بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : جمعه 26 آبان 1391      12:26
کمبود آب به خطری جدی برای اقتصاد ایران بدل شده است

بحران آب،بحران سراسری ما

کاوه احسانی - استادیار دانشگاه ایلنوی

اقتصاد ایرانی: کاوه احسانی پژوهشگر و جامعه شناسی و همچنین استادیار در دانشگاه ایلنوی و شیکاگوی امریکاست. او تحقیقات و پژوهش های بسیاری در حوزه های اجتماعی و اقتصادی صورت داده است. مقاله پیش روی قبل از این در مجله گفت و گو به چاپ رسیده بود ولی با توجه به اوج گیری بحران آب در آبادان سایت اقتصاد ایرانی اقدام به بازنشر آن می کند.

کیفیت آب آبادان طی چند گذشته رو به نزول گذاشت. ولی از اخیرا این افت کیفیت ابعاد جدیدی یافته و به حدی از شوری رسید که دیگر قابل شرب نبود.نارضایتی و استیصال مردم شهرستان از این وضع در 15 تیرماه به حد انفجار و تظاهرات خیابانی و حتی شورش در زندان شهر رسید.چند هفته بعد از این وقایع که منجر به دستگیری نزدیک به 400 نفر شد،نمایندگان این شهر در مجلس در جلسهء شورای اداری استان به تشریح علل نابسامانی شهر پرداخته و کیفیت آب شرب،بیکاری مزمن و فقر روزافزون،و نابسامانی روند بازسازی بعد از جنگ را علل نارضایتی مردم اعلام کردند.از خلال صحبتهای نمایندگان چنین برمی آید که به علت وخامت اوضاع این حس در مردم به وجود آمده که میان شورش و اعتراض علنی از یک سو و مهاجرت از شهر راه چارهء دیگری برای آن ها باقی نمانده است.به قول کعبی نمایندهء آبادان در مجلس ششم مردم آبادان آشوبگر نیستند ولی در صورت ادامهء اوضاع فعلی قطعا سیر مهاجرت ها از این شهر فزونی خواهد گرفت.

آبادان جزیره ای است که توسط بزرگترین منابع آب شیرین کشور-یعنی رودخانه های بهمنشیر،کارون و اروند احاطه شده و طبیعی است که مردم این شهر از درک این که چگونه ممکن است آب شرب آنها،یعنی اولین و بدیهی ترین نیاز زندگی امروزی گاه و برای مدتهای طولانی به حد شوری آب دریا برسد درمانده اند.مشکل مردم آبادان و(باید مردم خرمشهر و حتی اهواز را نیز به آنها اضافه نمود)به شوری آب لوله و رودخانه ها و مسائل محیط زیستی محدود نمی شود.برای مردم آبادان قابل درک است که خشکسالی بی سابقهء امسال عامل مهمی در نزول کیفیت آب شهرستان بوده است.ولی از سوی دیگر آبادانی ها به این نکته نیز واقف اند که خشکسالی تنها عامل وضعیت کنونی نبوده و عوامل انسانی نیز نقش بسزایی در بروز شرایط فعلی آنها دارند.به همین دلیل یأس عمیقی طی چند ماه اخیر بر شهر حاکم شده که موج روزافزون مهاجرت از شهر به دلیل عدم باور به توان ماندگاری و بهبود وضعیت در آینده یکی از بازتاب های منفی آن است.

آبادان شاید اینک در بحرانی ترین دوران پرفراز و نشیب تاریخ خود قرار دارد، به طوری که مسئلهء اصلی در حال حاضر بقای خود شهر به عنوان شهر و نه صرفا یک اردوگاه فقر شامل مهاجرین روستایی و پناهندگن می باشد.یأس عمیق مردم آبادان نه فقط از شوری آب امسال،بلکه از آینده ای است که در آن هیچ روزنهء امیدی به بهبودی اوضاع نمی بینند.

چرا بحران آبادان ملی است؟ چرا بقای آبادان مهم است؟

خشکسالی امسال طی سه دههء اخیر بی سابقه بوده و تمامی مناطق جنوبی،مرکزی و شرقی کشور را با بحران حاد انسانی و اقتصادی و زیست محیطی مواجه کرده است.3از این دیدگاه شرایط خوزستان و آبادان قطعا بدتر از دیگر مناطق آسیب دیدهء محروم و محتاج کمک-مثل سیستان و بلوچستان-نیست.ولی دو نکته موقعیت و شرایط آبادان را از دیگر مناطق آسیب دیده متمایز نموده و آن را به بحرانی ملی و بقای این شهر را به مسئله ای همگانی بدل می نماید:

1-توانایی بالقوهء اقتصادی و جغرافیایی آبادان(و خرمشهر)،زیربنای پیشرفتهء صنعتی و ترابری،سرمایهء بالقوهء انسانی، سابقهء تاریخی،هویت و فرهنگ شهری منحصر به فرد،آبادان را تبدیل به یک ثروت ملی نموده که شرایط بحرانی حاضر منجر به عدم بهره برداری و حتی تخریب و نابودی آن می شود.

2-بحران آب آبادان تنها در اثر خشکسالی پدید نیامده،بلکه عوامل انسانی،اجتماعی و همچنین دیدگاه غالب بر امور توسعه و طرح های عمرانی نیز در آن نقش انکارناپذیری داشته است.به همین خاطر بحران آبادان،پرسش های متعددی را در زمینهء سیاسی،اجتماعی،اقتصادی،و زیست محیطی مطرح می سازد که پاسخ به آنها نیازمند بحث در سطح ملّی بوده و نمی توان آن را صرفا در سطح محلی و از راه تأمین موقت آب شرب برطرف نمود.

 

اهمیت آبادان

با بحران آبادان نباید مانند یک مورد "خیریه "برخورد کرد:این شهر نیازمند کمک انسان دوستانهء بلاعوض نیست.آبادان پتانسیل عظیم بالقوهء صنعتی،انسانی، توریستی،ژئوستراتژیک،کشاورزی،و اقتصادی دارد که در طول جنگ آسیب جدی دیده،در دوران بازسازی در مورد آن اهمال شده،تا بالاخره در شرایط فعلی این شهر عملا در معرض نابودی و انقراض قرار گرفته است.4آبادان تا دوران جنگ اولین، بزرگترین و پیشرفته ترین شهر مدرن و صنعتی ایران بوده.صنعت نفت و پالایشگاه هشتاد و چند سال پیش شهر را به وجود آورده و بخش عمده ای از سرمایه و ثروتی که در نوسازی و عمران این مملکت به کار گرفته شد در این شهر تولید شده است. مردم آن از روز اول مهاجر بودند و تجمع آنها در یک شهر و اشتغال آنان به امور صنعت فرهنگی نوین،مدرن و منحصر به فرد در ایران به وجود آورد.فرودگاه بین المللی،راه آهن سراسری،تجهیزات پیشرفته و زیربنای تحول یافته صنعتی و شهری و نیروی کار متخصص و تعلیم دیده از آبادان و خرمشهر یک منطقه ایده آل تولیدی -صنعتی پیشرفته ساخته است.

جغرافیایی در دهانه خلیج فارس،وجود بندر عمدهء کشتیرانی و حمل و نقل بین المللی،به آبادان و خرمشهر امکان حضور فعال در بازارهای جهانی و خلیج فارس را داده و می دهد.از سوی دیگر تا آغاز جنگ،آبادان قطب عمده تولید نخیلات و کشاورزی و باغداری در خوزستان بود.5زیبایی جغرافیایی رودخانه های عظیم بهمنشیر،اروند،کارون،و فرم و معماری اروپایی-بومی آبادان و خرمشهر از این دو شهر یک قطب مهم توریستی ساخته بود.

تا آغاز جنگ،محور اصلی توسعه جغرافیایی کشور محور غرب بود.6که از طریق راه آهن سراسری تهران-اهواز- آبادان-خرمشهر را به یکدیگر متصل می نمود.آبادان و خرمشهر نقش عمده ای از لحاظ تولید ثروت،پدید آوردن نیروی انسانی و نگهداری و حفظ آن(آبادان تنها شهر عمده کشور بود که طی دهه های پرتلاطم 30 تا 50 رشد جمعیت ثابت و حساب شده ای داشت)و ایجاد بازار کار منطقه ای برای منطقه پرجمعیت غرب کشور داشتند.

وضعیت بحرانی فعلی این شهرها تا حد زیادی به علت عدم توجه نهادهای مسئول برنامه ریزی و توسعهء کشور به این پیشینهء تاریخی و پتانسیل انسانی و اقتصادی است.

اوضاع زیست محیطی، اجتماعی،و روانی موجود در شهر ناشی از کدام عامل اند؟

قطعا عوامل پیچیده ای در پدید آوردن اوضاع کنونی دخیل و مسئول بوده اند.ولی از این میان سه عامل عمده و به هم پیوسته را می توان نام برد:

1-وضعیت آب رودخانه ها که منبع شرب و در عین حال زندگی اجتماعی کل منطقه(یعنی دامداری و کشاورزی و صنایع و اوقات فراغت و...)می باشد.

2-روند و عملکرد بازسازی بعد از جنگ و اندیشه و عملکردی که بانی آن بوده است.

3-ساختار دولتی موجود در کشور و در منطقه(شامل عمرانی،اداری و رابطه قدرت مرکز با مناطق پیرامونی).

در مورد کیفیت آب رودخانه ها پرواضح است که خشکسالی بی سابقهء امسال عامل مهمی در شوری آب بوده است. خشکسالی "حاد"امسال 8منجر به افت 40 تا 92 درصدی آبهای سطح الارضی کشور شده است(بسته به منطقه).میزان آب جاری در حوزهء آبخیز کارون بزرگ امسال تنها 74% میانگین آب جاری در این حوزه طی 30 سال گذشته می باشد.در همین حال طرح های عمرانی و عملیات بازسازی متعدد که در کل حوزهء آبخیز رودخانهء کارون (اروند)در جریان است بدون شک تأثیر مهمی بر میزان کیفیت آب آنها گذاشته و در آینده با راه اندازی هرچه بیشتر این طرح ها و عملیات مسلما تأثیر منفی آن ها بر آب رودخانه بیشتر خواهد شد.

طرح توسعهء نیشکر و صنایع جانبی،و متولی آن وزارت کشاورزی به اندازه یک سوم آب رودخانه را در کم آب ترین فصل سال برای شستشوی خاک و آبیاری مزارع خود برداشت کرده و از آن سو زهاب آمیخته به نمک و املاح خود را به رودخانه و حوزهء آبخیز بازمی گرداند.در آینده ای نزدیک که حدود 000،80 هکتار مزرعه زیر کشت برود پساب های آلوده و سموم شیمیایی آن وارد اکو سیستم منطقه خواهد شد،این که پیامد زیست محیطی این دخالت عظیم انسانی و آلودگی های شیمیایی ناشی از آن بر زندگی نزدیک به یک میلیون انسانی که در زیردست این طرح زندگی می کنند (یعنی ساکنان آبادان،اهواز و خرمشهر)چه خواهد بود سئوالی است که طرح توسعه نیشکر و صنایع جنبی،و متولی آن یعنی وزارت کشاورزی تا کنون نه فقط پاسخ مناسبی به آن نداده اند،بلکه به نظر می رسد خود پرسش را نیز به رسمیت نمی شناسند.

اینکه وزارت نیرو تا چه حد با ساخت سد در بالادست رودخانه و آبگیری مخازن آنها و یا انتقال آب از سرمنشأ رودخانه به دیگر مناطق مرکزی کشور باعث افت سطح آب و در مضیقه قرار دادن آبادان و خرمشهر شده مجهولی است که نه مردم منطقه از پاسخ آن خبر دارند و نه وزارت نیرو خود را ملزم به جواب گویی و مسئولیت در قبال آن می داند.

 

ما در منطقهء خاورمیانه با خطر جدی "جنگ های آب "در میان کشورهای بالادست مثل ترکیه و پایین دست مثل عراق و سوریه مواجه خواهیم بوئد زیرا ترکیه به صرف موقعیت جغرافیایی(و نیروی برتر نظامی)به خود حق می دهد بر آب رودخانه های دجله و فرات سد زده و به هر میزان دلخواه از آن بهره برداری کند.این تنشی است که میان سه کشور رقیب ایجاد تشنج جدی کرده است،امّا در مملکت ما که یک وزارتخانه مشخص متولی آب هر رودخانه است آیا مناطق واقع در زیردست نباید بدانند منابع طبیعی آنها به چه میزان و با چه هدف(و هزینه ای)برای استفادهء دیگر مناطق مورد استفاده قرار گرفته و می گیرد؟

مردم آبادان نمی دانند تا چه حد برداشت های محلی از رودخانه در طول مسیر آن،توسط کشاورزان و مناطق مختلف شهری باعث افت کمّی و کیفی آب شرب آنها شده.از سوی دیگر،آبادانی ها واقف اند که زباله و فضولات شهری بدون پالایش وتصفیه جدی به همراه زهاب های کشاورزی در تمام طول مسیر وارد آب رودخانه شده و آبی که به آنها می رسد علاوه بر آلودگی های جدی بیولوژیکی(که تصفیه معمولی توسط کلر و زاج تا حدی از خطر آن می کاهد)از آلودگی های شیمیایی نیز عاری نیست.

در این امر خود شهرهای آبادان و خرمشهر بی تقصیر نبوده،زیرا فاضلاب کارخانه صابون خرمشهر،فاضلاب شهر آبادان،و بدتر از همه فاضلاب پالایش نشدهء پالایشگاه آبادان نیز مستقیما وارد رودخانه و اکو سیستم منطقه شده و میلیون ها اصله نخل و بیش از بیست هزار روستایی پایین دست آبادان را علاوه بر حوزه خلیج فارس و آبزیان آن در مخاطره جدی می اندازد.

از سوی دیگر وزارت نفت و سازمان های مربوطه به آن-مثل پالایشگاه آبادان و شرکت نفت-که تا آخرین اطلاع کماکان سازمان ها و نهادهای ملی بوده و هنوز به شرکت های خصوصی با منافع خصوصی تر تبدیل نشده اند،نه تنها در قبال شهری که طی قرن اخیر پایگاه عمده فعالیت و تولید ثروت و منزلت برای کشور بوده حس مسئولیت اجتماعی مثل ایجاد اشتغال، سرمایه گذاری اجتماعی مثل ایجاد اشتغال، سرمایه گذاری اجتماعی در بافت شهری،و حتی پرداخت عوارض شهری نمی کند،بلکه با رجوع به استدلالی کاذب مبنی بر این که شرکت های مختلف بخش نفت باید رقابتی عمل نموده 41(در شرایطی که برای هیچیک از این شرکتها رقیبی داخلی یا خارجی وجود ندارد!)و لا ررم یک سوم نیروی کار خود را "آزاد سازند به احساس ناامنی شغلی و اجتماعی در شهر دامن زده اند(شاغلین پالایشگاه پیش از پیروزی انقلاب حدود 000،17 نفر بوده اند،ولی امروزه از حدود 000،5 شاغل در پالایشگاه نزدیک به یک سوم قرار ختم خدمت دارند!)

علاوه بر همهء این مشکلات جهاد سازندگی که لایروبی مسیر بهمنشیر را به عهده دارد،در اقدامی که تنها می توان به آن نام "نبوغ واژگونهء سوررئالیستی "نهاد، لایروبی رودخانه را از مصدر آن آغاز نموده 51و با گشاد نمودن دهانهء طبیعی، رودخانه و با تغییر شیب کف آن آب شور دریا را وارد مسیر رودخانه نموده و بدون شک به نخیلات و آب شرب شهر لطمه زده است.از سوی دیگر این نهاد،رسوبات جمع آوری شده از کف رودخانه را در کنار جاده انباشته،این رسوبات پس از تبخیر آب آنها در اثر باد به شکل غباری دائم در منطقه پراکنده شده و چون حاوی انواع آلاینده های شیمیایی است به بهداشت مردم محل که عمدتا روستاییان تهی دست و عرب زبان اند لطمه جدی وارد می سازد.

مشکل فعلی

به طور خلاصه،مردم آبادان به وضوح شاهد افت محسوس و روزافزون سطح زندگی و کیفیت محیط زیست خود بوده و آیندهء بهتری را پیش روی خود نمی بینند. وعده های عام و شعارهای طلایی برای مردمی که روزی ساکن مدرن ترین و صنعتی ترین شهر کشور بوده که کلیدی ترین نقش را در حوادث مهم سیاسی کشور(ازملی کردن صنعت نفت گرفته تا انقلاب و مقاومت قهرمانانه در دوران جنگ)بازی نموده،و از سوی دیگر واقف اند شهر آنها و زحمات آنها سهم بسیار مهمی در تولید ثروتی که به هر طریق نوسازی و عمران کل مملکت را طی چندین دهه به ارمغان آورده دیگر کارساز نیستند.

آنچه آبادان می خواهد،داشتن صدایی است مساوی و ملموس در اموری که مستقیما مردم آن و هویت جمعی شان را تحت تأثیر قرار می دهد.قطعا مردم خوزستان-مثل هر جای دیگر ایران-باید صاحب صدا،رأی و حق تصمیم در طرح های کلان و ملی باشند ه توسط وزارتخانه های مرکزی در تهران طراحی می شود ولی مستقیما زندگی این مردم را دستخوش تحول و تلاطم اساسی و ماندگار می کند.به همین خاطر مسئلهء آبادان صرفا مسئلهء آب شور امسال آن نیست،بلکه نموداری مشخص است از یک معضل ملی:یعنی رابطهء دولت با جامعه،رابطه ای که توسعه طلبی تکنودراتیک یا توسعه طلبی اقتدارگرایانه و متمرکز مسلما تنها راه حل آن نیست،اگر اصولا خود باعث و مسئول پدید آوردن مشکل و بحران نبوده باشد.

 

ولی از سوی دیگر مسئلهء آبادان یک مشکل مشخص و فوری نیز هست:یعنی مسئله آب شور و غیر قابل شرب نزدیک به 000،300 شهروند.این دو مسئله خرد و کلان،خاص و عام،را می توان و می باید به هم مرتبط ساخت.گام اول در این راه پدید آوردن از همهء افراد،نهادها و جریانات اجتماعی فعال در اموری است که به نوعی طنین دغدغه ها و موضوع کاری خود را در شرایط فعلی آبادان مشاهده می کند.چنین جمعی با متمرکز کردن فعالیت های پراکنده زیر چتر یک گردهمایی داوطلبانه و مشترک می تواند دستاوردهای قابل ملاحظه و ملموس و کم سابقه ای به دست آورد.این گردهمایی می تواند الگویی باشد برای جلب توجه همگانی به موضوعات حاد ملی و اجتماعی، برای جمع آوری اطلاعات و پرداخت و تولید دانش در مورد این موضوعات و شکل دادن و تربیت افکار عمومی.این جمع می تواند با تشویق نهادها و گروه ها و افراد فعال در آبادان به همکاری و مشارکت الگوی جدیدی از فعالیت های داوطلبانهء فرامنطقه ای پایه ریزی کند.از همه مهم ژتر،این ائتلاف می تواند با جلب توجه عمومی به بحران آبادان هم تبدیل به "صدای "مردم این منطقه برای بیان مشکلات خود شود و هم زمینهء بحث و تبادل نظر و تبیین دیدگاه های جدید را در نوع و شیوهء سیاست گذاری، عمران و توسعه که در حال حاضر فرایندی یک سویه و از بالا به پائین دارد،را فراهم سازد.

 

 


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir