بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : شنبه 18 دى 1395      6:52

۵ اولویت رهبران جهان در سال ۲۰۱۷

مجمع جهانی اقتصاد تم رهبری مسئول و پاسخگو را برای نشست سالیانه خود در داووس انتخاب کرده است و به بررسی ۵ چالش کلیدی رهبران جهان در سال ۲۰۱۷ پرداخته است.

اقتصاد ایرانی: همانطور که سال گذشته نشان داد، رهبران باید پاسخگوی نیازهای مردمی باشند که به آنها برای رهبری و هدایت اعتماد کرده اند، و همچنین یک چشم انداز و یک راه برای پیشرفت ارائه کنند تا مردم بتوانند آینده بهتری را تصور کنند.

رهبری واقعی در یک جامعه پیچیده و نامطمئن مستلزم آن است که رهبران با هر دو سیستم راداری و یک قطب نما حرکت کنند. آنها باید پذیرای سیگنال هایی باشند که به طور مداوم از یک چشم انداز همیشه در حال تغییر، دریافت می کنند و آنها باید مایل به ایجاد تغییرات لازم باشند ولی نباید از مسیر واقعی خود منحرف شوند، یعنی چشم انداز واقعی بر اساس ارزش های معتبر.

به همین دلیل است که مجمع جهانی اقتصاد تم رهبری مسئول و پاسخگو را برای نشست سالیانه خود در داووس انتخاب کرده است. به عنوان رهبران در دولت، کسب و کار و جامعه مدنی مسیری را برای سال آینده ترسیم می کند، ۵ چالش کلیدی مورد توجه خواهد بود.

نخست، آنها باید برای رویارویی با انقلاب صنعتی چهارم آماده شوند، که تعریف جدیدی از کل صنایع ارائه خواهد داد و امکانات جدیدی ایجاد خواهد کرد، با توجه به پیشرفتهای سریع در هوش مصنوعی، رباتیک اینترنت و خودروهای بدون راننده، چاپ ۳ بعدی فناوری نانو بیو تکنولوژی و محاسبات کوانتومی.

این فناوریها تازه شروع به نشان دادن پتانسیل کامل خود کرده اند، در ۲۰۱۷ ما به طور فزاینده ای شاهد استفاده های واقعی از این علوم خواهیم بود. در حالی که انقلاب صنعتی چهارم می تواند برای حل برخی مشکلات اساسی به ما کمک کند، در عین حال در حال تقسیم جوامع به جوامعی است که این تغییرات را می پذیرند و آنهایی که نمی پذیرند. و این مساله رفاه ما را طوری تهدید می کند که باید آن را شناسایی و حل و فصل کنیم.

دوم، رهبران مجبورند تا یک سیستم اداره جهانی فراگیر و پویا را ایجاد کنند. چالش های اجتماعی، زیست محیطی اقتصادی و فناوری امروز را تنها می توان از طریق همکاری جهانی بخش خصوصی و دولتی، حل و فصل کرد. ولی چارچوب فعلی ما برای همکاری بین المللی، تنها برای دوره پس از جنگ طراحی شده و تنها دولت های ملی بازیگران اصلی هستند.

تغییرات ژئوپلیتیکی نیز جهان امروز را چند قطبی کرده است. در حالی که بازیگران جهانی جدیدی ایده های تازه ای را درباره شکل گیری سیستم های ملی و نظم بین المللی مطرح کرده اند، نظم موجود شکننده تر می شود. تا زمانی که کشورها بر اساس منافع مشترک تعامل داشته باشند، به جای ارزشهای مشترک، چشم اندازهای همکاری به شدت محدود خواهد بود. بازیگران غیر دولتی اکنون قادر به اختلال در سیستم های ملی و جهانی هستند، نه فقط از طریق حملات سایبری. برای مقاومت در برابر این تهدید، کشورها نمی توانند به راحتی مانع آنها شوند. تنها راه فرارو اطمینان یافتن نسبت به این مساله است که جهانی شدن به نفع همه است.

سومین چالش برای رهبران احیای رشد اقتصادی جهان خواهد بود. کاهش متوالی رشد به معنای افت دائمی سطح استانداردهای زندگی است. با رشد سالیانه ۵ درصدی، تنها ۱۴ سال زمان برای دو برابر کردن تولید ناخالص داخلی نیاز است، با رشد ۳ درصدی، ۲۴ سال زمان نیاز خواهد بود. اگر رکود فعلی ادامه یابد، کودکان و نوه های ما شاید شرایط بدتری داشته باشند.

حتی بدون فناوری امروزی که موجب بیکاری ساختاری شده، اقتصاد جهانی باید میلیاردها فرصت شغلی برای جمعیت رو به رشد ایجاد کند که پیش بینی می شود تا سال ۲۰۵۰ به بیش از ۹.۷ میلیارد نفر برسد. بنابراین، ۲۰۱۷ سالی خواهد بود که شمول اجتماعی و بیکاری جوانان به مسائل حیاتی جهانی و ملی تبدیل خواهد شد.

چالش چهارم، اصلاح سرمایه داری بازار و احیای رابطه بین تجارت و جامعه خواهد بود. بازارهای آزاد و جهانی سازی استانداردهای زندگی را ارتقا داده و برای دهه ها تعداد زیادی را از فقر نجات داده است. اما مشکلات ساختاری نظام سرمایه داری همچنان وجود دارد، از جمله افزایش نابرابری ثروت و تبعیض، موجب واکنش های سیاسی شدیدی در سالهای اخیر شده است، این مساله نیاز به ایجاد ساختارهای دائمی برای برقراری تعادل در انگیزه های اقتصادی با رفاه اجتماعی را نشان داده است.

در پایان، رهبران باید با بحران فراگیر در شکل گیری هویت مقابله کنند، بحرانی که در نتیجه از بین رفتن هنجارهای سنتی طی دو دهه اخیر به وجود آمده است. جهانی سازی، دنیا را کوچکتر اما پیچیده تر کرده است و بسیاری از مردم اعتماد خود را نسبت به نهادها از دست داده اند. بسیاری از مردم اکنون نسبت به آینده خود ترس و واهمه دارند و به دنبال باورهای مشترکی هستند که می تواند هدف و تداوم زندگی آنها را تضمین کند.

شکل گیری هویت یک روند عقلانی نیست، این یک روند عمیقا احساسی است و غالبا با سطوح بالای اضطراب نارضایتی خشم شناخته می شود. سیاست نیز با احساسات عجین شده است: رهبران آراء مردم را با برطرف کردن نیازها یا ارائه چشم اندازهای بلندمدت، جلب نمی کنند، بلکه با ارائه یک حس تعلق نوستالژی برای زمان ساده تر یا بازگشت به ریشه های اجتماعی آراء را به دست می آورند. این مساله را در ۲۰۱۶ مشاهده کردیم، جایی که پوپولیست ها به واسطه تقویت اعتقادات ارتجاعی و افراطی، به پیشرفت زیادی دست یافتند. رهبران مسئول به نوبه خود باید ترس و خشم مردم را درک کنند، و برنامه های الهام بخش و سازنده ای را برای ساختن آینده ای بهتر ارائه کنند.

ولی چگونه؟ جهان امروز به نظر می رسد در دریایی از بدبینی و نگرش منفی قرار گرفته است. هنوز فرصت نجات میلیون ها نفر از فقر را داریم، تا به زندگی سالم تر و معنادارتری برسند. این وظیفه را داریم که با همکاری یکدیگر به سوی یک جهان سبزتر، فراگیرتر و آرام تر دست یابیم. موفقیت به رویدادهای خارجی بستگی دارد و همین طور انتخاب های رهبران ما.

سال آینده آزمون مهمی برای همه ذینفعان جامعه جهانی است. بیش از همه، نیاز به رهبری مسئول و پاسخگویی داریم که چالشها را حل و فصل کند و اعتماد مردم به نهادها را احیا نماید. ما با کمبود ابزار برای بهتر کردن جهان روبرو نیستیم. ما باید به منافع گذشته و محدود خود نگاه کنیم و برای دستیابی به منافع جامعه جهانی تلاش کنیم.

این وظیفه با رهبران ما آغاز می شود، که باید در گفتگوی آزاد شرکت کنند و به دنبال راهکار مشترکی برای حل و فصل ۵ چالش مهم باشند. اگر اذعان دارند که ما با یک جامعه جهانی روبرو هستیم با یک سرنوشت مشترک، آنها نخستین گام را در مسیر درست برخواهند داشت.

منبع: مجمع جهانی اقتصاد


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir