بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : دوشنبه 9 فروردين 1389      9:14

جهان در سال 2025

منطقه گرائی آسیائی می تواند آثار جهانی در پی داشته باشد و موجب جرقه خوردن و تقویت روند شکل گیری سه گروه تجاری بین المللی امریکای شمالی، اروپا و آسیای شرقی شود. این سه بلوک ممکن است به دنبال رقابت برای محصولات فناوری اطلاعات، بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی، حقوق تالیف و دیگر جوانب اقتصاد نو با هم رو در رو شوند.

نظام جهانی – چنان که بعد از جنگ دوم جهانی برپا شد – در سال 2025 میلادی تقریباتشابهی با نظام حاضر نخواهد داشت. ظهور قدرت های جدید، جهانی شدن اقتصاد، انتقال تاریخی ثروت به صورت نسبی و انتقال قدرت اقتصادی از غرب به شرق به علاوه توسعه نفوذ فعالان غیردولتی از جمله تحولاتی است که پیش بینی می گردد. تا سال 2025، نظام جهانی نظامی چند قطبی اما جهانگیر خواهد شد که در آن قدرت ملی با شکاف هائی بین کشورهای توسعه یافته و کشورهای رو به توسعه قرار خواهد گرفت. همزمان با این انتقال قدرت بین ملت-کشورها، قدرت نسبی برخی فعالان غیردولتی از جمله تجار، قبائل، سازمان های مذهبی، و شبکه های جنایتکار هم افزوده خواهد شد. جمعیت رو به پیری کشورهای توسعه یافته؛ افزایش محدودیت های سوختی، غذا، و آب؛ به علاوه دغدغه هایی پیرامون تحولات اقلیمی منجر به محدود شدن و کاهش آنچه هنوز عصر شکوفائی انسان می باشد، خواهد گردید.

از لحاظ تاریخی، نظام های چند قطبی رو به ظهور بی ثبات تر از نظام های دو قطبی یا تک قطبی هستند. علیرغم تحولات مالی اخیر، که می تواند برخی روندهای فعلی را تشدید نماید، هنوز نمی توان گفت که به سوی سقوط کامل نظام جهانی فعلی همانند دوره 18-1914 گام برمی داریم. با این همه، بیست سال آتی دوره انتقال به نظامی نو همراه با ریسک ها و مشکلات خاص خود خواهد بود. رقابت های راهبردی تقریبا بدون تردید حول محور تجارت، سرمایه گذاری و شکوفائی فناوری شکل خواهد گرفت، اما نمی توان گزینه هایی مانند قرن 19 میلادی مانند مسابقه تسلیحاتی، توسعه مرزهای جغرافیائی و رقابت های نظامی را حذف شده دانست.

از لحاظ اندازه، سرعت، و جهت جریان، انتقال ثروت جهانی و قدرت اقتصادی از غرب به شرق اکنون در حال شکل گیری است. این امری بدیع در تاریخ بشر است. این انتقال محرکه ای دوگانه دارد. اول، افزایش قیمت نفت و محصولات پرمصرف عمومی است که سودی بادآورده برای کشورهای حاشیه خلیج (فارس) و روسیه به همراه داشته است. دوم، کاهش هزینه ها به همراه سیاست های دولت ها مبنی بر انتقال صنایع تولیدی و برخی صنایع خدماتی به آسیا است.

چین، هند و روسیه تا حد زیادی دنباله روی الگوهای آزادمنشانه غربی در رابطه با توسعه داخلی نیستند بلکه الگوئی متفاوت و مبتنی بر سرمایه داری دولتی را می آزمایند. سرمایه داری دولتی واژه ای کلی است که برای تشریح نظام مدیریت اقتصادی پررنگ دولت ها به کار برده می شود. اما، تاثیر روسیه و به ویژه چین، در ادامه این مسیر، به دلیل حجم و رویکرد آنها به مردم سالارانه شدن بسیار بیشتر است.

بسیاری از کشورها بیش از حال حاضر به عقب رانده خواهند شد. افریقای مرکزی بیش از هر جای دیگر در برابر آشفتگی های اقتصادی، تنش های جمعیتی، برخوردهای مدنی، و بی ثباتی سیاسی خواهد بود. علیرغم افزایش تقاضای جهانی برای محصولات پرمصرف عمومی، که از سوی این منطقه از جهان تامین خواهد شد، جمعیت های محلی شاهد رشد اقتصادی بالائی نخواهند بود. سود بادآورده ناشی از افزایش قیمت محصولات این بخش از جهان می تواند بیش از حاضر منجر به رشد فساد بین دولت های ضعیف در برخی بخش های جهان گردد. هرچند بسیاری از کشورهای امریکای لاتین مانند ونزوئلا و بولیوی تا سال 2025 به قدرت هایی متوسط تبدیل خواهند شد، برخی مانند هائیتی بیشتر از حال حاضر فقیر شده و قابلیت مدیریت این کشورها کمتر خواهد گردید. در کل، امریکای لاتین پشت سر آسیا و دیگر نقاط پررشد از لحاظ رقابت اقتصادی قرار خواهد گرفت.

تقریباافزایش جمعیت جهان طی 20 سال آتی در کشورهای آسیائی، افریقائی، و امریکای لاتین رخ خواهد داد. ایالات متحده به دلیل بهره مندی از مهاجران بیشتر در زمره استثناها در بین کشورهای توسعه یافته است و با افزایش جمعیت ناشی از زاد و ولد مهاجران روبرو خواهد بود.

نقش منابع طبیعی در مسائل جهانی پررنگ تر خواهد شد. رشد بی سابقه اقتصاد بین المللی، که برای بسیاری مثبت خواهد بود، فشار بر برخی منابع طبیعی راهبردی را تشدید می نماید. از جمله این منابع می توان به سوخت، غذا و آب اشاره داشت. برآوردهای فعلی نشان می دهد که طی دهه آتی تقاضا برای این منابع بسیار فراتر از میزان تامین آن خواهد شد. تولید نفت و گاز توسط برخی تولیدکنندگان سنتی سوخت هم اکنون رو به کاهش نهاده است امادر برخی کشورها مانند چین، هند و مکزیک سطح تولید ثابت باقی مانده است. در اثر این عوامل و دیگر عوامل موثر، جهان دچار دوران انتقال از نفت به سمت گاز طبیعی، زغالسنگ و دیگر گزینه ها می باشد.

طبق برآورد بانک جهانی، تقاضا برای غذا تا سال 2030 میلادی 50 درصد افزایش خواهد یافت. این نتیجه افزایش جمعیت، افزایش رفاه، و انتقال ذائقه غربی در غذا بین طبقه متوسط جهان خواهد بود.

تحولات اقلیمی کمبود منابع را تشدید خواهد کرد. هرچند تاثیر تحولات اقلیمی بر نقاط مختلف جهان متفاوت خواهد بود، در برخی مناطق آثار به شدت منفی به ویژه در کمبود آب و از دست رفتن توان تولید کشاورزی را شاهد خواهیم بود.

فناوری های نوین می توانند راه حل هایی در این امور ارائه کنند. اما، تمام فناوری های فعلی برای جایگزین کردن ساختار فعلی سوخت به تناسب حجم مورد نیاز ناتوان ارزیابی می شوند. حتی در صورت تصویب و تامین تمام امکانات نرم افزاری و سخت افزاری لازم برای بهره گیری از سوخت های طبیعی، زغالسنگ پاک، و هیدورژن، انتقال به سمت سوخت های نوین امری کُند خواهد بود.

تروریسم، اشاعه تسلیحات هسته ای، و برخوردها نگرانی اصلی بین المللی خواهند بود. بعید است که تا سال 2025 شاهد ریشه کن شدن تروریسم جهانی باشیم، اما در صورت ادامه رشد اقتصادی و کاهش بیکاری جوانان در خاورمیانه، می توان پیش بینی کرد که این مسائل جذابیت کمتری خواهند یافت.

به نظر می رسد که برخوردهای عقیدتی، دوره جنگ سرد دیگر جائی در جهان نخواهند داشت و اغلب کشورها بیشتر به فکر چالش های جهانی شدن و جابه جائی قدرت در سطح جهانی خواهند بود. قدرت مسائل عقیدتی برای جهان اسلام، به ویژه برای اعراب، تشدید خواهد گردید.

روند فعلی به سمت پخش قدرت و حاکمیت در سطح جهانی است. با ظهور بازیگران بین المللی جدید، تشدید کسری های نهادینه شده، توسعه بالقوه بلوک های منطقه ای، و تقویت توان فعالان غیر دولتی، این روند شکل گرفته است.

منطقه گرائی آسیائی می تواند آثار جهانی در پی داشته باشد و موجب جرقه خوردن و تقویت روند شکل گیری سه گروه تجاری بین المللی امریکای شمالی، اروپا و آسیای شرقی شود. این سه بلوک ممکن است به دنبال رقابت برای محصولات فناوری اطلاعات، بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی، حقوق تالیف و دیگر جوانب اقتصاد نو با هم رو در رو شوند. از سوی دیگر، احتمال می رود که به دلیل رقابت اندک منطقه ای چین، هند و ژاپن به دنبال رقابت برای دستیابی به منابع سوختی در سطح آسیا بزنند.

تا سال 2025، هرچند ایالات متحده هنوز قدرتمندترین کشور جهان خواهد بود، اما در واقع یکی از فعالان صحنه جهانی محسوب خواهد شد. علیرغم محدود شدن درگیری ایالات متحده در سطح جهانی، و افزایش اخیر مخالفت ها با این کشور، هنوز پیش بینی می شود که این کشور نقش تثبیت کننده ای در امور منطقه ای از جمله منطقه خاورمیانه ایفا نماید.

 

تهیه کننده: شورای ملی اطلاعات – ایالات متحده امریکا- 2008


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir