بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : دوشنبه 3 آبان 1395      11:35

شکست رویای روسیه آرمانی

اقتصاد ایرانی: ولادیمیر پوتین رییس جمهوری روسیه، ازجمله سیاستمدارانی است که همواره موردتوجه رسانه های غربی بوده است. این توجه به ویژه پس از مطرح شدن اتهاماتی ازسوی حزب دموکرات ایالات متحده و شخص باراک اوباما رییس جمهوری این کشور، مبنی بر تلاش برای دستکاری در انتخابات امریکا بیشتر هم شده است.
به گزارش تعادل، اکونومیست به مناسبت بیست وپنجمین سالگرد کودتای نافرجام ۱۹ آگوست و نقش پوتین در روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می نویسد: زمانی که ۲۵ سال پیش اتحاد جماهیر شوروی پس از یک کودتای نافرجام سقوط کرد، به نظر می رسید روسیه قرار بود یکی از بزرگ ترین دموکراسی ها و کارآمدترین بازارهای آزاد جهان را داشته باشد؛ رویایی که فاصله زیادی با واقعیت های امروز دارد. هیچ کس نمی داند که در آن سه روز سرنوشت ساز در سال ۱۹۹۱ چه اتفاقی افتاد. نظرسنجی موسسه مستقل لوادا نشان می دهد که بیش از نیمی از جمعیت روسیه و تقریبا ۹۰ درصد از جوانان این کشور هیچ چیز درباره درامی که از نوزدهم آگوست ۱۹۹۱ آغاز شد، نمی دانند.

در آن روز، جهان با خبر فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از خواب برخاست. میخاییل گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، در کریمه بازداشت شده بود و به دلایل پزشکی قادر به انجام وظایفش نبود. گروهی از تندروهای کمونیست، رییس «ک گ ب» و ژنرال های ارشد نظامی قدرت را قبضه و آنها وضعیت اضطراری اعلام کرده بودند. تانک ها به سوی مرکز شهر مسکو به راه افتاده بودند. تلویزیون که توسط نیروهای ویژه «ک گ ب» اداره می شد، نمایشنامه «دریاچه قو» چایکوفسکی را پخش می کرد. این آخرین تلاش ها برای حفظ امپراتوری از هم پاشیده بود.
اما در روز کودتا هیچ صدایی در حمایت از رژیم شوروی بلند نشد. در عوض، ده ها هزار خودرو مسکوویچ به خیابان ها آمدند تا در برابر نظامیان مانع ایجاد کرده و پایه های دنیای جدید و آزاد خود را بنا کنند. بوریس یلتسین نخستین رییس جمهوری دموکرات روسیه، خواستار مقاومت شد. به نیروهای ویژه «ک گ ب» گفته شده بود که به پارلمان روسیه، کانون مخالفان، حمله کنند اما کسی از فرامین اطاعت نکرد. دو روز بعد، سه مرد جوان توسط یک تانک نظامی کشته شدند. چند ساعت پس از این واقعه، کودتا شکست خورد و گورباچف به مسکو بازگشت. جمعیت خشمگین به سوی مقر «ک گ ب» حرکت کردند و مجسمه فیلیکس دزرژینسکی، پایه گذار «ک گ ب» را پایین کشیدند.
آن روز سرنوشت ساز به حیات اتحاد جماهیر شوروی پایان داد، اما پایه و اساس روسیه آرمانی جدید نشد. کشور از اسطوره ها خسته شده بود، چیزی که تحلیل های جدید کمتر به این مساله اشاره می کنند. مقام های روس تا سال ها در سالروز قتل سه جوان توسط تانک نظامیان، شاخه های گل را در محل این جنایت قرار می دادند اما حتی این ژست سیاسی هم در سال ۲۰۰۴ متوقف شد. در سال جاری هم لیبرال ها از تجمع به مناسب بیست وپنجمین سالروز پیروزی شان منع شدند. در فستیوال کوچکی که تنها چند صد نفر در آن حضور داشتند، نمایشنامه «دریاچه قو» چایکوفسکی و فیلم مستندی درباره آن روزها نمایش داده شد. در این فیلم مستند جمعیت عظیمی دیده می شود که در سن پترزبورگ، مهد انقلاب کارگری، مسالمت آمیز در میدان مرکزی گردهم آمده اند و شاهد آخرین نفس های اتحاد جماهیر شوروی هستند. در این فیلم مستند تصویری از ولادیمیر پوتین جوان نیز دیده می شود که در کنار آناتولی سوبچاک، رییس خود، ایستاده است. کسی که بعدها شهردار سن پترزبورگ شد و از کودتا دفاع کرد. صدای فریاد یک معترض به گوش می رسد «با خلاص شدن از طاعون کمونیست، دوباره آزاد خواهیم شد و دوباره وارد جنگی دیگر نخواهیم شد
انقلاب ۱۹۹۱ نظم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اتحاد جماهیر شوروی را واژگون کرد و ۱۵ کشور را به نقشه جهان اضافه کرد که پیش تر یک کشور بودند، اما مانند بسیاری از انقلاب ها در تاریخ، یک دوره ترمیم را در پی داشت.
امروز هم دو ستون اصلی اتحاد جماهیر شوروی یعنی پروپاگاندا و سرکوب مخالفان بازگشته است. «ک گ ب» که پس از کودتا تقریبا به یک ویرانه تبدیل شده بود (با عنوانی جدید) بازسازی شده است. پلیس مخفی بار دیگر معترضان و فعالان اجتماعی را بازداشت و زندانی می کند. پس از تقریبا یک دهه رشد اقتصادی که نتیجه اصلاحات دهه ۱۹۹۰ و افزایش بهای نفت در بازارهای جهانی بود، اقتصاد روسیه بار دیگر به دوران رکود اتحاد جماهیر شوروی بازگشته است. رقابت در اقتصاد روسیه خفه و سهم دولت در این حوزه دو برابر شده است. اقتصاد نظامی صنعتی، که هسته اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی بود، بار دیگر به موتور محرکه رشد اقتصادی این کشور تبدیل شده است. رقبای احتمالی حذف شده اند و فدرالیسم پس از اتحاد جماهیر شوروی اخته شده است.
این احیای دوران اتحاد جماهیر شوروی در داخل، با رفتار تهاجم خارجی توام شده است. روسیه تاکنون به گرجستان و اوکراین حمله کرده است؛ دو تا از دموکرات ترین جمهوری های به جا مانده از اتحاد جماهیر شوروی. مسکو با حمایت از احزاب دست راستی تندرو در اروپا تلاش دارد که نهادهای اروپایی-آتلانتیک را تضعیف کند. کرملین از انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده هم غافل نمانده و آن طور که دموکرات ها مدعی هستند در تلاش برای تغییر نتایج این انتخابات است.
پس از شکست کودتای ۱۹۹۱، انتظار می رفت که روسیه به کشوری دموکراتیک با اقتصاد بازار آزاد تبدیل شود، اما این اتفاق نیفتاد. وقتی ولادیمیر پوتین در سال ۲۰۰۰ به قدرت رسید، انتظار می رفت که ثبات را به روسیه بازگرداند، اما او در مقابل به دنبال مدل های قدیمی رفت. پس از 74سال حکومت اتحاد جماهیر   شوروی و چندین قرن قیم مابی پیش از آن، انتظار اینکه روسیه به سرعت به یک کشور دموکراتیک به سبک غربی تبدیل شود، ساده لوحانه بود. گرچه مستندات نشان می دهد که گردش روسیه به سوی عصر اتحاد جماهیر شوروی اجتناب ناپذیر نبود. این انتخاب گروهی از نخبگان روسی بود.
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روسیه را عمیقا دستخوش تغییر کرد. با فروپاشی شوروی مالکیت خصوصی صنایع مانند بانک های خصوصی، رستوران ها و شبکه های مخابراتی ایجاد شدند، چیزهایی که پیش تر وجود نداشت. حالا دیگر مردم آزاد هستند که پول در بیاورند، مصرف کنند و آزادانه سفر کنند، چیزی که پیش تر هرگز در تاریخ روسیه دیده نشده بود. روس ها نه فقط کالا و خدمات بیشتری مصرف می کنند بلکه مصارف شان در حوزه فرهنگ و اطلاعات نیز بیشتر شده است. دولت دیگر کنترل زیادی بر زندگی مردم ندارد. گرچه تلویزیون را کنترل می کند اما اینترنت تاحد زیادی غیرقابل کنترل است. آلکسی ناوالنی، مخالف سیاسی، اعتراف کرده «باوجود محدودیت آزادی های سیاسی و مدنی، در ۲۵ سال گذشته روسیه آزادترین دوره در تاریخ خود را تجربه کرده است
با حضور کمرنگ مردم در انتخابات ماه سپتامبر به نظر می رسد که روس ها روز به روز با دنیای سیاست غریبه تر می شوند، اما راه های جدیدی را برای بیان نظرات خود پیدا می کنند. گرچه بسیاری از روس ها پایان اتحاد جماهیر شوروی را به یاد ندارند اما زندگی شان تحت تاثیر نتایج آن است. روسیه تا همین اواخر یکی از پرجنب و جوش ترین طبقات متوسط در شرق اروپا را داشت. بسیاری از کودکان دوره زمامداری گورباچف بسیار بهتر از والدین شان غذا خوردند، لباس پوشیدند و تحصیل کردند. این روزهای خوب با بحران اقتصادی ۲۰۰۹-۲۰۰۸ به پایان رسید. تاثیر این بحران تاحدودی دست ولادیمیر پوتین را در اداره کشور بست. گرچه رشد اقتصادی روسیه خیلی زود به حالت اول بازگشت ولی اعتماد عمومی به پوتین از ۳۵ درصد در پایان سال ۲۰۰۸ به ۲۰ درصد در اوایل ۲۰۱۲ رسید.
پوتین که از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی عمیقا دلخور است، می داند که تانک ها جوابگو نیستند. او ناسیونالیسم را احیا کرد و در سال ۲۰۱۴ کریمه را به خاک روسیه ضمیمه کرد. این تاکتیک کارگر افتاد. اعتراض ها علیه پوتین متوقف شد و محبوبیت شخصی او از ۶۰ درصد به ۸۰ درصد رسید. تاکتیک پوتین به این دلیل کارگر افتاد که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی کامل نشد. باقی مانده های اتحاد جماهیر شوروی و حتی نظام سیاسی پیش از آن، نهادها، ساختار اقتصادی و رویه های اجتماعی آنکه در طول یک دهه گذشته به خوبی عمیق رفته بودند، احیا شده و توسط نظامی امروز سیاسی روسیه تقویت شده است.
تقابل بنیادین میان سبک زندگی جدید روسی و احیای سیاسی پوتین که در جریان اعتراض های۲۰۱۲-۲۰۱۱ خود را نشان داد، خاموش شده اما حل نشده است. هیچ احیایی صرفا با بازگشت به گذشته به انجام نرسیده و دایمی نخواهد بود. آینده مشخص خواهد کرد که جامعه روسیه در این تقابل چه مسیری را در پیش خواهد گرفت.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir