بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : پنجشنبه 30 ارديبهشت 1395      11:5

تاثیر فساد اداری برتقویت بی اخلاقی اقتصادی

اقتصاد ایرانی: فساد اداری یکی از معضلات جدی اقتصاد امروز کشور است؛ تا آنجا که به تجارت فرامرزی کشور مربوط می شود، برای نگارنده، اعلام اینکه افزایش تعرفه کالاهای وارداتی به افزایش قاچاق کالا منجر خواهد شد، همیشه واقعیتی تلخ بوده است. اینکه چرا اخلاق کسب و کار و مسوولیت های اجتماعی یا حتی مجازات های قانونی نمی توانند باعث شوند تا این وابستگی تعدیل شود می تواند بخشی از پاسخ چه باید کرد در این زمینه باشد.

به گزارش تعادل، فرزاد مینویی دانش آموخته دانشگاه صنعتی شریف و دانشجوی دکترای مدیریت دانشگاه کلورادوی امریکا و مدرس مدیریت دانشگاه تهران است. آنچه در زیر می خوانید حاصل مطالعات و تحقیقات این مدرس دانشگاه در زمینه اخلاق در کسب و کار است.

آیا تنها چند سیب فاسد منجر به فاسد شدن همه سیب ها می شود؟

مساله اخلاق در حوزه کسب و کار یکی از مسائل مبتلا به تمام جوامع است. شاید یکی از مهم ترین وقایعی که در ابتدای هزاره سوم رخ داد، مورد شرکت انرون (Enron) در امریکا بود. طی سال های دهه ۱۹۹۰ شرکت انرون به عنوان پیشروترین و نوآورانه ترین شرکت امریکایی شناخته می شد. انرون در صنایع گسترده یی فعالیت داشت و در آغاز هزاره سوم نوید عصر نوین اقتصادی را می داد. در دوران اوج شرکت، قیمت هر سهم انرون به ۹۰ دلار رسیده بود و ارزش کل شرکت بالغ بر ۷۰ میلیارد دلار برآورد می شد. اما در سال ۲۰۰۱ به تدریج خبرهای ناگواری از انرون به گوش می رسد و مشخص می شود شرکت با دستکاری در اسناد حسابداری، بدهی ها و زیان های خود را به مدتی طولانی پنهان می کرده است. با شروع این خبرها سقوط آزاد سهام انرون شروع می شود و قیمت سهام آن در عرض مدت کوتاهی به چند پنی می رسد. انرون در پایان ۲۰۰۱ اعلام ورشکستگی می کند و ۱۶ نفر از مدیران ارشد آن به جرم جعل و کلاهبرداری محاکمه می شوند و یکی از بزرگ ترین شرکت های امریکا تقریبا یک شبه ناپدید می شود. اما اثرات سقوط انرون بسیار وسیع بود. سقوط انرون موجب شد تا چهار هزار و پانصد نفر شغل خود را از دست بدهند. در عرض تنها چند روز سرمایه گذاران ۶۰ میلیارد دلار از دست دادند و این برای بسیاری از اقشار طبقه متوسط امریکا به معنی از دست دادن پس انداز یک عمرشان بود. بی سابقه ترین سقوط ارزش بازارهای مالی امریکا در زمان صلح رخ داد و اعتماد مردم به نظام اقتصادی امریکا به شدت افت کرد. همین طور رییس جمهور وقت امریکا، جورج دابلیو بوش که روابط نزدیکی با مدیرعامل شرکت انرون داشت و در رقابت های انتخاباتی توسط وی حمایت مالی شده بود به شدت تحت فشار و انتقاد قرار گرفت. اما پس از این حوادث بسیاری از محققان، صاحب نظران و تحلیلگران در امریکا شروع به بررسی علل این اتفاق کردند. جامعه دانشگاهی و به ویژه مدارس آموزش کسب و کار که محل تربیت مدیران و رهبران آینده بودند، به این فکر افتادند تا پی ببرند در کجای کار اشتباه کردند و چگونه می توانند جلوی تکرار این اشتباهات را بگیرند؟ پس از این اتفاق شاهد آن هستیم که حجم آموزش، تحقیق و مطالعه در دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی امریکا در حوزه اخلاق در کسب و کار سرعت می گیرد.

پرونده های فساد مالی و تاثیر آن در حوزه کسب وکار

در ایران، طی سال های اخیر چندین پرونده فساد مالی با ابعاد گسترده کشف شده اند. جز این موارد کلان هر از گاهی موارد دیگری مانند بازکردن بخیه چانه کودک چهار ساله اصفهانی توسط پزشک معالج به دلیل نپرداختن حق الزحمه پیش می آید که خاطر جامعه را آزرده می کند. اما در ایران واکنش جامعه دانشگاهی کشور، محققان، جامعه شناسان و مدرسان دوره های کسب و کار نسبت به این پدیده ها چه بوده است؟ واکنش نظام آموزش و پروش ما به این رویدادها چه بوده است؟ چه برنامه های تحقیقاتی و آموزشی برای بهبود آموزش و مطالعه اخلاق در مدارس و دانشگاه های کشور دردست تهیه و اجرا هستند؟ بسیاری از افراد درگیر در این موضوعات دارای تحصیلات دانشگاهی هستند و تقریبا همه آنها تحصیلات ابتدایی و متوسطه را گذرانده اند. چرا با وجود تدریس دروس مختلف در حوزه مسائل مذهبی و اخلاقی، شاهد این موضوعات هستیم؟ آیا مجموعه این آموزش ها از کارآیی لازم برخوردار بودند؟ آیا وقت آن نرسیده است که در مراکز آموزشی، دانشگاهی، حوزوی کشور نگاه عملی تر و شفاف تری به حوزه اخلاق در کسب و کار انداخته شود؟ برخلاف ظاهر، مسائل اخلاقی بسیار پیچیده و با ابعاد مختلفی هستند، این درحالی است که در ایران عمدتا مسائل اخلاقی در چارچوب های گزاره های بسیار ساده تبیین و آموزش داده می شود و در عمل و در محیط پیچیده کنونی که بیشتر تصمیمات دارای ذی نفعان مختلف با منافع بعضا متناقض هستند، کارآیی ندارد. مهم تر از آن، نگاه ساده انگارانه به موضوع اخلاق، موجب می شود سیاست گذاران سیاست های ناکارآمدی را در مواجهه با پدیده های غیراخلاقی اتخاذ کنند. برای مثال ممکن است نگاه سیاست گذار این باشد که تنها یک یا چند فرد با نیت شیطانی و به صورت برنامه ریزی شده و هدفمند تصمیم می گیرند تا یک کار غیراخلاقی انجام دهند و موجب انحطاط یک سیستم شوند. در این صورت سیاست های احتمالی شامل جست وجو کردن و پیدا کردن افراد با نیت بد، حذف آنها از سیستم و اتخاذ سیاست هایی برای جلوگیری از ورود چنین افرادی به سیستم خواهد بود. اما آیا این دیدگاه تبیین کننده همه واقعیت است؟ چرا بسیاری از متهمان و مجرمان اقتصادی تا لحظه آخر نه تنها خود را گناهکار نمی دانستند بلکه خود را کارآفرین یا خدمتگزار جامعه تصور می کردند؟ آیا ما در ایران نیاز به تئوری های دقیق تری برای تبیین علل بروز رفتارهای غیراخلاقی نداریم؟ یکی از نخستین تئوری ها در این حوزه مربوط به «گری بکر» اقتصاددان برنده جایزه نوبل و استاد دانشگاه شیکاگواست. «گری بکر» بنیانگذار تئوری عقلایی در این حوزه است که در جامعه ما نیز عده یی دلیل بروز رفتارهای غیراخلاقی و مجرمانه را در همین چارچوب تبیین می کنند. از منظر مدل عقلایی فرد برای انجام رفتار مجرمانه یا غیراخلاقی سه عامل را در نظر می گیرد: «منفعت حاصل از رفتار غیراخلاقی، هزینه ناشی از آن و احتمال گیرافتادن» در مدل عقلایی جایی برای اصول اخلاقی وجود ندارد و شما صرفا بر اساس تحلیل هزینه-فایده تصمیم می گیرید که آیا رفتار غیراخلاقی از خود نشان دهید یا خیر. بنابراین دستورالعمل این مدل برای کاهش رفتارهای مجرمانه مشخص است: «افزایش هزینه عمل مجرمانه و افزایش احتمال دست گیر کردن فرد مجرم» البته مدل بکر، اذعان دارد که یک جامعه نمی تواند به طور کل رفتارهای مجرمانه و غیراخلاقی را به صفر برساند چرا که درعمل باید هزینه بسیار سنگینی بپردازد تا هزینه انجام جرم برای همه افراد جامعه از مطلوبیت آن بیشتر شود.

متخصصان علوم رفتاری در زمینه بروز رفتارهای غیر اخلاقی چه می گویند؟

از سوی دیگر باید پرسید که؛ آیا مدل عقلایی به طور کامل توضیح دهنده بروز رفتارهای غیراخلاقی است؟ گروه دیگری از متخصصان علوم رفتاری در سال های اخیر مجموعه یی از آزمایشات تجربی انجام دادند و به نتایجی رسیدند که با پیش بینی های مدل عقلایی همخوانی ندارد. در این آزمایشات شرایط به گونه یی طراحی شده بود که افراد می توانستند با دروغگویی بیشتر پاداش مالی بیشتری دریافت کنند. آیا تنها افراد کمی بودند که به میزان خیلی زیادی در این آزمایشات دروغ گفتند و پاداش مالی زیادی را به دست آوردند؟ خیر، در کمال تعجب بیشتر افراد دروغ گفته بودند اما به میزان کمی. همچنین این مطالعات نشان داد که افراد بر طبق مدل عقلایی رفتار نمی کنند. افزایش پاداشی که فرد می توانست از دروغگویی به دست آورد تاثیری در میزان دروغگویی افراد نداشت. همچنین با افزایش احتمال کشف تقلب در آزمایشات، میزان دروغگویی ثابت باقی ماند. چگونه می توان رفتارهای افراد در این آزمایش ها را توضیح داد؟ چگونه افراد میزان رفتارهای غیراخلاقی خود را افزایش می دهند؟ این نتایج چه پیام هایی را برای کاهش رفتارهای غیراخلاقی در عمل می دهد؟ اسکار وایلد می گوید: «اخلاقیات، مانند هنر، به معنی کشیدن خطی در جایی است.» به نظر می رسد وقتی ما می خواهیم اعمال غیراخلاقی انجام دهیم خطی را برای خود رسم می کنیم که از آن فراتر نرویم. ولی این خط را کجا رسم می کنیم؟ تا حدی ممکن است از مقایسه کردن مزیت اقتصادی احتمالی با حاصل ضرب احتمال گیرافتادن در میزان عواقب مجازات این خط را رسم کنیم (مدل عقلایی) . اما به نظر می رسد ما تاحدی ملاحظات و استانداردهای اخلاقی را نیز درنظر می گیریم. برای مثال، مطالعات نشان داده است هرچه این استنباط وجود داشته باشد که عواقب یک عمل غیراخلاقی بر زندگی دیگران اثرات مخرب تری بگذارد، احتمال کمتری وجود دارد تا فرد آن عمل را انجام دهد.

مطالعات زیادی تایید می کنند که افراد برای بروز رفتارهای غیراخلاقی شروع به توجیه کردن آن نزد خود می کنند.

این طور به نظر می رسد که انسان ها دوست دارند که در نظر خود افراد اخلاقی به نظر برسند و این موضوع برای آنها مطلوبیت روانی ایجاد می کند. اما از طرف دیگر بروز رفتارهای غیراخلاقی و مجرمانه می تواند برای فرد مزایای مالی و اقتصادی نیز به همراه داشته باشد. اما ذهن انسان انعطاف پذیر است و برای آنکه فرد هم از مزیت های اعمال غیراخلاقی خود بهره مند شود و هم در نظر خود فرد اخلاقی به نظر برسد می تواند تاحدی و نه خیلی زیاد از اصول اخلاقی خود فاصله بگیرد.

به این منظور انسان در ذهن خود شروع به منطقی جلوه دادن عمل خود می کند تا بین این دو نیرو تعادل برقرار کند. بنابراین مرزی وجود دارد که گرچه فرد رفتار غیراخلاقی از خود بروز می دهد ولی همچنان می تواند خود را فردی اخلاق گرا قلمداد کند.

مطالعات حوزه رفتاری نشان می دهد یادآوری اصول اخلاقی بلافاصله قبل از زمانی که احتمال دارد فرد از خود رفتار غیراخلاقی بروز دهد تا حد زیادی جلوی فرآیند منطقی جلوه دادن عمل را می گیرد و احتمال بروز رفتار غیراخلاقی به شدت کاهش می یابد. این نتایج می تواند در فرم های خود اظهاری مالیاتی و بیمه، آزمون های امتحانی، مصاحبه های استخدامی و غیره برای کاهش تقلب به کار رود. اگر از افراد درست پیش از شروع کار خواسته شود تا تعهد اخلاقی دهند که در کمال صداقت عمل کنند به شدت می تواند در کاهش تقلب موثر واقع شود.

اما ما چگونه رفتارهای غیراخلاقی خود را توسعه می دهیم؟ برداشتن ارتباط مستقیم بین پاداش عمل مجرمانه و پول نقد، فرآیند منطقی جلوه دادن عمل غیراخلاقی را در ذهن فرد تسهیل می کند. این بدان معنی است که اگر پاداش عمل مجرمانه در قالب دیگری به جز پول نقد دریافت شود، احتمال بروز آن عمل به شدت افزایش می یابد. به همین دلیل است که برای مثال در کد اخلاقی شرکت IBM بصورت کاملا روشن، شفاف و صریح دریافت هر نوع هدیه، به هر میزان و در هر قالبی از طرف مشتریان یا تامین کنندگان نهی شده است. نبود سیاست های روشن سازمانی زمینه را برای فرآیند توجیه کردن در ذهن افراد فراهم می کند.

انتشار اخبار منفی به افزایش رفتارهای نابهنجار می انجامد

در روزنامه ها و سایت های خبری دایما اخبار فسادهای اقتصادی یا بی قانونی منتشر می شود. اثر مشاهده این رفتارهای غیراخلاقی بر اخلاق های ما چیست؟ بر اساس مدل عقلایی این موضوع به بیشتر شدن رفتارهای غیراخلاقی و مجرمانه می انجامد؛ چرا که فرد احساس می کند دیگران به راحتی تقلب و بی قانونی می کنند و به این نتیجه می رسد که احتمال کشف جرم پایین است یا تقلب عواقب سنگینی برای او به همراه ندارد.

مطالعات نشان می دهد مشاهده رفتارهای غیراخلاقی دیگران در واقع به فرد توجیه اجتماعی می دهد و او را به این نتیجه می رساند که نوعی توافق جمعی روی انجام آن عمل غیراخلاقی وجود دارد و فرآیند منطقی جلوه دادن را در ذهن فرد تسهیل می کند. اما جالب آنکه آزمایشات نشان داده اگر فردی که دست به رفتار غیراخلاقی می زند خارج از گروه یا طبقه اجتماعی افراد باشد نه تنها تقلب افزایش نمی یابد بلکه کاهش پیدا می کند. چراکه عمل آن فرد توجیه اجتماعی برای آنان ایجاد نمی کند و آن را به عنوان سیگنالی برای انجام عمل غیراخلاقی در نظر نمی گیرند. دیگر آنکه اگر افراد تنها عمل خود را نزد خود توجیه کنند و مجبور نباشند نزد دیگران موجه جلوه دهند، احتمال آنکه رفتارهای غیراخلاقی با ابعاد بزرگ تری انجام دهند بیشتر می شود. داشتن توجیه نزد خود حتی کمک می کند که فرد رفتارهای غیراخلاقی خود را بیشتر توسعه دهد. شفافیت در مکانیسم های تصمیم گیری، بحث در مورد جنبه های مختلف تصمیم و درگیر کردن ذی نفعان مختلف در فرآیند تصمیم گیری، احتمال یک تصمیم اخلاقی تر را افزایش می هد.  در همین راستا؛ اگر به جمله اسکار وایلد برگردیم ما خطوط اخلاقی را جایی رسم می کنیم که از آن به بعد توجیه کردن آن برایمان ممکن نباشد. بنابراین اینگونه به نظر می رسد بروز رفتارهای غیراخلاقی فراتر از تحلیل هزینه-فایده ساده است و یک سیستم نباید تمام توجه خود را معطوف به رفتارهای کنترلی و تنبیهی کند. در بیشتر مواقع رفتارهای غیراخلاقی مربوط به این است که ما با چه میزان از انجام اعمال غیراخلاقی راحت هستیم. اگر در سازمان یا سیستمی چنین رویکردی به اخلاق حاکم باشد، حال سوال این است چه سیاست هایی اتخاذ شود تا افراد با میزان کمتری تقلب کردن احساس راحتی کنند، چه قوانینی ایجاد شود که انعطاف پذیری ذهن انسان ها را در منطقی جلوه دادن رفتارهای غیراخلاقی کاهش دهد و در چه زمان هایی به افراد اصول اخلاقیشان یادآوری شود.

خسارت مفسدان اقتصادی به جامعه

نکته پایانی آنکه در یک سری از آزمایشات انجام شده در این حوزه، تنها دوازده نفر به میزان سنگینی تقلب کردند و در مقابل نزدیک به هجده هزار نفر هریک به میزان اندکی تقلب کردند. مجموع خسارتی که به برگزار کنندگان آزمایشات از سمت افرادی که به میزان کمی تقلب کرده بودند زده شد، ۲۴۰ برابر افرادی بود که تقلب های سنگین کرده بودند. به نظر می رسد در یک جامعه نیز با همین وضع روبه رو هستیم. گرچه در ظاهر تعداد اندکی از مفسدان اقتصادی به نسبت ظاهرا زیادی به جامعه خسارت می زنند، اما اگر بی اخلاقی در جامعه یی گسترش یابد، صرفا از منظر اقتصادی هزینه کل ناشی از بی اخلاقی همه افراد، به مراتب فاجعه بارتر از هزینه بی اخلاقی عده قلیلی مفسد اقتصادی و به اصطلاح «دانه درشت» است. این نشان می دهد که گسترش این دیدگاه که تنها چند سیب فاسد باعث خرابی سبد سیب ها هستند چقدر می تواند، گمراه کننده باشد. بدتر آنکه نشان دادن چهره چند مفسد اقتصادی و مجازات آنان خیال همه را تا مدتی آسوده می کند و راه را برای جلوگیری از اقدامات موثرتر می بندد.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir