بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : دوشنبه 20 بهمن 1393      11:3

چرخش اوباما به‌سمت ایران

اقتصاد ایرانی: یک اندیشکده امریکایی می گوید روند سیاست خارجی دولت امریکا به نفع ایران خواهد بود؛ و به نظر می رسد تا زمانی که دوران ریاست جمهوری اوباما تمام شود هیچ کشوری روی زمین به اندازه ایران از دولت او منفعت نخواهد برد.
به گزارش اشراف، اندیشکده کارنگی در یادداشتی به قلم دیوید روتکوف نوشت: با سفر رییس جمهور اوباما به هند، که با استقبال گرمی نیز روبه رو شد، مفسرین بار دیگر از ادعاهای منسوخ شده دولت اوباما در زمینه چرخش به سمت آسیا سخن به میان آوردند. دیگر حوادث هفته های اخیر – از تصمیم رییس جمهور برای ترک زودهنگام دهلی برای شرکت در مراسم خاکسپاری «ملک عبدالله» در ریاض تا آشوب ها در یمن، از دیپلماسی در حال انجام با ایران تا تلاش های «بنیامین نتانیاهو» برای تضمین روابط با اوباما، که بدترین نمونه در تاریخ روابط میان امریکا و رژیم صهیونیستی محسوب می شود– حکایت از این دارد که میراث سیاست خارجی دولت فعلی بر توازن مجدد راهبردی متفاوتی مبتنی خواهد بود. این روند به نحوی که در چهارچوب سیاست خارجی امریکا بی سابقه بوده است، به نفع ایران است؛ و به نظر می رسد تا زمانی که دوران ریاست جمهوری اوباما تمام شود هیچ کشوری روی زمین به اندازه ایران از دولت او منفعت نخواهد برد.

 
توافق با ایران راه حل پیش روی اوباما
البته تمام اینها نتیجه کار کاخ سفید نیست، و درواقع برخی از اینها در بلندمدت در جهت خلاف منافع ماست. با این حال شکی وجود ندارد، که برخی دستاوردهای مهمی که به نظر می رسد در آینده نزدیک متوجه تهران باشد بیش از سیاست چرخش به سمت خاورمیانه (سیاستی که مطابق با ایده ها و تلاش های طیفی از دستیاران ارشد و اعضای کابینه او است و نه خواست اوباما و نزدیکانش) برآمده از خواست درونی خود رییس جمهور است.
این دستاوردها از این قرارند؛ مساله میراث سیاست خارجی در وهله نخست مطرح است. با تداوم گفت وگوها در فضای پرالتهاب موجود، تیم سیاست خارجی اوباما توافق با ایران را تنها راه حل پیش روی خود می بیند. در سوی دیگر امکان برخی پیشرفت ها در توافق تجاری همکاری فراآتلانتیک وجود دارد که چنانکه طرفدارانش ادعا می کنند اهمیتی ندارد.
این قطعا حرکتی سازنده است، اما در عالم واقع روابط ما با بزرگ ترین بازیگران آسیایی، یعنی چین و هند، را بهبود نمی بخشد. گذشته از این مساله اتفاق خاصی به وقوع نپیوسته است. توافق با ایران اگر عملی شود، روی کاغذ برنامه هسته یی ایران را متوقف می کند. این امر قطعا حرکتی مثبت است؛ اما این توافق تضمینی نمی دهد که تهران در آینده خلاف تعهداتش عمل نمی کند چیزی که توافق در بر خواهد داشت –با وجود رویکرد خصمانه کنگره دربرابر ایران یا تحریم های جدیدی که کنگره وضع خواهد کرد و وتوهای رییس جمهور که میان کنگره و رییس جمهور ردوبدل می شود- رفع تحریم هایی از سوی کاخ سفید است.

نتایج یک توافق هسته ای
یک توافق هسته یی احتمالا روابط میان ایران و امریکا را بهبود می بخشد، و درعین حال انگیزه یی برای دیگر کشورها برای ازسرگیری روابط تجاری با ایران است (بیش از مقدار فعلی). ایران وجهه خود را بازخواهد یافت؛ و جایگاه بهتری میان کشورها خواهد یافت. از مزایای اقتصادی توافق بهره مند خواهد شد و دشمنان این کشور مغلوب می شوند؛ اما اگر رییس جمهور فکر می کند که یک دیدار از عربستان سعودی باعث می شود که از بدبینی این کشور نسبت به توافق با ایران کاسته شود، اشتباه می کند. اوباما نمی تواند آنها را متقاعد کند که از تفاوت فرهنگی میان دو کشور که پیشینه یی هزارساله دارد، چشم پوشی کنند. این رویکرد امریکا از سوی متحدان در خلیج فارس به مثابه یک خیانت نگریسته می شود. آنها عملگرا هستند. برخی از آنها از همین حالا خود را برای کنار آمدن با آنچه آن را به مثابه یک بازنگری گریزناپذیر می نگرند، آماده می کنند.

علت نگرانی کشورهای حوزه خلیج فارس از گرم شدن روابط ایران و امریکا
آنها در آینده نزدیک ایران را به مثابه سدی در برابر دشمنان خطرناک ترشان - افراط گرا- خواهند دید (این منطقه جایی است که دشمن دشمن من دوست من است.) اما آنها از این وضعیت چندان هم خوشحال نیستند و دشمنی هزارساله همچنان به یک دلیل پابرجاست. دلیل اینکه آنها اینقدر ناخشنودند تنها این نیست که امریکا روابط خود را با ایران تغییر داده و بلکه مشکل آنها این است که سیاست های امریکا – شامل کنش ها و بی کنشی های این کشور– به فعالیت های ایران در تثبیت موقعیت خویش کمک کرده است. بخشی از این روند موجود تقصیر اوباما نیست بلکه برعهده سلفش است: جنگ افروزی «بوش» نیروهایی نظیر داعش را آزاد کرد و دولت بعث در عراق را با دولتی که آشکارا هم از جنبه حفاظتی و هم از بعد حمایتی وابسته به ایران است، جایگزین ساخت.

دستاوردهای ایران در منطقه
علاوه بر این امریکا نیروی هوایی لازم که نیروهای ایرانی را قادر می سازد که سرزمین متحد خود را حفظ کنند را برای این کشور مهیا ساخته است؛ امری که جایگاه ایران در عراق را بیش از پیش تثبیت می کند. (اتفاق مهم چند هفته گذشته این بود که رژیم صهیونیستی، متحد دیرینه امریکا، حمله یی را به سوریه انجام داد که منجر به کشته شدن یک ژنرال ایرانی در سوریه شد، رژیم صهیونیستی درواقع عضو یک سازمان نظامی را کشت که اکنون در کنار و هماهنگ با امریکا در کشور عراق می جنگند.) ایران کشوری در خاورمیانه است که دستاوردهای مادی قابل توجهی از قِبل ناآرامی هایی که منطقه را احاطه کرده است، به دست آورده است. گروه الحوثی در یمن، یک گروه شیعه تحت حمایت ایران، حداقل در بخش وسیعی از این کشور- به قدرت دست یافته است. بغداد اکنون مستقیم تر از همیشه و بیش از هرزمان دیگری به ایران وابسته است؛ ایران نیروهای زمینی زیادی برای نبرد با داعش و حفاظت از شیعیان عراق از تروریست ها به عراق اعزام کرده است.

امریکا خواهان ماندن «بشار اسد»
حتی در سوریه، متحد ایران «بشار اسد» پیام های زیادی دریافت کرده که امریکا خواهان ماندن او بر مسند قدرت است در این میان حزب الله همچنان در لبنان قدرتمند است و در جنوب سوریه نیز دستاوردهایی داشته است. باوجود تلاش های کنگره برای تاثیر بر گفت وگوهای هسته یی میان ایران و امریکا با وضع تحریم های جدید، به نظر آشکار می رسد که ایرانی ها روزی از دوران اوباما همچون دورانی یاد خواهند کرد که هرچند– با وضع تحریم ها بر این کشور- بد شروع شد ولی پایان خوشی داشت؛ اما به نظر نمی رسد دو کشوری که امریکا در جهت کمک به ایجاد ثبات در آنها جنگید - عراق و افغانستان-  دو کشوری که تا ۲۰۱۶ همچنان دچار تشتت خواهند بود و نبردهایی خشن و بی ثبات کننده را تجربه خواهند کرد، این احساس را داشته باشند. متحدان امریکا در خلیج فارس نیز که با فشار افزایش تولید نفت و گاز (به رهبری امریکا) مواجهند، وضعیتی که با پیشرفت انرژی های تجدیدپذیر و افزایش کارایی در حوزه انرژی تشدید شده است، از این دوران به خوبی یاد نخواهند کرد.
تقریبا همه در خلیج فارس با تهدید توسعه افراط گرایی مواجهند و از ماهیت سست حمایت امریکا از متحدان سنتی اش صدمه دیده اند. واقعیت این است که آنها به امریکا مثل سابق اعتماد ندارند. مصر و ترکیه، دو قدرت منطقه یی دیگر با تاثیر تاریخی قابل قیاس با ایران، نیز با چالش های داخلی مواجهند، رژیم صهیونیستی. بله، یکی از مقامات ارشد پیشین دولت اوباما سخن من را تایید کرد که ارتباط اوباما- نتانیاهو را می توان بدترین رابطه در طول تاریخ دانست. او گفت «البته رابطه «بگین» و «کارتر» نیز بد بود؛ اما نه تا این حد.»
به نظر من این سخن درست است. درحالی که می توان تصدیق کرد اوباما کارهای زیادی برای تخریب رابطه انجام داده است (و تیم اوباما نیز به سخنان نخست وزیر رژیم صهیونیستی وقعی نمی نهد)، اما باید گفت آخرین مناقشه در روابط تماما تقصیر نتانیاهو است (امری که با تاکید نخوت بار و غیر سازنده سخنگوی کنگره «جان بونر» همراه بود) .

اشتباه بزرگ کنگره
تصمیم نتانیاهو برای پذیرفتن دعوت «بونر» برای سخنرانی در برابر کنگره درخصوص تهدیدات برنامه هسته یی ایران موردی از فرستادن آدمی اشتباه در زمانی نامناسب برای ارایه سخنرانی اشتباه در مکانی نامناسب است. اگر بنیامین واقعا به دنبال تضمین امنیت رژیم صهیونیستی بود، چنانکه چنین ادعا می کند، باید منتظر ماند و امیدوار بود –و دولت اوباما را برای ارایه تضمین تحت فشار قرار می داد– که راه توافق راهی خوب و صلح آمیز برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی باشد و اگر آن زمان توافق را مخدوش و غیرقابل اجرا می دید آن موقع می توانست با آن مخالفت کند؛ اما اینکه یک نفر بخواهد به کنگره بیاید تا سیاست های امریکا را تغییر دهد و مذاکراتی را که در حال جریان است از مسیر خارج کند، امری بی سابقه و نادرست است.

بررسی نتایج توافق با ایران
علاوه بر این، این کارها می تواند عواقب بدی برای نتانیاهو داشته باشد که حداقل این عواقب تثبیت این ذهنیت نزد مشاوران اوباماست که اگر آنها کاری انجام دهند که نتیجه اش به حاشیه راندن بنیامین باشد، ازسوی اوباما مورد استقبال واقع خواهد شد. این رویکرد برای ارتباطی کلیدی میان دو کشور نیز مضر است و تنها نشانی بر تقصیری دوطرفه و لزوم بازنشانی روابط است. روابط چالش برانگیز با ایران در مرکز تمامی این مشکلات است. اگر یک توافق با ایران مانع پیشبرد برنامه هسته یی تسلیحاتی این کشور شود این امر یک برد محسوب می شود و اگر به این منجر شود که امریکا در راه مبارزه با افراط گرایی به شریک تازه دست یابد نیز بسیار مطلوب خواهد بود. اگر این روند به استقرار سیاست جدیدی ازسوی امریکا در منطقه منجر شود که بر مدیریت توازن منطقه یی بین کنشگران عمده منطقه برای حفظ ثبات و مقابله با تهدیدات متکی باشد نیز کاری مطلوب است.  سرانجام اگر این روند به یافتن راهی برای همکاری با متحدان سنتی امریکا از رژیم صهیونیستی گرفته تا کشورهای خلیج فارس، بازگرداندن ثبات به منطقه، تقویت اصلاحات در ترکیه، مقابله با حمایت از افراط گرایی در میان برخی متحدان ما در خاورمیانه و حرکت به سمت استقرار دولت فلسطینی که به حق رژیم صهیونیستی برای بقا احترام بگذارد، منتهی شود نیز بسیار مثبت خواهد بود. بدین ترتیب رویکرد اوباما به مثابه تحولی شگرف نگریسته خواهد شد و او اعتبار مضاعفی خواهد یافت. به یاد بیاوریم که در جریان کمپین انتخاباتی اوباما در ۲۰۰۸ بود که وی تصریح کرد یکی از وجوه تفاوت سیاست خارجی او این است که به مساله ایران خواهد پرداخت. اگر او این کار را با مدیریت راهبردی و محتاطانه روابط امریکا در منطقه انجام دهد و تمامی گام های لازم برای انجام این کار را بردارد، پیشرفتی بزرگ محسوب خواهد شد.
شما باید تشخیص بدهید که کدام یک از این گزینه ها اتفاق خواهد افتاد؛ اما یک چیز قطعی به نظر می رسد.
اینکه وقتی شما به کارنامه سیاست خارجی دولت اوباما در کتاب های تاریخ نگاه کنید، بیش از آنکه تلاش های او برای توازن مجدد راهبردی آسیا توجه شما را جلب کند، رویکرد وی به ایران و کنش ها و بی کنشی های او در خاورمیانه ناآرام– و تلاش های ناموفق او برای اعلان پایان جنگ امریکا علیه تروریسم- جالب توجه خواهد بود.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir