بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : چهارشنبه 29 مهر 1394      10:24
سعید مستشار در گفت و گو با اقتصاد ایرانی

تحلیلی از بازار سرمایه و راهکارهایی برای رونق این بازار

سعید مستشار کارشناس ارشد بازار سرمایه در گفت و گو با اقتصاد ایرانی از تحولات بازار بورس و سرمایه می گوید.
گفتگو از :
سیده فاطمه شعار

اقتصاد ایرانی: بازار سرمایه، ترکیبی از نهادهای مالی، بازارها و قوانین و مقررات است. از این رو، باید فضا برای فعالیت نهادهای مالی، شکل گیری و تقویت نهاد بازار و تدوین مقررات فراهم باشد. وضعیت کشور را نگاهی به وضعیت موجود در این بازار نشان می دهد که از زمانی که تحریم ها تشدید شد، هیچ کدام از سیاست ها مشوق بازار نبوده است. نرخ گذاری که توسط دولت انجام می شد و این شرایط یعنی نادیده گرفتن مکانیسم بازار و طبیعتاً نباید انتظار داشته باشیم که بازار سرمایه به عنوان یک بازار مستقل رونق بگیرد. و از آنجاییکه بازارها به هم مرتبط هستند آزادسازی باید در همه بازارها انجام شود تا بازارها به صورت موازی با هم رشد پیدا کنند. همچنین وابستگی مالی سرمایه گذاران به بانک ها به گونه ای است که نباید انتظار داشت در اقتصادی که ۸۵ درصد تامین مالی اش از طریق بانک ها انجام می شود، بازار سرمایه بتواند اوراق بدهی در حجم بالا منتشر کند. باتوجه به اهمیت این بازار در اقتصاد، گفتگویی با سعید مستشار کارشناس ارشد بازار سرمایه و مدیرعامل هلدینگ بانک توسعه صادرات انجام دادیم که در ادامه آن را می خوانید:

اقتصاد ایرانی: لطفا در ابتدا تحلیلی از بازار فعلی بورس بفرمایید؛

همانطور که از پایش نماگرهای بازار سرمایه مشخص است، شرایط کلی حاکم بر این بازار متأثر از شرایط کلی  اقتصاد است که بنا به دلایل مختلف مثل افت قیمت کالاهای اساسی در بازارهای جهانی و نیز سیاست های انقباضی دولت محترم برای مهار تورم که طی سال های اخیر، رشد بیسابقه ای را تجربه کرده بود، در شرایط خاصی به سر می برد و طبیعتا هرگونه گشایش در این شرایط، مانند آنچه که تحت عنوان بسته جدید دولت برای خروج از رکود از آن یاد میشود، درصورت ایجاد تحرک در بخش واقعی اقتصاد منجر به بهبود شرایط بورس خواهد شد. در حال حاضر شاید بتوان گفت یکی از مهمترین مسائلی که در بازار مطرح است بحث نقدینگی است که به بازار سایه انداخته و به واسطه آن ارزش معاملات در بازار نسبتا کاهش محسوسی داشته است. البته به هرحال اتخاذ هر سیاستی در حوزه اقتصاد، همانند یک جراحی در کنار آثار مثبتی که برای آن سیاست متصور است، تبعاتی هم خواهد داشت، برای مثال سیاست انقباضی موجب مهار تورم خواهد شد و در عین حال، به موازات کاهش شیب رشد قیمت ها، محدودیت نقدینگی را بدنبال خواهد داشت، ضمن اینکه به هر حال وقتی تورم کاهش پیدا می کند و نرخ ارز نیز در حدود مشخصی تثبیت می شود، انتظار سودآوری زیاد ناشی از رشد غیرمتعارف ارزش دارایی ها برای بنگاه ها متصور نیست و همین امر نیز بازده بازار سرمایه را تحت تأثیر قرار می دهد. اما نکته ای که باید مدنظر قرار گیرد این است که در یک نگاه بلندمدت و درصورت عملیاتی شدن بسته سیاستی دولت برای خروج غیرتورمی از رکود و همچنین اجرای احکام مندرج در برجام، به ویژه در حوزه لغو تحریم ها می توان به بهبود وضعیت بنگاه های اقتصادی و به تبع آن، بهبود شرایط بورس امید داشت. بنابراین اگرچه شرایط فعلی قطعا مطلوب سرمایه گذاران و تصمیم گیران بازار نیست، اما به نظر می رسد که یک اجماع قابل قبول مبنی بر اینکه بورس باید از این وضعیت خارج شود، در بدنه دولت و سایر دستگاههای تصمیم گیر وجود دارد.

اقتصاد ایرانی: برخی کارشناسان در این شرایط سرمایه گذاران را توصیه به صبر می کنند نظر شما در این رابطه چیست و چه توصیه ای به سرمایه گذاران دارید؟

سیاست توصیه به صبر سیاستی است که همیشه در فضای بازار سرمایه مطرح بوده البته این به این معنا نیست که کسانی که دید کوتاه مدت دارند نباید در بازار باشند، اتفاقا آنان نیز بخشی از بازیگران مهم بازار هستند که به نقد شوندگی بازار کمک می کنند، اما وقتی روند بازار سرمایه را در دوره های بلندمدت با سایر بازارها مقایسه می کنیم، بخوبی متوجه می شویم که این بازار سرمایه همیشه اگر چه در دوره های مختلف، با افت و یا رکود جدی مواجه بوده است، اما در یک روند بلندمدت معمولا همیشه جزء بازارهایی بوده که توانسته بازدهی خوبی نصیب سهامداران کند، بعنوان مثال فرض کنید درجریان بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ به علت افت شدید قیمت کالای اساسی در جهان و تأثیر آن بر بخش واقعی اقتصاد، بورس دچار مشکل شد. یا در نقطه مقابل در حدود سال ۹۱ بحث رشد جهشی نرخ ارز که اتفاق افتاد بورس جهش قابل توجهی را به ویژه در حوزه شرکت هایی که درآمد ارزی داشتند، تجربه کرد، اما باتوجه به یک روند بلندمدت، بورس جزء بازارهایی بوده که معمولا در بلندمدت بازدهی قابل قبولی داشته است. البته باید توجه داشته باشیم که نباید انتظار داشت که همه فعالان بورس نگاه بلندمدت داشته باشند، طبیعتا استراتژی و ویژگی شخصی افراد در سرمایه گذاری اهمیت دارد، اما نکته مهم، این است که افراد متناسب با استراتژی که اتخاذ می کنند، از بازار انتظار بازدهی داشته باشند، به نظر می رسد در شرایط کنونی با توجه به وضعیت کلی حاکم بر اقتصاد و سیاست های پولی و مالی دولت نمی توان انتظار جهش یکباره در بورس را داشت و باید منتظر ماند تا آثار سیاست های اقتصادی و سیاسی دولت به ویژه درخصوص تحریم ها پس از تحقق و اجرایی شدن، به مرور بر بنگاههای اقتصادی و به تبع آن در بازار سرمایه نمایان شود.

یکی از بحث هایی که در حال حاضر بازار سرمایه را بشدت دچار مشکل کرده بحث نقدینگی است یعنی اگر نماگرهای بازار را نگاه کنیم کاملا ملموس است که بازار از ضعف نقدینگی رنج می برد. این ضعف نقدینگی به این معنا نیست که ما در جامعه نقدینگی نداریم، نقدینگی هست اما با توجه به اینکه تناسب میان ریسک و بازده در بازارها تا حدی از بین رفته و بازار پول نرخهای سود جذاب و بدون ریسک را پیشنهاد می کنند، طبیعتا کسی که منابع مالی دارد ترجیح می دهد منابع مالی خود را جایی بگذارد که نه تنها بازدهی بیشتری کسب می کند، بلکه با حداقل ریسک هم مواجه است. پس وقتی سرمایه گذار می بیند که بازار سرمایه به تناسب ریسکی که دارد، بازدهی "حداقل در کوتاه مدت" ندارد و از آن طرف هم بازار پول دیگر نرخ های سود بسیار جذابی را پیشنهاد می کند، بنابراین نقدینگی عمدتا بسمت بازار پول سوق داده می شود که این یکی از مشکلاتی است که در حال حاضر با آن مواجه هستیم که البته به نظر می رسد تیم اقتصادی دولت و شورای پول و اعتبار، به عنوان متولی تعیین نرخ سود بانکی بخصوص اخیرا این موضوع را بیش از گذشته، مدنظر قرار داده است. هر حال وقتی که نرخ تورم  کاهنده می شود، این کاهش نرخ تورم بصورت منطقی باید بر نرخ سود بانکی که بدون ریسک هم هست، تأثیر داشته باشد و آن را کاهش دهد، یعنی مثلا اگر در نرخ تورم ۲۰ درصدی، نرخ سود بانکی ۲۵ درصد باشد، وقتی که نرخ تورم به ۱۵ درصد می رسد بصورت طبیعی باید نرخ سود بانکی هم به نرخی در حدود ۲۰ درصد و بلکه کمتر کاهش پیدا کند، اما الان این اتفاق نیفتاده است کسانی که پول دارند می بینند که اگر در بانک بگذارند بازدهی بعضا دو برابر نرخ تورم کسب می کنند و از آن طرف بازار دیگری هم نیست که بتواند در کوتاه مدت بازده مورد نظر آنها را بدست بیاورد، پس در رقابت سودی که بین بانک ها شکل می گیرد بسمت بازار پول سوق پیدا می کند. از آن طرف که یک سری از بازیگران بازار سرمایه که عمدتا حقوقی های بزرگ هستند به واسطه نیاز به نقدینگی، بعضا ناگزیر از فروش سهام می شوند چون که به هرحال نرخ تامین مالی در چنین شرایطی بالاست و ترجیح می دهند بجای تامین مالی از سیستم بانکی با هزینه بالا، دارایی های خودشان را که عمدتا هم سهام است، بفروشند و به نقد تبدیل کنند. این هم باعث عرضه سهام در بازار می شود و طبق آن قانون عرضه و تقاضا افت قیمتها را در پی خواهد داشت. بنابراین بنظر می رسد یکی از نکات مهمی که باید مد نظر قرار بگیرد همین موضوع محدودیت نقدینگی است که در حال حاضر، به دلیل از بین رفتن تناسب بین ریسک و بازده در بازارها، با آن مواجه هستیم.

بحث بعدی تدبیر برای هدایت بهینه منابع بسمت بازارهای مولد است. اگر منابع ما بسمت بازار پول می رود باید متناسب با آن به بازار سرمایه را هم که یک بازار مولد در کنار بازار پول است، نقدینگی وارد شود. بنابراین شاید بتوان گفت که یکی از نکات مهمی که باید مد نظر قرار بگیرد این است که این دو بازار بعنوان دو بازار مکمل هرکدام در جای خود ایفای نقش کنند. این رقابت سود که بعضا بصورت نامناسب در بازار پول شکل گرفته است، خود سیستم بانکی را هم تحت تأثیر قرار خواهد داد، یعنی علاوه براینکه هزینه تامین مالی بنگاه ها را بشدت بالا می برد و آنها را دچار مشکل می کند خود بانکها را هم بواسطه هزینه پول بالا دچار مشکل می کند بنابراین باید این رقابت نامناسبی که بعضا بین بازار پول و سرمایه شکل می گیرد، به همکاری و هم افزایی بیشتر تبدیل شود. بازار سرمایه بعنوان بازاری که قرار است تامین مالی کلان انجام دهد، نقش خود را ایفا می کند  و در کنار آن بازار پول هم تامین مالی سطح خردتر را با نرخ بازدهی معقول و متناسب با شرایط اقتصادی انجام دهد. واقعیت این است که الان نرخ سودی که بانک ها و عمدتا موسسات مالی پیشنهاد می کنند، متناسب با شرایط اقتصادی و سیاستهایی که دولت برای کنترل تورم داشته، نیست و شما نمی توانید در شرایطی که نرخ تورم مثلا ۲۰ درصد است نرخ بانکی ۲۵ درصد یا  بیشتر بدهید در شرایطی که نرخ تورم ۱۵ درصد هم بشود باز هم همان نرخ را بدهید، این به لحاظ منطق اقتصادی و مالی اتفاق درستی نیست و الان متاسفانه این اتفاق در اقتصاد و در حوزه بازار پول افتاده است. بنظر من شاید یکی از مهمترین تدابیر این است که ضعف نقدینگی بازار با ایجاد یک تعادل در این دو بازار جبران شود که در بسته پیشنهادی جدید دولت برای خروج از رکود هم این موضوع در قالب کاهش نرخ سود بانکی مدنظر قرار گرفته است. در عین حال عملیاتی شدن سیاست های خروج از رکود که به هرحال آثار آن در فعالیت بنگاه ها خواهد بود بسیار مهم است و آثار خوبی خواهد داشت. انشاءالله هرچه زودتر این سیاستها اجرا شود و در حوزه سیاسی هم گشایش هایی که اتفاق خواهد افتاد، آثار خود را در بخش واقعی اقتصاد، یعنی همان بخشی که بنگاه های اقتصادی فعالیت می کنند به جا بگذارد، طبیعتا آثار این بهبود در بازار سرمایه هم نمایان خواهد شد.

اقتصاد ایرانی: نقش بازار سرمایه در برنامه های پساتحریم چیست؟

یکی از نکات مهمی که به خروج از شرایط فعلی کمک می کند، بحث جذب سرمایه گذار خارجی و ورود سرمایه های خارجی به بورس است، البته مسئولان در بازار سرمایه فعالیت هایی را شروع کردند و مذاکراتی را با هیئت هایی که به ایران می آیند، دارند، به هرحال ورود سرمایه گذار خارجی و پول خارجی به بازار سرمایه که معمولا ارقام قابل توجهی هم خواهد بود، می تواند به بهبود شرایط بازار سرمایه کمک کند. البته به شرط ماندگاری پول. اصطلاحا اگر پول داغ نباشد که با کوچکترین بحثی از بازار خارج شود و بازار را دچار مشکل کند. برخی از پول هایی که به بازارها وارد می شوند، بجای اینکه اثر مثبت داشته باشند اثر منفی دارند، و فقط برای اینکه یک بازده کوتاه مدتی کسب کنند وارد و خارج می شوند؛ اینها نه تنها مثبت نیست که مضر است. سازمان بورس هم خوشبختانه روی این موضوع حساسیت دارند که هر سرمایه گذار خارجی مد نظر ما نیست، این سیاست خوبی است اما در مجموع ورود سرمایه گذار خارجی در شرایط پساتحریم به بازار سرمایه ما با رعایت آن ملاحظات قطعا یکی از نکاتی است که می تواند بازار سرمایه را به رشد برساند، البته نمی توان انتظار داشت که بلافاصله این اتفاق بیفتد، لازمه این کار فراهم کردن یک سری مقدمات و زیرساخت ها و فرایندها و تسهیل این فرایندهاست. اما در یک فضای کلی یکی از این نکات این است که باید همه این تدابیر اتخاد شود که فرایند ورود سرمایه گذار به بازار ما تسهیل شود.

در کنار این بحث، بحث شکل گیری نهادهای مالی معتبر بین المللی است که خیلی می تواند در رشد بازار سرمایه اثرگذار باشد. برای مثال در حوزه تأمین مالی ازطریق انتشار اوراق با درآمد ثابت، یکی از مشکلاتی که الان در بازار سرمایه وجود دارد، ثابت نبود موسسات رتبه بندی اعتباری است. الان در بازار سرمایه اوراقی که منتشر می شود عمدتا با ضمانت بانکی و عمدتا با نرخ های سود یکسان است. در صورتی که این منطق جامعی نیست و باید هر بنگاه اقتصادی بتواند متناسب با رتبه اعتباری و ریسک خود، اوراق با نرخ سود متفاوت منتشر کند و این سرمایه گذار است که تشخیص می دهد در کدام بنگاه سرمایه گذاری کند. این کار را موسساتی به نام موسسات رتبه بندی اعتباری انجام می دهند، یعنی وقتی که یک شرکتی می خواهد اوراق منتشر کند اول باید بسراغ یک موسسه رتبه بندی اعتباری برود تا ضمن ارزیابی رتبه بندی شود، در نهایت موسسه ای که رتبه اعتباری بالا دارد می تواند اوراقی منتشر کند با نرخ بازده کمتر که ریسک کمتری هم دارد اما موسسه ای که رتبه اعتباری ضعیف تری دارد اوراقی منتشر می کند با نرخ بازدهی بالاتر و نرخ ریسک بالاتر، در نهایت منجر به این می شود که ما طیفی از ابزارهای مالی در بازار سرمایه با نرخ بازده های مختلف و ریسک های متفاوت داشته باشیم. این کار در نهایت منجر به این می شود که تامین مالی آن بنگاه ها تسهیل خواهد شد. همچنین بعضی از بنگاه ها هستند که قادر نیستند تضمین بانکی برای انتشار اوراق بیاورند، اما آنها می توانند رتبه بندی شوند و متناسب با رتبه کسب شده اوراق منتشر کنند. این یک نمونه بود در کنار سایر نهادهای مالی دیگر که می تواند با مشارکت و بهره گیری از تجربه شرکت های خارجی ایجاد شود، بنابراین به نظرم یکی از اتفاقات خوبی که در شرایط پساتحریم می تواند اتفاق بیفتد شکل گیری نهادهای مالی بین المللی در بازار سرمایه است که آنها هم بواسطه نوع ارتباطی که در خصوص جذب سرمایه گذار خارجی هم بواسطه نوع تجربه ای که در بازار مالی دارند می توانند بسیار کمک کنند. البته عرض کردم همه این موارد باید با رعایت آن ملاحظاتی که لازم است در بازار مالی ما دیده شود انجام گیرد، و فقط صرف این نباشد که سرمایه گذار خارجی بیاید و یک انتفاع یک جانبه از بازار سرمایه ما ببرد و بازار را رها کند. این طبیعتا گزینه درستی نیست اما بصورت کلی این سیاست می تواند اتخاذ شود نه درحوزه ی بازار سرمایه بلکه در بحث سرمایه گذاری مستقیم هم به همین شکل و کلا جذب سرمایه گذاران خارجی برای حضور در پروژه های دارای ارزش افزوده بالا در کشور با رعایت ملاحظات می تواند بسیار موثر باشد.

اقتصاد ایرانی: نظر شما در خصوص بورس ارز چیست؟

البته یک نکته بسیار مهم باید مدنظر قرار بگیرد آن هم اینکه متولی بازار ارز در کشور بانک مرکزی می باشد. اگر هم بازاری تحت عنوان بازار ارز بخواهد ایجاد شود شرط اصلی این است که بانک مرکزی بعنوان سیاست گذار بازار ارز ورود جدی به این بازار داشته باشد، اما در تعریف کلی ایجاد بازار ارز با هدف شفاف کردن نرخ گذاری مخصوصا در شرایطی که ما انتظار داریم منابع ارزی کشور به واسطه شرایط پس از تحریم افزایش پیدا کند و تقویت بشود شکل گیری یک بازار منسجم و ساختاریافته برای قیمت گذاری ارز در یک تعریف کلی اتفاق مثبتی است و منوط به اینکه بانک مرکزی بعنوان سیاست گذار بازار ارز ورود جدی داشته باشد و سیاست های خود در حوزه بازار ارز را از طریق این بازار اعمال کند. طبیعتا راه اندازی بازار ارز می تواند یک اتفاق مثبت در اقتصاد باشد با توجه به اینکه قیمت گذاری هم در این بازار اتفاق خواهد افتاد پس به سمت تک نرخی شدن هم پیش می رود. بنابراین بصورت کلی سیاست خوبی است و من تا جایی که اطلاع دارم، این موضوع توسط سازمان بورس در حال پیگیری است و طبیعتا اگر بانک مرکزی هم به این جمع بندی برسد که سیاست گذاری بازار ارز از طریق آن بازار و از طریق بورس ارز اتفاق بیفتد، اتفاق مثبتی خواهد بود.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir