بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : سه شنبه 11 تير 1392      11:53
گزارشی از موسساتی که جیب مردم را خالی می کنند

هزینه های هنرپیشگی چقدر است؟

موسسات بدون مجوز طی سال های گذشته شهریه های سنگینی از جوانان برای بازیگری دریافت می کنند

ریحانه سادات یاسینی: واحد دهم یک ساختمان بیست واحدی در غرب تهران، بدون هیچ  بنر و تابلوی خاصی، کل مجموعه کاری را تشکیل می دهد. سمت راست این آپارتمان کوچک، آشپزخانه ای است که سعی شده با دو تکه حصیر بلند پوشانده شود تا پذیرایی خانه شبیه دفتر کار به نظر برسد. کنار درِ تنها اتاق، پنج صندلی چیده شده و چهار صندلی دیگرهم روبروی شان است. یک خانم و آقای جوان تنها افراد حاضر در آنجا هستند؛ آقا با نگاهی کنجکاو اطراف را می پاید و خانم در شیشۀ میز منشی با وسواس روسری اش را مرتب می کند. روی میز چند صفحه نیازمندی های همشهری و دو خط  تلفن قرار دارد. قفسۀ پشت آن نیز پر از پرونده های مختلف و دو زونکن است که روی یکی نوشته شده هنروران  خانم و کنارش، هنروران آقا. تابلوی سه تکه ای "جانی دپ" سمت چپ قفسه و پوستر "آل پاچینو" سمت راست آن، تنها نمادی است که نشان می دهد این آپارتمان مسکونی، یک «دفتر بازیگری» است.

خانم جوانی که به نظر می رسد منشی شرکت باشد با ظاهری آراسته از اتاق مدیر بیرون می آید؛ بعد از خوشامدگویی به متقاضیان بازیگری، فرمی را به سمت آن ها گرفته و می گوید قبل از هر صحبتی، باید به رعایت این شرایط تعهد دهند.
عدم استفاده از شلوار جین، لباس های مارک دار و استفاده از رنگ تیره برای خانم ها، جزء تعهدات ظاهری است که در ابتدای فرم توضیح داده شده است. تعهدات اخلاقی با فونت پررنگ تأکید می کند که هنروران به هیچ وجه حق صحبت با کارگردان یا بازیگران را ندارند و در صورت ایجاد مزاحمت برای کادر فیلم برداری، از ادامۀ همکاری محروم می شوند.
چهرۀ شاد دختری که به امید بازیگر شدن از آگهی روزنامه به اینجا رسیده، کمی گرفته می شود و منشی توضیح می دهد که برای هر کار، نفرات زیادی را به لوکیشن می فرستند، اگر هر کدام آن ها بخواهند وقت کارگردان و بازیگران را بگیرند در جریان فیلم برداری خلل وارد می شود و برای شرکت فیلم سازی خودشان اثرات بدی دارد.هر گروه یک سرپرست دارد و تمام توضیحات لازم را به آن ها می دهد و دیگر نیازی نیست که شخصاً به کارگردان مراجعه کنند.  
در بند سوم تعهدنامه نوشته شده که بین هنروران و عوامل فیلم شمارۀ تماس نباید رد و بدل شود. پسر شیک پوش بعد از خواندن این بند اخم هایش در هم می رود و به منشی می گوید این شرط را قبول ندارد، چرا که آن ها حق دارند به فکر ایجاد ارتباطات موثر باشند.
 منشی می گوید این بند به خاطرامنیت خود مراجعین است.چون در گروه های فیلم برداری افراد سودجو هم وجود دارند، ممکن است به تازه کارها وعدۀ کارهای بزرگتر را بدهند و با برقراری ارتباط، از آن ها سوءاستفاده کنند. به خانم جوان اشاره می کند و می گوید البته این خطرها بیشتر متوجه شماست، دختران زیادی را داشته ایم که به امید بازیگر معروف شدن شمارۀ تماس شان را به بعضی عوامل داده اند و هم برای خودشان هم برای ما، دردسر درست کرده اند.

دختر و پسر جوان مشغول سنجیدن شرایط هستند و با هم مشورت می کنند. در اتاق مدیر هم چنان بسته است و گاهی از آن صدای ورق زدن چیزی می آید. تلفن دفتر هر چند دقیقه یک بار زنگ می خورد و منشی تقریباً پاسخ های مشابهی به تمام آن ها می دهد: برای ثبت نام حضوری تشریف بیاورید. هزینه ای ندارد، فقط یک برگ کپی شناسنامه و پنج هزار تومان بابت عکس دیجیتالی که باید برای کارگردان ارسال شود.یکی از تماس ها بیشتر از بقیه زمان می برد، گویا پشت خط آقایی است که سابقه بازی کوچکی داشته و حالا برای کسب درآمد با این شماره که از صفحه نیازمندی ها پیدا کرده تماس گرفته است. خانم منشی با حوصله توضیح می دهد که اگر ایشان قرارداد بازیگری داشته باشد، دیگر هنرور محسوب نمی شود و او را برای بازی در نقش های کوتاه با دیالوگ های دو سه جمله ای به کارگردان های متقاضی بازیگر معرفی می کنند و در مراحل بالای کار ممکن است دست مزدی نیز به او تعلق گیرد.
پاسخ به این تماس تلفنی زمانی بیش از معمول برده و در این چند دقیقه آقای مدیرهم از اتاق کارش بیرون آمده و شخصاً میان پرونده ها دنبال چیزی می گردد. چهرهٔ دختر جوان بعد از شنیدن آخرین گفت وگوی تلفنی بیشتر درهم رفته و حالا می پرسد آیا آن ها قرار است فقط از جلوی دوربین رد شوند؟! قبل از اینکه منشی بخواهد جوابی بدهد، مدیر وارد بحث شده و می گوید افرادی که سابقهٔ کار ندارند هنرور محسوب می شوند نه بازیگر. برای همین نقش دیالوگ داری به آن ها داده نمی شود اما چون شرکت او معتبر است و با کارگردان های مطرحی همکاری می کند، کسانی که سر کار می فرستد نقشی بیش از رد شدن از جلوی دوربین بازی می کنند. او توضیح می دهد شرکتش از وزارت ارشاد مجوز دارد و نقش های فرعی پایتخت، پنج کیلومترتا بهشت، دختران حوا و حتی جدایی نادر از سیمین کار او بوده اند. دخترجوان تا می خواهد حرفی بزند منشی می گوید که البته فیلم فرهادی نقش فرعی زیادی نداشت، اما همان افراد حاضر در دادگاه کار آن ها بوده است.مدیر کارتی از روی میز برمی دارد، به دست مراجع می دهد و می گوید این هم برای اینکه بدانی جای معتبری آمده ای و نگران نباشی.
روی کارت سورمه ای رنگ اسم شرکت به اضافه دو خط شماره تماس همراه و دو خط ثابت نوشته شده، و هیچ نشانی از شمارهٔ مجوز ارشاد و شماره ثبت شرکت وجود ندارد.

بعد از تمام شدن این بحث ، پسر مراجعه کننده که برای عوض کردن جای پارک ماشینش بیرون رفته بود، دوباره وارد دفتر می شود، خانم منشی با ورود او می گوید اگر سوال دیگری ندارند، عکس هایشان را بیاندازند و فرم نهایی را پر کنند تا کار ثبت نام تکمیل شود. هر دو جوان بی هیچ حرفی کپی شناسنامه و پول هایشان را روی میز می گذارند و منتظر عکاس می ایستند. خود آن خانم دوربین دیجیتال معمولی ای را از قفسهٔ کنار میزش برمی دارد و توضیح می دهد هزینه ای که پرداخت کردند بابت ارسال این عکس ها روی دی وی دی برای کارگردان است.او یک بار به پسرجوان می گوید مستقیم به دوربین نگاه کند و باردیگر می خواهد به حالت نیم رخ باشد. نوبت به متقاضی دیگر که می رسد، دختر فراموش می کند دوباره روسری اش را در شیشهٔ میز مرتب کند و به سختی لبخند محوی می زند.

ابتدای فرم ثبت نام، اطلاعات ظاهری شامل قد، وزن، رنگ مو و رنگ چشم خواسته شده و بعد از آن میزان تحصیلات و رشتهٔ تحصیلی. کمی از نشاط اولیه به صورت دختر برمی گردد و می گوید در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، سال دوم کارشناسی هنرهای نمایشی را می گذراند و این مسئله باید باعث شود نقشی بیش از سایرین داشته باشد. منشی لبخندی می زند و جواب می دهد میزان تحصیلات را به این دلیل در فرم آورده ایم که آمار دقیق تری از مراجعین مان داشته باشیم. شما که دانشجوی نمایش هستی، طبیعتاً برای کار بیشتر از دیگران ارزش قائل می شوی، به موقع سر لوکیشن می آیی، همکاری بهتر و نظم بیشتری داری و همین باعث می شود در پروژه های بیشتری از شما استفاده کنیم و زودتر به نقش های دیالوگ دار برسی. اما واقعیت این است که برای کار فیلم سازی و بازیگری، چیزهای دیگر بیشتر از تحصیلات اهمیت دارند. دانشجوی هنر فرم ثبت نام را نیمه پرشده رها می کند، نگاهش را از بقیه می دزدد و بدون حرف دیگری از دفتر خارج می شود.

پسر شیک پوش، خودکارش را روی پایین برگهٔ ثبت نام نگه داشته و در فکر فرو رفته. پس از دو سه دقیقه با منشی دربارهٔ دو قسمت آخر فرم صحبت می کند. در قسمت اول نوشته شده اگر متقاضی، توانایی سرمایه گذاری در پروژه های فیلم برداری را دارد اعلام آمادگی کند و میزان سرمایه را ذکر نماید. و در قسمت دوم نیز گفته شده چنانچه متقاضی، ویلا، ماشین مدل بالا، آپارتمان لوکس و امکاناتی دارد که می تواند در اختیار گروه فیلم برداری بگذارد، قید کند. خانم منشی با خوشحالی می گوید حالا که او از شرایط ویژه ای برخوردار است، شرکت هم روی او به طور ویژه ای حساب باز می کند، در کمتر از ده روز دیگر با او تماس می گیرند تا برای بازی در نقش های دیالوگ دار آماده شود.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

کلمات کلیدی : هنروران - متقاضی - دیالوگ - دوربین
نظرات کاربران
نازنین
شنبه 15 تير 1392      16:15

اقا من می خوام بااااااااااااااازییییییییییگر شم کدوم کاگردانی منو می خواد به من میل بزنه
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir