بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : چهارشنبه 25 فروردين 1395      12:5
دکتر مسلم خانی در گفت و گو با اقتصاد ایرانی؛

سه چالش اساسی در بروز بیکاری

گفتگو از :
سیده فاطمه شعار

اقتصاد ایرانی: توسعه کارآفرینی، اشتغال و سیاست گذاری بهینه بازار کار مستلزم مجموعه ای اقدامات هم راستا و هماهنگ است که به کاهش نرخ بیکاری و افزایش بازدهی مشاغل موجود منجر شود. حمایت از بنگاه های کسب و کار موجود و تلاش برای حل مشکلات و مسائل آنان و برنامه ریزی برای تداوم فعالیت آن ها با ظرفیت های بیشتر از یک سو و تقویت و ارتقاء توانمندی های نیروی کار بالقوه و نیروی کار بالفعل (شاغلین در بخش های رسمی و غیر رسمی) از سویی دیگر به ایجاد تعامل و هم افزایی نظام عرضه و تقاضای بازار کار خواهد انجامید. بهبود محیط کسب وکار و برنامه ریزی و اقدم برای ارتقاء شاخص های ملی و بین المللی «سهولت فضای کسب وکار» از جمله اقدامات مهم و تأثیرگذاری است که به ایجاد و توسعه کسب وکارهای کارآفرینانه کمک شایان توجهی خواهد نمود.

همانطور که ملاحظه می شود؛ عوامل متعددی بر حیات و بقای بنگاه های اقتصادی مؤثرند این عوامل را با عنوان فضای کسب وکار در اقتصاد می شناسند. این مفهوم از دهه ۱۹۹۰ میلادی مورد توجه کشورها و سازمان های بین المللی قرار گرفته است. به گونه ای که باعث شده تمامی دولت ها در برنامه ریزی های خرد و کلان اقتصادی خویش درک و اهمیت و جایگاه ویژه ای برای آن قائل شوند. اهمیت موضوع کسب وکار و ایجاد فضایی جدید برای نیروهای کار و البته مهم تر از آن اعلام آمارهای متناقض از سوی مجریان مبنی بر اشتغال زایی برای جویندگان کار بهانه ای برای گفت وگو با دکتر مسلم خانی کارشناس ارشد مسائل اشتغال و مشاور معاونت توسعه کارآفرینی و اشتغال وزارت کار را فراهم کرده است که در ادامه آن را می خوانید؛

اقتصاد ایرانی: با توجه به آمارهای اعلام شده از اشتغال نیروهای جویای کار و آمار بالای بیکاری و همچنین ضرورت اشتغال آفرینی برای آن ها، واقعیت امروز بازار کار چیست؟

حقیقت این است که ما با بحران بیکاری فرهیختگان دانشگاهی مواجه هستیم که دو یا سه دلیل اصلی منجر به آن شده است و البته باید به شیوه ای جدید مدیریت شود تا در سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل بتوانیم برای این بحران راهکارهای عملیاتی و مشخصی را اجرا کنیم، اولین دلیل، مهم بروز این پدیده در میان افراد جامعه، عدم تناسب دانشگاه و بازار کار است که با توجه به تأکیدات متعدد اساتید بازار کار هنوز نتوانستیم ارتباط معنادار، نظام مند و نهادینه بازار کار و دانشگاه را در کشور ایجاد کنیم، لذا در خیلی از موارد فارغ التحصیلان دانشگاه که از نظر من بیکاران گرانقیمتی هستند، معمولاً آماده حضور در بازار کار نیستند زیرا مهارت های اجتماعی و حرفه ای لازم برای ایجاد یک کسب وکار را از طریق دانشگاه نیاموختند، این نکته مهم و اساسی در بازار کار است که در سال جاری مورد تأکید مقام معظم رهبری بر اقدامات اجرایی به منظور بهبود محیط کسب وکار قرار گرفته است.

عدم تناسب بازار کار موجود با توانمندی های بالای متخصصین نکتهٔ مهم دیگری در دامن زدن به این معضل بزرگ است، اکنون بخش بزرگی از بنگاه های کسب وکار هنوز نتوانستند با دانش، اطلاعات و تکنولوژی روز دنیا منطبق شوند به همین دلیل ترجیح دادند از نیروی کار غیر دانشگاهی و غیر تحصیل کرده استفاده کنند، برای همین است که آمارهای منتشر شده از سوی وزارت کار تعاون و رفاه اجتماعی و مرکز آمار ایران نشان می دهد که وضعیت اشتغال کسانی که تحصیلات دانشگاهی ندارند نسبت به فرهیختگان دانشگاهی تا حدودی بهتر است و این حاکی از عدم توانایی بازار کار برای گذار از مرحله سنتی به سوی تکامل است. در این صورت شاید به زودی شاهد الزام حضور کارگران دانشگاهی در بازار کار باشیم، به عبارت بهتر، بازار کار هنوز نتوانسته از رویکردی تکنولوژیکی، برنامه ای، تولید کالاها و خدمات با کیفیت و هایتک پذیرای وجود فرهیختگان مهارت دیده دانشگاهی باشد.

سومین دلیل و منظر وجود این مشکل در بازار کار این است که ما متأسفانه با یک مشکل ساختاری در بخش عرضه و تقاضای نیروی کار مواجه هستیم که این مشکل ساختاری به الگوهای پذیرش و تربیت دانشجو در دانشگاه ها و عدم همخوانی آن با وضعیت بازار کار در مناطق مختلف برمی گردد، به عبارت بهتر ممکن است همین الان در شهر تهران با مازاد پزشک و معلم مواجه باشیم که درخیلی از رشته ها این گونه است، اما همزمان در استان سیستان و بلوچستان به شدت کمبود پزشک داریم، یا در استان ایلام کمبود کارشناسان حوزه زیست محیطی، در استان گیلان کمبود کارشناسان حوزه جوشکاری زیر آب مورد نیاز است. این عدم توازن پرورش یافتگان دانشگاه با تقاضای نیروی کاری که در مناطق مختلف وجود دارد، به عنوان سه چالش مهمی در بروز بحران بیکاری فرهیختگان دانشگاهی مورد اهمیت هستند.

اکنون به عقیده بنده منطقی ترین کار در سال ۹۵ به عنوان سال اقدام و عمل به منظور محقق شدن اقتصاد مقاومتی در چند مورد خلاصه می شود، اولین اقدامی مهم، بحث توسعه آموزش های کارآفرینی است، باور من بر این است ما هر میزان که در ترویج، توسعه و ارائه آموزش های کارآفرینی سرمایه گذاری کنیم و حتی منابع کشور را به این سمت سوق دهیم به همان میزان و حتی بیشتر از آن می توانیم انتظار بسترسازی مناسب برای ایجاد کسب وکار را داشته باشیم. متأسفانه سال هاست که موضوع آموزش های کارآفرینی نتوانسته آنطوری که باید و شاید در کشور ما جاری شود و لذا هنوز این اقدام عملیاتی که بتواند آموزش های کارآفرینی را در کشور به صورت عمومی و تخصصی تبدیل به پروژه های آموزشی متصل به اشتغال کند صورت نگرفته است.

نکته دوم، بحث بهره وری است که اکنون تعداد زیادی از فرهیختگان دانشگاهی فارغ التحصیل شدند و خانه نشین هستند این ها نیازمند شرکت در دوره های کارورزی فارغ التحصیلان دانشگاهی هستند تا از نزدیک با محیط کار آشنا شوند و فرصت تجربه دوره های کارآموزی حین کار داشته باشند. لازم به ذکر است خوشبختانه طرحی به عنوان کارورزی فارغ التحصیلان دانشگاهی از چند سال پیش در دستور کار دولت بود که وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی نیز متولی اجرای آن بود، در دو سالی که این طرح اجرا شد نشان داد بیش از 55 درصد کارورزانی که در بنگاه های کسب وکار مشغول به کارورزی می شدند و آن بنگاه کسب وکار با رشته تحصیلی آن ها تناسب داشت توانستند جذب آن بنگاه و یا موقعیت های مشابه شوند و ضریب موفقیت فرد بیش از 50 و حدود 55 درصد اعلام شود، بنابراین می توان از این طرح به عنوان یک طرح عملیاتی، مهم و مؤثر برای بسترسازی حضور موفق فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکار در بازار کار نیز یاد کرد و برای عملیاتی شدن گسترده این طرح در کل کشور برنامه ریزی انجام داد.

اما نکته مهم دیگر تأکیدات مجریان دولتی مبنی بر اینکه تعداد زیادی بنگاه های کسب وکار در کشور داریم که به دلایل متعدد یا در شرف ورشکستگی هستند یا با ظرفیتی به مراتب پایین تر از ظرفیت واقعی خودشان کار می کنند حتماً اگر روی این بنگاه ها سرمایه گذاری کنیم و مشکلاتی که آن بنگاه فعال دارای محصول را به این روز کشانده شناسایی و برای حل آن مشکل تلاش کنیم، به مراتب هزینه کمتری نسبت به ایجاد کسب وکاری جدید خواهیم داد، بنابراین باید ظرفیت موجود بنگاه های کسب وکار را در یک بازه زمانی چندساله بر اساس مدلی که برای هر کسب وکار تعریف می شود به ظرفیت اسمی آن ها نزدیک کنیم که این کار نیز یکی از اقداماتی است که می تواند شعار ارزشمند اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل را محقق سازد.

از طرفی برای بهر روی در حوزه سیاست گذاری و مدیریت بازار کار به یک راهبرد ملی نیازمند هستیم که در این راهبرد ملی قوه مقننه، مجریه و حتی قضائیه، موضوع کارآفرینی، اشتغال و بیکاری را به عنوان یکی از اولویت های اصلی کشور قلمداد کنند. یقین داشته باشید اگر ما در حوزه کارآفرینی و اشتغال، سرمایه گذاری کنیم مباحث مربوط به رفاه، تأمین اجتماعی، ازدواج، بزه اجتماعی و ده ها مشکل دیگری که در جامعه ما وجود دارد هم به فراخور این موضوع کارآفرینی و اشتغال حل خواهند شد.

اقتصاد ایرانی: با توجه به لزوم اجرای همه جانبه اقتصاد مقاومتی الزامات ظرفیت سازی نیروی انسانی را در چه می دانید؟

شاه بیت سیاست های اقتصاد مقاومتی تاکید بر توانمندسازی منابع انسانی و توسعه کارآفرینی و استفاده بهینه از سرمایه های انسانی است. یکی از مؤلفه های محاسبه ثروت در کشورها، دارایی های فیزیکی و سرمایه هایی است که به صورت خدادادی در اختیارکشورها مانند نفت، گاز، معادن، دشت ها، دریا، معادن و امثالهم قرار گرفته است و ما از آن به عنوان مزیت نسبی یاد می کنیم. دومین مؤلفه ثروت ناشی از کار مولد و بهره وری است، بررسی اینکه خلاقیت و کارآفرینی به چه میزانی است در این مؤلفه جا دارد؛ اما مؤلفه سوم ثروت ناشی از دارایی های ناملموس است، زمانی ثروت ناشی از سرمایه های انسانی در حد کتاب، مقاله، گفت وگو و مصاحبه بود ولی الان ما حسابداری منابع انسانی داریم. مثلاً اگر شرکت «الف» قرار است به شرکت «ب» واگذار شود، علاوه بر آن که دارایی ها آن شرکت ارزش گذاری می شود، منابع انسانی آن شرکت بر اساس تخصص ها و دارایی ها و دانش و تجاربشان هم قیمت گذاری می شوند. یادآور می شوم در اقتصاد مقاومتی بر این سه مؤلفه تأکید بسیار شده است که در موضوع سرمایه های انسانی نگاهی ویژه وجود دارد. مطالعاتی که در ایران شده است نشان می دهد، سهم ثروت ناشی از سرمایه های انسانی حدود 17 درصد است؛ و این یعنی ثروت ناشی از دارایی های فیزیکی در ایران بسیار بالا است. به هر میزان که ثروت ناشی از سرمایه های انسانی در ایران بالاتر باشد، نشان می دهد توسعه یافتگی در آن کشور بیشتر است، دانش کاربردی در آن کشور رواج بیشتری دارد و منابع انسانی از وجهه و شأن بالاتری برخوردار هستند.

 الگوی هدایت مسیر شغلی می گوید که اگر من در یک مسیر درستِ کشفِ استعداد، قرار بگیرم به طوری که این مسیر کشف استعداد من بر اساس متدها و مشاوره های درست علمی باشد و در مسیر خودم شکوفا شوم، قطعاً یک انسان خلاق، نوآور، کارآفرین، مبدع، ایده پردازی که مبنای اقتصاد مقاومتی است خواهم شد. الگوی ملی هدایت استعداد حرفه ای اکنون به چالشی جدی در کشورمان تبدیل شده و زمانی به سمت مشاوره شغل می آییم که فرد مشاوره ما الان 31 ساله است و به اداره کار مراجعه کرده و به دنبال کار می گردد. تأثیرات الگوی ملی هدایت استعداد حرفه ای باعث خواهد شد که هم نقش انسان های حرفه ای و متخصص در بازار کار، انطباق شغل و شاغل، بهره وری نیروی کار و هم شانس تولید محصولات و خدماتِ با تولید بالا، افزایش پیدا کند؛ که متأسفانه در کشور به این الگو توجه نکرده ایم.

اکنون که بسیاری از مرزها درهم شکسته و جوامع برای توسعه یافتگی، گوی سبقت را از یکدیگر می ربایند؛ هوشمندی، فرصت سازی و فرصت آفرینی، امنیت و آرامش ابعاد تازه ای از مهارت های داشتن زندگی بهینه امروزی است؛ انسان کنونی برای زندگی بسیار محتاج و وابسته به امنیت است. زیرساختی عظیم، مهم و تأثیرگذار که همهٔ ابعاد زندگی را شامل می شود، رشد و توسعه اقتصادی از مهم ترین اهداف جوامع بشری است. لازمه دستیابی به این هدف ایجاد و گسترش فعالیت اقتصادی است و مهم ترین پیش شرط فعالان اقتصادی برای فعالیت، وجود ثبات، آرامش و به عبارت دیگر امنیت اقتصادی در کشور است تا در نهایت به بازار کاری مناسب جهت فعالیت اقتصادی در همه زمینه ها برسیم.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir