بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : چهارشنبه 8 بهمن 1393      12:25

بودجه دولت و پیری جمعیت

اقتصاد ایرانی: اکنون تقریبا تمامی کشورهای توسعه یافته در آستانه تغییری بی سابقه در ساختار جمعیتی خود قرار گرفته اند. خیل عظیمی از کارگران که اکثرا مربوط به نسل دوران رونق زاد و ولد می باشند در حال انتقال از کارمولد به بازنشستگی هستند. این وضعیت بیشتر از هر کشوری دیگر، در کشور آلمان مشهود است که با وجود بالا بودن نرخ بیکاری، با کمبود شدید نیروی کار ماهر نیز مواجه است.
به گزارش دنیای اقتصاد، این تغییر عظیم در ساختار نیروی کار، به راستی یکی از مشکلات اصلی دنیا در قرن ۲۱ به حساب می آید. بازنشستگی و پیری جمعیت، پدیده ای نسبتا جدید در تاریخ بشر به شمار می آید. متوسط امید به زندگی در یک قرن پیش برای اکثر کشورهای توسعه یافته کنونی تنها ۴۶ سال بود و تعداد افراد نسبتا کمی آن قدر زنده می ماندند تا پیر و بازنشسته شوند. ولی امروزه این امید به زندگی به مرزهای بالاتر از ۸۰ سال در کشورهای توسعه یافته و محدوده ۶۵ تا ۷۵ سال در کشورهای درحال توسعه رسیده و نسبت تعداد سالخوردگان وابسته به جمعیت فعال، طی ۱۵۰ سال گذشته در جهان صنعتی روبه افزایش بوده است.
این تغییرات هرم جمعیتی در کشورهای جهان و سالمند شدن جمعیت، مشکلات عدیده ای را برای بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه فراهم کرده و بررسی وضعیت هرم جمعیتی کشور نیز نشان از افزایش سرعت حرکت کشور به سوی پیری و ضرورت انجام تمهیدات لازم برای کاهش تبعات اقتصادی و اجتماعی این موضوع و علی الخصوص در حوزه مزایا و مستمری بازنشستگان و صندوق های بازنشستگی، دارد.
بررسی شاخص ها و متغیرهای جمعیت شناختی کشور نشان می دهد که تقریبا همه افراد نسل جهش زادوولد در کشور (سال های ۱۳۶۵-۱۳۵۵) تا سال ۱۴۳۰ بازنشسته خواهند شد و طول مدت بازنشستگی آنها به دلیل افزایش روزافزون امید به زندگی، بیش از تمامی نسل های قبل خواهد بود.
بررسی وضعیت مقایسه ای هرم سنی جمعیت کشور با سایر مناطق و کشورهای مهم نشان می دهد که ساختار جمعیتی کشور از این منظر تشابه خیلی زیادی با کشور چین دارد با این تفاوت که نسبت جمعیت ۶۵ سال به بالای ایران کمتر از ۵/۵ درصد و برای چین در حدود ۵/۸ درصد است. منطقه خاورمیانه بیشترین جمعیت کمتر از ۱۵ سال را در خود جای داده است به طوری که این نسبت برای این منطقه معادل ۳۰ درصد است. تداوم شرایط حاضر در ایران نیز نشان می دهد که کشور ایران از لحاظ تعداد جمعیت بالای ۶۴ سال در حال رسیدن به نرم جهانی و از لحاظ تعداد جمعیت کمتر از ۱۵ سال در حال کمتر شدن از نرم جهانی می باشد و این یعنی پیر شدن تدریجی جمعیت کشور.
اما از زاویه ای دیگر، نگاهی به این هرم جمعیتی نشان می دهد که هنوز در کشور ما تمرکز نسبی بر سنین میانسالی و بعد از میانسالی خواهد بود و پس از آن تمرکز نسبی بر سنین بالای ۶۵ سالگی و سالمندی قرار خواهد گرفت. سنین میانسالی (۳۰ تا ۴۹ سالگی) و حتی بعد از میانسالی (۵۰ تا ۶۴ سالگی) سنین فعالیت است و به طور عموم در این سنین، زندگی روالی به نسبت تثبیت شده داشته و از انسجام و استحکام بیشتری در مقایسه با دوره های قبل (نوجوانی و جوانی) و بعد از آن (سالمندی) برخوردار است. تمرکز نسبی جمعیت در این سنین منجر به کاهش بار تکفل خواهد شد و به همین لحاظ بالقوه مطلوب تلقی می شود.
بررسی شاخص نسبت وابستگی جمعیت که از تقسیم جمعیت خارج از سن فعالیت به جمعیت واقع در سن فعالیت به دست می آید نشان می دهد که این نسبت از ۹۱ نفر در سال ۷۵ به ۴۳ نفر در سال ۸۵ و ۴۱ نفر در سال ۱۳۹۳ کاهش یافته است که نشان از تقویت نیروی در سن فعالیت کشور طی دوره مزبور و چند سال آتی دارد که می تواند فرصت بسیار بزرگی برای کشور از لحاظ دستیابی به توسعه همه جانبه باشد که متاسفانه تاکنون به دلیل سیاست های نامناسب اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، این نسل از بیکاری بالاتر از ۲۰ درصد و همچنین دستمزد واقعی نزولی و در نتیجه آن فقر اقتصادی رنج می برد.در بسیاری از کشورها مرحله جهش توسعه اقتصادی و اجتماعی خود را هنگامی طی کرده اند که از نظر تحولات جمعیتی در چنین مرحله ای که در واقع همان مرحله انتقال از ساختار جوان به ساختار سالخورده جمعیت است، قرار داشته اند. کشور ما هم نباید از این قاعده مستثنا باشد .
بد نبست در ادامه به منظور ارائه تصویری روشن از چرایی و اثرات پیر شدن جمیعت کشور، مروری بر برخی شاخص های اساسی حوزه جمعیت در کشور داشته باشیم.
بر اساس برآوردهای مرکز آمار ایران، جمعیت کشور تا سال ۱۴۱۰ به ۹۱ میلیون نفر و تا ۱۴۲۰ به ۱۰۰ میلیون نفر خواهد رسید و در سال ۱۴۲۰ تعداد افراد بالای ۶۰ سال کشور به مرز بالاتر از ۱۹ درصد کل جمعیت و در سال ۱۴۳۰ به ۲۶ درصد خواهد رسید. در حال حاضر این نسبت معادل ۵/۷ درصد است. شاخص دیگری به نام شاخص نسبت وابستگی سالمندان  (Aged Dependency Ratio)  وجود دارد که این نسبت از تقسیم تعداد افراد بالای ۶۵ سال به تعداد افراد ۶۴-۱۵ سال به دست می آید. این نسبت در حال حاضر در حدود ۵/۷ درصد است که در سال ۱۴۱۰ به ۴/۲۱ درصد ودر سال ۱۴۳۰ به ۲۹ درصد خواهد رسید.
همچنین، بر اساس برآوردهای صورت گرفته، نسبت جمعیت فعال کشور به جمعیت سالمند از ۵/۱۳ در سال ۱۳۸۵ به حدود ۸/۱۱ در سال ۱۳۹۳ و ۸ در سال ۱۴۱۰ و حدو د ۳ در سال ۱۴۴۵ خواهد رسید. بر این اساس نسبت پوشش حمایتی که از نسبت تعداد نیروی فعال تحت پوشش به تعداد بازنشستگان به دست می آید، در سال های آتی وضعیت نه چندان مناسبی را خواهد داشت که این امر ضرورت توجه ویژه به تعهدات آتی صندوق های بازنشستگی در کشور را می طلبد.
بر اساس گزارش های مرکز آمار ایران، شاخص نسبت سالخوردگی در کشور که از تقسیم جمعیت ۶۰ ساله به بالا به جمعیت زیر ۱۵ سال به دست می آید از حدود ۱۲ در سال ۱۳۶۵ به ۲۹ در سال ۸۵ و ۳۸ در سال ۱۳۹۳ افزایش یافته است. همچنین نسبت جوانی جمعیت نیز از ۴۴ در سال ۷۰ به ۲۵ در سال ۸۵ و ۲۲ در سال ۱۳۹۳ کاهش یافته است.
این تغییر نسبت جمعیت سالخورده به جمعیت فعال در کشور طی دهه های آتی نظام مالی کشور و به خصوض نظام بازنشستگی کشور را تحت فشار بی سابقه ای قرار خواهد داد؛ نظامی که هم اکنون نیز با مسائل مالی بسیاری دست به گریبان است و هر روزه شاهد افزایش روزافزون بدهی دولت به این صندوق ها و در نتیجه آن افزایش تعهدات دولت و بار مالی روزافزون آن هستیم؛ بنابراین با چنین وضعیتی باید پرسید که این ساختار چطور می تواند زیر فشاری اینچنینی مقاومت کند.  همچنین، این واقعیت که در دهه های پیش رو با مسن شدن جمعیت کشور، درصد بیشتری از افراد تحت تکفل را افراد مسن و نه کودکان تشکیل می دهند، فشاری مضاعف بر منابع جامعه وارد خواهد کرد زیرا جمعیت سالخورده سهم نسبتا بیشتری از منابع را مصرف می کند (به صورت سرانه) در حالی که این سهم برای کودکان بسیار کمتر است. از آنجا که نسل جوان وظیفه حمایت از نسل مسن را برعهده دارد، عدم تعادل ایجاد شده در سال های آتی باید یکی از بزرگ ترین نگرانی های سیاست گذاران و دولت مردان کشور باشد. زیرا با افزایش تعداد سالمندان، میزان هزینه های درمانی و تامین اجتماعی نیز افزایش می یابد که مضاف بر محدودیت های منابع است و از این رو یکی از حوزه های در معرض آسیب مستقیم افزایش طول عمر و نیز افزایش سالمندان، تامین اجتماعی و صندوق های بازنشستگی هستند.
مساله مهم این است که نرخ بیکاری بخش بزرگتر هرم جمعیتی کشور بسیار بالا است، به طوری که این نرخ در محدوده ۲۰ تا ۲۷ درصد قرار می گیرد. در حال حاضر این بخش بیشتر متکی به درآمد و پس انداز نسل های بالاتر است که فعلا تعدادشان کمتر از افراد این رده سنی است که این نشان از وجود فشار قابل توجه به خانوارها و افراد مسن تر از لحاظ اقتصادی دارد. همچنین، با توجه به کاهش نرخ زاد و ولد و کاهش هرچه بیشتر جمعیت زیر ۱۵ سال، جمع آوری منابع در صندوق های بازنشستگی و تامین اجتماعی در سال های آتی (به دلیل کوچک بودن این بخش از هرم سنی جمعیت کشور و همچنین پیر شدن و بازنشسته شدن بخش بزرگ هرم سنی جمعیت کشور) به اندازه ای نخواهد بود که بتواند پوشش قابل ملاحظه ای برای این گروه در زمان پیری فراهم کند.
نکته دیگر، آسیب های اجتماعی در بین این گروه پایین از هرم سنی جمعیت کشور است که به دلیل انتظار افزایش فشار به قشر کنونی بیکار جمعیت کشور (که همان بخش بزرگ هرم نیز است) امکان تامین هزینه های بخش پایین هرم را نخواهند داشت و بنابراین بیشترین آسیب های اجتماعی در بین این گروه ایجاد خواهد شد. در هر صورت در سال های آتی این بخش باریک هرم به سنین مولد اقتصادی می پیوندند و به دلیل تعداد کمتر آنها در مقایسه با جمعیت غیر مولد، فشار اقتصادی و مالی بسیاری بر این نسل و نیز بودجه دولت ایجاد خواهد شد.
شاید پس از تبعات اقتصادی و بلندمدت پیری جمعیت کشور، مهمترین تاثیر منفی این پیری تدریجی جمعیت به موضوع بودجه دولت و به خصوص بودجه بخش بهداشت و مراقبت های پزشکی برمی گردد.
در حال حاضر سهم مخارج بهداشت و مراقبت های پزشکی در کشور ایران کمتر از ۶ درصد تولید ناخالص داخلی یعنی ۳۰ هزار میلیارد تومان در سال است و این در حالی است که این نسبت در آمریکا بیش از ۱۶ درصد و در سایر کشورهای در حال توسعه بالاتر از ۱۱ درصد است. همچنین، سرانه این مخارج در کشور کمتر از ۴۰۰ دلار است و این در حالی است که برای کشورهای توسعه یافته این رقم بالاتر از ۵ هزار دلار در سال و برای آمریکا حدود ۹ هزار دلار می باشد. همچنین بررسی آمار سازمان بهداشت جهانی در این حوزه نشان می دهد که هم اکنون سهم مخارج پرداخت شده توسط شخص از کل مخارج بخش بهداشت و مراقبت های پزشکی در کشورهای اروپایی و آمریکا رقمی کمتر از ۲۰ درصد است و این در حالی است که در ایران این رقم در حدود ۶۰ درصد می باشد. این موضوع در وهله نخست نشان می دهد که با پیرتر شدن جمعیت کشور حجم بودجه مورد نیاز حوزه سلامت و مراقبت های پزشکی در کشور باید افزایش قابل توجهی کند و این روند از همین حالا شروع شده است. در عین حال، با توجه به اینکه مطابق با چشم اندازهای ترسیم شده، کشور باید در جهت رسیدن به توسعه اقتصادی قدم بگذارد، سرانه این هزینه ها و در کنار آن سهم پرداختی توسط دولت نیز باید افزایش یابد و این یعنی فشار مضاعف.
به نظر می رسد موثرترین و تنها راه حل برای بالا بردن سطح رفاه و زندگی کارگران و بازنشستگان طی دهه های پیش رو، افزایش پس انداز ملی و افزایش بهره وری استفاده از این پس اندازها است. باید هم اکنون، بخشی از سنگینی باری که بر دوش نسل دو دهه آینده خواهد بود را به دوش بکشیم و اقداماتی انجام دهیم که این نسل بتواند بار را به منزل مقصود برساند.
بر این اساس سوال اساسی که سیاست گذاران و دولتمردان ما باید از خود بپرسند که در سال های ۱۴۲۰ به بعد، نیروی کار کشور که همان بخش باریک و پایین هرم جمعیت کشور نیز به حساب می آید، چگونه قادر خواهد بود هم برای خود و هم خانواده اش کالا و خدمات تولید کند و هم برای جمعیت بازنشسته ای که حجم و اندازه بی سابقه ای دارد؟


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir