بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : دوشنبه 31 تير 1392      10:44
گفت و گوی با رییس انجمن جامعه شناسی ایران

دولت عرصه را برای خودابرازی مثبت باز کند

خود ابرازی نوعی بروز داشته ها و سرمایه های فیزیکی و غیر فیزیکی خود است. در جامعه ایران داشته های غیر فیزیکی فردی بسیار کم است

مینا یوسفی:  افزایش آمار جراحی های زیبایی، گسترش گرایش به مد، روند رو به فزونی تبلیغ های لوازم آرایشی و حتی گزارش های دولت از سودجویی های این تبلیغ ها در عین حال رفتار مردم در مقابل «وسوسه های» جامعه مدرن این پرسش را مطرح می کند که چه اتفاقی در جامعه ایران روی داده است یا در حال روی دادن است؟ آنچه در مشاهده های ساده و غیرعلمی به روشنی دیده می شود این است که «توجه به صورت» در بین ایرانیان به ویژه جوانان و زنان رو به فزونی است و از این نظر جامعه ایرانی نسبت به بسیاری جوامع دیگر راهی دگرگون را می پیماید. «میل به خودابرازی» و «سرکوب از سوی دولت» و در نتیجه «محدود شدن خودابرازی به صورت» پاسخی است که جامعه شناسان در تحلیل این وضعیت مطرح میکنند. در مورد دلیل افزایش توجه به ظاهر و بدن با محمدامین قانعی راد، رییس انجن جامعه شناسی گفت و گو کرده ایم که در پی می خوانید:

جناب آقای دکتر قانعی راد، پرسشی که چند سالی است در مورد جامعه ایران مطرح شده است پیرامون نگاه ایرانیان به «خود» است. به نظر می رسد که توجه به صورت و ظاهر در ایران رو به افزایش است. گواه آن نیز آمارهای رسمی و در عین حال استقبال از تبلیغات کالاهای آرایشی است. علت این پدیده را چه می دانید؟ به نظر شما این نوعی مسئله است؟

به نظر می رسد که تغییرات در عرصه فرهنگ به تغییرات در دو عرصۀ مصرف و تبلیغات کشیده شده است. یعنی تغییر در تبلیغات و تغییر در مصرف متاثر از ایجاد دگرگونی در متغیر سومی به نام عرصه فرهنگ است. یعنی این تحول امری درون فرهنگی است. باید دید که چه اتفاقی افتاده است که سبک زندگی ایرانی تغییر کرده، فرهنگ مصرف گسترش یافته و در این میان به مقولۀ توجه به صنعت زیبایی نیز کشیده شده است.

در مقایسه با 50 سال پیش که در ُبرد تجربه فردی من است می بینیم که در فرهنگ قبلی اجازه خودنمایی به آدم ها داده نمی شد و آنچه که دارای اهمیت بود سلسله مراتب، ارزش ها و هویت اجتماعی واحدی بود که جامعه به انسان ها انتقال می داد. هویت اجتماعی تمام فردیت را در بر می گرفت؛ یعنی به نوعی فرد تنها می توانست هویت اجتماعی واحد و فراگیر را بازنمایی کند و در انتخاب های افراد همین هویت اجتماعی تام بازتولید  می شدند. این فرهنگ در رابطه با ابراز فردیت ، سرکوب گر بود یعنی فردیت ها را عقب می راند و اجازه خود ابرازی و بیان خویش به افراد نمی داد. گاهی حتی یک خود ابرازی ساده و یک سخن گفتن ساده حمل بر «خودنمایی» تلقی می شد و این نمایش خود یا نشان دادن خود به عنوان نوعی خودنمایی نکوهیده تلقی می گشت. در واقع در فرهنگ سنتی ایران خود باید پوشیده و مستور باقی می ماند و جامعه اجازۀ آشکار شدن به خود را نمی داد.حتی در حرف زدن هم این سرکوب دیده می شد. به طور مثال افراد به سکوت کردن توصیه می شدند  به ویژه کم سن ترها در مقابل بزرگ ترها و این سکوت کردن به معنای اجازه نداشتن برای خودابرازی بود. در فرهنگ پدرسالار به ویژه دوقشر زنان و کودکان اجازه خودنمایی نداشتند و پس از آنها جوانان. در این فرهنگ دو نوع خود در برابر همدیگر قرار داشت: یک خود معنوی و باطنی در مقابل یک خود مادی و ظاهری و بالاخره روح در برابر چیزی قرار داشت که به آن  بدن گفته می شود. بنابراین یکی از ویژگی های فرهنگی که به هویت اجتماعی کلی توجه می کرد و نه به فردیت فردی، این بود که به ویژگی های فیزیکی و بدنی خود شخص بی توجه بود. بنابراین در آن زمان آدم هایی مورد ستایش بودند که از نظر روحی و معنوی متعالی بودند اما از نظر ظاهر به خود و حتی به آن چه امروزه نشانۀ سلامت و بهداشت نامیده می شود بی توجه بودند. در آن فرهنگ تمیز نگه داشتن بدن توجه به خود محسوب می شد. بنابراین بدن که در حالت خیلی منفی «مردار» تلقی می شد عامل بازدارنده بود و نباید به آن توجه می شد. اما در جامعه جدید به تدریج افراد اجازه خودابرازی پیدا می کنند وخودابرازی از یک ضد ارزش به ارزش تبدیل می شود. انسان ها می توانند با یکدیگر متفاوت باشند و جامعه اجازه این تمایز و تفاوت را می دهد. بنابراین هویت اجتماعی متفاضلی در جامعه شکل پیدا می کند و جامعه ای که پیش از این وحدت گرا بود حالا اجازه تفاوت،تمایز یا تفاضل فرهنگی را به افراد می دهد.

-اما این میل به خودابرازی که به عقیده شما ناشی از دگرگونی فرهنگی است در تمام جوامع یکسان دیده نمی شود. ویژگی جامعه ایران در چیست که نمود خودابرازی افراد در صورت و ظاهر بیشتر دیده می شود؟

در اینجا دو پدیدۀ خلاقیت فرهنگی و صورت گرائی فرهنگی را باید از همدیگر متمایز کرد.امروزه تحولات و پویایی فرهنگی در غرب که به فردیت امکان بروز و ظهور می دهد از یک سو نوآوری در علم و  توسعه تکنولوژیک و تولید خلاق فرهنگ را به ارمغان آورده است از سوی دیگر مد، آرایش صورت و جراحی های زیبایی را. این هر دو پدیده به یکسان بیانگر گسترش تفاوت های فردی  و توسعه تمایزپذیری ها است. هر چند به نظر می رسد که بعد اول مورد پسند و بعد دوم نکوهیده باشد اما هر دو جنبه تولید فرهنگی و توجه به ظاهر با همدیگر کلیتی فرهنگی را  با دو نوع بروز و ظهور متفاوت تشکیل می دهند.فرهنگ رسمی ما همیشه بعد اول را ستایش و بعد دوم را نکوهش می کند؛اما در عمل،  فرهنگ عمومی قادر به ایجاد بعد اول نیست و در عوض دو گرایش فرهنگی وجود دارد که یا در مقابل بعد دوم نگاه منفی دارد و یا  آن را دامن می زند.

مشکل ما در حال حاضر این است که بعد اول یعنی تولید فرهنگی کمرنگ شده اما در مقابل بعد دیگر یعنی نوعی فرمالیسم و توجه به ظاهر خود در حال رشد است: مسئلۀ ما صورتگرایی فرهنگی بدون همراهی با تولید فرهنگی است. چیزی که در ایران دیده می شود بیشتر جنبه افراطی خودابرازی است. تجربه من از کشورهای دیگر نشان می دهد دختران و پسران کشورهای دیگر کمتر از جوانان ما آرایش می کنند و کمتر به ظواهر خود توجه دارند. در عوض آن ها امکانات گسترده ای برای ابراز خود در گسترۀ همگانی دارند.

مشارکت در گسترۀ همگانی افراد را از انرژی و انگیزه پر می کند و امکاناتی را برای تولید خود و ابراز خود می دهد. مشارکت های اجتماعی نوین به خلق یک فرهنگ دو جنبه ای می انجامد از یکسو شما را در یک کلیت پویا شریک می کند و از سوی دیگر به شما فردیت متمایز می دهد.این معنای ایجاد تمایز فردی به عنوان جنبه ای پیشرفته از فرهنگ است.

وقتی امکانات مشارکت اجتماعی پویا کمتر شود شما از امکانات دیگری برای تولید و ابراز خود استفاده می کنید. ایران در عمل جراحی بینی رتبۀ بالایی در جهان دارد از طرف دیگر میزان اعتیاد و فرار مغزها نیز در ایران زیاد است. در جمع بندی این پدیده های متعارض می توانیم به این نتیجه برسیم که هر دوی آن ها- یعنی جراحی بینی بالا و میزان اعتیاد بالا-  با همدیگر یک خویشاوندی فرهنگی دارند:هر دوی آن ها از نبود روحیه اجتماعی و دلسردی اجتماعی حکایت می کنند! افراط در آرایش های خاص، توجه نامتعارف جوانان و زنان به صورت خود نشانۀ تلاش برای معنا دادن به زندگی اجتماعی است که ممکن است آن ها را بتوان با تلاشی دیگر که به فرار مغزها می انجامد و یا پناه بردن به مواد تحریک کننده و حتی  هجوم به کلاس های عرفانی قابل مقایسه دانست.

از سوی دیگر خود ابرازی نوعی بروز داشته ها و سرمایه های فیزیکی و غیر فیزیکی خود است. در جامعه ایران داشته های غیر فیزیکی فردی بسیار کم است. اگر من آدم تحصیلکرده ای هستم و امکان اشتغال دارم در مواجهه با دیگران اینها را ابراز می کنم اما وقتی از این جنبه ها کمبود دارم در مواجهه با دیگران به استفاده از سرمایه بدنی و جنسیتی خود روی می آورم. زمانی شریعتی در سخنرانی اش گفت: زن ایرانی که از امکانات اجتماعی برای نمایش خود برخوردار نیست وقتی اندکی آزادی می یابد تنها چیزی که برای بروز پیدا می کند بدن خویش است.

-به بحث اعتیاد و خودآرایی به عنوان نمادهایی از دلسردی های اجتماعی اشاره کردید، آیا اینها می توانند به معنای مقاومت اجتماعی نیز تلقی شوند؟

بله، واکنش به وضعیت سرکوب خود به اشکال متفاوت پرداختن به خود بروز می کند که گاهی در قالب اعتیاد و گاهی در قالب خودآرایی بروز می کند. بنابراین هرچند که متفاوتند ولی به یک کلیت تعلق دارند. یعنی چه شما به سمت خودکشی بروید و چه به سمت عرفان متعالی در هر دو حالت، دو راهبرد متفاوت را برای معضلۀ خودابرازی یا فقدان آن انتخاب کرده اید.اغلب این ها راه هائی برای یافتن و نمایش خود است؛ میل به داشتن راهی که خودابرازی فردی را ارضا می کند. به طور مثال در حال حاضر پلیس با جوانان در مورد ظاهر و پوشش درگیر است. در این فرآیند درگیری جوان به طور ناخودآگاه و در قالب انتخاب نوعی مصرف خاص – در لباس و پوشش و آرایش و ...- به فقدان عرصه های مشارکت اجتماعی اعتراض می کند. مشارکت اجتماعی به نوعی نیاز انسان به خودابرازی را ارضا می کند. به طور مثال مشارکت در سازمان های غیردولتی(NGOs) به نیاز به خودابرازی پاسخ می دهد. باید پرسید چه قدر آموزش و اشتغال مولد برای جوانان وجود دارد و آنچه که وجود دارد نیز چقدر از طریق ایجاد امکان مشارکت گفتگوئی، خلا های عاطفی فرد را پاسخ می دهد؟ لذا این امکان وجود دارد که خودابرازی از راه نوآوری و تولید فرهنگی صورت گیرد یا از راه خودشیفتگی. در حالت خودشیفتگی فرد در یک شرایط با اعتیاد و در شرایطی دیگر با نمایش بیمارگونه خود به ابراز خویش می پردازد.  

به نظر می رسد در جامعه ما فرد به طور ذهنی و روانشناختی میل به آزادی دارد.اما از نظر عینی فقط قدری آزاد شده است. جامعه جدید سلسله مراتب را متزلزل کرده و حتی در برخی موارد جامعه با بحران اقتدار مواجه شده است و دیگر نباید از افراد انتظار سکوت داشت؛اما از سوی دیگر فرد به طور عینی احساس آزادی نمی کند و در این شرایط برای کاهش تضاد بین ذهن و عین به رفتارهای خوابرازی نامتعارف می پردازد. به طور مثال زن وجوان ایرانی به برخی آزادی ها دست یافته است از طرف دیگر خود را در موقعیت غیرآزادی احساس می کند و بنابراین تفاوت طلبی و تمایز طلبی او نیز نامتعارف می شود. در حالی که در یک فرهنگ خلاق تر وضعیت ذهنیت فرد با عینیت اجتماعی جامعه همخوانی دارد و جامعه زمینۀ مشارکت را برای فرد فراهم می کند و افراد احساس واقعی آزادی را تجربه می کنند. اما در ایران افراد در ذهنیت خود به نفی اقتدار رسیده اند اما در عینیت اجتماعی به آزادی مثبت دست پیدا نکرده اند. این وضعیت پارادوکسیکال و متناقض باعث می شود افراد در عرصۀ الگوهای مصرف، اهمیت دادن به ظاهر و صورت، رفتارهای افراطی و نامتعارف بروز دهند.

- من از صحبت های شما استنباط کردم که در ایران بیشتر کلیت منفی خودابرازی مشاهده می شود....

بله اما نه چندان اغراق آمیز! در کنار توجه به صورت، ابعاد مثبت خود ابرازی هم دیده می شود. به طور مثال هنر و سینمای ایران به نوعی خلاقیت رسیده و درعین حال بازنمایی، تفاوت و تمایز را نیز به مخاطب القا می کند.در برخی دیگر از عرصه ها نیز با خلاقیت مواجه هستیم و در خیلی از موارد این آدم های خلاق اتفاقاً همان هائی هستند که به تمایز خود از راه پوشش و ظاهر هم توجه دارند.در این تحول جدید دیگر ظاهر و باطن در تعارض با همدیگر قرار ندارد.

-رفتاری که مشاهده می شود آیا میل به متمایز بودن است یا هم رنگ جماعت شدن؟

خُب، فرهنگ معاصر شما را به تمایز می کشاند اما وجوه مشترک بین شما و دیگران را هم ایجاد می کند. به طور مثال به مد توجه می کنی اما لباس متمایز می پوشی، ماشین می خری اما با ویژگی ها متفاوت از دیگران و ....بنابراین مصرف هم آدم ها رابه یکدیگر پیوند می دهد و هم آنها را متفاوت می کند. تمایز طلبی های معاصر در پیرامون آن چه رقابت ایجاد می کنند افراد را به همدیگر پیوند می دهند. این حس تفاوت طلبی با سرنوشت پیشرفت تولید فرهنگی و تولید کالایی پیوند خورده است. یعنی در اقتصاد و فرهنگ معاصر تولید کالایی و خلاقیت فرهنگی به عرصۀ تمایز وابسته شده است. اما ما این تمایز یابی را به جنبه های مادی و صوری زندگی و گاهی فیزیک و صورت انسان محدود کرده ایم و این محدود کردن آن را آسیب زا می کند.

-به نظر می رسد ردپای فرهنگ پدرسالار موجب شده که خلاقیت از فرایند خودابرازی حذف شود و تنها توجه به ظاهر و صورت باقی بماند. آیا این اجبار به سکوت موجب شده که خودآرایی بیشتر شود؟

بله! به نظر من این بیشتر ناشی از نبود زمینه برای مشارکت اجتماعی است. مشارکت سیاسی و اجتماعی،حضور در قلمروی همگانی و رسانه ها، و تلاش برای تحقق خیر عمومی در عین حال شیوه هائی را برای خودابرازی فراهم می کنند. وقتی عرصه برای مشارکت و گفت و گو موجود باشد و افراد به طور مکرر در فرآیند تصمیم گیری مشارکت کنند ، نیازشان به خودابرازی هم پاسخ می گیرد. اما وقتی این حیوان ناطق به سکوت کشانده می شود، یعنی لایه سنتی فرهنگ به او فرصت خودابرازی نمی دهد،در این شرایط که فرد نمی تواند از راه زبان خود را بیان کند به ناچار از صورت، بدن، لباس، ماشین و  هر وسیلۀ دیگری برای پاسخ دادن به خلأ وجودی خود و برای ابراز خویشتن استفاده می کند. اگر جامعه زمینۀ خود ابرازی مدنی را به افراد بدهد از خودابرازی های فیزیکی کاسته می شود.

-تولید فرهنگی را چگونه تعریف می کنید؟

یافتن راه های جدید برای ایجاد تفاوت و تمایز مستلزم نوعی تولید فرهنگی است. به طور مثال در عرصه علم، فرض کنید در یک اجتماع علمی همه به یک شیوه می اندیشند وجوانی تازه وارد در این اجتماع بخواهد خودش را متمایز کند او چاره ای جز ارائۀ یک الگوی فکری جدید ندارد و این نوعی تولید فرهنگی است.

یعنی می خواهم بگویم تمایزطلبی که از یک سو در گرو گسترش فرهنگ مصرف است از سوی دیگر در گرو گسترش فرهنگ تولید نیز است. به همین دلیل مصرف گرایی در دوره جدید در غرب لازمه تولید است و این دو با یکدیگر مرتبط هستند. در حالی که در ایران بیشتر به مصرف می پردازیم. در این صورت هم به دلیل پائین بودن مصرف کالای فرهنگی از جمله کتاب، سینما،هنر و ... خودابرازی بیشتر به صورت سطحی و توجه به ظاهر روی می دهد.

در فرهنگ معاصر به طور همزمان حس جامعه پذیری و گروه جویی در کنار تفاوت خواهی و تمایز طلبی در بین آدم ها وجود دارد. یعنی افراد میل به استقلال یابی و سپس جذب شدن دوباره در جامعه دارند. سازو کار جامعه های نوین به گونه ای است که زمینۀ خودابرازی فرد را فراهم می کنند. این عرصه ها شامل عرصه های فکری، مشارکت اجتماعی، تصمیم گیری ها، فراهم کردن فرصت های گفت و گوی عمومی و تعاملات زنده است. این شرایط نوعی ارضای حس خودابرازی را برای افراد فراهم می کنند. به نظر می رسد در کشورهای دیگر این عرصه ها برای افراد فراهم می شوند در حالی که در جامعه ایران در فقدان این عرصه های مشارکت، تمایل افراد به  خودابرازی با توجه به ظاهر، مصرف زیاد و غرق شدن در عرصه های سطحی ارضا می شود.

-به نظر می رسد برای فراهم کردن عرصه های مشارکت و خودابرازی مداخله دولت ضروری است...

بله! دولت می تواند به تقویت امکانات خودابرازی در عرصه عمومی کمک کند. از سوی دیگر باید با اصلاح برخی از فرایند ها،  جنبه های خودابرازی را در نظام های اشتغال  و آموزش افزایش داد. یعنی باید به کارکنان و کارشناسان یا دانش آموزان و دانشجویان اجازه اظهار نظر داده شود و در قلمروهای کار و تحصیل باید امکان همفکری و مشارکت وجود داشته باشد. تعامل و همکاری بخش خصوصی، بخش عمومی و بخش اجتماعی امکان اصلاح وضعیت های مختلف را ایجاد می کند.

-به نظر شما نظام سرمایه داری در این فرآیند چه نقشی ایفا می کند؟

این فرایند را به عنوان یک تحول فرهنگی مستقل و همچنین در ارتباط با نظام های اقتصادی می توان تحلیل کرد.برخی از جامعه شناسان چون بوردیو و بودریار ریشه دگرگونی فرهنگی را با شکل گیری جامعه سرمایه داری مصرفی تبیین می کنند  و رابطه بین تمایز و خودابرازی با جامعه سرمایه داری مصرفی درغرب را مطرح می کنند. یعنی به نظر آنان تمایزطلبی منطق تحول در جامعه سرمایه داری را ایجاد می کند. در این میان نقش صنعت فرهنگ و رسانه ها در گسترش چنین فرهنگی از طریق القای نیازهای مصرفی پررنگ می شود. فرایند مصرف و تمایز طلبی گاهی نزد برخی نظریه پردازان مثل اندیشمندان مکتب انتقادی خیلی جنبۀ منفی پیدا می کند. گویا افزایش مصرف فقط در جهت افزایش سود و هژمونی فرهنگ بورژوازی است. از سوی دیگر می شود چندان هم منفی به این موضوع نپرداخت چرا که تمایز فرهنگی موجب بروز خلاقیت هم می شود. آیا میل به تمایز پیامدهای منفی دارد یا دستاوردهای مثبت؟ اگر خواهان دستیابی به دستاوردهای خوشبینانۀ میل به تمایز باشیم باید به لزوم تقویت عرصه های مدنی توجه کنیم. با گسترش تعاملات عقلانی و ارتباطی و به میزانی  که فرصت های  خودابرازی در عرصه های مدنی افزایش یابد، امکان بهبود مناسبات آدم ها و حتی امکان نقد اجتماعی از فرایندهای کالائی شدن و تجاری شدن فرهنگ هم فراهم می شود.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir