بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : چهارشنبه 9 اسفند 1391      10:46
اختصاصی/ در نمایشگاه عرضه مستقیم کالا چه می گذرد؟

برنج پاکستانی گرانتر از برنج ایرانی

امسال شایعات در بازار حول برنج پیچیده است به همین دلیل بیشترین تقاضا در نمایشگاه به سمت برنج معطوف شده است

 

محمد عدلی- شاید تنها نکته ای که هم فروشندگان و هم خریداران در مورد فضای خرید امسال از آن شگفت زده شده اند، تقاضای بالا برای خرید برنج است. برنج های خارجی با وجود مشکلاتی که بر سر ارز وارداتی آن ها به وجود آمده و قیمتشان را تا مرز کیلویی 4 هزار تومان بالا برده است، بازهم مشتریان فراوانی دارد. احتمال گرانی مجدد این کالا در بازار شایعه شده است و به همین دلیل خریداران را به خود جذب کرده است.

غرفه فروش برنج در بخش غرفه های تنظیم بازار نمایشگاه عرضه مستقیم کالا دو نوع برنج ایرانی و خارجی را برای عرضه روی هم چیده است. گونی های 10 کیلویی برنج ایرانی 25 هزار تومان و بسته های 10 کیلویی برنج پاکستانی 38 هزار تومان قیمت گذاری شده است. مشتری برنج پاکستانی اما بیشتر از برنج ایرانی است. دو مرد جوان که شکل ظاهری شان نشان می دهد برادر هم هستند مسوول فروش برنج شده اند. یکی از آن ها که انگار رئیس دیگری است دسته پول را در دست گرفته و پاسخ مشتریان را می دهد، دیگری اما چرخ حمل گونی های 10 تایی برنج را که از بیرون نمایشگاه به داخل آورده، هدایت می کند. حمل و نقل زیاد برنج پاکستانی نشان می دهد که مشتریان فراوانی برای آن وجود دارد. فروشنده جوان که وقت زیادی برای پاسخگویی ندارد، در جواب چانه زنی خریداران می گوید:« نمی خواهید نخرید. برنج پاکستانی کیلویی 3 هزار و 800 و ایرانی هم کیلویی 2 هزار و 500 است. اگر نخرید فردا باید گران تر بخرید.»

در کنار غرفه های فروش کالاهای نسبتا ضروری، غرفه هایی هم کار فروش کالاهای فانتزی را انجام می دهند. غذاهای آماده که توسط واحدهای صنعتی تولید شده هم با تخفیف های 15 تا 20 درصدی به فروش می رسد. این غرفه ها آراستگی بیشتری نسبت به سایرین دارند. یکی از عرضه کنندگان غذاهای آماده و سرخ کردنی که غرفه آرایی مناسبی انجام داده از فروشندگان خانم استفاده کرده است. چند خانم جوان با لباس های متحد داخل غرفه ایستاده اند و با خوشرویی و متانت خاصی مشتریان را راهنمایی می کنند.

یکی از این فروشندگان جوان که به سبک مهمانداران هواپیما مغنعه به سر کرده در مورد میزان استقبال خریداران می گوید: ما از فروش خود راضی هستیم. استقبال به خصوص در روزهای تعطیل خوب است. تقریبا می توان گفت به اندازه سال های قبل مشتری داشته ایم. فروشمان کمتر از پیش بینی نبوده است. به هر حال حتما برای مدیران شرکت ما می صرفد که 3 و نیم میلیون تومان اجاره غرفه داده اند و محصوولات را هم با 20 درصد تخفیف می فروشند.» این خانم جوان که می گوید 4 سال است در نمایشگاه حضور دارد چنین دنباله کلامش را می گیرد:« البته کالاهای ضروری بیشتر مشتری دارد اما تخفیف 20 درصدی که ما می دهیم توانسته مشتری را جذب کند به هر حال همه فکر می کنند، قیمت ها باز هم افزایش می یابد به همین دلیل خیلی ها خرید کارتنی از ما می کنند.» در این زمان آقایی به غرفه نزدیک می شود و نگاهی محصولات بسته بندی شده که روی میز برای معرفی چیده شده می اندازد. با تعارف خانم فروشنده تکه ای از ناگت مرغ سرخ شده را تست می کند و قیمت انواع آن را می پرسد. فروشنده با خوشرویی پاسخ او را می دهد اما مرد میانسال قصد خرید ندارد و بعد از تشکر زمینه خداحافظی را فراهم می کند.

