بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : سه شنبه 31 مرداد 1396      15:3

آنچه از رکود جهانی نیاموختند

۱۰ سال پیش در چنین ماهی بانک بی‌ان‌پی فرانسه (گروه بانکداری بین‌المللی پاریباس) تصمیم گرفت دسترسی سرمایه‌گذاران به پول‌هایی را که در سه صندوق پس‌انداز کرده بودند، محدود کند.

اقتصاد ایرانی: ۱۰ سال پیش در چنین ماهی بانک بی ان پی فرانسه (گروه بانکداری بین المللی پاریباس) تصمیم گرفت دسترسی سرمایه گذاران به پول هایی را که در سه صندوق پس انداز کرده بودند، محدود کند. این اقدام یکی از نخستین نشانه های فشار مالی بود که یک سال بعد اقتصاد جهانی را به سقوط کشاند. اما بازهم اختلالات گسترده مالی و اقتصادی که در اواخر سال ۲۰۰۸ و اوایل سال ۲۰۰۹ به اوج رسیدند و با رکود چند ساله و فاجعه آمیز در سطح جهانی همراه بودند، سیاست گذاران در اقتصادهای پیشرفته را شوکه کرد، چراکه آنها به درس هایی که می شد از بحران ها در جهان نوظهور آموخت، توجهی نکرده بودند.

به گزارش تعادل به نقل از پراجکت سیندیکت، بررسی و مطالعه بحران کشورهای در حال توسعه به وضوح می توانست نشانه های دردناک وقوع فاجعه را عیان کند. «رودیگر دورنبوش» کارشناس اقتصادی آلمانی-امریکایی، به این مساله اشاره کرده بود که شروع یک بحران ممکن است زمان زیادی طول بکشد، اما وقتی آغاز شد معمولا به سرعت، به صورتی تهاجمی و در سطحی وسیع گسترش می یابد. در این روند شکست های پی در پی، شرایط کلی مالی به سرعت از اوج به زوال می رسد. کارخانه ها با اعتبار خصوصی که شکست ناپذیر به نظر می رسیدند، به زانو در می آیند و بانک های مرکزی و دولت ها با گزینه های سیاست گذاری دشوار و نامطمئن مواجه می شوند. این درحالی است که مجبورند مخاطره «توقف ناگهانی» فعالیت های اقتصادی را نیز که می توانند بازار کار، تجارت و سرمایه گذاری را به انهدام کشانند، درنظر بگیرند. در چنین شرایطی اگر در دوران رونق اقتصادی در کسب اطمینان از رشد بادوام و عمومی کم کاری شده باشد، واکنش مناسب و جامع به فشارهای شدید مالی به مراتب دشوارتر می شود و اگر سیاست گذاران تصمیم بگیرند در بازی بی پایان و بی نتیجه مقصر دانستن دیگران درگیر شوند، رسیدن به واکنش مناسب سخت تر هم خواهد شد و در این روند، تاثیرات سیاسی-اجتماعی و سازمانی یک بحران احتمالا خیلی بیشتر از آسیب های اقتصادی و مالی آن خواهد بود. ۱۰ سال پیش، همه این درس ها می توانستند برای سیاست گذاران اقتصادهای پیشرفته مفید باشند. وقتی بانک پاریباس در تاریخ ۹ آگوست سال ۲۰۰۷ پس اندازهایی به ارزش ۲.۲ میلیارد دلار را مسدود کرد، واضح بود که باید انتظار فشارهای مالی بیشتر را داشت؛ اما سیاست گذاران در نتیجه گیری اشتباه کردند که این مساله دو علت عمده داشت؛ اول اینکه زمانی طول کشید تا سیاست گذاران وسعت بی ثباتی های نهان در نظام مالی را باور کنند و دوم، بیشتر سیاست گذاران در جهان پیشرفته این تفکر را که می توانند از تجربیات کشورهای نوظهور چیزی بیاموزند، به شدت رد می کنند.

جای تاسف است که با وجود گذشت ۱۰ سال و تجربه ناخوشایند بحران اقتصادی جهانی، این مشکلات هنوز هم کاملا حل نشده اند. در مقابل، این مخاطره وجود دارد که سیاست گذاران که شمار زیادی از آنها مسوولیت های اقتصادی-دولت داری خود را کنار گذاشته اند و توجه شان به موضوعات دیگری معطوف است، فاقد بصیرتی هستند که تاریخ در اختیار آنها گذاشته است: اهمیت الگوی اساسی و پایه رشد اقتصادی. در حقیقت، به نظر می رسد که سیاستمداران جهان پیشرفته امروزی نیز هنوز محدودیت های الگوی اقتصادی که برای ایجاد رشد جامع و دوام آوردنی به شدت به تامین مالی نیاز دارد را نادیده می گیرند. اگرچه این محدودیت ها در ۱۰ سال گذشته کاملا آشکار شدند، اما هنوز سیاست گذاران الگوی رشدی قدرتمند و مناسب را برای اقتصاد طراحی نکرده اند. در مقابل، آنها عمدتا به گونه یی رفتار می کنند که انگار بحران شوکی دوره یی و البته ناگوار بوده و فرض بر این است که اقتصاد به شیوه وی مانند از اوج به سقوط و از سقوط به اوج می رسد؛ چراکه همواره روند بعد از یک رکود این گونه بوده است.

از آنجا که سیاست گذاران از ابتدای امر درگیر شیوه تفکر روند وی مانند بودند، بحران اقتصادی را به عنوان اتفاقی سکولار یا تاریخی درنظر نگرفتند. نتیجه این شد که آنها سیاست گذاری در واکنش به بحران را عامدا به شیوه یی انجام دادند که نتیجه «دقیق، هدفمند و موقتی» باشد. درنهایت، آشکار شد که مشکل به راه حلی وسیع تر، بلندمدت و ساختاری نیاز داشته است؛ اما آن موقع دیگر فرصت سیاسی ایده آل برای اقدامات متهورانه عملا از دست رفته بود. در نتیجه، اقتصادهای پیشرفته مجبور شدند زمان زیادی را صرف بازگشت به سطح پیش از بحران کنند و نتوانستند توانایی های بالقوه خود برای رشد قابل توجه را بالفعل سازند. بدتر اینکه رشدی که در سال های پس از بحران شاهدش بودند و هستند، رشد جامع نیست؛ بلکه در بسیاری از اقتصادهای پیشرفته شکاف های شدیدی در دستمزدها، ثروت و فرصت وجود دارد. این الگو هر چه بیشتر ادامه بیابد، چشم اندازهای رشد اقتصادهای پیشرفته بیشتر دچار آسیب، و آنچه پیش تر چه از نظر مالی و چه از نظر سیاسی غیرقابل تصور می نمود، محتمل تر می شود.

یک دهه از بحران اقتصادی جهانی گذشته و اقتصادهای پیشرفته هنوز از الگوی رشدی که به شدت به نقدینگی و استفاده از اهرم های مالی وابسته است، روی گردان نشده اند. هنوز هم برای جلوگیری از وقوع مجدد شکست های گذشته به سرمایه گذاری های بیشتر در زیرساخت ها، آموزش و سرمایه انسانی نیاز است. اقتصادهای پیشرفته هنوز به عوامل منفی تاثیرگذار در کاهش رشد که بر نظام های مالیاتی، واسطه گری مالی و تجارت تاثیر می گذارند، رسیدگی نکرده اند. مساله دیگر اینکه کشورهای پیشرفته هنوز نتوانسته اند خود را با فناوری وفق دهند و از منافع بالقوه دسترسی اطلاعاتی، امکان آموزش دادن به ماشین ها، هوش مصنوعی و شیوه های جدید پویایی استفاده و در عین حال، مخاطرات موجود را مدیریت کنند.

سیاست گذاران در جهان پیشرفته هنوز نتوانسته اند چشم اندازی که اقتصادهای نوظهور برایشان فراهم می آورند را با مسائل کشور خودشان تطبیق دهند. اما آنها دسترسی به شواهد و قابلیت تحلیلی برای چنین اقدامی را دارند و می توانند از ناامیدی های بیشتر جلوگیری کنند و به سمت منابع رشد دوام آوردنی تغییر جهت دهند. این مرتبه امکان به صدا درآوردن به موقع زنگ خطر وقوع بحران وجود دارد و توپ در زمین سیاست گذاران است.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir