بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : يکشنبه 17 مرداد 1395      13:7
معاون سابق مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی؛

خصوصی سازی در صنایع ملی زیان بار است

گفتگو از :
سیده فاطمه شعار

اقتصاد ایرانی: پتروشیمی یکی از ستون های اقتصاد کشور است، سال هاست که دانسته ایم، آن چیزی که غیر از نفت خام تولید، عرضه و یا صادر شود، ما را از تک محصولی و ضربه پذیر بودن دور و در حاشیه ی امن اقتصاد جهان قرار می دهد. توسعه ی پایدار یعنی در عینِ حفظ و مراقبت از داشته های ملی، تن به کار گروهی دادن و از همین داشته های محدود بیشترین و ماندگارترین صرفه را به جامعه تزریق کردن. در این میان صنعت می تواند بیشترین خدمت را به جامعه ی اقتصادی ایران کند، به خصوص صنعت پتروشیمی که این توانایی و امکان را دارد تا با فرآوری، تولید و عرضه ی محصولاتی با ارزش افزوده ی بسیار زیاد نقش مهمی را در ارتقاء جایگاه اقتصادی ایران، رفع بیکاری و اشتغالزایی و درآمدزایی بازی کند. به منظور بررسی بیشتر آسیب ها و موانع رونق این صنعت در کشور با محمدحسن پیوندی، معاون سابق مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی و مدیرعامل مجموعه هلدینگ تاپیکو به گفت و گو پرداخته ایم:

اقتصاد ایرانی: یکی از مهم ترین انتقادات وارده بر صنعت پتروشیمی توسعه کاریکاتوری است، ارزیابی شما از این عقیده چیست؟

من اصطلاح توسعه ی کاریکاتوری را در صنعت پتروشیمی قبول ندارم و آن اصطلاح را تعبیر درستی نمی دانم این یک نوع آگاهی و روند تکامل و توسعه ی یک صنعت می دانم. یک صنعتی مثل پتروشیمی و در کشوری مثل ایران که یک کشور نفت خیز است و بالاترین منابع خوراک را برای صنعت پتروشیمی دارد مسیری تکاملی برای رسیدن به بلوغ لازم است، بنابراین آنچه اتفاق افتاده، واقعیتهای مطلقی است که راه دیگری غیر از این نداشته است، اخیرا یکی از اقتصاد دانان محترم در خصوص صنعت پتروشمی اظهار کردند که این صنعت به بی راهه رفته و به جای آنکه در صنایع پایین دستی توسعه پیدا کند، در صنایع بالادستی رشد کرده، البته بنده سریعا به این نظر واکنش نشان دادم. در اینجا نیز مجدد خاطر نشان می کنم، اگر صنایع بالادست پتروشیمی را نداشته باشیم، مواد اولیه برای صنایع پایین دست نخواهیم داشت پس این حرف در بنیاد غلط است که کسی بگوید بجای توسعه ی صنایع پایین دستی سراغ توسعه صنایع بالادستی رفتیم، به عبارت بهترتا شما مواد اولیه برای صنایع میانی و پایین دستی ایجاد نکنید، صنایع پایین دستی رشدی پیدا نمی کند.

ایران پیشگام صنعت پتروشیمی در خاورمیانه است

اوایل دهه ۵۰ که فعالیت صنعت پتروشمی در کشور شروع شد، نامی از این صنعت در خاورمیانه وجود نداشت، بدین ترتیب پیش از انقلاب فعالیت صنعت پتروشمی در ایران با یک واحد کوچک کود شیمیائی مرودشت فارس شروع به کار کرد، که در این تاریخ هیچ صنعت پتروشیمی در خاورمیانه وجود نداشته، نه در عربستان و نه کویت و قطر بدین ترتیب ما بنیانگذار صنعت پتروشیمی در خاورمیانه هستیم. اینکه بنده با اصطلاح توسعه کاریکاتوری موافق نیستم به این دلیل است که آیا باید می گذاشتیم گازهای همراه در جنوب بسوزد؟ در پارس جنوبی ما از یک مخزن مشترک استفاده می کنیم، به هر حال در مرحله اول کشور باید منافع ملی خود را در نظر بگیرد استراتژی کلی کشور و وزارت نفت هم این است که هرچه می تواند از مخازن مشترک برداشت کند، زیرا اگر ما برداشت نکنیم همسایه از سهم ما استفاده می کند، بنابراین توسعه تهاجمی پتروشیمی در بالادست چون حجم زیادی اتان داشتیم در عسلویه اتفاق افتاد، همانطور که می دانید، اتان ماده ای است که یا باید به اتیلن تبدیل شود یا در شبکه سوخت قرار گیرد، البته که بین ارزش افزوده سوخت با ارزش افزوده اتیلن تفاوت زیادی است. بالاترین قیمت اتانی که تا این لحظه در کشور وجود دارد ۲۴۰ دلار به ازای هر تن اتان است ولی اتیلنی تولید می کند که بعضی مواقع با توجه به قیمت نفت خام ۱۱۰۰ دلار قیمت دارد. به این ترتیب آیا باید می گذاشتیم گازهای حاصل از پارس جنوبی را کشور قطر ببرد (که حجم زیادی را برده) یا اینکه باید در بالادست پتروشیمی توسعه می دادیم؟!  به همین دلیل عرض می کنم که این توسعه، کاریکاتوری نیست بلکه یک توسعه ی ملی و یک حقیقت است که باید بدان عمل می کردیم.

فرایند خصوصی سازی در دولت قبل، باعث خالی شدن دست دولت شد، در حالی که پتروشیمی پیش از خصوصی شدن باری بر دوش دولت نبود!

اینجا بهتر است بگوییم چرا صنایع پایین دست کامل توسعه پیدا نکرده؟ صنایع پایین دستی پیشرفته و حجیم بیشتر به پروپیلن وصل هستند اما پروپیلن مستقیم نمی تواند به صنایع پایین دستی وصل شود. الان در ازای حدود ۶ میلیون تن اتیلن کمتر از یک میلیون تن پروپیلن داریم که در نهایت همه پلی پروپلین می شود، زیرا تقاضای بسیار زیادی دارد، از طرفی طیف محصولات پروپیلن بخصوص در صنایعی مثل موکت فرش ماشینی و قطعات هم بسیار بالاست،  اما صنایع شیمیایی بسیار بزرگتری بصورت مستقیم و غیر مستقیم به پروپیلن وصل هستند مانند فومی که در تولید مبلمان استفاده می کنیم، اما مقدار کم پروپیلن در مقابل تقاضای زیاد آن اجازه تولید کافی نمی دهد ، بنابراین اول باید پراپلین را زیاد کنیم البته اینها جزء صنایع میانی هستند، تکنولوژی عنصر مهم دیگر در تولید این مواد است، صاحبان دانش فنی به دلیل ارزش افزوده زیاد این مواد، علم آن را براحتی در اختیار قرار نمی دهند، از طرف دیگر تحریم ها هم مزید بر علت شد، که علاوه بر فرصت هایی که برای ما ایجاد کرد کاستی ها و معایبی را رقم زد. عدم استفاده از منابع خارجی و ارتباط با بانک های غربی و شرقی فرایند انتقال دانش و خرید تجهیزات را با مشکل روبرو کرد. نکته ی مهم دیگر فرایند خصوصی سازی است که در دولت قبل صورت گرفت، این رویه باعث خالی شدن دست دولت شد،  پتروشیمی پیش از خصوصی شدن باری بر دوش دولت نبود.

صنایع میانی به تکنولوژی نیاز دارد. یعنی همه صنایع میان دستی بدون هیچ تردیدی به دانش فنی وابسته هستند. در این قسمت دانش فنی، نیاز به سلامت عملکرد برجام دارد. یعنی برجام باید کامل و با تمام مختصاتش اجرا شود. در برجام چیزی که توافق شده باید اجرا شود. یعنی هم ما و هم طرف مقابل باید به تعهداتمان عمل کنیم. در این قسمت به دانش فنی برای بخش میانی نیاز داریم که تازه نیاز پایین دستی ها را هم تأمین خواهد کرد. صنایع پایین دستی برای کشور جاذبه دارد؛ اما به سمت بالادست پتروشیمی رفتن یک اجبار است، اجبار مواد اولیه و اجبار منابع مشترک داشتن با کشور همسایه است. وقتی پارس جنوبی با قطر مشترک است، تلاش می شود طرف مقابل از سهم ایران در پارس جنوبی برداشت نکند. پس این تلاش و ایده اولیه برای به دست آوردن سهم ملی است.

پتروشیمی از نظر تامین منابع مالی مورد نیاز، یک صنعت خودکفا بود، این شرکت براساس ارزش تولیدات خود، پروژه هایش را تامین مالی می کرد و اقساط فاینانس پروژه های بعدی را با ارزش افزوده مجتمع های به تولید رسیده اش تامین می کرد. نتیجه این توسعه افزایش درآمد ارزی صنعت پتروشیمی از چند میلیون دلار به ۲۱ میلیارد دلار است. صنعت پتروشیمی هیچوقت برای توسعه طرح هایش از دولت کمک مستقیم نگرفت. این حرف به معنی مخالفت با خصوصی شدن پتروشیمی نیست بلکه باید در خصوصی سازی به زنجیره های ارزش توجه می شد و نباید حلقه های یک زنجیره به صورت مجزا واگذار می شد. درواقع نحوه خصوصی سازی اشتباه بود و منجر به از بین رفتن انسجام این صنعت شد.

متاسفانه خصوصی سازی در کشور ما به معنای فروش مالکیت های دولت به غیر است اما این حقیقت فرایند خصوصی سازی نیست، واگذاری شرکت پتروشیمی در شرایطی که هنوز این صنعت به بلوغ نرسیده بود، اقدامی بسیار اشتباه بود، در اجرای این عمل به تفاوت این صنعت با سایر صنایع مثل خودرو، لوازم خانگی، تولید تلویزیون، یخچال و ... دقت نکردیم، زیرا اگر به دلیل قطعی برق خط تولید ماشین ظرف شویی متوقف شود، به محض اصطلاح ایراد، شروع به کار می کند، اما در صنعت پتروشیمی با قطع لحظه ای یا حتی چشمک زدن برق ۴۸ تا ۷۲ ساعت برای اصلاح آن زمان می برد، و در نهایت حدود ده میلیارد تومان خسارت به اقتصاد کشور می زند، همچنین صنایع پتروشیمی زنجیره وار به هم پیوسته اند به نحوی که تکمیل کننده فرایند های هم هستند و با اشکال در واحدی، مابقی فرایند ها نیز مختل می شوند، این نکته گوشه ای از ایرادات خصوصی سازی است و از آنجایی که به پیوستگی این فرایند ها اشاره کردم در هنگام خصوصی سازی به دلیل نیاز به آورده مالی سنگین برای خرید همه این پالایشگا ها، هر کدام را به گونه ای واگذار کردند. در پس این واگذاری ها مشکلاتی چون نیروی انسانی هم مزید بر علت شد، تازه این موارد بخشی از ایرادات فروش شرکت های صنعت پتروشیمی است، پتروشمی در اصل یک ثروت ملی است و نباید آن را متعلق به فرد یا سازمان خاصی دانست، سهم همه مردم از نفت خامی که می فروشند برابر است و باید صرف توسعه ی کشور و تامین نیازهای جامعه شود.

باید سهام صنعت پتروشیمی را در بورس به کل مردم عرضه کنند، چه اشکالی داشت تا قیمت گذاری این سهام باتوجه به توان مردم در بورس تعیین می شد، همه افراد حق بهره مندی از ثروت ملی را دارند و مسئولین باید این فضا را برای آنها ایجاد کنند، بدین ترتیب حداقل انسجام و در نهایت آورده اقتصادی این صنعت گسسته نمی شد. اما اکنون فقط اجزای این کارخانه ها را فروختیم. همه این عوامل بیانگر این است که خصوصی سازی باید راه دیگری را میر فت، البته اکنون هم اقدامات خوبی در دست اجرا است که نیاز به زمان دارد، بنده نیز بعنوان عضو خانواده صنعت پتروشیمی کشور تلاش می کنم که این صنعت تا ۸ سال آینده  باخصوصی سازی به صنعتی یکپارچه تبدیل شود.

ما چه بخواهیم و چه نخواهیم داریم فاز انتقال را پشت سر می گذاریم. زمانی فرا خواهد رسید مثلا حدود ۷ تا ۱۰ سال دیگر، که هلدینگ ها تشخیص خواهند داد که بقای آن ها دوباره در ادغام شدنشان است. پس این هلدینگ ها که ابرقدرت های صنعت پتروشیمی هستند باید به یک جمع بندی برسند، که نیازهایی به هم دارند و راه درست این است که منافع و مصائب خود را با هم تقسیم کنند. می خواهم بگویم این مسأله تا به الان به عملکرد دولت یازدهم ارتباط پیدا نکرده است. آنچه که بنده از دولت یازدهم درمورد صنعت پتروشیمی انتظار داشتم و دارم این بود که طبق اصول اجرایی اصل ۴۴ یعنی تبصره ۱ بند ب ماده (۲) در طرح هایی که از نظر شرکت ملی صنایع پتروشیمی هم اهمیت استراتژیک دارند و هم بازده اقتصادی خوبی دارند تا سطح ۲۰% سرمایه گذاری نماید. در اینجا قانون به نحوی است که از یک طرف دولت را مجاز می کند و از طرف دیگر در توجیه این حضور ۲۰ درصدی می گوید، برای حفظ حاکمیت دولت، استقلال کشور، عدالت اجتماعی و رشد و توسعه اقتصادی دولت را به سرمایه گذاری ۲۰% در فعالیت های گروه (۲) ماده (۲) مجاز می داند. ببینید می توان به قانون گذار اشکال گرفت که اگر استقلال کشور و حفظ حاکمیت و عدالت اجتماعی به این سرمایه گذاری ۲۰ درصدی ارتباط پیدا می کند، پس چرا دولت را مکلف نکرده اید؟ این فرصتی بود که می شد از ان استفاده کرد و حضور ۲۰ درصدی می توانست قوت قلبی هم برای سرمایه گذاری داخلی و هم خارجی باشد.

اما فرصت دیگر ورود تکنولوژی برجام است، اگر برجام آنطور که باید پیش برود و طرف مقابل به تعهداتش عمل کند ما در موقعتی هستیم که می توانیم دانش فنی مورد نیاز را به داخل کشور منتقل کنیم و بعد هم کم کم خودمان بر روی این فناوری کار کنیم، همانطور که در تبدیل متانول به پروپیلن، شرکت های پژوهش فناوری اقداماتی را انجام داده و  قرار است واحدی را با فناوری داخلی احداث کنیم. و با شکل گیری این موقعیت صنایع پایین دستی که به پروپیلن مربوط است رشد خواهد کرد.

اقتصاد ایرانی: به نظر شما با اجرایی شدن برجام چه تغییراتی در آینده صنعت پتروشیمی ایران رخ می دهد؟ فکر می کنید چه آینده ای در انتظار صنعت پتروشیمی است و چه الزاماتی برای تحقق چنین چشم اندازی وجود دارد؟

در دوران پسابرجام در طرف خارجی قضیه خیلی مشکل نخواهیم داشت؛ حال چه در ارتباط با فاینانس و چه در ارتباط با دانش فنی، الان شرایط بهتری فراهم شده است. ولی مشکل ما آماده سازی زیرساخت صنعت پتروشیمی برای جذب فرصت هایی است که از طریق برجام می تواند در اختیار صنعت پتروشیمی قرار گیرد. ما آمادگی کافی نداریم. الان به خاطر برجام و امنیت حاکم بر کشور شاهد رفت وآمد زیاد شرکت های خارجی به کشور هستیم. ما در منطقه خاورمیانه دارای امنیت منحصر به فردی هستیم، حتی در اروپا هم این امنیت قابل لمس نیست. در حال حاضر مشکل اصلی ما آماده سازی زیرساخت است. ما زیرساخت لازم را فراهم نکرده ایم. ما طوری رفتار کرده ایم که انگار تحریم ابدی است، سرمایه گذاران خارجی به دلیل امنیت بی نظیر کشور در منطقه راغب به سرمایه گذاری هستند. اما ما در مورد زیرساخت فیزیکی نظیر سایت های آماده برای اجرای پروژه ها و در مورد زیرساخت های نرم افزاری، نظیر تکلیف ضمانت پروژه ها فکر نکرده ایم. سرمایه گذاران خارجی هنوز به دنبال تضمین های دولتی در مقوله تأمین مالی هستند. طبق همین اصول اجرایی اصل ۴۴ دولت می تواند ۲۰% سهم بازار را در اختیار داشته باشد.

برخی افراد مسأله هیدروکربن و مزیت خوراک را بالاترین امتیاز کشور می دانند، ولی این به تنهایی کارساز نیست. چون خوراک و قیمت خوراک ما بدون تردید تحت تأثیر هدفمندی یارانه ها است. جهت گیری قیمت خوارک ما توسعه نیست، بلکه جهت گیری آن بین نیاز یارانه داخلی و فرآیند توسعه قرار دارد. در کشوری که خاصیت انقلابی دارد، نحوه توزیع یارانه نقدی از یک دیدگاه تزریق فوری عدالت سرچشمه می گیرد و این از یک احساس انقلابی گری پیش می آید. اقتصاد نمی گوید که آخر هر ماه به افراد پول نقد دهید بلکه می گوید برای افراد رفاه و شغل ایجاد کنید. یعنی یارانه نقدی کاری را انجام می دهد که کمیته امداد امام انجام می دهد. پس باید نیازمندان یارانه نقدی در استانداردهای تشخیص کمیته امداد امام باشند.

در برنامه سوم توسعه، صنعت پتروشیمی به دو دلیل رشد بالایی را تجربه کرد: ۱- به دلیل منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی در ماهشهر، در بهترین زمین ها، کنار دریا، در جایی با عمق خوب و همچنین نزدیک به منابع خوراک و ساختار صنعتی که از قدیم در منطقه وجود داشت. بعلاوه این که سرمایه گذاری ها در دولت انجام می گرفت. ۲- منطقه انرژی پارس در عسلویه که باز کنار منابع خوراک بود. الان آن پتانسیل دولتی را نداریم، ولی به نظر من دولت باید در سواحل طولانی خلیج فارس و دریای عمان سایت ها را آماده می کرد. این کار ضرری ندارد و حتی سود هم دارد. چیزی که در ارتباط با برجام باید آماده می کردیم و نکردیم زیرساخت های لازم است. متاسفانه شرکت های خارجی که می آیند در طول مذاکره با سد فراهم نبودن زیرساخت مواجه می شوند.

باید با استفاده از مدیران حرفه ای و کاردان، انرژی خود را در سطح کلان کشور صرف آماده سازی سایت ها و نیازهای نرم افزاری لازم برای سرمایه گذاری کنیم. مطمئن باشید هیچ سرمایه گذار خارجی حاضر نیست در منطقه ای که از ساحل دور باشد، سرمایه گذاری کند. همانطور که اشاره کردم ما کشوری کم آب و آسیب پذیر به لحاظ خشکسالی هستیم. محال است در مناطق داخلی کشور یک سرمایه گذار خارجی منابع مالی خود را به صورت مستقیم وارد کند. البته ممکن است به صورت غیرمستقیم این کار را انجام دهد. مسأله ای که برجام می تواند خیلی به آن کمک کند، استفاده از دانش فنی در سطوح میانی صنعت پتروشیمی است.

در پایان یادآوری می کنم؛ پتروشیمی ستون اقتصاد کشور است نکته مهم تر اینکه اساس اقتصاد مقاومتی محقق ساختن اصول آن است، رسیدن به اقتصادی مقاوم و پایدار با شعار و سخن میسر نمی شود، بخشی از معنای اقتصاد مقاومتی یعنی همین پتروشیمی، یعنی بالابردن تولید، ایجاد اشتغال و رسیدن به خودکفایی و افزایش صادرات، اینها معانی واقعی اقتصاد مقاومتی است که باید با اقداماتی حساب شده برای دستیابی به آنها تلاش کرد.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir