بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : يکشنبه 15 ارديبهشت 1392      15:6
توصیه به مدافعان طرح حمله به سوریه

مخاطرات حمله

فرید زکریا

دیپلماسی ایرانی: آن دسته از سیاسیون و تحلیل گرانی که باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده را برای دخالت نظامی در سوریه تشویق می کنند قطعا با اطمینان به یک امر دست به چنین کاری می زنند: اگر زودتر از امروز به دخالت نظامی در این کشور دست زده بودیم، اوضاع در کشوری که این روزها به واسطه ناآرامی چندتکه شده ؛ بهتر بود. اگر دولت اوباما زودتر وارد گود شده بود، شاهد بی ثبانی و البته تلفات کمتر بودیم. اگر اوباما زودتر در سوریه دست به کار شده بود شاید واژه " سبعیت " را که روزها بود در اخبار نشنیده بودیم در سخنان سناتور جان مک کین در خصوص سوریه نمی شنیدیم.

اما حقیقت کلام این است که ما این سبعیت را پیش از این نیز شاهد بوده ایم: در عراق چند سال پیش. از 2003 تا 2012 میلادی ، با وجود حضور 180 هزار سرباز امریکایی و نیروهای ائتلاف ، رقمی میان 150 تا 300 هزار شهروند غیرنظامی کشته شده و قریب به 1 و نیم میلیون نفر آواره شدند. گروه های جهادی در عراق رونق گرفته و القاعده نیز حضور چشمگیری در این کشور داشت. امریکا تا سرحدممکن در عراق فعال بود و با اینهمه مسائل بدتری نسبت به امروز سوریه در این کشور رخ داد. چرا؟

در این نوشتار به دنبال قیاس میزان سبعیت جاری در سوریه و عراق نیستم. اوضاع در سوریه امروز بیشتر به عراق دیروز نزدیک است تا لیبی. بنابراین ما باید از تجربیات خود در عراق کمال استفاده را بکنیم. برخی تحلیل گران مسائل سوریه ، این کشور را آخرین ضلع مثلثی می دانند که در آن اکثریت به دنبال غلبه بر اقلیت طایفه ای حاضر در حاکمیت هستند. در لبنان ، نخبه های مسیحی حاضر در حاکمیت پس از جنگ داخلی  15 ساله که از دهه 1970 آغاز شد، از متن به حاشیه رانده شدند. در عراق 2003 ، امریکایی ها با اشغال این کشور اقلیت سنی را کنار زده و شیعیان را که اکثریت جاری بودند از حاشیه به متن آوردند. اما اهل تسنن عراق سکوت نکرده و جنگ فرقه ای و طایفه ای را به راه انداختند که تا به همین امروز در این کشور قربانی های خاض خود را گرفته است.

گفته می شود که سوریه نیز دنباله همین الگو است.  اهل تسنن در این کشور اکثریت را تشکیل می دهند اما حاکمیت در این کشور در دست علوی هایی است که 12 درصد از جمعیت سوریه را تشکیل می دهند. البته این اقلیت در حاکمیت از حمایت دروزی ها، ارمنی ها و مابقی اقلیت هایی که از اهل تسنن در حاکمیت واهمه دارند، نیز برخوردار هستند. شاید این بیم و حذرها چندان بیراهه نیز نباشد. نگاهی به سرنوشت مسیحیان در عراق بیندازید. پیش از جنگ عراق ، قریب به یک و نیم میلیون مسیحی در این کشور بودند. این رقم در حال حاضر به 500 هزار نفر تقلیل پیدا کرده است. بسیاری از مسیحیان اعتقاد دارند که مسیحیتی که  قرن ها در عراق از طوفان حوادث دور مانده بود در حال ریشه کنی در این روزهای عراق است.

تمام مولفه هایی که امروز در سوریه شاهد آن هستیم و گفته می شود که نتیجه عدم دخالت امریکا در این کشور است ، در عراق نیز با وجود دخالت تمام قد امریکا به چشم دیدیم. در عراق در سایه حضور امریکایی ها بسیاری از گروه های اهل تسنن با گروه های جهادی یا حتی القاعده پیوند زده شدند. شیعیان هم از جانب ایران حمایت شدند! طرف های درگیر در این کشور برای رسیدن به اهداف سیاسی خود در بازه ای زمانی حمام خونی به راه انداختند که تصور آن نیز مشکل است. شکنجه مخالفان با برق مستقیم، زنده زنده سوزاندن منتقدان و گورهای دسته جمعی از بهترین نمونه های این سبعیت بود.

در عراق اهل تسنن تا آخرین قطره خون خود و حتی مقابل نیروهای امریکایی هم جنگیدند چرا که از زندگی در سایه حاکمیت شیعیان وحشت داشتند. در سوریه  امروز هم علوی ها با تمام نیرو می جنگند چرا که از تن سپردن به حاکمیت اهل سنی واهمه دارند. اکنون پرسش اینجاست که آیا دخالت نظامی آمریکا، اعمال منطقه پرواز ممنوع بر فراز سوریه ، ارسال تجهیزات یا دیگر کمک ها به اپوزیسیون سوریه می تواند به این نگرانی در میان علوی های سوریه و گروه های مقابل آنها پایان دهد؟ آیا اوضاع در سوریه با توسل به ابزارهای گفته شده توسط امریکا بهتر خواهد شد؟ پاسخ این پرسش به تعبیر ما از واژه بهتر بستگی دارد. بی شک این دخالت نظامی بر دامنه جنگ داخلی در عراق خواهد افزود. اگر شایعات در خصوص استفاده دولت سوریه از تسلیحات شیمیایی درست باشد با حمله آمریکا استفاده از این تجهیزات در سطح وسیع تری رخ خواهد داد.

در حوزه گسترش دامنه ناامنی از سوریه به کشورهای اطراف پس از حمله امریکا هم بسیاری اعتقاد دارند که اگر دخالت امریکا در سوریه ، تعادل قدرت را در این کشور به ضرر علوی ها بر هم بزند، احتمال مهاجرت آنها به لبنان و برهم زدن موازنه امنیت و قدرت در این کشور هم وجود خواهد داشت. این مساله نیز مسبوق به سابقه در خاورمیانه است. اقلیت های بسیاری در نبردهای متفاوت از فلسطین 1948 تا اهل تسنن عراق در یک دهه اخیر دست به مهاجرت  زده و ناآرامی را از کشور خود به دیگر مناطق سرایت داده اند. اگر هدف نهایی کاستن از میزان سبعیت جاری و به حداقل رساندن بی ثباتی در سوریه است ، کلید نیل به این داستان استقرار ساختار سیاسی است که در آن تمام طرفین درگیر حرفی برای گفتن در سوریه جدید داشته باشند. غایتی که هیچ گاه در عراق محقق نشد و به همین دلیل است که با وجود حضور نیروهای امریکایی و تسلیحات آنها، شرایط در عراق هیچ گاه به سمت منطقه ای عاری از خشونت نرفت. اگر بتوان در سوریه به بسته سیاسی منسجمی دست یافت، می توان در خصوص سوریه نیز امیدهایی داشت. اگر از این بسته سیاسی و امیدواری به موفقیت سیاسی در سوریه امیدی نباشد، کمک امریکا به شبه نظامیان و یا حتی دخالت نظامی مستقیم نیز شرایط را تغییر نخواهد داد: سوریه همچنان از الگوی عراق و لبنان تبعیت خواهد کرد و جنگ داخلی خونین تمام عیار این کشور را در برخواهد گرفت. در این فضا نیز امریکا در میانه این حمام خون خواهد ایستاد.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir