بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : دوشنبه 7 آذر 1390      9:31

بدفهمى اروپائيان درنقشه حل بحران يورو

چندى قبل نشستی درباره بحران بدهی ها در اروپا برگزار شد اما قبل از این که جوهر قرار داد خشک شود همه امیدها برای فروکش کردن کردن تبی که ناحیه یورو دچار آن شده، نقش برآب شد. تنها یک روز بعد از این نشست، میزان بدهی ایتالیا به بالاترین مقدار خود رسید که این موضوع اعتماد سرمایه گذاران را نسبت به موضوع بحران بدهی کاهش می دهد. به نظر می رسد که سران کشورهای عضور یورو یک شانس دیگر را برای متقاعد کردن جامعه سرمایه گزاران جهانی نسبت به حل بحران از بین بردند....

گروه ترجمه-حسين اسدى: چندى قبل نشستی درباره بحران بدهی ها در اروپا برگزار شد اما قبل از این که جوهر قرار داد خشک شود همه امیدها برای فروکش کردن کردن تبی که ناحیه یورو دچار آن شده، نقش برآب شد. تنها یک روز بعد از این نشست، میزان بدهی ایتالیا به بالاترین مقدار خود رسید که این موضوع اعتماد سرمایه گذاران را نسبت به موضوع بحران بدهی کاهش می دهد. به نظر می رسد که سران کشورهای عضور یورو یک شانس دیگر را برای متقاعد کردن جامعه سرمایه گزاران جهانی نسبت به حل بحران از بین بردند.

چرا آنجلا مرکل و همراهانش همیشه مأیوس کننده رفتار می کنند؟ آن ها همیشه نگرانی های سیاسی داخلی خود را بالاتر از نیازهای ناحیه یورو قرار می دهند که این امر موجب ایجاد قراردادهای کم دوام می شود. آن ها همیشه بدون اینکه احساس ضرورت کنند بدون عجله و بسیار کند وارد عمل می شوند. اگر اعضای ثروتمند یورو نگران وارد کردن پول های خود برای حمایت از یورو باشند، دیگر چه توقعی از سرمایه گذاران خصوصی می توان داشت؟ بار بدهی کشورهای یونان، ایتالیا و دیگر کشورهای عضو یورو بسیار زیاد و ضعف اقتصادی آن ها بسیار نگران کننده است اما نگرانی ناظران بیشتر از همه مربوط به کج فهمی سران اروپا درباره ریشه بحران است. این که راهکارهای استفاده شده تاکنون چاره ساز نبوده ، به دلیل تشخیص اشتباه است به عبارت دیگر:

تاکنون حرکت اروپا به سمت اصلاح بحران اصولاً تحت تأثیر سه چیز بوده است: (1) کمک مالی برای تهیه نقدینگی و تامین منابع مالی برای دولت های دارای بدهی سنگین (2) اصلاحات ساختاری برای اقتصادهای بحران زده(3) اصلاحات ملایم در روش کار اتحادیه پولی، مانند اجرای مصوبات سخت تر برای دولت هایی که محدودیت های بدهی را زیر پا می گذارند و هماهنگی بیشتر در سیاست های مالی.

اما هیچ یک از اقداماتی که تاکنون برای حل این سه مشکل صورت گرفته کافی نبوده- بودجه ای که برای کمک مالی استفاده شده هرگز کافی نبوده است- بااين وجود، این موضوعات تنها بخشی از دلایلی است که باعث شده اروپا چنین بحرانی را تجربه کند. دلایلی واقعی نادیده گرفته شده اند.

مشکل کجاست؟ فرآیند کمک مالی به کشورهای بحران زده مبتنی براین عقیده است که بحران بدهی بیشتر یک بحران نقدینگی است. از این رو اگر کشورهای عضو یورو به مقدارکافی پول نقد وارد کنند تا حمایت خود را از یورو نشان دهند، سرمایه گذاران احساس بهتری پیدا خواهند کرد و بحران فروکش خواهد کرد.   سران اروپایی ظاهراً معتقدند تنها اقتصادهای ضعیف نیاز به بازسازی دارند و تغییراتی که برای قوی تر کردن اتحادیه پولی اعمال می شود غالباً منجر به وضع قوانین بیشتری می شود که با تقویت سیستم فعلی این سازمان می توان معایب آن را بر طرف نمود.

تمامی این فرضیات غلط هستند.

بحران بدهی در اروپا هرگز یک بحران نقدینگی نبوده به همین دلیل کمک های مالی هیچ گاه نتوانسته آن را متوقف کند. سرمایه گذاران از خرید اوراق قرضه برخی دولت های اروپایی گریزانند. چرا که معتقدند اقتصاد آن ها اساساً درهم شکسته و در مقایسه با کشورهای قویتر اروپایی یا حتی بازارهای نوظهور روبه توسعه غیر رقابتی است. یعنی سرمایه گذاران در چشم انداز دراز مدت اعتمادشان را از دست داده و جرأت سرو کار داشتن با ظرفیت های سنگین بدهی را ندارند. لذا کاهش بودجه و اصلاحات ساختاری برای جلوگیری از روند رو به اضمحلال کشورهای بدهکار کافی نیست. به بیان دیگر، مسئله نگرانی درباره توانایی کشورها در بازپرداخت بدهی در کوتاه مدت نیست بلکه موضوع توانایی آنها در فائق آمدن بر محدودیت هایی است که توسط اتحادیه اروپایی در دراز مدت به آن ها تحمیل می شود.

هم چنین مشکلات کشورهای عضو یورو فقط به اقتصادهای ضعیف محدود نمی شود. این درست است که اسپانیا، ایتالیا، پرتغال، یونان و ایرلند نیاز به اصلاح خود دارند اما این تنها یک طرف ماجراست. ناهماهنگی­ های زیاد بین کشورهای عضو یورو از اصلی ترین دلایل مشکلات به وجود آمده بین آن هاست، از یک سو کشورهای ضعیف مانند اسپانیا و پرتغال دچار کسری حساب جاری شده اند و از سوی دیگر کشورهای قوی مخصوصاً آلمان با مازاد حساب جاری روز به روز چاق تر می شود. این ناهماهنگی هاست که عامل اصلی بحران به شمار می رود اما آنچنان که باید، مورد توجه قرار نمی گیرد. پاسخ ناحیه یورو به این موضوع این است که اقتصادهای غیر رقابتی را باید با کاهش هزینه ها و دستمزدهای واقعی رقابتی تر کرد. اما این یک فرآیند دردناک است، به طوری که بعد از مدتی از نظر اجتماعی و سیاسی غیر قابل تحمل خواهد شد. حل این بحران در گرو یک بازسازی ناحیه ای گسترده است. نابرابری های تجاری میان اعضای یورو نیز باید تغییر کنند به این معنی که کشورهای ثروتمند مخارج داخلی خود را کاهش داده و واردات خود را نسبت به بقیه کشورهای منطقه افزایش دهند تا به کشورهای ضعیف تر فرصت رشد و تثبیت بدهی هایشان را بدهند.

و در آخر این که ساختار ناحیه یورو شدیداً دچار نقص شده است. هیچ کس باور ندارد که قوانین و رهنمودهای جدید اجرا شوند. مشکل اتحادیه پولی عدم وجود تمرکز در آن است . بدون وجود یک  قدرت متحد که بر سیاست های مالی نظارت کند، سرمایه گذاران، قابل کنترل بودن آن را باور نخواهند  کرد و این عدم تمرکز یک مانع سیاسی نیز به شمار می رود. بنابراین ریشه مشکل این است که سرمایه گذاران نسبت به نجات یورو تردید دارند و برای جلوگیری از این بحران، متخصصان باید نسخه ی درستی را تجویز کنند وگرنه بیماری گسترش پیدا خواهد کرد.

 

Timesمنبع:


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir