بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : چهارشنبه 25 آذر 1388      21:10

‎درس هائی از بورس نیویورک

بنیامین گراهام، استاد بزرگ سرمایه گذاری در بورس، در کتاب خود تحت عنوان "سرمایه گذار خردمند"، سرمایه گذاری را چنین تعریف می کند: "عملیات سرمایه گذاری عبارت است از عملیاتی که در آن تحلیل ...

بنيامين گراهام، استاد سرمايه گذارى در بورس، در کتاب خود تحت عنوان "سرمايه گذار خردمند"، سرمايه گذارى را چنين تعريف مى کند: "عمليات سرمايه گذارى عبارت است از عملياتى که در آن تحليل کامل منجر به امنيت اصل سرمايه و سود کافى مى شود. فعاليت هائى که مطابق با اين الزامات نباشند، سوداگرى هستند."

اگر اين تعريف را ملاک قرار دهيم، کداميک از سرمايه گذاران در بورس اوراق بهادار ما داراى چنين شرايطى هستند؟ کداميک از ما هنگام انتخاب سرمايه گذارى در بورس به مسائلى از جمله تحليل هاى دقيق مالى، عملياتى و فنى سهامى که مى خريم توجه داريم و يا اصلا توجه مى کنيم؟ پاسخ از هم اکنون مشخص است. آنچه در اکثر موارد در بازار بورس ما حاکم است ديدگاه حرکت توده اى است که با به اصطلاح "چو" افتادن در فضاى بورس نسبت به خوبى يا بدى يک سهم يا مجموعه اى از سهام اغلب خريداران بدون توجه و رعايت اصول سرمايه گذارى در بورس به دنبال کسب تعدادى از سهام مورد نظر حرکت مى کنند. اين بد نيست و ايرادى هم ندارد، تنها مسئله اين است که بايد بدانيم که طبق تعريف ديگر سرمايه گذار محسوب نمى شويم و سوداگريم.

سوداگران مالى بايد امکان پذيرش ريسک را در حد متعارف و معقولى که سرمايه خود را وارد بورس مى کنند داشته باشند. سوداگرى مالى، آن هم در سهام، با همه پيچ و خم هاى اقتصادى ما و با همه ظرايفى که خريد سهام دارد، مستلزم توانائى هاى مالى و توان ريسک پذيرى بالائى است. البته سوداگران با بازارسازى خود به بورس ها، همه بورس ها و نه فقط بورس ما، رونق مى بخشند، گردش سهام را هيجان انگيز مى کنند و البته گاهى هم فعاليت آنها منجر به زيان مى شود.بعضى وقتها زيان خودشان و بعضى اوقات زيان سايرين.

اگر افرادى که سرمايه خود را در بورس سهام وارد مى کنند بدانند که کدام نقش را دنبال مى کنند و تبعات آن را بپذيرند، آنگاه با مشکلى روبرو نمى شويم. اما هنگامى که بازار بورس سهام به محلى براى کسب درآمدهاى اساسى بنگاه هائى مانند سازمان هاى بازنشستگان و مشابه آنها مى شود، آيا چنين موسساتى توان ريسک پذيرى و در واقع زيان پذيرى ناشى از عمليات سوداگرى مالى را دارند؟ روشن است که چنين نيست. در چنين فضائى ورود سرمايه به بورس مفهوم اوليه خودش را نخواهد داشت. 

تجربه هاى اخير در ايالات متحده امريکا و بورس سهام نيويورک نشان مى دهد که عليرغم اين که بسيارى از موسسات داراى سرمايه براى کسب سود بيشتر وارد بازار سهام مى شوند، در اصل توان پرداخت تاوان ورود به بازار سهام به عنوان سوداگر را ندارند و اين باعث مى شود تا دولت ها و سياستگذاران دولتى خواسته و يا ناخواسته، مستقيم و يا غيرمستقيم درگير نوسان هاى شاخص هاى بورس و حتى در شرايط خاص مانند سقوط شرکت هاى خودروساز وارد نجات شرکت هائى خاص شوند.

هنوز غير از ارائه صحيح و به موقع اطلاعات به جامعه به دست نيامده است راه حل مناسب ديگرى براى اجتناب از افتادن به اين ورطه به دست نيامده است. به نظر ميرسد راه قابل توصيه اين است که در همين شرايط موجود، اطلاعات و آموزش هاى واقعى را به افراد حقيقى و حقوقى که در نظر دارند سرمايه هاى خود را وارد بورس کنند، ارائه دهيم و اين امکان را فراهم آوريم که آنان با چشم باز و قبول تبعات مثبت و منفى به اين وادى داخل شده اند. اين کار در کوتاه مدت ممکن است که تا حدودى شتاب و رشد شاخص هاى بورس را تحت تاثير قرار دهد. ليکن باعث ميشود که اولا: شرکتهاى پذيرفته شده در بورس براى جلب سرمايه-گذاران و حفظ موقعيت خود تصوير شفاف تر و رفتار صميمانه ترى با سهامداران را در پيش بگيرند؛ ثانيا در نوسانات و افت و خيز هاى شاخص بورس حتى در بحرانهاى احتمالى، مسئوليت و تعهد جبران خسارت کمترى در قبال سهامداران و در افکار عمومى به گردن بگيرد.   


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir