
تورم و رکود خواب را از چشم اقتصاد ربود

محیط کسب و کار به معنی مجموعه عواملی است که در اداره و عملکرد بنگاه ها مؤثر بوده و ولی تقریباً خارج از کنترل مدیران بنگاه ها قرار دارد. بر اساس آنچه که از مفاد محیط کسب و کار با رویکردها و شاخصهای متعدد به دست میآید، تقریباً در همه گزارشهای بین المللی محیط کسب و کار، ایران در جایگاه و رتبه جهانی مناسبی قرار ندارد. به طوری که در گزارش سهولت انجام کسب و کار که از ده سال پیش همه ساله توسط بانک جهانی سنجش و اعلام می شود، جایگاه جمهوری اسلامی ایران تقریباً هر سال در شرایط بدتری قرار گرفته تا آنجا که در گزارش سال ۲۰۱۳، جایگاه ایران به رتبه ۱۴۵ از میان ۱۸۵ کشور جهان و رتبه ۲۰ در میان ۲۴ کشور حاضر در منطقه چشم انداز بیست ساله نظام تنزل یافته است. در این میان شاهد این هستیم که برخی از رقبای منطقهای با بهبود مستمر محیط کسب و کار در کشورشان، هم جایگاه مطلوبی در این رتبه بندیها به دست آورده اند و هم با ایجاد محیط مناسب و جذاب برای سرمایه گذاری در کشورشان، رشد اقتصادی، اشتغال و رفاه بیشتری برای شهروندان خود ایجاد کرده اند. در این میان میتوان به کشورهایی همچون گرجستان اشاره کرد که در مدت 7 سال رتبه خود را در این گزارش از 100 به 9 بهبود داده اند. اما در ایران وضعیت تولید وکسب وکار در چه شرایطی قرار داد و این قانون بهبود فضای کسب و کار تا چه اندازه میتواند در ارتقای تولید و جذب سرمایه گذار و تولید کننده و به ویژه اشتغال تاثیر گذار باشد؟
به نظر می رسد میتوان انتظار داشت که بخشی از این قانون به مسئله بهبود قانون کار و تولید برای حمایت از کارگران و به ویژه تولیدکنندگان بخش خصوصی و کارگاههای کوچک آنها توجه داشته باشد. چنانچه این قانون در راستای حمایت از تولیدکنندگان کارگاههای کوچک پیش رود، قانون خوب و تاثیرگذاری خواهد بود. اما این قانون فقط مشمول تولیدکنندگانی میشود که مشغول به کار بوده و کارگاههای کوچکی که در یکی دو سال گذشته بنا به دلایل تحریم و شرایط نامساعد اقتصادی تعطیل شدهاند را در بر نمیگیرد. ازسوی دیگر این مسئله به این موضوع بستگی دارد که این قانون به چه شکل اجرا شود. ممکن است مادههای تطبیقی داشته باشد که بر آن اساس بتوان در انتظار رونقی هرچند اندک و کم سو برای بازگشت به کار این کارگاههای کوچک بخش خصوصی و کارگران بیکار شده، محسوب شود. با این حال جنبه های حمایتی در نظر گرفته شده برای تحقق وعدههای داده شده به بخش خصوصی و روشن شدن بدهیهای دولت به این بخش و تغییرات در روند ادامه کار آنها از جمله نکاتی است که به طور جدی باید در این قانون مورد توجه و پیگیری قرار گیرد.
با تصویب این قانون این انتظار میرود که دولت منصفانه و همراه بامنطق سیاستهای اقتصادی مرتبط با کارگاههای کوچک اقتصادی را که به طور معمول متاثر از سیاستهای چند جانبه دولت بیشترین آسیب را میبیند، پیگیری کرده و خسارتهای وارده به این بخش را جبران کند. چرا که بیشترین بیکاری ثبت شده در این چند سال به واسطه تعطیلی بنگاههای اقتصادی کوچک است.
اما چنانچه قرار باشد همان رفتاری را که دولت در مقابل افزایش حقوق کارمندان به صورت سالیانه انجام میدهد، در این قانون ما هم با بنگاههای اقتصادی کوچک و ضعیف انجام دهیم، فاقد فایده خواهد بود. به عنوان مثال دولت سال گذشته 12 درصد حقوق کارمندان را افزایش داده، اما نرخ تورم طبق آمار بانک مرکزی به بیش از 30 درصد رسیده است. بنابراین چنانچه اجرای این قانون به نفع بنگاههای اقتصادی کوچک باشد و بخشی ازمشکلات آنان چه افراد شاغل و چه افراد بیکار را برطرف کند، اتفاق خوبی است.
از سویی دیگر باید دید درشرایطی که با رکود تولید و تعطیل شدن و از کار افتادن و کاهش بخش زیادی از واحدهای تولیدی مواجه هستیم، آیا سایر شرایط جامعه برای تولیدکنندگان فراهم است که با اجرای قانون بهبود فضای کسب وکار بتوانند بار دیگر واحدهای تولیدی را احیا کرده و بیکاری ها را تا حدودی برطرف کنند؟ برای اینکه تولید احیا شود،باید به واحدهای تولیدی ورشکسته و از کارافتاده کمک شود. در واقع زمانی میتوان گفت این قانون کامل اجرایی شده است که بتوان از واحدهای تولیدی دراین شرایط هم حمایت کرد.
به خاطر دارید که زمانی که هدفمندی یارانه ها آغاز شد، هزینههای بخش حامل های انرژی افزایش یافت، اما دولت 30 درصد حق تولیدی ها را به آنها پرداخت نکرد و آنها نیز با مشکلات عدیده در پرداخت افزایش بهای انرژیها مواجه شدند. بنابراین سیاست های اقتصادی دولت باید به نحوی باشد که کارگران حداقل بتوانند خط تولید جاری خود را حفظ کنند نه اینکه بگوییم حمایت ها حتما باید درسطحی باشد که واحدهای تولیدی مشکل دار بتوانند تولید خود را گسترش دهند. در این شرایط واحدهای تولیدی حق چانه زنی با دولت را خواهند داشت. چانه زنی برای انعقاد قراردادها، نحوه دریافتها و پرداختها، شیوه همکاری و همه الزاماتی که در این اقتصاد سالم مبتنی بر خصوصی سازی درست متحقق میشود.
با این اوصاف اگر بگوییم بزرگترین حمایتی که دولت میتوانست از مردم ایران نه فقط تولیدکنندگان داشته باشد، این بود که سیاست هدفمندی یارانه ها را اجرا نمی کرد. اکنون در این شرایط اقتصادی به جای اینکه ارزیابی درستی از نتایج سیاست هدفمندی یارانه ها و نقاط ضعف و قوت آن داشته باشد، به دنبال اجرایی کردن فاز دوم آن است. در صورتی که فاز دوم هدفمندی یارانهها به اجرا دربیاید، بیشک باید سیاست های حمایتی برای همه مردم ایران به کارگرفته شود. حتی من استاد دانشگاه هم به این حمایت نیاز خواهم داشت. زمانی که تورم تا این میزان افزایش یافته، اما حقوق ما فقط 12درصد افزایش می یابد، ما فقیرتر خواهیم شد. اکنون باید به سوی سرمایه گذاری درحوزه تولید گام برداشت. برخی عنوان می کنند که پول در دست دولت محدود است، اما به جای خرجهای بیهوده و پول های زیادی که در سایر موارد به کار گرفته می شود، می توان درحوزه تولید که سهم 30درصدی از هدفمندی را هم به آنها نداد، سرمایه گذاری کند. در واقع آن 30 درصد را هم از ما مصرف کنندگان دریافت می کند. با این وجود بازهم واحدهای تولیدی دچارمشکلات دیگری به دلیل بالارفتن نرخ ارز و دشوارشدن واردات مواد اولیه و ماشین آلات خواهند بود. البته بیش از تحریم ها این اجرای قانون هدفمندی یارانه ها بود که به بیکاری و تعطیلی واحدهای تولید دامن زد و امیدواریم چاره مناسبی برای تولید به کارگرفته شود.