بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : چهارشنبه 19 خرداد 1395      11:50

دلواپسی برای جیب عربستان

اقتصاد ایرانی: عربستان به هوش شده و دیگر تصمیم ندارد با سیاست تولید نفت بالا وارد بازار نفت شود. تغییر رویکرد عربستان را با نوع رفتار الفالح، وزیر نفت جدید این کشور، می توان به راحتی مشاهده کرد. رفتار وزیری تکنوکرات، جایگزین مردی «شومن» شد. حالا سعودی ها به دنبال آن هستند که با ایجاد بستری مناسب، به جذب سرمایه های خارجی جدید بپردازند و سرمایه گذاران قدر را به مشارکت با آرامکو دعوت کنند. در این میان باز هم اگر دیر بجنبیم و به دلواپسی مشغول شویم، این ایران است که سرش دوباره بی کلاه می ماند.

به گزارش شرق، علی شمس اردکانی، رئیس کمیسیون انرژی اتاق ایران تأکید می کند که عربستان نه تنها به دنبال جذب سرمایه های جدید خارجی است، بلکه قصد دارد این سرمایه های احتمالی را که چشم به صنعت نفت ایران دارند، از چنگ ایران با سودهای بالاتر درآورد. به گفته او، سیاست جدید عربستان سعودی جذب سرمایه گذاری از طریق ایجاد اعتماد و تثبیت بازار نفت است. شمس اردکانی می افزاید: «از آنجا که صد میلیارد دلار از پروژه های فراکینگ در آمریکا خارج شده، این سرمایه اکنون در دسترس است. بنابراین اگر عربستان این سرمایه را از آن خود کند، سهم ایران از این صد میلیارد دلار هیچ خواهد بود. برای اینکه ما دیپلماسی انرژی را نمی دانیم. طبیعی است که سرمایه به عربستان خواهد رفت و وارد ایران نخواهد شد».

عربستان به تازگی پذیرفته تا سرمایه گذاری مستقیم خارجی در صنعت نفت این کشور انجام گیرد. این رفتار را می توان تغییر رویکرد در سیاست های نفتی عربستان به شمار آورد؟

در گذشته عربستان بیش از ٦٠ درصد ظرفیت اضافه نفت را برای اینکه بتواند نقشی سازنده در بازار ایفا کند، در اختیار داشت؛ درحال حاضر به علت سیاست های دو، سه سال اخیرش در زمینه حداکثر کردن تولید، ظرفیت تولید اضافه عربستان کاهش شدیدی یافته و به صد هزار بشکه در روز رسیده است. این در حالی است که عراق، بالای ١,٣ میلیون بشکه در روز و امارات متحده عربی، ٥٠٠ هزار بشکه در روز ظرفیت اضافه دارد. از طرفی کویت بیش از ظرفیت اسمی خود تولید می کند. پیداست که همه این کشورهای عربی، جای مانور عربستان را در اثرگذاری در بازار گرفته اند؛ البته ایران ظرفیت اضافی ندارد و باید بسیار تلاش کند تا ظرفیت خود را به ٤.٥ میلیون بشکه در روز برساند و هرچه هم ظرفیت سازی می کند تا نیمه سال ٢٠١٧ باید بتواند به موضع نسبی تاریخ اخیر خود بازگردد، نه تاریخ ٥٠ سال پیش که شش میلیون بشکه در روز تولید داشت. سیاست افزایش تولید به عربستان از دو زاویه ضرر وارد کرده است. نخست، از آنجا که عربستان بیشترین تولید را دارد، کاهش قیمت موجب بیشترین عدم النفع برای آن خواهد بود؛ به عنوان مثال اگر این کشور ١٠ میلیون بشکه در روز تولید کند و به جای صد دلار، هر بشکه را ٥٠ دلار بفروشد، روزانه ٥٠٠ میلیون دلار به جای یک میلیارد دلار می فروشد. از طرفی این امر موجب شده جذب سرمایه جدید هم از داخل و هم از خارج این کشور، دچار مشکل شود؛ بنابراین عربستان تصمیم گرفته به سیاست جلب سرمایه بازگردد. این کشور برای جلب سرمایه، نمی تواند در بازار شلوغ و پرتنش، جلب اعتماد کند. کشورهای سرمایه گذار در فضایی که اختلافات وجود دارد، وارد نمی شوند؛ بنابراین به نظر می رسد سعودی ها به سیاست جلب اعتماد برای جذب سرمایه گذاری خارجی روی آورده اند. رفتار وزیر نفت جدید عربستان در اجلاس ١٦٩ اوپک هم مؤید این اتفاق بود. اما عربستان در پس همه این اقدامات، در نظر دارد علاوه بر جلب سرمایه، نگذارد رقبای دیگرش در منطقه نسبت به جذب سرمایه گذاری خارجی اقدام کنند. رقبای جدی عربستان در منطقه، ایران و عراق هستند.
اما درحال حاضر سرمایه گذاران آمریکایی و شرکت های فراملیتی در عراق حضور دارند.
عراق هنوز هم ظرفیت های تولید فراوان دارد که برای سرمایه گذاران خارجی جذاب است. ایران هم توانایی جذب سرمایه در صنعت نفت و گاز را داراست. عربستان قصد دارد بخشی از سرمایه جذب شده را برای مصرف داخلی و بخشی را برای صادرات سرمایه گذاری کند تا بتواند هزینه های سرمایه ای تولید صیانتی را تأمین کند. عربستان با این کار قصد دارد از ایراداتی که به نظام سعودی مبنی بر تولید غیرصیانتی می شود، جلوگیری کرده و ظرفیت های جدید را در میدان های فعلی با تولید صیانتی تأمین کند؛ بنابراین عربستان باید یک بسته قراردادی را ارائه دهد که جذابیت کافی را داشته باشد.

عربستان در گذشته سرمایه خارجی به صورت مستقیم جذب نکرده بود و این اقدام او، نخستین اقدام در راستای جذب مستقیم سرمایه خارجی است؟

عربستان هم مانند ایران، طبق قانون و سنت فعالیت نفتی خود، ذخیره نفت در زیر زمین را ملک ملی می داند؛ بنابراین (PRODUCT SHARING) ( به اشتراک گذاری محصول) را نتوانسته اند ارائه دهند؛ اما امروز کشورهایی مانند ایران، ونزوئلا و عراق و...، قراردادهایی را آماده می کنند که آن تعریف محدود را ندارد؛ به همین دلیل عربستان بنا دارد سرمایه گذاران خارجی را به همکاری با آرامکو دعوت کند. در این میان سهم برداشت برای آرامکو باشد؛ اما سود معقولی نیز به سرمایه گذار خارجی تعلق گیرد. البته عربستان برای اینکه از حریف خود (ایران) پیشی بگیرد، قصد دارد سود سرمایه گذار خارجی را بیشتر از ایران در نظر بگیرد. با توجه به اینکه از ٥٠٠میلیارد دلاری که از بخش بالاسری نفت و گاز در کل جهان در سال های ٢٠١٢ و ٢٠١٣ فرار کرده، حدود صد میلیارد دلار به خاطر شکست در استخراج نفت از لایه های شیل به وسیله روش فراکینگ (شکافت با آب) در آمریکا بود. این سرمایه ها با سقوط قیمت نفت همه از فراکینگ فرار کرد. در سال ٢٠١٥، کل سرمایه گذاری در صنایع بالادستی نفت در جهان به ٣٠٠ میلیارد دلار کاهش یافت. در واقع ٤٠ درصد کاهش یافته بود. پیداست که سهم فرار بیشتر به کشورهایی که تولید و ذخایر بیشتری دارند، می رسد؛ نه کشورهایی که ذخایر کوچک تری دارند؛ بنابراین اگر سعودی ها در این تصمیم خود موفق شوند، می توانند از ضرر خود بکاهند. سیاست جدید عربستان سعودی جذب سرمایه گذاری از طریق ایجاد اعتماد و تثبیت بازار نفت است. تا حدی نیز عربستان نانوشته در نظر دارد سهم بیشتری از سرمایه گذاری ها در منطقه را به سمت خود جذب کند و نگذارد سرمایه های خوب به ایران برسد. این اقدام آنها موفقیت آمیز خواهد بود؛ زیرا در کشور رقیب (ایران) کسانی که از نفت چیزی نمی دانند، انتقاد می کنند و دست دولت را می بندند؛ اما در عربستان تصمیم گرفته می شود و وزیر نفت کشور، آن تصمیم را اجرائی می کند. به همین خاطر بارها به منتقدان گفته ام از کمک شما به وهابیت سپاسگزارم.

با توجه به مخالفان قراردادهای نفتی در داخل کشور، سیاست جدید عربستان منجر به این نخواهد شد که سرمایه گذاران عربستان را به ایران ترجیح دهند و وارد سرمایه گذاری در صنایع نفت و گاز ایران نشوند؟ در واقع سیاست جدید عربستان تا چه اندازه برای ایران مخاطره آمیز خواهد بود؟

سرمایه گذاران به دنبال سود خود هستند. اگر فرض کنیم در سال ٢٠١٦، صد میلیارد دلار سرمایه جدی در صنایع بالادستی در منطقه خلیج فارس سرمایه گذاری شود و هر کشور بخشی از سرمایه را از آن خود کند، می توان برای آنچه می ماند مذاکره کرد که شرکت های سرشناس عموما در آن بخش ورود نمی کنند؛ در واقع شرکت های بزرگ ترجیح می دهند در جایی سرمایه گذاری کنند که اطمینان دارند تحریم نخواهند شد؛ بنابراین شرکت های کوچکتر با فناوری عقب افتاده تر نصیب ایران خواهد شد. همان طور در زمان تحریم ها، شرکت های هندی و چینی وارد ایران شدند که اغلب نمی توانستند در صنایع ایران کار خاصی انجام دهند و توان آن را نداشتند؛ بنابراین کیفیت سرمایه ای که در آن حالت نصیب ایران می شود، به خوبی عربستان نیست.

در صورت جذب این سرمایه گذاری خارجی، قدرت عربستان در منطقه دوباره افزایش خواهد یافت؟

از آنجا که صد میلیارد دلار از پروژه های فراکینگ در آمریکا خارج شده، این سرمایه اکنون در دسترس است. بنابراین اگر عربستان این سرمایه را از آن خود کند، سهم ایران از این صد میلیارد دلار هیچ خواهد بود. برای اینکه ما دیپلماسی انرژی نمی دانیم. طبیعی است که سرمایه به عربستان خواهد رفت و وارد ایران نخواهد شد.

هدف اصلی تغییر سیاست عربستان، بهبود اقتصاد این کشور است یا بازگشت قدرتمند به منطقه یا اینکه ایران را هدف قرار داده است؟

عربستان سعودی از قبل از انقلاب نیز نسبت به ایران حساسیت داشته است. به نظر می رسد سیاست های منبعث از وهابیت را در ایران به خوبی تحلیل نمی کنیم. دلالی عربستان در زمان ماجرای بحرین در دهه آخر حکومت شاه منجر شد ایران از ادعای ارضی بر بحرین چشم پوشی کند، درحالی که ایران می توانست برای اینکه وهابیت را در بحرین از بین ببرد، این مسئله را به رفراندوم بگذارد و با سیاست هر نفر یک رأی، بگوید وهابیت را به رسمیت نمی شناسد. این انتخابات منجر می شد تا کسانی که با آل خلیفه موافق نبودند و اکثریت مردم بحرین را تشکیل می دادند، در انتخابات پیروز شوند. این انتخابات در آن زمان می توانست تضمین ایران و سازمان ملل را نیز داشته باشد؛ حتی مراجع وقت در آن زمان اعتراض نکردند که چرا حق مردم بحرین را بخشیدید؟ حکومت های وهابی و نیمه وهابی (امارات، قطر، بحرین و کویت) در جنگ تحمیلی علیه ایران بسیار تلاش کردند تا صدام را در کشوری که اغلب جمعیت آن شیعه بود در عراق  نگه دارند. قرارداد الجزایر و... در آن زمان بهانه بود. آنها می خواستند اکثریت شیعه در عراق نتوانند حکومت را در دست بگیرند. حالا بعد از سقوط صدام، به عقیده من برخی از شیعیان را می خرند تا در آنجا آشوب کنند و نگذارند حکومت شیعی که ٦٠ درصد مردم عراق را دربر می گیرد، در آنجا ایجاد شود. هنوز هم وهابیت چنین سیاستی را در قبال ایران در پیش گرفته و این نگاه سیاسی هنوز هم پشت ماجراست.

با توجه به اینکه رویکرد سیاستی عربستان در حوزه نفت هم زمان با روی کارآمدن الفالح، تغییر یافته، این وزیر تازه روی کارآمده را چگونه ارزیابی می کنید؟

به نظر می رسد نمایش الفالح نسبت به النعیمی متفاوت باشد. در حالی که النعیمی، «شومن» بود، الفالح، وزیری تکنوکرات است. در اجلاس اخیر اوپک نیز مشاهده کردیم وزیر تازه وارد عربستانی دو، سه روز قبل به وین رفت و بدون اینکه نمایشی برگزار کند، با خبرنگاران تک به تک در هتل گفت وگو کرد با وزیر نفت ایران و باقی کشورهای اوپک هم بسیار خوب برخورد کرد و در انتخابات دبیرکل اوپک نیز به همکاری ایران، با اجماع همه اعضا انتخابی معقول کرد.

تحلیل های کارشناسان می گوید، الفالح سیاست های داخلی عربستان را به خوبی می شناسد و توانسته به کمک همین شناخت، سیاست گذاران عربستانی را از سیاست حمله و تولید بالا منصرف کند تا عربستان تغییر رویکرد دهد. نفوذ الفالح را بر سیاست گذاران عربستانی چگونه ارزیابی می کنید؟ 

الفالح شخصیتی متین و منطقی به نظر می رسد که می تواند عربستان گرفتار در تنگنای سرمایه و کاهش درآمد و نداشتن ظرفیت اضافه را اصلاح کند.

با توجه به اینکه عربستان به صورت جدی قصد جذب سرمایه های خارجی در صنایع بالادستی نفت خود را دارد، به نظر شما بهتر است قراردادهای نفتی ایران حتی در صورتی که کمی اشکال دارند، اجرائی شوند یا صبر کنیم تا نواقص آن به کل برطرف شود؟ زمان تا چه اندازه در این زمینه دارای ارزش است؟ 

در سرمایه گذاری، مقوله بازگشت داخلی سرمایه دارای اهمیت است. متأسفانه به سرمایه گذاران، نمونه های خوبی برای سرمایه گذاری ارائه نمی دهد. ما در حل مسائل خود با نُرم جهانی نمی توانیم عمل کنیم؛ به عنوان مثال فاجعه ای که در ادامه ملی شدن صنعت نفت ایران ایجاد شد و هنوز عواقب آن باقی است. در آن زمان مرحوم دکتر مصدق وضع بازار جهان را اشتباه می دیدند. تصورشان بر این بود که وقتی نفت ایران ملی شد و انگلستان و دیگر کشورها نفت ایران را تحریم کردند، اقتصاد جهان گرفتار بحران می شود چون به نفت ما احتیاج دارند. درحالی که شرکت های بین المللی در همان زمان بیش از نفتی که از بازار جهانی خارج شد، از تولید نفت عربستان و کویت و ونزوئلا، جایگزین ایران کردند. در حقیقت ایران موضع مذاکره خود را از دست داد، اما دوستان تا آخر مبارزه حواسشان نبود دستمان خالی شده است. بنابراین با یک فوت، حکومتی که این همه قدرت ملی با حمایت مردمی داشت، از بین رفت.

یعنی ما نباید صنعت نفت را ملی می کردیم؟ 

ملی کردن صنعت نفت چیز دیگری است. با آن مخالف نیستم. رفتار بعد از ملی کردن صنعت نفت ایران در مذاکرات نفتی با شناخت کافی از بازار جهانی نبود. آن زمان هم دلواپسانی بودند که خلاف واقع را بیان می کردند. ما از همان زمان کلاه سرمان رفت. حتی اوایل انقلاب، به واسطه انقلاب، قیمت نفت افزایش د رخور توجهی یافته بود، اما منافع آن را عربستانی ها بردند نه خود ما. آنها بودند که در زمان افزایش قیمت نفت و خواست بازار جهانی، افزایش تولید دادند نه ایران. همان زمان من سفیر بودم. عده ای که چیزی از بازار نفت نمی دانستند تأکید داشتند که باید تولید نفت را پایین بیاوریم تا بازار به تعادل برسد! گوش نمی کردند وقتی می گفتم باید با باقی تولیدکنندگان نفت مذاکره کنید. نه اینکه ما ٥٠٠ هزار بشکه کم کنیم، آنها ٢٠٠ هزار بشکه به تولید خود بیفزایند. اما چنین کردند و سود قیمت نفتی که دوبرابر شده بود، همه به جیب عربستان رفت. پیداست ما مشکلی روانی داریم. ملت بافرهنگ و باتمدنی مانند ایران را عده ای رجاله، با رفتارهای نادرست خود تبدیل به افرادی بی فرهنگ می کنند.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir