بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 بهمن 1394      11:0

بانک‌های مرکزی جایزالخطا هستند

بانک های مرکزی به قدرتمندترین فعالان اقتصادی در زمین تبدیل شده اند. بخشی از این مساله به خاطر آن بوده است که دولت ها از سال ۲۰۰۹ تمایلی نداشته اند تا از سیاست مالی برای تحریک اقتصادهای خود استفاده کنند.

اقتصاد ایرانی: بانک های مرکزی به قدرتمندترین فعالان اقتصادی در این سیاره تبدیل شده اند. بخشی از این مساله به خاطر آن بوده است که دولت ها از سال ۲۰۰۹ تمایلی نداشته اند تا از سیاست مالی برای تحریک اقتصادهای خود استفاده کنند. بخش دیگری نیز به این دلیل بوده که قدرت بانک های مرکزی گسترده است، به خصوص از زمانی که توانایی خلق پول را از طریق اجرای سیاست های انبساطی پولی پیدا کرده اند. این مساله به این نهادهای غیر دموکراتیک امکان می دهد تا ثروت را مجددا توزیع کنند، از پس انداز گذاران به وام گیرندگان و از انواع محتاط که پول و نقدینگی خود را نگه می دارند به سوی کسانی که قصد دارند از پول خود برای سرمایه گذاری در بازار سهام و اوراق قرضه استفاده کنند.

شاید اظهارات بن برودبنت معاون بانک مرکزی انگلیس را در برنامه بی بی سی شنیده باشند. وی در گفتگو با مصاحبه کنندگان خود مانند مدیری که برای نوجوانان ۱۴ ساله سخنرانی می کند، صحبت کرده است. وی در پاسخ به چند سئوال گفته است که یک سال پیش نیز در همین برنامه به همین نکات اشاره کرده است. و او حاضر به پاسخ دادن به سئوالی درباره ماهیت رونق اقتصادی انگلیس با توجه به هدف ما یعنی تورم، نشده است.

در واقع همین طور است. یک نگاه به نمودار نشان می دهد که بانک مرکزی انگلیس برای دستیابی به هدف نرخ تورم ۲ درصدی با یک درصد نقطه گریز از هر طرف، با چالش جدی روبرو بوده است. از آغاز سال ۲۰۰۸ بانک در ۴۷ ماه از ۹۶ ماه مورد بررسی نتوانسته به این هدف دست یابد. برای یک مدیر در لیگ برتر فوتبال انگلیس چنین عملکردی می تواند منجر به اخراجش شود. ولی یک مریخی لزوما رابطه بین سیاست های بانک و هدف تورم را درک نمی کند. بانک مرکزی انگلیس از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ عملیات های انبساطی پولی را اجرا کرده، دوره ای که تورم به طور مداوم بالاتر از هدف بوده است. بانک در آن نقطه سیاست های انبساطی را متوقف کرد، از آن زمان تورم به طور مداوم کمتر از هدف بوده بدون اجرای سیاست های انبساطی بیشتر از سوی بانک.

البته همه این ها را می توان توضیح داد. نخست، افزایش قیمت کالاها موجب افزایش نرخ تورم به بالاتر از هدف طی سال های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ شده و کاهش قیمت کالاها نرخ تورم را به کمتر از هدف در سال ۲۰۱۳ رسانده است. با این حال، بانک شاخص قیمت مصرف کننده را شامل این عنصر خارجی می شود، هدف قرار داده است. و پیش بینی های آن به طور مداوم اشتباه بوده است. بانک مرکزی انگلیس همچنان انتظار داشته است تا تورم به افق هدف ۱۸ ماه تا ۲ سال بازگردد. بانک مرکزی انگلیس با تعریف مجبور است این کار را انجام دهد، اگر تصور شود که تورم کمی بیشتر یا کمتر از هدف خواهد بود، آنگاه سیاست تغییر می کند. با این حال، همه اقتصادانان ماهر بانک نتوانستند چرخه کالا را پیش بینی کنند. پیش بینی اقتصاد بسیار دشوار است. خوب است به آن اعتراف کنیم ولی این سئوال را ایجاد می کند که هدایت رو به جلو چقدر مفید خواهد بود. مفهوم هدایت به جلو چیزی است که بانک به بازار ایده پیش بینی های بلندمدت برای تحرکات نرخ بهره را می دهد. آقای برودبنت به این مساله اشاره می کند و می گوید، وی فکر می کند که هدایت رو به جلوی بانک به رونق کمک کرده است. البته هدایت به جلو هرگز یک وعده خاص نبوده، نیست و نخواهد بود.

اگر هدایت را بتوان در هر نشستی تغییر داد، این واقعا کمک زیادی به کسی که قصد برنامه ریزی برای یک کسب و کار را دارد، نمی کند. این شاید به یک صاحب کسب و کار کمک کند تا بتواند بر روی پیش بینی نرخ تورم از سوی بانک حساب کند ولی آن طور که می بینیم نتوانسته است.

توضیح دوم برای ناکامی بانک در دستیابی به هدف این است که باید وضعیت کلی اقتصاد انگلیس را در نظر گرفت. اقتصاد انگلیس تا سال ۲۰۱۲ ضعیف بوده و پس از آن قدرتمندتر شده است. بنابراین، محرک پولی در سال های اولیه لازم بوده و از سال ۲۰۱۳ نیاز کمتری به آن بوده است. این نشان می دهد که بانک بر بیکاری و رشد تولید ناخالص داخلی تمرکز داشته است. بنابر این آقای برودبنت نمی تواند با گفتن اینکه بانک تنها نرخ تورم را هدف قرار داده، مساله درستی را اشاره کرده باشد. مواردی که در نمودار نشان داده شده حاکی است که کمی فروتنی از بانک ممکن است اتفاق افتاده باشد، کیفیتی که طرز محسوسی در مصاحبه به آن اشاره نشده است. در واقع بانک های مرکزی به طور کلی ممکن است شکست خود را در ناتوانی در پیش بینی بحران ۲۰۰۸ منعکس کنند.

بانک های مرکزی شاید به دنبال کسب قدرت بیشتر هستند. مارتین ولف از فایننشال تایمز به همراه سایرین، گمانه زنی کرده است که یک رکود اقتصادی دیگر به اقدامات فوق العاده تری نیاز دارد مثل بالگرد پول (اجرای سیاست انبساطی به سوی جیب مصرف کنندگان) یا لغو نقدی تا نرخ بهره منفی را بتوان اعمال کرد. حالت دوم یک سیاست کامل غیر قابل اجرا است. این به معنای مصادره است یعنی ۱۰۰ دلار شما در بانک به ۹۹ دلار کاهش می یابد. بالگرد پول یک شکل نامحسوس تر از مصادره است (برای پس اندازکنندگان) ولی ممکن است با درخواست گستردهد تری روبرو شود. ولی اگر این مساله اتفاق بیفتد، این باید یک انتخاب دولتی باشد. بانک های مرکزی باید قدرت زیادی برای اجرای آن داشته باشند. همان طور که بانک مرکزی انگلیس نشان داده، آنها جایزالخطا هستند.

منبع: اکونومیست


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir