به شدت احساس می شود. اگر دولتها بتوانند به این تحولات به درستی پاسخ دهند، می توانند تحولات تکنولوژیک را در مسیر سودرسانی به جامعه هدایت نمایند و اگر در این مسیر دچار خطا بشوند، از سوی خیل عظیم افراد بیکار شده و سرمایه گذاران بیمیل به پرداخت مالیات مورد انتقاد جدی قرار خواهند گرفت.
منبع: اکونومیست