بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : دوشنبه 10 فروردين 1394      12:27

عزت دوباره نظام کارشناسی!

نویسنده :
علی سرزعیم

اقتصاد ایرانی: اگر شروع دولت آقای احمدی نژاد و شروع دولت آقای روحانی را با هم مقایسه کنیم به یک تفاوت مهم بر می خوریم. در هنگام شروع به کار دولت آقای احمدی نژاد، حاکمیت همراه با دولت همه بدبختی های موجود در اقتصاد و کشور را متوجه نظام کارشناسی می نمود و عله العلل عقب ماندگی را غرب گرا بودن و دانش غربی نظام کارشناسی عنوان می کرد و بازگشت به علوم انسانی اسلامی را راه حل مشکلات قلمداد می کرد. با همین دستاویز تصفیه های شدیدی در ادارات دولتی انجام شد و افراد خاصی را از برخی نهادها برکنار کردند و افراد دیگری را به استخدام دولت درآوردند و تلاش زیادی صورت گرفت تا حتی المقدور بدنه کارشناسی دولت از افرادی با گرایش علوم انسانی اسلامی آکنده شود. در سطح دانش به علم اقتصاد و در سطح کارشناسی دیپلمات های وزارت خارجه در کانون حملات قرار داشتند. 

تجربه نشان داد که بهترین شرایط اقتصادی در سال های بعد از انقلاب نیز برای تحقق آمال و ایده آل های مورد ادعا کفایت نکرد و کشور در پایان دوره آقای احمدی نژاد با سیل عظیمی از مشکلات تحویل دولت جدید شود. تحریم های بین المللی در سطح روابط خارجی و افت شدید اقتصاد و تورم بالا در داخل مهمترین میراث برجا مانده از قبل هستند که تقریبا تمام توان دولت جدید را به خود معطوف داشته است. نکته جالب توجه آنست که وقتی بحران در روابط خارجی و در وضعیت اقتصادی بالا گرفت حاکمیت مجددا اجازه داد تا کسانی که غرب گرا یا مجهز به علوم غربی تصور می شدند بر سر کار بیایند و بحران را مهار کنند. امروزه که کشور در شرایط نامساعدی به سر می برد دیگر کسی در حاکمیت از غلط بودن علم اقتصاد یا منحرف بودن دیپلمات های کشور سخن نمی گوید و همه به طور ضمنی امیدوارند که اقتصاددانان دولت و دیپلمات ها بتوانند کشور را از شرایط بحرانی خارج کنند. 

اگر بخواهیم صحنه را ساده سازی کنیم باید بگوییم که وقتی وضعیت خراب می شود اقتصاددانان محبوب می شوند ولی وقتی وضعیت دولت به لحاظ مالی خوب است اقتصاددانان مغضوب می شوند و داعیه اسلامی کردن علم اقتصاد بالا می گیرد. این وضعیت یادآور یک اصطلاحی در علم اقتصاد است. در اقتصاد کالاهایی که وقتی افراد درآمد کمی دارند مصرف می کنند اما وقتی درآمدشان زیاد می شود کنار می گذارند را اصطلاحا کالای پست می خوانند. مثال اعلای آن سیب زمینی است. وقتی افراد درآمد کمی دارند از سیب زمینی زیاد استفاده می کنند زیرا در همه جای دنیا ارزان و شکم پرکن است اما وقتی درآمد افراد بالا می رود مصرف برنج بالا می رود. به همین مناسبت دکتر رنانی علم اقتصاد را در ایران کالای پست نامگذاری کرده است. 

متاسفانه توده مردم ما نیز شناخت درستی از مکانیزم های اداره کشور ندارند و در بسیاری مواقع با این نواها همنوا می شوند در حالیکه اینگونه تذبذب و اقبال و ادبار به نظام کارشناسی کشور موجب می گردد تا نظام کارشناسی نتواند برنامه های بلندمدتی را برای توسعه ایران تدوین و اجرا کند. یکی از مهمترین مشخصات کشورهایی که به سرعت به توسعه رسیدند (نظیر کره جنوبی، مالزی و چین) حفظ و تضمین فعالیت بلندمدت نظام کارشناسی است. تنها در پرتو چنین ضمانتی است که می توان انتظار داشت نظام سیاست سازی کشور سیاست های مناسبی را برای رشد و توسعه طراحی کند و برای عملیاتی کردن آن اقدام نماید. با توجه به نکات فوق می توان چنین نتیجه گیری کرد که یکی از مهمترین دلایل عدم توسعه کشور بومی نبودن یا کارگشا نبودن علم اقتصاد نبوده بلکه چنین تغییرات شدیدی در نظام کارشناسی مانع از ثمردهی طرح های کارشناسی گردیده است. 

* علی سرزعیم؛ دکترای اقتصاد، مدیر تحقیقات مالی و ریسک شرکت تامین سرمایه سپهر


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir