بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : يکشنبه 16 اسفند 1394      11:23

چرا سیاست نفت تغییر کرده است؟

انرژی یک کالای روزمره نیست، انرژی به شدت سیاسی است. کاهش ۷۰ درصدی قیمت نفت از اواسط ۲۰۱۴ سئوالات سیاسی زیادی را به وجود می آورد.

اقتصاد ایرانی: انرژی یک کالای روزمره نیست، انرژی به شدت سیاسی است. کاهش ۷۰ درصدی قیمت نفت از اواسط ۲۰۱۴ سئوالات سیاسی زیادی را به وجود می آورد.

بازار بین المللی انرژی به طور اساسی تغییر کرده است:

۱: نفت دیگر یک کالای کمیاب نیست. دیگر نبرد ژئوپلیتیک بر سر دستیابی به منابع وجود ندارد بلکه نبرد بر سر سهم بازار جهانی است. به خصوص عربستان سعودی قصد دارد تا بازارهای جهانی را پر از نفت کند تا تولیدکنندگان پر هزینه به خصوص در آمریکا را از بازار خارج نماید. ولی افزایش  عرضه دلایل سیاسی نیز داشته است. شاید تازه ترین دلیل جلوگیری از ورود مجدد ایران به بازار نفت بوده است.

ایران در عین حال، تمایل کمی برای همکاری با عربستان بر سر نفت دارد. این بدان معناست که بعید است اوپک بار دیگر احیا شود.

۲: دیگر یک تقابل قطعی بین تولیدکنندگان و مصرف کنندگان نفت وجود ندارد. امروز بسیاری از بازیگران بزرگ هم تولیدکننده و هم مصرف کننده هستند. یک سوم نفت عربستان در داخل کشور مصرف می شود. در سال ۲۰۱۴ آمریکا با پیشی گرفتن بر روسیه به بزرگترین تولید کننده انرژی تبدیل شد. این مساله اتخاذ اقدام هماهنگ را سخت تر می کند.

۳: سیاست های آب و هوا نااطمینانی های جدیدی را به وجود آورده هم در طرف عرضه و هم تقاضا. اگر کشورها برای دستیابی به هدف 2 درجه سانتیگراد تغییر آب و هوا جدی باشند، بنابر این به سادگی نمی توانند همه نفت و گازی را که هنوز در زمین وجود دارد، بسوزانند.

از دیدگاه تولیدکنندگان، این بدان معناست که دیگر راهبرد هوشمندی نخواهد بود که با این فرض که قیمت هر بشکه نفت در آینده ارزش بیشتری نسبت به امروز خواهد داشت، نفت را تولید نکنیم و آن را در زمین نگه داریم. این شاید دلیل آن باشد که روسیه و عربستان هم اکنون در حال تولید با کل ظرفیت هستند.

۴: عربستان دیگر یک تولید کننده نوسان دهنده در بازار نفت نیست. عربستان حتی در شرایطی که قیمت نفت با افت شدیدی روبرو شده، به تولید با حداکثر ظرفیت ادامه می دهد. در گذشته عربستان نقش متعادل کننده در بازار را داشت ولی دیگر چنین نقشی را ایفا نمی کند.

۵: با کاهش درآمدهای پایین تر، دولتها در کشورهای تولید کننده نفت، دیگر نمی توانند در پرداخت یارانه زیاده روی کنند. این ممکن است منجر به بی ثباتی داخلی شود. این مساله البته ممکن است منجر به اجرای برخی اصلاحات در کشورهای تولید کننده شود و اقتصاد خود را از وابستگی به نفت نجات دهند.

کشورهایی که به نظر می رسد آسیب پذیری زیادی در برابر بی ثباتی داخلی داشته اند ونزوئلا، اکوادور، نیجریه، برزیل و تولیدکنندگان آسیایی مثل آذربایجان هستند.

برخی نگران عربستان نیز هستند که 70 تا 80 درصد درآمد بودجه آن به نفت وابسته است. ولی این کشور هنوز 600 میلیارد دلار ذخایر ارزی دارد و یکی از پایین ترین هزینه های تولید نفت در جهان را دارد. عربستان نیز مثل روسیه همزمان با کاهش قیمت نفت، سیاست داخلی سختگیرانه تری را اتخاذ کرده و سیاست خارجی این کشور قاطعانه تر شده است.

۶: فناوری مهمتر شده است. رونق در صنعت شیل آمریکا به واسطه نوآوری در فناوری اکتشاف حاصل شده است. اگر آمریکا یک تولیدکننده نوسان دهنده جدید در بازار باشد، نقش مهم فناوری آمریکا را به یک کشور کمتر قابل پیش بینی نسبت به عربستان تبدیل می کند. بسیاری از تحلیلگران انرژی از این مساله متعجب هستند که صنعت شیل آمریکا توانسته است به جای کاهش تولید هزینه ها را کاهش دهد. اگر صنعت شیل آمریکا بتواند تولید را در قیمتهای پایین ادامه دهد، آمریکا در زمینه نفت و گاز خودکفا خواهد شد. علاقه آمریکا برای برقراری ثبات در خاورمیانه نیز احتمالا کاهش خواهد یافت.

۷: در حال حاضر، بازار نفت بسیار نگران آن است که تنش های سیاسی منجر به کاهش قیمت شود. معمولا این مساله بر عکس بوده است. این تحول به آن معناست که بازارها اختمالا ریسک سیاسی را به درستی ارزیابی نمی کنند و بسیاری از کسب و کارها توجه لازم را به آن ندارند.

۸: از انجا که تولیدکنندگان بزرگ در حال تولید نفت زیادی هستند، ظرفیت مازاد کمی دارند. به عنوان مثال ظرفیت مازاد تولید عربستان از ۲۰۰۹ میلادی به نصف کاهش یافته است. این بدان معناست که هر گونه وقفه – مثلا تشدید تنش بین ایران و عربستان- می تواند منجر به یک شوک قیمتی شود.

منبع: مجمع جهانی اقتصاد


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir