بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : يکشنبه 23 تير 1392      21:17
پارلمان اصلاحات چیست و چه می کند؟

پیش به سوی پارلمان اصلاحات

محمد قوچانی/ سردبیر هفته نامه آسمان

پیروزی دکتر حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری برآیند سه رخداد بود:

رخداد اول ـ اعتماد به نفس، امید به آینده، موقعیت شناسی و تیزهوشی شخصی دکتر حسن روحانی و برنامه ریزی علمی اتاق فکرِ او در انتخابات بود.

روحانی در شرایطی قدم به عرصه ی انتخابات گذاشت که یأس و افسردگی بر اکثریت منتقدان حاکمیت چیره شده بود و هرچه به زمان انتخابات 24 خرداد نزدیک تر می شدیم بر این ناامیدی و افسردگی افزوده می شد. تنها در یک مقطع 10روزه - از اعلام نامزدی هاشمی تا ردصلاحیت او - شادابی به اردوی «اصلاح ـ اعتدال» بازگشت که آن هم دولت مستعجل بود و البته نه سرخوشی اولیه و نه فسردگی باقی مانده از آن دهه ی عجیب هیچ کدام ربطی به روحانی نداشت؛ اما دکتر حسن روحانی با اتکا به اعتمادبه نفس خویش از میدان بیرون نرفت و به راستی نشان داد که در ناامیدی بسی امید است.

از روحانی در نوروز 92 نقل شده بود که تاکنون ایران سه بار در معرض خطر قرار گرفته است، بار اول پس از جنگ، هاشمی و بار دوم در آستانه ی جنگ محتمل دیگری، خاتمی کشور را نجات دادند و این بار برای جلوگیری از جنگی جدید روحانی می خواهد نجات بخش ایران باشد و این سخن در آن زمان چندان جدی گرفته نشده بود اما شیخ دیپلمات چه در تبلیغات و چه پس از آن نشان داد که در داعیه ی خود جدی است.

روحانی با همین اعتماد به نفس نامزد شد و پس از نامزدی هاشمی انصراف نداد و در غبار یأس پس از ردصلاحیت پدر معنوی اش در انتخابات باقی ماند و با قدرت و دقت وارد مناظره ها شد و در عین متانت از مواضع خود دفاع کرد. این همه به شخص و شخصیت روحانی بازمی گشت اما همه ی علت پیروزی او نبود.

رخداد دوم ـ اختلاف سلیقه، انشعاب و تشتت و غرور و تعصب در جبهه ی اصول گرایان بود که به عاملِ دوم پیروزی دکتر حسن روحانی تبدیل شد.

اصول گرایان به خیال حذف ابدی اصلاح طلبان حریف را دست کم گرفتند. اصلاح طلبان آن قدر دم از مهندسی انتخابات زدند که اصول گرایان باور کرده بودند و حتی بیش از اصلاح طلبان در تنور این تئوری می دمیدند. گویی بر ایران حزب واحد اصول گرایی حاکم است و اکنون تنها باید رقابت های درون گفتمانی را سامان دهی کرد و این رقابت را بر سر هرچه ناب تر شدن اصول گرایی ادامه داد. رادیکالیزه شدن اصول گرایی و حرکت به سوی نامزدهای سابقا نظامی و شبه نظامی و شباهت هرچه بیشتر اصول گرایی و بنیادگرایی اتفاق مهمی بود که هراس افکار عمومی از اصول گرایان را بیشتر کرد و شانس روحانی را فزون تر کرد. گرچه تفرقه اصول گرایان و تعدد و تکثر نامزدهای آنان روحانی را به ریاست جمهوری نزدیک تر کرد اما حتی اگر آنها نامزدی واحد داشتند و حتی اگر با کشیده شدن انتخابات به مرحله دوم این جبر بر آنان تحمیل می شد، شانس روحانی برای پیروزی کاهش نمی یافت؛ بلکه با دوقطبی شدن انتخابات حول شکاف «بنیادگرایی ـ اعتدال گرایی» پیروزی بزرگ تری برای روحانی رقم می خورد.

در این رخداد البته جایگاه مقام رهبری مهم بود. اصول گرایان در پندار خویش گمان می بردند «حزب واحد و حاکم»اند و نهادهای رسمی نظام از آنها حمایت می کنند. اما تأکیدات سه گانه مقام رهبری بر: 1ـ منع نیروهای نظامی و شبه نظامی از ورود به انتخابات، 2 ـ نظر نداشتن رهبری به هیچ نامزدی و 3ـ دعوت از همه شهروندان ایرانی ـ حتی کسانی که نمی خواهند به نظام رأی دهند و ایران را مستقل از نظام قبول دارند ـ به رأی دادن، شاه کلید مشارکت گسترده در انتخابات بود. بنا به اخبار موثق اصول گرایان ـ به خصوص در روزهای پایانی تبلیغاتی انتخاباتی ـ انتظار داشتند با نهیبی پدرانه در برابر اصلاح طلبان متحد شوند اما همان گونه که رهبری به هیچ نامزدی نگفتند نامزد شود یا نشود، در این ماجرا هم وارد نشدند و انگاره ی «حزب واحد و حاکم» اصول گرایی بی اعتبار شد.

رخداد سوم ـ اما ضلع سوم پیروزی دکتر حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری اتحاد و ائتلاف محور «اصلاح ـ اعتدال» بود.

واقعیت این است که اصلاح طلبان به رهبری سیدمحمد خاتمی و اعتدال گرایان به رهبری اکبر هاشمی رفسنجانی در این انتخابات از عالی ترین سطوح سیاست ورزی برای مشارکت و رقابت استفاده کردند. هاشمی با اراده و صبری تاریخی همه راه ها برای غلبه بر یأس و ورود به انتخابات را امتحان کرد. از ترغیب رجالی مانند خاتمی و ناطق نوری تا چهره های جدیدتری مانند نجفی و جهانگیری. البته دکتر حسن روحانی همواره گزینه اول هاشمی بود. چه در انتخابات 1384 و چه در همین انتخابات که سعی می کرد اجماع ملی حول او را سامان دهی کند؛ اما هنگامی که هاشمی از این اجماع و نیز موارد مشابه ناامید شد، خود دست به کار شد و هزینه ی سنگین ردصلاحیت را متحمل شد و از آن مهم تر صبر کرد و چهره درهم نکشید و به خود جفا نکرد و به ظفر رسید.

از سوی دیگر سیدمحمد خاتمی هم یک سال پس از رأی دادن انفرادی اش در انتخابات مجلس نهم با عبور از طعنه ها و کنایه های دوجانبه ـ تندروان اصول گرا و اصلاح طلب ـ صورت تکامل یافته ای از سیاست ورزی اصلاح طلبانه را ایجاد کرد. خاتمی با تک رأی خود در دماوند به جمهوری اسلامی پیوند خویش و یک جناح عظیم با جمهوری اسلامی را منقطع نساخت و راه اصلاح را نبست و در این یک ساله حرف های مشاوران خود همچون عبدالله نوری و محمدعلی نجفی برای تأسیس اتاق فکر اصلاحات را جدی گرفت (این پیشنهادها برای اولین بار در هفته نامه آسمان چاپ شد) و با پرهیز بخردانه از نامزدی و دوری گزیدن از سانتی مالیسم سیاسی و در پیش گرفتن روش های علمی در سیاست ورزی، سازمان رأی اصلاح طلبان را متوجه دکتر حسن روحانی کرد. اوج سیاست ورزی خاتمی در آنجا بود که براساس اخبار دقیق برای انصراف همشهری و معاون اول خود دکتر محمدرضا عارف وقت گذاشت و پس از آنکه دریافت نظرسنجی ها از آرای کمتر عارف نسبت به روحانی خبر می دهند، «نقش غیرقابل واگذاری» خود را در انصراف عارف ایفا کرد. پس از چند ساعت تلاش برای یافتن دکتر عارف در میانه ی سفرهای انتخاباتی هنگامی که از تلفن ناامید شد، نامه ای به سوی دوست فرستاد و نکاتی را به او یادآوری کرد که بی گمان در تاریخ ایران ماندگار خواهد بود.

اکنون دکتر حسن روحانی در میانه این سه ضلع مثلث قرار گرفته است. او نمی تواند بدون هیچ کدام از این سه ضلع رئیس جمهوری موفق باشد به خصوص که دولت یازدهم وارث اوضاع آشفته سیاسی و اقتصادی کنونی است و رقیبان داخلی و دشمنان خارجی با دامن زدن به انتظارات از روحانی قصد دارند او را بر زمین بزنند. در این اوضاع آشفته اصلاح طلبان بیش از آنکه کرسی های دولت را پر کنند باید در فکر تداوم اتحاد و ائتلاف خود برای تثبیت عصر اعتدال باشند. اصلاح طلبان با نقش قابل توجهی که در پیروزی روحانی بازی کردند پشتوانه اجتماعی و مدنی دولت هستند و هرگونه خروج از دایره اعتدال در بدنه ای که به دولت رأی داده است ما را با بحران های عظیم تر از آنچه بر سر دوم خرداد اول آمد مواجه خواهد ساخت. پرهیز از هر نوع رادیکالیسم سیاسی درعین توجه به مطالبات مدنی شاه بیت راهبرد اصلاح طلبان در عصر اعتدال است. پیروزی روحانی در 24 خرداد پیروزی بر دو نوع رادیکالیسم بود: رادیکالیسم غالب که نامزدهای بسیاری در انتخابات داشت و رادیکالیسم مغلوب که مخالف هر نوع نامزدی در انتخابات بود. با اعتدال و اصلاح می توان هر دو رادیکالیسم را آرام کرد. با پرهیز از حذف اصول گرایان در ساخت سیاسی و دعوت تحول خواهان به گفت وگو در عرصه عمومی. تلاش برای اصلاح حاکمیت و اقناع اپوزیسیون تنها روش اعتدالی است. برای این مهم به جز دولت اعتدالی باید سازمان های سیاسی و اجتماعی معتدل هم بنا کرد. تشکیلات معتدل و رسانه های معتدل دو ضلع دیگر جنبش اعتدال هستند که می تواند پشتوانه دولت اعتدال باشد. به جز انجمن های غیردولتی به صورت جدی باید به فکر بازسازی جبهه اصلاحات بود. جبهه اصلاحات با فرض رهبری سیدمحمد خاتمی می تواند به مثابه اتاق فکر جنبش اصلاحات عمل کند. ترکیب شورای مشورتی اصلاح طلبان می تواند دموکراتیک تر شود و رهبری جمعی اصلاح طلبان را براساس نمایندگی از احزاب، گروه ها و انجمن های اصلاح طلب برعهده گیرد. گذشته از خرده رفتارهای روشنفکرانه ـ که قابل هدایت به صورت عمل حزبی نیست ـ می توان همه برنامه های سیاسی اصلاح طلبان (مانند مشارکت در انتخابات مجلس دهم) را در قالب نهاد ملی اصلاحات سامان دهی کرد. احزاب اصلاح طلب می توانند بلوک ها و فراکسیون های این سازمان سیاسی بزرگ تر را تشکیل دهند. طرح پارلمان اصلاحات که اولین بار توسط دکتر محمدعلی نجفی در سال 1387 طرح شد، پیشنهاد خوبی برای این سازمان دهی جدید است. ایجاد پارلمان اصلاحات براساس سهمیه بندی احزاب اصلاح طلب کاری است که از سیدمحمد خاتمی برمی آید و می تواند تجربه شیرین 24 خرداد 92 را به یک رویه سیاسی دائمی تبدیل کند. در صورت تاسیس پارلمان اصلاحات رفتارهای اصلاح طلبان منسجم خواهد شد و این انسجام هم برای خود آنها و هم برای حاکمیت سودمند خواهد بود. پارلمان اصلاحات (یا نام های مشابهی مانند مجمع ملی اصلاح طلبان) می تواند از تندروی و کندروی در بدنه اصلاحات جلوگیری کند. مسوولیت پذیری اصلاح طلبان را افزایش دهد و چپ روی اجتماعی و راست روی دولتی را کنترل کند. می توان در این پارلمان برای احزاب مهم براساس سابقه، بدنه، نفوذ اجتماعی و برنامه سیاسی مضربی از حضور در ساخت پارلمان را در نظر گرفت و به نتایج بهتری در اداره کشور رسید.

انتخابات به عنوان مهم ترین جلوه سیاست ورزی در عصر ما به فرآیندی سخت پیچیده بدل شده است که سازمان های سیاسی و اجتماعی خاص خود را می طلبد. پای صندوق رأی انتخابات دوره چهارم شوراها مقام رهبری اعلام کردند به جز نامزدهایی که شخصا می شناختند در مورد افرادی که شناخت فردی نداشتند به یک فهرست انتخاباتی رأی داده اند و این به معنای رسمیت یافتن ضرورت تحزب در ایران امروز است. امروزه حتی اصول گرایان از حزب واحد اصول گرا سخن می گویند.

آسمان که در 50شماره گذشته خود به صورت جدی مدافع رفتار جمعی و تشکیلاتی و هویتی اصلاح طلبان بود و موضوعاتی مانند اتاق فکر اصلاحات و پارلمان اصلاحات را مورد توجه دوره اول خود قرار داده بود اکنون و در شرایط جدید کشور آماده است صفحات خود را در اختیار اصلاح طلبان و اصول گرایانی قرار دهد که از شناسنامه دار شدن فعالیت های سیاسی در ایران دفاع می کنند و جامعه سیاسی ایران را به سوی شفاف تر شدن هدایت می کنند. برای رشد سیاسی تنها تسخیر نهاد دولت کافی نیست باید قلب جامعه مدنی را فتح کرد. قبل از رسیدن به ایستگاه مجلس دهم – مجلس اعتدال – باید پارلمانی دیگر ساخت: پارلمان اصلاحات.

منبع: هفته نامه آسمان


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir