بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : دوشنبه 4 دى 1396      12:50

نیمه پنهان تعدیل ارزی

اقتصاد ایرانی: آیا باید سخنی از واقعی کردن نرخ ارز با هدف کمک به تولید و صادرات نگفت یا بر انجام سیاست تاکید کرد؟ دو شاهد شهادت می دهند بین نرخ ارز و میزان صادرات غیر نفتی کشور (به عنوان شاخصی از توان رقابتی) رابطه مستقیمی وجود دارد. 

به گزارش دنیای اقتصاد، نتایج پژوهش های داخلی و تجربه دنیا نشان می دهد تعدیل نرخ ارز در یک روند تدریجی نه تنها تضعیف کننده توان رقابتی نیست، بلکه می تواند موجب شکوفایی تولید و گسترش صادرات و توانبخشی رقابت با محصولات خارجی شود. آنچه مانعی در برابر رقابت پذیری تولید و تجارت است، سیاست های تثبیتی با هدف رونق و شوک های ارزی ناشی از استمرار آن است. درواقع تثبیت نرخ ارز و افزایش شوک آمیز آن دو روی یک سکه است؛ زیرا هر دو به تخریب توان تولیدی و صادراتی کشور منجر می شود. موج سواری بر دامنه تورم واقعی سازی نرخ ارز همواره نیمه ای از تعدیل ارزی را به نمایش گذاشته که موجب دلهره سیاست گذار، مصرف کنندگان و آحاد اقتصادی بوده است. حال آنکه تجارب جهانی و تحقیقات داخلی نیمه نامرئی را عیان کرده که کاملا عکس نیمه تبلیغ شده است. بررسی سه دهه آمارهای اقتصادی ایران نشان می دهد هر واحد درصد افزایش نرخ ارز بدون آثار قابل ملاحظه تورمی می تواند صادرات بخش غیرنفتی را به میزان ۱۸/ ۰ درصد افزایش می دهد.

اثر نرخ ارز بر صادرات غیرنفتی یکی از مواضع اصطکاک نظر کارشناسان درباره پیامد واقعی شدن نرخ ارز است. در حالی که بسیاری از کارشناسان عقیده دارند واقعی کردن نرخ ارز براساس تورم نسبی، از طریق کاهش پول ملی، توان رقابتی محصولات تولید شده در کشور را افزایش می دهد، دسته دیگری از کارشناسان با اشاره به اثر فزاینده نرخ ارز بر قیمت برخی از نهاده های تولید وارداتی، صعود قیمت ارز را به منزله افزایش قیمت نهایی تولید و در نتیجه کاهش توان رقابتی محصولات تولیدشده در داخل کشور تصویر می کنند.

به واسطه این دوگانگی در نگاه به اثر نرخ ارز بر تولید، این گزارش تلاش کرده است با نگاه به برخی پژوهش های صورت گرفته در این حوزه، اثر نرخ ارز بر توان رقابتی بخش تولید را تحلیل کند. بررسی نتایج این سه کنکاش آماری نشان می دهد که بین نرخ ارز و میزان صادرات غیر نفتی کشور (به عنوان شاخصی از توان رقابتی) رابطه مستقیمی وجود دارد. به عبارت دیگر با افزایش نرخ ارز می توان انتظار داشت برآیند توان رقابتی بنگاه های اقتصادی افزایش یابد، هرچند این اثر برای تمامی بخش ها یکسان و هم جهت نیست.

پازل اثر ارزی

نوسانات نرخ ارز طی ماه های اخیر بار دیگر نگاه تحلیلگران را به سیاست های ارزی معطوف کرده است. در این بین عده ای با اشاره به اثر تورمی افزایش نرخ ارز و سهم بالای کالاهای وارداتی در نهاده های تولید و سبد مصرفی خانوار از سیاست تقویت مصنوعی نرخ ارز حمایت می کنند.در سوی مقابل عده ای با اشاره به ریسک فشرده سازی فنر ارزی این اقدام را تهدیدکننده اقتصاد و ایجادکننده رانت می دانند. اگرچه طرفداران واقعی سازی نرخ ارز از کاهش توان صادراتی کشور به عنوان یکی دیگر از دلایل متقاعدکننده برای شناورسازی نرخ ارز یاد می کنند، اما منتقدان آزادسازی نرخ ارز عقیده دارند افزایش نرخ ارز از محل افزایش هزینه تمام شده در نهایت باعث افزایش توان رقابتی محصولات تولیدی لااقل در بازار داخلی می شود.از آنجا که پایین نگه داشتن قیمت ارز از یکسو باعث افزایش قیمت دلاری کالاهای تولید داخل می شود و از سوی دیگر باعث افزایش هزینه برخی از نهاده های تولید، تحلیل اثر افزایش نرخ ارز بر توان رقابتی محصولات ایرانی نیازمند اندازه گیری برآیند اثر تغییرات نرخ ارز بر توان تولیدی بنگاه های اقتصادی است. از آنجا که توان رقابتی بنگاه های تولیدی به خوبی در صادرات غیرنفتی کشور انعکاس داده می شود می توان کمی سازی رابطه صادرات غیرنفتی و نرخ ارز را به عنوان راه حل پازل اثر ارز بر توان رقابتی بخش تولید پیشنهاد کرد. بسیاری از پژوهش های کارشناسانه نیز با انتخاب راه حلی مشابه با روش یاد شده تلاش کرده است اثر حبس قیمت ارز در توان رقابتی ایران و سایر کشورها را تحلیل کند. این گزارش در ادامه تلاش می کند با استفاده از نتایج سه پژوهش دانشگاه اثر تقویت مصنوعی نرخ ارز بر توان بنگاه های رقابتی را تحلیل کند.

اثر نامتقارن بر صادرات

یک پژوهش دانشگاهی با بررسی سری زمانی مربوط به تغییرات نرخ ارز در سه و نیم دهه منتهی به سال ۱۳۸۶، تلاش کرده است معادله اثر ارز بر صادرات غیر نفتی را حل کند. بررسی های آماری در این پژوهش که به همت «دکتر سعید راسخی» و همکارانش انجام شده و در هفتمین شماره از فصلنامه علمی و پژوهشی پژوهش های رشد و توسعه به چاپ رسیده است، نشان می دهد که نرخ ارز اثر معنادار و فزاینده ای بر میزان صادرات غیر نفتی کشور دارد. این به این معنا است که در بازه زمانی مورد بررسی، افزایش نرخ ارز باعث صعود صادرات غیر نفتی کشور شده است. بنابراین پژوهشگران در بررسی یادشده افزایش نرخ اسمی ارز را به عنوان مشوقی برای صادرکنندگان غیر نفتی معرفی می کنند. افزون بر این یافته های این پژوهش نشان می دهد که افزایش نوسانات نرخ ارز از طریق اثرگذاری بر رفتار صادرکنندگان ریسک پذیر می تواند باعث نحیف شدن بدنه تولید و کاهش توان صادراتی کشور شود. از این رو کاهش نااطمینانی در برآورد آتی از قیمت ارز از طریق شفاف سازی سیاست های ارزی و کاهش احتمال شوک ارزی از مهم ترین توصیه های سیاست گذارانه استخراج شده از این کار پژوهشی است. بنابراین می توان برآیند این کار پژوهشی را در این نتیجه خلاصه کرد: افزایش نرخ اسمی ارز از یکسو با افزایش توان رقابتی تولیدکنندگان تولیدی، باعث اوج گیری صادرات غیر نفتی می شود، افزون بر اینکه احتمالا تثبیت نرخ ارز به عنوان یکی از رویکردهای ایجادکننده نااطمینانی نرخ ارز عمل می کند افزایش تدریجی نرخ ارز بر مبنای عوامل بنیادین می تواند کاهش دهنده ریسک ارزی و در نتیجه افزایش صادرات غیر نفتی شود. این پژوهش همچنین نشان می دهد که تغییرات نرخ ارز اثر یکسانی بر تمامی بخش های صادراتی ندارد.

صعود صادرات با نرخ ارز

پژوهش «قدرت الله امام وردی» و همکارانش با عنوان «بررسی اثر نرخ واقعی ارز بر صادرات غیرنفتی ایران» نیز دربردارنده نتایج مشابهی با پژوهش پیشین است. در این پژوهش تلاش شده است با استفاده از داده های مربوط به نرخ ارز و میزان صادرات غیرنفتی در سه دهه منتهی به سال ۱۳۸۸، اثر کوتاه مدت و بلندمدت نرخ ارز بر میزان صادرات غیرنفتی بررسی شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که با افزایش نرخ ارز به میزان یک درصد، صادرات غیر نفتی به میزان ۶۴/ ۰ درصد افزایش می یابد، رابطه ای که نشان دهنده اثر مثبت این متغیر بر صادرات غیر نفتی است. بنابراین می توان گفت نتیجه این پژوهش با این دیدگاه که سیاست کاهش ارزش پول داخلی در مقابل ارز های خارجی موجب افزایش در قیمت کالاهای خارجی نسبت به کالاهای داخلی شده و در نتیجه رقابت پذیری در بین صنایع داخلی و در سطح بین المللی را افزایش داده و منجر به حرکت مخارج از سمت کالاهای خارجی به سمت کالاهای داخلی می شود سازگار است. از دیگر یافته های این پژوهش در بررسی نحوه درهم تنیدگی میزان صادرات نفتی و قیمت ارز می توان به شدت اثرگذاری بیشتر نرخ ارز بر صادرات غیرنفتی در یک افق زمانی بلندمدت در مقایسه با اثر کوتاه مدت نرخ ارز اشاره کرد. نتایج این پژوهش همچنین نشان می دهد که یکسان سازی نرخ ارز و ایجاد ثبات در بازار ارز در نیمه نخست دهه ۱۳۸۰ یکی از مهم ترین عوامل صعود میزان صادرات غیر نفتی در این دهه است، این در حالی است که افزایش نوسانات در بازار ارز در مقاطع زمانی مختلف باعث کاهش صادرات غیرنفتی شده است.

اثر ارز بر تجارت خارجی

ندا فرحبخش عضو هیات علمی دانشگاه آزاد، در پژوهش دیگری به بررسی اثر نرخ ارز بر تجارت خارجی پرداخته است. نقطه تمایز این پژوهش در مقایسه با دو پژوهش پیشین این است که مقاله «اثر نرخ ارز بر تجارت خارجی ایران» علاوه بر مدل سازی اثر نرخ ارز بر حجم صادرات غیر نفتی، نحوه اثر متغیر ارزی بر حجم واردات را نیز شبیه سازی کرده است. این مدل سازی حکایت از وجود رابطه تعادلی و بلندمدت میان نرخ ارز و تجارت خارجی ایران دارد. تفسیر کمی یافته های این پژوهش نیز نشان می دهد که به ازای هر یک درصد افزایش در نرخ ارز صادرات غیر نفتی به میزان ۱۸/ ۰ درصد تغییر می کند. بر مبنای فرضیات این پژوهش این افزایش از محل کاهش قیمت نسبی محصولات تولیدی کشور در مقایسه با رقبای خارجی اتفاق می افتد. البته این پژوهش نشان می دهد که سیاست های ارزی به تنهایی نمی تواند موجب تحرک بخشی به توان تولیدی کشور شود، بلکه اتخاذ مجموعه ای از سیاست های تجاری، پولی و حتی مالی از سوی سیاست گذاران می تواند همراه کننده نرخ ارز در مسیر تحریک صادرات غیرنفتی باشد. از سوی دیگر این پژوهش نشان می دهد که ارزش پول ملی در مقابل دلار می تواند موجب تغییر در تقاضای واردات شود؛ به نحوی که افزایش نرخ ارز به میزان یک درصد از کانال کاهش تقاضای محصولات وارداتی می تواند میزان واردات را به میزان ۲۲/ ۰ درصد کاهش دهد. با توجه به اهمیت نرخ برابری ارز در تقاضای واردات این پژوهش به سیاست گذاران توصیه می کند از سیاست گذاری های ارزی روزمره و مقطعی اجتناب کرده و برای بهبود تراز پرداخت های کشور از نوسانات ناخواسته در بازار ارز جلوگیری کنند.

نتایج سه پژوهش یاد شده نشان می دهد که فرضیه وجود رابطه مستقیم بین توان صادراتی کشور و نرخ ارز سنخیت بیشتری با واقعیت آماری ثبت شده در کارنامه اقتصادی کشور طی دهه های گذشته دارد. سه پژوهش یاد شده تنها نمونه ای از بررسی های صورت گرفته در رابطه با نحوه اثرگذاری نرخ ارز بر هارمونی تجاری کشور است. نگاهی به نتایج سایر پژوهش ها نیز نشان میدهد که خروجی حاصل از عموم این پژوهش ها با نتیجه مشترک سه پژوهش بررسی شده در این گزارش سنخیت بیشتری دارد. نکته جالب توجه که از بررسی این پژوهش ها حاصل می شود تایید رابطه مستقیم بین نرخ ارز و توان صادراتی کشورهای مختلف است. برای نمونه پژوهش «علی امامی میبدی» و همکارانش نشان می دهد که نرخ ارز در کشورهای جنوب شرقی آسیا اثر مستقیمی بر توان رقابتی محصولات تولید شده در این کشورها در مقایسه با سایر کشورها دارد. بررسی های برومند و همکاران از تجربه کشورهای نفتی نیز نشان می دهد که به احتمال زیاد تقویت مصنوعی ارز ملی و تکیه صرف بر درآمدهای ارزی نفتی یکی از مهم ترین عوامل عدم توسعه بخش تولیدی در این کشورها است.

افزون بر پژوهش های یادشده، بررسی تجربیات شناورسازی در کشورهایی نظیر شیلی، گرجستان و برزیل در دو دهه گذشته نشان می دهد که شناورسازی نرخ ارز در کنار مجموعه ای از سیاست های تجاری در بستر محیط باثبات اقتصادی، توانسته است اقتصاد توسعه نیافته این کشورها را به یک اقتصاد دارای مزیت و تنوع تبدیل کند. بنابراین چه به پشتوانه پژوهش های علمی و چه با نگاه به نسخه های اجرا شده در سایر کشورها می توان اثر واقعی سازی نرخ ارز بر توان صادراتی محصولات تولید شده در کشور را مثبت ارزیابی کرد. تغییری که در صورت همراهی با سیاست های صحیح تجاری، صنعتی و انجام اصلاحات اقتصادی می تواند نقش کم رنگ بخش غیر نفتی در ارزآوری برای کشور را تقویت کند. نتیجه چنین تقویتی در بلندمدت می تواند دربردارنده پول ملی ارزشمند باشد، دستاوردی که سیاست گذاران به خطا آن را در آدرس تقویت مصنوعی نرخ ارز جست وجو می کند.این در حالی است که جهش ارزی روی دیگر سیاست تثبیت است.تجربه ثابت کرده است که واهمه تورمی نرخ ارز چندان واقعی نیست و حتی  انتظارات تورمی ناشی از آن نیز قابل مدیریت است. بنابراین لازم است  تا سیاست صحیح ارزی به دور از بحث های هیجانی در یک منطق علمی تدوین شود.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir