اقتصاد ایرانی: از زمان ظهور داعش، شاهد انتشار فیلم های هولناکی از کشتن انسان های اسیر به دست داعش هستیم. سربریدن، سوزاندن، اعدام های دسته جمعی، مثله کردن و مسائلی از این دست آنقدر زیاد شده که به وجود آنها عادت کرده ایم و دیگر انتشار این فیلم ها ارزش خبری خود را از دست داده اند. شاید این سوال به ذهن شما رسیده باشد که چرا گروه داعش چنین اقداماتی میکنند؟ احتمالا اولین پاسخی که به ذهن شما رسیده این است که داعشی ها وحشی و درنده خو هستند و انجام چنین اقداماتی لذت میبرند و عطش کثیف روانی خود را سیراب میکنند. این البته یک پاسخ دم دست است اما میتواند همه جواب نباشد. کسانی که انسان هایی عمیق تر هستند تحلیل عمیق تری عرضه میکنند. آنها میگویند انتشار این فیلمها به داعش کمک میکند رعب را در دل مخاطبان و دشمنانشان بیاندازند و این امر به آنها کمک میکند تا فتوحات خود را با هزینه کمتری انجام دهند. شاهد مثال آنکه وقتی خبر حمله داعش به سمت رمادی رسید، سربازان عراقی با اینکه از برتری عددی و امکانات نظامی برخوردار بودند، ترسیدند و فرار را بر قرار ترجیح دادند. لذا داعشی ها یک استفاده از استراتژیک از این اقدامات انجام میدهند و مسئله صرفا ارضای عقده های روانی نیست. این جواب هم اگرچه سهمی از حقیقت دارد اما همه داستان نیست و تنها گوشه و بخشی از حقیقت را بیان میکند. به اعتقاد نگارنده تحلیل سومی نیز میتواند مطرح شود و این تحلیل سوم در کنار دو تحلیل قبل کمک میکند تا پازل معمای فهم رفتار داعشی ها تکمیل شود. این تحلیل سوم از سمت مباحث اقتصادی مطرح میشود.
بیایید یک بار دیگر به مساله نگاه کنیم. داعشی ها ردیف میشوند و تعداد زیادی اسیر مثلا سی نفر را یک جا با شلیک گلوله از پشت به قتل میرسانند. باید سوال کرد که آنها چرا چنین اقدامی میکنند و احتمالا چه هزینه فایده ای برای تصمیم گیری در انجام این عمل صورت میدهند. فایده انجام این عمل در دو تحلیل قبل بیان شد اما هزینه این اقدام از دست دادن اسیر است. نگه داشتن اسیر خود امری هزینه زاست زیرا باید خوراک وی را تعیین کرد و جایی برای نگهداری وی تدارک دید و احیانا نیازهای درمانی وی را تامین کرد و همچنین بخشی از نیروی های رزمی خود را صرف مراقبت از آنها نمود. قبول همه این هزینه ها زمانی توجیه دارد که این امید وجود داشته باشد که بتوان این اسیرها را با نیروهای اسیر خودی مبادله کرد. اگر احتمال مبادله اسیر در آینده وجود داشته باشد، زنده گرفتن رزمندگان مخالف ارزش مییابد و ممکن است اسیر کردن به رغم هزینه هایی که دارد توجیه داشته باشد. اما اگر چنین احتمالی وجود نداشته باشد، گروهی که اسیرهایی در اختیار دارد، انگیزه نخواهد داشت تا برای نگهداری اسیر هزینه کند و ترجیح خواهد داد با قتل آنها هرچه زودتر از شر آنها خلاص شود. لذا اگر حکومت عراق یا سوریه نخواهد که سربازان اسیرش به دست داعش یا دیگر گروه های مخالف کشته شوند باید گزینه مبادله اسیران را جدی بگیرد و در این راه گام برد.
باز ممکن است این سوال مطرح شود که اگر چنین است چرا دولت عراق یا سوریه تا کنون به این کار به شکل گسترده مباردت نورزیده است؟ پاسخ به این سوال به ماهیت پویای مسئله بر میگردد. مقصود از این تعبیر این است که یک اقدام در زمان حال، ممکن است انگیزه های برای اقدام در زمان آینده را تحت تاثیر قرار دهد. وقتی یک حکومت اعلام کند که هیچ اسیری را مبادله نخواهد کرد، نه تنها دشمنان وی خواهند فهمید که نگهداری اسیر بی فایده است بلکه سربازان آن حکومت نیز این علامت را دریافت میکنند که اگر اسیر شوند به دست مخالفین کشته خواهند شد. لذا ترجیح خواهند داد تا جای ممکن از اسیر شدن بپرهیزند و تا آخرین قطره خون در برابر دشمنان مقاومت کنند. حال اگر باب مبادله اسیر باز شود، سربازانی که در خط مقدم هستند، همیشه این احتمال را در نظر خواهند گرفت که شاید تسلیم شدن به امید مبادله شدن بهتر از مقاومت تا آخرین قطره خون باشد. همین امر موجب میگردد تا انگیزه جنگیدن آنها سست شود. حکومت نیز که از این امر مطلع است باید با این امر مقابله کند و به همین دلیل مجبور است این علامت را ارسال کند که حاضر به مبادله اسیر نیست و برنامهای برای مبادله سیستماتیک اسیران در دستور کار ندارد. حتی اگر دولت سوریه یا عراق عزمی برای چنین مبادلاتی داشته باشند، احتمالا گروههای مخالف انگیزهای برای اینکار ندارند زیرا آنها نیز نمیخواهند تا جنگجویان آنها انگیزه خود را برای جنگیدن تا آخرین قطره خون از دست بدهند. لذا ماهیت پویای مسئله مانع میشود تا مبادله اسیر به صورت سیستماتیک صورت گیرد. در نتیجه نگهداری اسیر توجیه خود را از دست میدهد و به همین دلیل این انگیزه برای گروه هایی چون داعش ایجاد میشود که با استفاده از اسیران خود دست به اقدامات هولناک و چندش آوری بزنند. به بیان دیگر تا وقتی که اسیر داشتن ارزشی نداشته باشد و صرفا هزینه به همراه داشته باشد، انجام اقدامات نمایشی از طریق کشتار غیرمعمول آنها توجیه می یابد.
تنها راه گریز از این مشکل شاید این باشد که سازمان ملل برنامه مبادله غیرسیستماتیک اسیران را هر از گاهی و آنهم به ندرت و اتفاقی ترتیب دهد ولی روشن است که ماهیت غیرسیستماتیک این مبادله نمیتوان انگیزه کافی برای نگهداری اسیران و نکشتن آنها فراهم سازد.