در ضلع جنوبی نمایشگاه مقابل خروجی پارکینگ هم محلی برای کاسبی جوان 24 ساله فراهم شده است. این جوان بدون آنکه غرفه ای داشته باشد، بسته های 6 تایی دلستر خانواده را روی هم چیده و به گفته خودش 25 درصد ارزان تر از مغازه می فروشد. پسر جوان که اندام لاغری دارد می گوید:« هر روز یکی می آید و از ما مجوز می خواهد. در حالی که مجوز را به مسوول نشان داده ایم باز هم افراد جدیدی می آیند و می گویند ما هم فلان مسوولیت را داریم و باید چک کنیم. با این اوضاف می ارزد. فروش خوبی داشته ام. روزهای اول به پارکینگ دور بودم و مردم برای حمل دلسترها مشکل داشتند به همین خاطر روز 200 هزار تومان بیشتر فروش نداشتم حالا که نزدیک پارکینگ آمدم تا روزی یک میلیون تومان هم دلستر فروخته ام.»

 

آنچه به جائی نرسد فریاد است!

در این سالن های موقت که غرفه داران به صورت آزاد و خارج از طرح تنظیم بازار فضا را اجاره کرده اند، آرامش بیشتری حاکم است. از هیجان خرید های نوروزی چندان خبری نیست. یکی از مراجعه کنندگان به نمایشگاه که همراه همسرش برای خرید آمده و فقط از انواع ارزان قیمت شکلات فله ای چند کیلویی خریداری کرده به شدت از وضعیت نمایشگاه گلایه دارد. این مرد میان سال با ریش و موی جو گندمی چندان حوصله توضیح دادن ندارد:« مگر فایده ای هم دارد. صدای ما که به گوش کسی نمی رسد. این نمایشگاه ها را هم فقط برای نمایش راه انداخته اند. از ظاهر مردم هم می توان فهمید. کسی خرید زیاد انجام نداده. حداکثر مثل من یک یا دو کیسه به دست گرفته اند. قیمت ها افتضاح است. هیچ تفاوتی با بیرون نمایشگاه ندارد. معلوم است این ها هم آمده اند غرفه اجاره کرده اند و می خواهند هزینه هایشان را جبران کنند و سود به دست بیاورند. وقتی آمده اینجا غرفه اجاره کرده و جنس آورده که نمی آید زیر قیمت بفروشد.» همسر مرد که چادر مشکی را با نظم خاصی روی سر قرار داده و از زیر با دست راستش تا روی چانه را پوشانده است می گوید این روزها با زندگی کارمندی و سالم نمی توان به بازار آمد. او که با فاصله کوتاه پشت سر همسرش قدم برمی دارد ترجیح می دهد با این گزاره گلایه خود را نشان دهد:«گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ما است آنچه به جایی نرسد فریاد است»

یکی دیگر از مراجعه کنندگان به نمایشگاه اما نظر دیگری دارد:« وقتی گرانی می شود مردم بیشتر خرید می کنند.»

زن مسن که مانتو مشکی بلندی پوشیده و روسری گل دار تیره رنگ را به شکلی مرتب زیر چانه سنجاق کرده است فقط یک کیسه رنگی به دست دارد که داخل آن معلوم نیست. این زن که همراه پسر نوجوانش به نمایشگاه آمده با عصبانیت حکایت خریداری دیگر را تعریف می کند:« بعضی ها با گرانی کالاها بیشتر عجله برای خرید دارند. خانمی آمده بود و 10 کیسه برنج خارجی خرید می کرد. به او گفتم چه خبر است؟ برنج خارجی را که کیلویی 4 هزار تومان شده به این اندازه خرید کرده ای؟ در جواب به من می گوید خانم شما هم بخر قرار است قحطی برنج بیاید. قیمتش بازهم بالا می رود! به او گفتم همین شما ها هستید باعث می شوید فروشنده ها قیمت را بالا ببرند.» این زن دنیادیده که شمرده شمرده صحبت می کند و بازنشسته یکی از وزارتخانه های دولتی است می گوید:« ما که فعلا دست نگه داشته ایم. گزیده خرید کرده ایم. قرار نیست وقتی گران می شود ما بیشتر خرید کنیم. مردم اگر با هم هماهنگ باشند و در مواقع گرانی خرید انجام ندهند، اینگونه نمی شود. وقتی اتحاد نیست و عده ای عمده ای خرید می کنند معلوم است که فروشنده ها از گرانی بدشان نمی آید. دیگر کسی به فکر ارزان کردن قیمت ها نمی افتد.»

بیشتر مراجعه کنندگان به نمایشگاه از فاصله اندک قیمت ها با آنچه در سطح شهر وجود دارد، گلایه می کنند. در میان خریداران کمتر می توان افرادی را پیدا کرد که با دست پر در حرکت باشند. یکی از مراجعه کنندگان که به همراه همسرش به نمایشگاه آمده می گوید خرید در نمایشگاه چندان به صرفه نیست. مرد مسن که صورتش را از ته تراشیده و سبیل کوتاه و مرتبش مانند تمام موهایش سفید شده است می گوید:«روغن مایع، رب و دیگر کالها مثل شوینده ها تخفیف اندکی دارد. مثلا روغن 3 هزار و 500 تومانی فقط 200 تومان ارزان تر از قیمت درج شده روی آن است. این که فایده ندارد. این همه کرایه ماشین بدهیم بیاییم اینجا و فقط چند درصد کالا را ارزان تر بخریم. به این همه دردسر رفت و آمد و خستگی و وقت گذاشتن، نمی ارزد.» این مرد که خود را بازنشسته نظامی معرفی می کند می گوید در یکی از این گزارش های تلویزیونی هم شرکت کرده است:« آقای حسینی بای در نمایشگاه داشت گزارش تهیه می کرد که به او هم گفتن آقای بای! ارزانی دیگه بای بای! برایش توضیح دادم که با این وضعیت گرانی نمی توان خرید شب عید را حتی نصف سال های گذشته انجام داد.» همسر این بازنشسته نظامی که مانتو به تن دارد و روسری مشکی را با گره ای نامنظم روی سر قرار داده حرف های همسرش را اینطور قطع می کند:« حالا شما این حرف ها را جلوی دوربین گفتید. نگر آن ها پخش می کنند که این قدر به آن افتخار می کنی. هرکی بگوید همه چیز خوب است تصویرش پخش می شود.» مرد در جواب همسرش می گوید:« اصلا پخش نکنند. اگر قرار است بگویم اوضاع خوب است تا پخش کنند همان بهتر که پخش نکنند.»

در این میان برخی از مراجعان به نمایشگاه هم مواد شوینده و خوراکی را کارتنی خریداری کرده اند و حتی حاضرند هزینه کرایه ماشین را هم برای حمل آن بپردازند.

خانمی که خرید چندانی نکرده علت استقبال برخی از خریداران را اینطور تشخیص داده است:« قیمت ها در نمایشگاه با سطح شهر خیلی تفاوت ندارد. برای کسی صرفه دارد که عمده خرید کند. آدم باید خیلی پولدار باشد که بیاید اینجا خرید کلی انجام دهد. مثلا برای ما که بودجه خرید زیاد را نداریم و می خواهیم به اندازه مصرف کوتاه مدت خرید کنیم اصلا نمی ارزد که این مسیر را بیایم و کرایه ماشین بدهم یا از همسرم بخواهم وقت یک روز سر کار نرود و به خرید بیاید.» این زن میانسال که با آرامش خاصی صحبت می کند، می گوید که «امسال همه بر سر گرانی پسته هیاهو می کنند در حال که همه چیز همانقدر گران شده. سایر انواع خشکبار هم قیمت بالایی دارد. مثلا بادام هم بالای 50 هزار تومان در همین نمایشگاه به فروش می رسد. معلوم نیست چرا فقط  از گرانی پسته می گویند.»

این مراجعه کننده همچنین وضعیت فروش شوینده ها را مناسب نمی داند:« فقط بعضی از کارخانه ها در نمایشگاه غرفه دارند. به همین دلیل همه انواع شوینده که برای خانه تکانی لازم است، اینجا وجود ندارد. احتمالا برایشان نمی صرفد که با همین تخفیف اندک هم بفروشند به همین دلیل فقط چند نوع شوینده نظیر پودرهای رختشویی به فراوانی وجود دارد.»

در گوشه ای از نمایشگاه در بخش عرضه محصولات یخ زده ازدحام و هیاهویی به وجود آمده است. دوربین بزرگی روی دوش فیلمبردار قرار دادرد و در مقابلش گزارشگر تلویزیونی میکروفن به دست گرفته و با خنده رویی در حال صحبت کردن مقابل دوربین است. این گزارش گر که برای بخش های خبری صدا و سیما گزارش تهیه می کند در کلام خود از استقبال مردم سخن می گوید و نمایشگاه بهاره را یکی از راه های موثر در تنظیم بازار شب عید معرفی می کند. او که در کنار کامیون های فروش مرغ و گوشت یخ زده ایستاده به صف تشکیل شده اشاره می کند و آن را نشانه ای از هیاهوی خرید شب عید می داند.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir