بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : چهارشنبه 8 خرداد 1392      19:24
برگ اقتصادی کاندیداها این بار برنده نمی شود

شانس شعارهای اقتصادی برای پیروزی در انتخابات 67 درصد

باوجود ارایه شعارهای رنگارنگ اقتصادی از سوی کاندیداها باید منتظر پیروزی کاندیدایی با شعارهای کمرنگ اقتصادی بود.

علی حق: تنها مساله اقتصادی که در 6 روز ابتدایی آغاز تبلیغات انتخابات ریاست جهموری روشن شده، این است که همه 8 کاندیدای حاضر در رقابت، نسبت به وضع موجود نگاه انتقادی دارند.

نگاهی که حسب تجربه نشان داده که می تواند برگ برنده اصلی برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری باشد، چه آن زمان که ابوالحسن بنی صدر برخلاف رویه ساری و جاری اقتصاد پهلوی، اقتصاد توحیدی را بشارت داد و چه آن زمان که محمود احمدی نژاد، همزمان با صعود قیمت جهانی نفت با شعار رساندن پول نفت به سفره مردم بر رقبا غلبه کرد.

برخی تحلیلگران معتقدند، در این فاصله، پیروزی محمدعلی رجایی نیز به واسطه طرح شعار رساندن کمک های مالی به روستاها و اکبر هاشمی رفسنجانی به دلیل طرح شعار آزادسازی اقتصادی و ارتقای سطح زندگی مردم پس از پایان جنگ بوده است.

با این اوصاف شانس شعارهای اقتصادی برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، نزدیک به 67 درصد است چرا که از میان 6 رییس جمهور پیروز پس از انقلاب 4 نفر آنها با شعار اقتصادی روی کار آمده اند.

حالا به نظر می رسد، نفر هفتم هم در تلاش است تا این درصد را به بیش از 71 برساند ولی سوال این جاست که آیا این بار هم اقتصاد، برگ تک خال رقابت کاندیداهاست؟

به ظاهر نه تنها شاخص های اقتصادی پاسخ مثبت به این سوال می دهد، گلایه های مردم کوچه و بازار، کارشناسان، تولیدکنندگان، کشاورزان، بازرگانان، نمایندگان مجلس و حتی دولتمردان نیز تردیدی باقی نمی گذارد که وضع موجود نیاز به اصلاح دارد.

این برداشت 8 کاندیدای تایید صلاحیت شده انتخابات ریاست جمهوری نیز هست که جملگی قصد آن کرده اند که  تمام شاخص های اقتصاد کشور را با هم بهبود بخشند. روایتی که برای هر مخاطب ایرانی بدل به رویایی شیرین شده، کاهش نرخ تورم همزمان با کاهش نرخ بیکاری، آزادسازی نرخ سود بانکی، ارزانی خودرو، پایین کشیدن نرخ ارز، کاهش نقدینگی، کاهش کسری بودجه دولت، رفع مشکل کمبود مالی صنعت، توسعه روستاها، نزولی کردن واردات، رشد صادرات غیرنفتی، افزایش سطح درآمد مردم، کاهش فقر، افت بهای مسکن و امثالهم.

این تمام برنامه اقتصادی همه کاندیداهای ریاست جمهوری است که دستگیر مخاطب نطق ها و مصاحبه های آنها می شود. وعده هایی که گاه حتی در عمل متناقض به نظر می آید اما تمامی آنها تلاش می کنند در برابر سوال ها همواره پاسخ خوشایند مخاطب بدهند. هر مجری یا مخاطبی از هر کاندیدایی در باره تورم سوال می کند، او بلافاصله می گوید:"کاهش می دهم." این پاسخ برای تمامی شاخص ها تکرار می شود و در بهترین حالت شاید قید زمانی به این کاهش ها و افزایش ها افزوده شود.

اما آیا برنامه اقتصادی این است؟ و هر کاندیدایی که فقط پاسخ اقتصادی مطلوب مخاطب را بدهد، برنده رقابت ارایه بهترین برنامه است؟  آیا واقع بینی و صداقت او مورد تردید قرار نمی گیرد؟

بنا بر تعریفی ساده، برنامه، نحوه و زمانبندی حرکت از وضع موجود تبیین شده به سمت وضع مطلوب مشخص شده است. براین اساس مثلا این پاسخ می تواند یک جزء کوچک یک برنامه اقتصادی باشد، "در حال حاضر نرخ تورم کشور 31.5 درصد است و برنامه بنده این است که طی مدت یکسال این نرخ را 5 درصد کاهش دهم که این کاهش از طریق کاهش 10 هزارمیلیارد تومانی نقدینگی در پی فروش این میزان اوراق مشارکت با نرخ سود 28.6 درصدی محقق خواهد شد. همچنین سیاست همسازی مالی نیز درنظر گرفته خواهد شد با تغییر 3.2 درصدی نرخ مالیات."

البته برخی تحلیلگران مسایل اقتصادسیاسی بر این باورند که بخشی از این نقصان به ضعف تیم اقتصادی آنها و اساسا به اقتصادخوانده های ایرانی مربوط شود که بضاعت و شجاعت علمی نگارش چنین برنامه هایی را ندارند.

اما همه مشکل به کمی نبودن و به اصطلاح قابل باور نبودن وعده های اقتصادی آنها ختم نمی شود، بلکه هیچکدام از این کاندیداها حرف محوری یا برنامه راهبردی اقتصادی ندارد. با همه انتقادهایی که اکثر 8 کاندیدای حاضر در رقابت علیه عملکرد اقتصادی محمود احمدی نژاد مطرح می کنند، او کسی بود که با حرف محوری آوردن پول نفت بر سر سفره ها وارد رقابت ها شد و بر مبنای این حرف راهبردی توانست، برنامه خود برای سایر بخش های اقتصادی از جمله بانک ها، بودجه ریزی دولت، مالیات، اشتغال و تغییر سطح قیمت ها را برای افکار عمومی تحلیل کند.

در واقع او بنیانی را انتخاب کرد و باقی برنامه خود را بر روی آن بنا کرد و با بازگو کردن ارتباط آنها با هم یا ارتباطی که او بین آنها قرار بود، برقرار کند، چارچوبی به ظاهر منطقی، اجرایی و کارآمد را به گروه هدف خود القاء کرد.

شاید یکی از دلایل اصلی پیروزی او همین بود. چرا که با وجود این که شرایط اقتصادی کشور در پایان  دور دوم ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی پرانتقادتر از پایان دولت دوم محمدخاتمی بود، اما اکبرناطق نوری هم که شعارهای خود را بر اقتصاد بنا کرده بود، در برابر محمدخاتمی شکست خورد.

به اصطلاح برنامه اقتصادی ناطق نوری در انتخابات سال 76 بسیار شبیه شعارهای اقتصادی کاندیداهای انتخابات امسال است، برنامه ای که این گونه تبلیغ می شد:"مهار تورم، رفع محرومیت و تبعیض، تامین اشتغال جوانان و تداوم توسعه"  

اما کاندیدایی همانند محمدخاتمی وارد گود رقابت شد و با طرح برنامه راهبردی "جامعه مدنی" گوی سبقت را از کاندیدای دارای برنامه اقتصاد ربود. در واقع برنامه جامعه مدنی و قانونمداری پتانسیل این را داشت که خاتمی بتواند رفع بسیاری از معضلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی را با اجرایی شدن آن وعده دهد و مطالبات مخاطب خود را اقناع کند.

لذا این بار هم باوجود ارایه شعارهای رنگارنگ اقتصادی از سوی کاندیداها باید منتظر پیروزی کاندیدایی با شعارهای کمرنگ اقتصادی بود.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir