بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : سه شنبه 17 بهمن 1391      11:51
علی‌نقی خاموشی ازنقش فراموش شده بازار تهران و روحیه نیکوکاری تجار می گوید

بازار محرک اصلی انقلاب بود

گفت و گو با علینقی خاموشی

اقتصاد ایرانی: علی نقی خاموشی نزدیک به سه دهه مسئولیت اتاق بازرگانی ایران را بر عهده داشته و در تمام این مدت، با حاج‏علاءالدین میرمحمد صادقی ارتباط کاری نزدیک داشته است. البته همان گونه که او نیز در این گفت وگو اشاره می کند، رابطه اش با حاج علاء به پیش از پیروزی انقلاب اسلامی باز می گردد. این هفته مراسم گرامیداشتی برای علاالدین میرمحمدصادقی شده بود. به همین بهانه گپ و گفتی کوتاه با علینقی خاموشی در مورد سال های رفاقتش با میرمحمدصادقی ترتیب دادیم.

آشنایی شما با آقای میر محمد صادقی از چه زمانی آغاز شد؟

آشنایی من با حاج علاءالدین میر محمد صادقی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی صورت گرفت. ما دوستان مشترکی داشتیم و جلسات متعددی در کمیته تنظیم اعتصابات با هم در مورد وضعی که برای اقتصاد خانواده ها پیش می‏آمد برگزار می کردیم که در ‏این جلسات به اصطلاح پیشنهادها و راه حل‏هایی در مورد مشکلات ناشی از اعتصابات و آثار آن مطرح می شد. در ‏این کمیته در خدمت آقای میر محمد صادقی و تعدادی از دوستان دیگر بودیم و بعد از آن به فرمان امام به اتاق بازرگانی رفتیم و در آنجا فعالیت ما نزدیک به مدت 27 سال طول کشید. ما درکارهای زیادی با آقای میر محمد صادقی همکاری داشتیم و در‏ این مدت من در حوزه اخلاق اجتماعی و خدمت به مردم مسایل زیادی را از ‏ایشان آموختم.

کمیته تنظیم انتصابات چه فعالیت‏هایی داشت و ‏این تنظیم به چه صورتی بود؟

ما در ‏این جلسه مقدماتی بحثمان در مورد ‏این موضوع بود که اعتصابات شمشیری دو لبه است و می‏تواند لطمات زیادی به اقتصاد بزند و دولت جدید پس از پیروزی انقلاب اسلامی را دچار مشکلات عدیده‏ای نماید. به دنبال‏این بودیم که بعد از گفتگو‏ها به‏این نتیجه رسیدیم تنظیم اعتصابات به دست‏ این گروه باشد، یعنی با دستور و تصمیم این کارگروه اعتصابات انجام گیرد. همچنین بخشی از‏ این اعتصابات برای دستگاه‏های دولتی بود. وقتی اعتصاب می کردند از حقوق و مزایا محروم می شدند و دولت به آنها حقوقی نمی‏داد. لذا یک کار دیگر گروه این بود که از طریق افراد خیر پول‏هایی جمع و به عنوان کمک هزینه به ‏این افراد پرداخت شود . ‏این مبنای کمیته تنظیم اعتصابات بود.زمانی که پیشنهاد شد این کمیته تشکیل شود امام چند نفری را برای ‏این کار معرفی کردند که از جمله آنها مهندس بازرگان و آیت الله ‏هاشمی رفسنجانی در رأس بودند و ما نیز کارهای خودمان را می کردیم و در‏ این مسایل دخالت نداشتیم.

مهندس بازرگان برای شکستن اعتصاب به پالایشگاه آبادان رفتند. در آن زمان وظیفه ما ساماندهی به این شکل مبارزه بود و باید طوری کارها را هماهنگ می‏کردیم که از این اعتصابات ضرری متوجه ملت نشود و یا این ضرر به حداقل برسد. کارخانه‏هایی که اعتصاب می کردند برای سخنرانی می رفتیم و کارکنان را تهیج می کردیم سر کار برگردند.

آقای میر محمد صادقی و گروهی دیگر از این افراد که برادر من نیز جزء آنها بود در این امور فعالیت می‏کردند. این افراد یا خودشان از خودشان هزینه می‏کردند و یا از مردم پول‏هایی را به همین منظور جمع‏آوری می‏کردند. این افراد چون معتمد مردم بودند، حتی افرادی در خارج از کشور که با این گروه ارتباط داشتند در این حوزه مشارکت می‏کردند مانند فردی به نام بهمن که کویتی بود.در مسجد لرزاده با مرحوم فلسفی و برادر مرحوم فلسفی صندوق‏های قرض الحسنه را در مساجد را پایه‏گذاری کردند. کار صندوق‏های قرض‏الحسنه از مسجد لرزاده شروع شد و به مرور به آنها پیوستند. این امر به شهرستان‏ها نیز رسید و بعد برای‏اینکه نظام اقتصادی را گسترش دهند سازمان اقتصاد اسلامی را تأسیس کردند.سهام آن فروخته شد ولی بانک می گفت ما اجازه نمی‏دهیم یک شبکه مالی در کنار ما تأسیس شود و ما کنترل نداشته باشیم. در ابتدا قرار بود تبدیل به بانک اسلامی شود اما در دولت اولیه آقای بازرگان مخالفت‏هایی شد.اوایل همه صندوق‏ها زیر نظر سازمان اقتصاد اسلامی فعالیت می‏کردند. در هر محل که‏ عده‏ای در مسجد جمع می‏شدند و مؤسسه صندوق قرض الحسنه تشکیل می‏دادند، سا زمان اقتصاد اسلامی از آن‏ها حمایت می‏کرد و آموزش‏های لازم را به آنها می‏داد تا کمک‏ها و سرمایه‏های این صندوق از بین نرود و حالت بهره‏ای ایجاد نشوند. ‏این یکی از کارهای اساسی بود که تاکنون ادامه دارد.

نقش بازار در پیشبرد اهداف انقلاب قبل و بعد از مبارزه چگونه بود؟

 اصولاً بافت کشورهای اسلامی به خصوص‏ایران از زمان‏های قدیم این گونه بوده که بازار و روحانیت و دولت یک جا جمع می شدند و با هم حرکت می‏کردند. هر جا ‏این سه در کنار هم بودند دولت‏ها پیروز بودند و هر جا اختلاف بود بدبختی‏ها شروع می‏شد. اگر به ساختار عمرانی نگاه کنید می بینید مدرسه سپهسالار و مجلس شورای اسلامی در کنار بازار قرار دارند و در اصفهان و هر کدام از پایتخت‏ها همین طور بوده ‏است.‏این حاکی از ‏این بود که‏این سه ضلع با هم هماهنگ است و اگر دقیق‏تر نگاه کنیم ‏این از دوران قبل از صفویه وجود داشته‏است. در واقع ‏اینها پشت به پشت هستند و اکنون هم به‏این صورت است. اکنون حوزه‏ها توسط بازار ( به صورت عام) اداره می شود. همین الان که در جمهوری اسلامی هستیم دستگاه روحانیت حاضر نیست از دولت پول بگیرد ضمن‏اینکه دولت هم حاضر نیست پول بدهد.نسبت خمس و زکات به شغل افراد است. کارمندان در حجم کم خمس و زکات می‏دهند و بیشتر سهم‏ بازاری‏ها است. ‏این انسجام، انسجام ارگانیک است و‏ در تمام انقلاب‏ها و اتفاقاتی که افتاده بازار پیشانی اتفاقات بوده است.بازار را که می‏کوبیدند روحانیت نیز کوبیده می‏شد. اعتصاب بازار برای کوبیدن حکومت‏ها بود. من همه را دیدم. محمد رضا شاه در طول دورانش که شاید 30 سال بود، همیشه نخست وزیرها را که تغییر می داد، ماجرا از بازار شروع شده بود. دو اعتصاب به سومی نمی رسید که داستان را ختم می کردند.در ‏این قضایا بازار منسجم نبود؛ کما‏اینکه اکنون نیز نیست. چه خوب بود بازار منسجم بود که اگر بود باز کمتر به بلایای سیاسی مملکت بر می خورد.

ایشان چه ویژگی های شاخص رفتاری دارند؟

ایشان یک الگوی مومن و موفق در اقتصاد هستند.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir