پیشبینی در خصوص اقتصاد چنانچه مبتنی بر اطلاعات و آمار اقتصادی نباشد، حتی اگر محقق شود که حالتی است کاملاً اتفاقی، از اعتبار لازم برخوردار نخواهد بود. می توان با توجه به وضعیت ظاهری و با تکیه بر آگاهائیهای عمومی، به صورت کلی ارائه نظر کرد اما چنین پیشبینی و اظهارنظری نمیتواند پایه محکمی برای تصمیمات اقتصادی باشد. برای مثال، این که ما درشرایط تحریم هستیم و معلوم نیست این تحریمها کی به اتمام برسد یا اگر هم پایان یابد اثرات آن در کوتاهمدت گریبان اقتصاد کشور را رها نخواهد کرد، یا روابط بینالمللی بانکی و استفاده از جریان پویای اعتبارات اسنادی و خدمات سیستم بانکی مختل شده است، یا در سالهای گذشته جذب سرمایه خارجی نداشتهایم، یا بسیاری از پروژههای عمرانی نیمه تمام مانده و ارزش پول ملی روند کاهشی را میپیماید و ثبات ندارد و تورم روبه افزایش است و اطلاعاتی از این قبیل، اطلاعاتی به طور کلی اظهار میشود و هیچ استفاده مفیدی نیز نمیتوان از این اطلاعات کرد.
در اقتصادهایی مثل ایران که متأسفانه پیش از این که از سیاستهای اقتصادی و شناخته شده تبعیت کند، گرفتار سیاستهای غیر اقتصادی است، بعضاً تصمیماتی ناشناخته و لحظهای، اثراتی چشمگیر، مثبت یا منفی، دارند که لزوماً از ثبات برخوردار نیستند و حتی اگر رضایت آنی بخشی از جامعه را تأمین کند، تبعات ناگوارش حلاوت کوتاهش را به تلخی مبدل میسازد. تصمیمات این چنینی، مبتنی بر مقررات و ضوابط قانونی در راستای رفع مشکلات اساسی نیست و کسی هم از آن اطلاعی ندارد؛ حتی خود تصمیمگیرندگان نیز از قبل برای آن برنامهریزی نکردهاند یا اگر هم کردهاند، کسی از آن آگاه نیست. آمار و اطلاعات نیز که توسط سازمانهای ذیصلاح تهیه و تولید میشود از شفافیت لازم برخوردار نیست و بیانگر وضعیت واقعی نخواهد بود.
از همه این مسایل مهمتر، یکی از پایههای اطلاعاتی برای پیشبینیهای اقتصادی، بودجه سالانه، میانمدت و بلندمدت کشورها هستند که صاحبنظران براساس آن می توانند با استفاده از ابزارهای علمی و تجربیات اقتصادی داخلی و بین المللی اظهار نظر کنند. در این صورت پیشبینی با ضریب خطایی قابل قبول که منطقی هم هست، محقق خواهد شد مگر این که حوادث و اتفاقات غیرمترقبهای رخ دهد که وضعیت خاص خود را خواهد داشت. در کشور ما متاسفانه اطلاعات بودجه سالانه به صورت علمی و فنی که در همه جای دنیا مبنای تصمیمات است، در اختیار قرار ندارد و برای عموم به عنوان یاددداشتی که در جیب قرار میگیرد معرفی میشود و همان نیز در آخرین ایام پایان سال اعلام میشود. علاوه بر موارد مذکور، برخی اطلاعات کلی به صورت اعتراضی نیز توسط برخی مقامات عالی رتبه اعلام میشود که بیش از پیش بر پیچیدگی موضوع میافزاید؛ برای مثال، گفته میشود که مبلغی پول به خزانه واریز نشده یا جایجاییهایی غیر قانونی به وسیله صاحب منصبان صورت گرفته است. این قبیل سخنان مشکلات را برای پیشبینی چند برابر میکند. اظهار نظرهای مقامات مسئول بانکی نیز به شدت از اعتبار افتاده و نه تنها اعتماد کارشناسان که اعتماد عمومی را هم سلب کرده است.
در چنین شرایطی، پیش بینی منطقی که گویای وضعیت و شاخصهای اقتصادی باشد و بتواند پایه تصمیمات درست، بصورت علمی و تجربی قرار گیرد ممکن نیست و هیچ کارشناسی نیز بدون این اطلاعات آمادگی داشته باشد، با قدم گذاشتن در تاریکی اعتبار علمی و تجربی خود را مخدوش نمیسازد جز این که آرزو کند انشاءالله که وضعیت اقتصادمان در سال آینده بهتر از وضعیت قبلی باشد.