بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : چهارشنبه 16 مرداد 1392      17:4
بابک دربیکی:

رسانه دولت، رسانه نظام است؛ فراجناحی عمل کنیم

اهمیت اطلاع رسانی و وجود رسانه های آزاد و مستقل، و نقش و جایگاه دولت در سیاست گذاری در این زمینه، بر هیچکس پوشیده نیست. همچنین،‌ بسیاری معتقدند که در کنار رسانه های مستقل و سیاست گذاری عمومی،‌ سیاست های حاکم بر رسانه های رسمی دولتی نیز عیار خوبی برای اندازه گیری پای بندی دولت به سیاست‌های خود است.

در همین رابطه با بابک دربیکی، دانش آموخته ارتباطات اجتماعی، نویسنده و مترجم مقالات و کتبی در حوزه سیاست و رسانه ها، به گفت و گو نشستیم که در ادامه آمده است:

سیاست های اطلاع رسانی از آنجا که در پیوند تنگاتنگ با محدودیت ها و گرایشات سیاسی است، در ایران همواره از دشواری های پیش روی دولت ها بوده است. شما فکر می کنید که این دولت چه سیاست اطلاع رسانی ای را در پیش بگیرد و  آیا شعارهای انتخاباتی آقای روحانی در خصوص رسانه های آزاد، عملی می گردد؟ آیا این نگاه درعمل، باعث ایجاد تنش با سایر نیروهای سیاسی مخالف این نگاه خواهد شد؟ 
 
شعار سیاسی کارکردهای خودش را دارد و قطعا از برنامه متفاوت است. در عین حال، برنامه ها اگر واقع بینانه و عملی باشند، در خلا و در فضای شعار و احساس اتفاق نمی افتند. برنامه برای اجرا شدن است نه برای تهییج. لذا برنامه، باید برآیند دیدگاه ها، توانمندی های سخت افزاری و نرم افزاری، امکان چانه زنی ها و اموری از این دست باشد. بنده فکر می کنم شعارهای آقای روحانی، در حالت کلی بیان شده و طبعا هم در مقام شعار، بیشتر با مفاهیم سروکار دارند تا با شاخص های قابل اندازه گیری و یا شاخص های ملموس تر. تعریف از رسانه های آزاد و مستقل، می تواند بسیار گسترده و متنوع باشد. بنابراین ملاک نباید شعارها باشد، بلکه برنامه ها اهمیت دارند. بنده معتقدم که تقویت نهادهای مستقل اطلاع رسانی و شفافیت در ارائه اخبار و اطلاعات، کاملا مورد تایید رئیس جمهور جدید است اما به جز این، در مرحله سیاست گذاری، برنامه ها و از همه مهم تر، در مرحله عمل است که این موضوع روشن خواهد شد. نیروهای سیاسی و یا گروه های فشار و یا نیروهای اجتماعی، در مرحله عمل، بیش از سایر مراحل می توانند مشکل ساز باشند. 
 
مهم ترین نهاد اطلاع رسانی رسمی دولت، خبرگزاری جمهوری اسلامی است. به نظر می آید دولت های نهم و دهم نتوانستند از این ظرفیت بهره کافی ببرند و در نهایت آن را به نهادی کم تاثیر تبدیل کردند و به نظر می رسد که هم اکنون نیاز به اصلاحات اساسی دارد. آیا تصور می کنید دولت یازدهم توان بازگرداندن این نهاد مهم را به جایگاه اصلی اش دارد؟
 
فرایندی که کشور را به مشکلات فعلی کشانده، تنها ناشی از نظر یک فرد و یا یک دستگاه نیست. طبعا بسیاری از نیروهای مدیریتی، نظارتی، اجرایی و دستگاه های مختلف، در این فرایند، خواسته یا ناخواسته، مستقیم یا غیرمستقیم مقصر بوده اند. البته بحث بر سر مقصر نیست بلکه اشاره به این نکته است که طبعا نهاد مورد بحث ما، که نقش مهمی در اطلاع رسانی دارد نیز در این فرایند دخیل بوده و نیازمند اصلاحاتی است. این اصلاحات به معنای این نیست که با چنین تحلیل، باید دست به اخراج و تعدیل نیروی انسانی این نهادها زد، بلکه باید در یک نگاه کلی تر، در فضای عمومی سیاست های اطلاع رسانی دولت، اصلاحات ساختاری را اعمال کرد. 
 
در هشت سال گذشته، بسیاری از نیروهای کارآمد این نهاد جابه جا شده و یا از آن رفته اند و نیروی جدید نیز نتوانسته این خلا را پر کند و نتیجه اش همان ضعف این سازمان شده است. اما با پاسخ شما به پرسش قبلی، در واقع شما نیازی به اصلاح نیروی انسانی این نهاد و یا موسسات مشابه نمی دانید؟ یعنی فقط تغییر ساختار کافی است؟
 
بحث نیروی انسانی، پیچیده تر از آن است که آن را به وابستگی افراد به جریانات سیاسی تقلیل دهیم. به هر حال، هر نیروی انسانی ای، بالفعل و یا بالقوه یک سرمایه مهم برای کشور است. منابع انسانی نیز فقط به استخدام مربوط نمی شود، نگهداری و ارتقاء نیروی انسانی نیز از دیگر وجوه آن است. لذا بسیاری از این نیروها می توانند در چارچوب این فرایندها، به نیروهای توانایی تبدیل شوند که برای کشور مفید باشند. ضمن آن که اصولا معتقدم باید این موسسات، به محلی مطمئن برای انجام کار حرفه ای تبدیل شوند نه به محلی برای لشکر کشی رسانه ای دولت. از همین رو غیرسیاسی سازی این نهادها، اهمیت زیادی دارد. حلقه ی تغییرات اتوبوسی باید یک جایی قطع شود. ضمن آن که تا آنجا که من مطلعم، در سازمان هایی مانند ایرنا حتی در سطوح بالا، درحال حاضر هم نیروهای کارآمد بسیاری حضور دارند که برای جامعه رسانه ای کشور، اهمیت زیادی داشته و عدم بهره گیری از آن ها حتی در پست های کنونی ای که حضور دارند، اشتباه است. به نظر من، فرایند اطلاع رسانی دولتی، که مهم ترین ستون آن، خبرگزاری رسمی کشور است، فقط متکی به ساختار یک نهاد نیست. سیاست کلان اطلاع رسانی دولت، رویکردهای سیاسی، ساخت قدرت، فضای عمومی جامعه و خیلی مسائل دیگر هستند که این شرایط را ایجاد می کنند. بنابراین نباید تمام حملات را معطوف به یک مجموعه کرد و انتظار داشت معجزه کنند.  
 
آسیب های اصلی که دولت های نهم و دهم متوجه ارگان های اطلاع رسانی دولت کردند، چیست؟
 
به نظر من، پایه ی بسیاری از آسیب ها، فقط مربوط به الان و یا هشت سال گذشته نیست. یکی از ویژگی های دولت های نهم و دهم، استفاده از خلاهای قانونی و یا نهادینه نشدن برخی رویکردها در دولت های قبلی بود. در دو دولت اخیر، اما شاید مهم ترین آسیب ها، متوجه فضای امنیتی ای شد که بر کل فضای رسانه ای حاکم گردید. در واقع، وقتی تمام امور، در راستا و همسویی با سیاست قدرت قرار می گیرد، سیاست های اجتماعی و فرهنگی نیز به طور طبیعی در همین جهت ارزیابی شده، در نهایت، معمولا آنچه به نظر، ساده ترین راه می رسد، یعنی حل کردن صورت مساله در کوتاه مدت انتخاب می شود. همچنین چون معمولا سیاست های اجتماعی روشن و درازمدت و مبتنی بر نیازهای واقعی جامعه ی امروزی نیز وجود ندارد، این رویکرد وقتی برای مدت زمانی طولانی ادامه یافته، با اندک باد تغییری در جامعه و یا بروز تفاوت هایی، به یک چالش تبدیل می شود که بعد امنیتی به خود می گیرد و رویکرد امنیتی، به رفتار جاری و غالب تبدیل می شود. نتیجه ی طبیعی این رویکرد، استفاده از رسانه های دولتی برای توجیه و تقویت این نگاه است. 
 
در عین حال، دولت های نهم و دهم، جایگاه رسانه های خود را از یک نهاد فرادستی و اجماع ساز، به ویژه در حوزه سیاسی، به یک نهاد درگیر و منازعه ساز تبدیل کرد و این باعث شد از سطح اثرگذاری و اعتماد به این نهادها کاسته شود، در حالی که باری که این رسانه ها به دوش گرفتند نه رسالت آنان بود و نه اساسا نیازی به هزینه کردن آن ها بود. این سیاسی سازی ساده انگارانه، باعث شد که بخشی از دولت که حامی جریان حاکم بر رسانه های دولتی نیز نبودند، عملا از دایره ی اخبار اصلی این نهادها بیرون گذاشته شدند و اتفاقا بخش مهمی از خدمات مهم و مثبت دولتی نیز بازتاب نیابد. نتیجه این عمل ضعف شدید رسانه ای دولت دهم است که به اعتقاد بنده از پاشنه های آشیل آن بود.
 
همچنین ویژه سازی رسانه های دولت برای مدیران و نهادهای دولتی در جهت اولویت نهادن برای مصاحبه باعث نشد که کمکی به این نهادها کند و عملا آن ها را به چیزی شبیه بخش رسانه های روابط عمومی های برخی نهادها تبدیل ساخت و از کارکردهای اصلی و شان و جایگاهشان دور ساخت. نتیجه ی چنین عملی، تنزل جایگاه این رسانه ها در حوزه ی سایر رسانه ها و نیز در کلیت نظام اطلاع رسانی کشور است. 
 
یعنی معتقدید رسانه دولت باید به نقد دولت هم بپردازد؟
 
به اعتقاد بنده، خبرگزاری رسمی دولت و روزنامه های وابسته به آن، باید به طور جدی و به معنای واقعی ملی تلقی گردند. در واقع باید این نهادها بتوانند خود را در جایگاهی قرار دهند که مدافع کلیت نظام و کشور و مدافع منافع ملی باشند. در این چارچوب، نقد منطقی هم می گنجد. گرچه بنده اساسا معتقدم که سیاست عمومی دولت، باید به سمت تقویت نهادهای رسانه ای مستقل از دولت باشد. 
 
کلیت فضای رسانه ای کشور، نیازمند چه اصلاحاتی است؟ 
 
برخی از رویه های موجود و ناصواب طبعا باید اصلاح شوند. برخی رویه های دولت دهم و نه حتی دولت نهم، محدودیت برای خبرنگاران حوزه های مختلف رسانه ها بود. به طور مثال، گاه مدیران سایر رسانه های مستقل با عنوان عدم تایید صلاحیت خبرنگارشان برای پوشش حوزه ای روبه رو می شدند. در واقع، محدودیت، از حد قانون که صدور امتیاز مجوز را در بر دارد، فراتر رفته و حوزه های دیگر را در بر می گیرد. قبلا تا آنجا که یادم است این محدودیت فقط برای خبرنگار حوزه ی جنگ مطرح بود که هم طبیعی است و هم عرفی در همه جا. اگر قرار است که نظام اطلاع رسانی کشور قوی و موثر باشد، باید تلاش کنیم مانند حوزه ی کسب و کار، فرایندها را تسهیل کنیم. لذا از این منظر باید برخی از قوانین را شفاف تر و دقیق تر کرد تا سلایق، جای قوانین و ضوابط قانونی را نگیرند. البته این موضوع نیازمند همکاری و هماهنگی ای فراتر از روابط مشخص و تعریف شده و صرفا وظیفه ای قانونی با نهادهای مختلف در قوه مجریه و نیز قوای مقننه و قضایی است؛ در واقع تعامل بیشتری با این نهادها را برای ایجاد درک مشترک از موضوعات و نزدیک سازی ادبیات همه دستگاه های ذی ربط باید انجام داد. بنده معتقدم برخی از مشکلاتی که برای روزنامه نگاران ایجاد می شود، عدم درک مشترک نهادهای تصمیم گیر از موضوعات و نیز نبود ادبیات مشترک در عمل بین آن هاست. لذا این وظیفه ی تیم رسانه ای دولت است که تلاش کند این تفاوت ها را با تعامل با سایر دستگاه ها، به یکدیگر نزدیک کند.
 
رشد و توسعه همه جانبه و پایدار کشور، مستلزم وجود رسانه های قوی، مستقل و موثر است که بتوانند نقش دیده بانی خود را به درستی انجام دهند. این موضوع فقط با قانون و حمایت لفظی محقق نمی شود. به نظر بنده، دولت باید برای تقویت این فضا، سازوکار شفاف، قانونی و مشخصی را برای حمایت مالی از این رسانه ها ایجاد نماید. به طور مثال، میلیاردها تومان در سال، بودجه تبلیغات و اطلاع رسانی نهادهای دولتی است که می توان از این ظرفیت برای اختصاص بخشی از آن به روزنامه ها، نشریات و خبرگزاری های خصوصی استفاده کرد. البته این امر نیاز به بحث جدی تری دارد که ابعاد آن کاملا بحث شود تا به کاهش رقابت رسانه‏ای و یا ایجاد رانتی برای برخی رسانه ها نشود
.
منبع: سایت آفتاب

آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir