بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : چهارشنبه 2 دى 1394      15:4

الزامات غیر اقتصادی رشد اقتصادی

مرتضی ایمانی راد در کانال تلگرام موسسه مطالعاتی بامداد نوشت: کشوری که می خواهد توسعه پیدا کند به طور اجتناب ناپذیر در لبه آشوب حرکت می کند و مدیریت این شرایط بدون به کار گیری سیاست های متهورانه امکان ناپذیر است .

اقتصاد ایرانی: در سیاست گذاری اقتصادی، مخصوصا در کشورهایی شبیه ایران  که ساختارهای کهنه ای دارد و این ساختارها مانع جدی رشد اقتصادی شده است، ساختار شکنی الزام آور است. در ساختارهای موجود یک عده ای منفعت می برند و عده ای دیگر که منفعت زیادی نمی برند ولی با شرایط موجود که یک محدوده امن comfort zone برایشان ایجاد کرده است در تله "تعادل بد " قرار میگیرند.این مفهوم مربوط به نظریه بازیها است .
به گزارش خبرآنلاین، تعادل بد تعادلی است که بازیگران به شرایط موجود تن داده اند ولی این شرایط برای آنها مطلوب نیست. به همین دلیل به آن تعادل بد گفته می شود. وجود تعادل بد به دلیل ساختارهای کهنه و انعطاف ناپذیر است و عده ای از این ساختارهای موجود سود می برند. در نتیجه یک خط مقاومت شکل میگیرد که از ساختار موجود حراست کند. این منافع ممکن است اقتصادی باشد، سیاسی و یا اجتماعی باشد.
این ساختار ها به دلیل اینکه به شدت کهنه شده اند و از طریق ذینفعانی حمایت می شوند به شدت ایستا می شوند و همانند یک سد در مقابل تغییر و تحول می ایستند. حال سیاست گذاری اقتصادی که کارش در نهایت رشد و رفاه اقتصادی است در درجه اول باید این سد ها را تخریب کند.
برای تخریب این سدها نیز، چون آن طرف معادله قدرت متمرکز شده است، سیاستگذار نیز باید از قدرت و شهامت خود استفاده کند تا با تخریب این سدها اثر بخشی سیاستهای خود را تضمین کند. بنابراین برای تغییر و مخصوصا تحول نیاز به سیاستهای رادیکالی است که در نهایت بتواند تغییرات ساختاری مناسب برای رشد را مهیا کند. شهامت زمینه غیر اقتصادی لازم برای این تغییرات ساختاری است. این تغییر ساختار نیاز به قدرت سیاستگذار دارد.
قدرت وقتی منشاء بیرونی داشته باشد سیاستمدار و سیاستگذار اقتصادی اش را محافظه کار می کند ولی اگر این قدرت منشاء درونی داشته باشد، اثر بخشی و کاریزما ایجاد می کند. کاریزما مقاومت برای تغییر را کم می کند و تخریب ساختارهای پوسیده و مانع را راحت تر از بین می برد.
ولی سیاستگذاران و سیاستمدارانی که وابسته به قدرت بیرونی هستند ثبات و بقاء مساله اصلی آنان است و بنابراین به راحتی نمی توانند در مقابل صف آرایی قدرت های متمرکز شده در ساختارهای کهنه مقاومت کنند و اتفاقا برعکس ، تمایل به حفظ منافع آنها دارند تا ثبات خود را از این طریق تامین کنند.
این مساله ریسک پذیری و شهامت سیاستگذاران و سیاستمداران را کم میکند و اثر بخشی سیاستها را نه تنها کم می کند بلکه سیاست هایی تدوین می شود که وضع موجود را تحکیم و تثبیت کند. چون از این طریق خودش تثبیت می شود. بنابراین برای تغییر مقداری ریسک و شهامت لازم است. چون در تغییر یک سری رویه های جاری ساختارهای ضد توسعه ای را جابجا می کند و یا قانون مندی های جدیدی اضافه می کند. ولی چون در ساختارهای کهنه می نشیند اثر بخشی بسیار کمی دارد. ولی کماکان کانون های قدرت وجود دارند.
در تحول transformation این کانون های قدرت و بر هم زدن ارتباطات درونی و منفعت زایشان موضوع اصلی سیاست است. در اینجا سیاستمدار و سیاستگذار اقتصادی باید از حداقل ریسک پذیری و شهامت برخورد دار باشند. اینها ثبات خود را در تحول می بینند و محافظه کاران نیز ثبات خود را در حفظ وضع موجود می بینند.
 
بدون جسارت، شهامت و ریسک پذیری تحول امکان پذیر نیست و اگر به تجربه توسعه بسیاری از کشورهای جهان نگاه کنیم، هر یک با یک رهبر متمایز شده اند که ویژگی آن رهبر در شهامت و ساختار شکنی اش بوده است. نمی توان هم وضع موجود را حفظ کرد و هم تحول ایجاد کرد. کشوری که می خواهد توسعه پیدا کند به طور اجتناب ناپذیر در لبه آشوب حرکت می کند و مدیریت این شرایط بدون به کار گیری سیاست های متهورانه امکان ناپذیر است .


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir