بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 مهر 1392      15:24
امیدواری جایگزین ریسک شده است

نرخ واقعی دلار در ایران چگونه محاسبه می شود؟

بهاءالدین حسینی هاشمی/ کارشناس مسائل بانکی

کاهش نرخ ارز که طی هفته گذشته و با ایجاد جو روانی مثبت در بازار رخ داد از چند طریق قابل بررسی است. ابتدا لازم است به محاسبه ارزش واقعی دلار در ایران بپردازم. ساده ترین روش محاسباتی نرخ برابری ریال با سایر ارزها استفاده از اختلاف شاخص تورم در حوزه های ارزی مختلف است. نرخ برابری ارزش ارزها با روش های گوناگون قابل محاسبه است. یکی از روش های متداول محاسبه قدرت خرید ارزها است. به این مفهوم که محاسبه شود به عنوان مثال یک دلار در ایران چه میزان کالا می تواند خرید کند و معادل ریالی این یک دلار در یک کشور حوزه دلار تا چه میزان می تواند قدرت خرید داشته باشد. این ساده ترین روش ممکن برای محاسبه برابری ارزها است. از سوی دیگر کاهش ارزش پول ملی و یا افزایش ارزش آن نیز از طریق نرخ های تورم محاسبه می شود. ابتدا باید متوسط نرخ تورم داخلی مورد محاسبه قرار گیرد و عدد نهایی از میانگین نرخ تورم کشورهای حوزه ارزی مورد نظر که می تواند دلار باشد،  کاسته می شود تا اختلاف این دو به دست بیاید. به عنوان مثال اگر متوسط نرخ تورم داخلی کشور ما در طول یک سال 15 درصد باشد و میانگین نرخ تورم در کشورهای حوزه دلار 2 درصد باشد. مابه التفاوت این دو عدد، 13 درصد است. (البته باید این کار را برای مجموع ارزها مورد بررسی قرارداد و با محاسبات دقیق و پیچیده تر به اعداد واقعی و دقیق رسید. تاکید می شود که این یک نمونه ساده برای رسیدن به اعداد حدودی است.)  

این عدد در سال پایه ضرب می شود و نرخ برابری به دست می آید. به این ترتیب اگر سال پایه 100 باشد با عدد 13 جمع می شود و ارزش ریال در این شرایط 113 می شود. به این مفهوم که اگر سال گذشته با 100 واحد ریال در یک کشور حوزه دلار یک میزان مشخص خرید انجام می شد، حالا همان خرید با 113 واحد ریال انجام می شود.

آخرین تجدید نظر که در رابطه با یکسان سازی نرخ ارز و محاسبات نرخ برابری در کشور ما انجام شد، سال 1381 بود. در آن سال تقریبا برابری ارزش ها شکل گرفت و مدت ها هم این تعادل وجود داشت اما از آن سال به بعد کاهش ارزش ریال را در قیمت ریال تاثیر ندادند. یعنی 11 سال است که این کار به طور متوازن پیش نرفته است. با این حساب اگر به طور متوسط میزان تفاوت نرخ تورم داخلی با تورم حوزه های ارزهای پرقدرت را در این سال ها بسنجیم و به عنوان مثال 15 درصد را برای هر سال، میانگین قرار دهیم و آن را در 11 سال ضرب کنیم، متوجه می شویم که باید تقریبا به میزان 165 درصد، ریال را تضعیف می کردیم تا برابری ارزش دلار و ریال به طور متوازن شکل می گرفت و قدرت خرید آن را با ارزهای موجود به طور هماهنگ پیش می بردیم. این اعداد نشان می دهد که دلار یک هزار تومانی در طول این سال ها باید به تدریج در برابر ریال افزایش ارزش پیدا می کرد تا اکنون رشد 165 درصدی نسبت به 11 سال پیش داشته باشد. این اعداد نشان می دهددلار یک هزار تومانی باید با رشد 165 درصدی به 2 هزار و 650 تومان می رسید. در این شرایط اگر به طور دقیق هم این اعداد مورد محاسبه قرار گیرد به این نتیجه می رسیم که قدرت برابری خرید ارزها عددی بین 2500 تا 2800 تومان را برای دلار به دست می دهد. این عدد قدرت واقعی خرید دلار و ریال با بررسی جمیع جهات و اعمال شاخص های اقتصادی نظیر تراز پرداخت های خارجی، درآمد ملی، سرمایه گذاری ملی، روابط بین الملل و... است. اما در طول یک سال گذشته بازار از این رقم واقعی هم فاصله گرفت. در این مدت یک تورم مازاد بر آن برز پیدا کرد که حاصل آثار روانی تورم بود تهدیدات بیرونی، ریسک های بین المللی، تحریم ها و عوامل داخلی دیگر موجب شد تا حباب قیمتی در این زمینه نمایان شود. در این شرایط قیمت دلار در بازار با تقویت جو روانی منفی، دائما از نرخ واقعی هم بالاتر رفت و تعادل را برهم زد. این اوضاع تا اواخر خردادماه سال جاری پیش رفت و تبعات اقتصادی زیادی را به کشور تحمیل کرد. اما بعد از انتخابات اوضاع تغییر کرد و از آن روز به بعد این شرایط در حال رسیدن به تعادل است. در آن زمان حدود 15 درصد در ایران اختلاف ارزش پول با سایر کشورهای حوزه دلار وجود داشت به این معنی که در خارج از ایران تهیه پول 15 درصد ارزان تر از ایران قابل دسترس بود. این اختلاف به دلیل وجود آثار تورمی در اقتصاد ایران بود که خود را در واژه ای به نام قیمت نشان داده بود. در حال حاضر اما این حباب ها و ریسک ها در حال کاهش و امیدواری ها افزایش یافته است. این شرایط اما اتفاقی دیگر را رقم زده است که کاملا عکس گذشته است. این بار مقاومت متقاضیان ارز برای خرید رخ داده است. پیش از این عرضه کنندگان ارز چنین مقاومتی را به خرج می دادند و ارز را نمی فروختند که به تبع آن با کاهش عرضه و افزایش تقاضا، قیمت بالا می رفت، حالا خریداران ارز هستند که به امید کاش بیشتر قیمت ها مقاومت می کنند و خرید خود را به تاخیر می اندازند. طبیعی است که وقتی تقاضا کم می شود، قیمت پایین می آید. اما از آنجا که این مدل کاهش قیمت، مبنای اقتصادی ندارد یعنی این کاهش ناشی از قدرت حوزه ریال نیست بلکه ناشی از تخلیه حباب های تورمی بر اساس جو روانی است، باید فکری برای آن کرد. رئیس کل بانک مرکزی هم بر همین اساس نرخ 2900 تومانی را کف قیمت دلار اعلام کرد. قصد رئیس کا این بود که به اقتصاد پیام دهد که قدرت برابری و ارزش دلار کمتر از 3 هزار تومان نیست تا خودداری از خرید توسط متقاضیان شکسته شود. باید توجه داشت که اگر از تقاضای عادی خودداری شود. این تقاضا انباشت می شود و در ماه های آینده خود را نشان می دهد به عنوان مثال کسانی که نیاز به ارز دارند و یک ماه دست نگه داشته اند، در ماه آینده تقاضای ماه جاری و تقاضای همان ماه را در کنار هم وارد بازار می کند و این موضوع موج جدیدی از تقاضا را به سمت بازار روانه می سازد که می تواند قیمت ها را افزایش دهد. به همین دلیل این پیام به متقاضیان ارز داده شد که نرخ واقعی دلار از این کمتر نیست تا از این انباشت تقاضا جلوگیری شود و خرید در همین مقطع جریان یابد. در این شرایط است که عرضه و تقاضا در بازار شرایط عادی خود را طی می کند و افت و خیز هیا ناگهانی و غیرواقعی در قیمت ارز و سکه رخ نمی دهد. نباید فراموش کرد همانطور که افزایش ناگهانی و بیش از حد نرخ ارز برای اقتصاد زیان دارد، کاهش ناگهانی و به دور از واقعیت های اقتصادی نیز می تواند آسیب هایی را به همراه داشته باشد.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir