بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : سه شنبه 29 اسفند 1391      12:55
گزارشی از شرایط اقتصادی و اجتماعی بزرگترین همسایه تهران

روزی روزگاری ری

در حاشیه تهران چه می گذرد؟

بهراد مهرجو:   تابلوی آبی رنگ با پس زمینه سفید ابتدای ورودی شهر و برروی اولین پله عابر پیاده نصب شده است. به خط درشت برروی تابلو نوشته شده:« به ری قبله
تهران خوش آمدید.» سمت راست تابلو و پل هوایی ردیف تعمیرگاه های خودرو قرار گرفته است. بیشتر گردانندگان تعمیرگاه ها هم جوانان کم سن و سال اداره می کنند. پسری حدود 25 ساله کنار اتومبیل پراید سفید ایستاده است.لباس کار آبی رنگ برتن کرده و سعی می کند چشم از تماشای رهگذران برندارد.
او می گوید:« بله. شهرری خیلی مهم است. حتی از نظر تاریخی از تهران هم مهمتر است...» چند کلامی که حرف می زند به سرعت پای تاریخ «ری» را به میان می کشد. ساکنان شهر شهری همگی چنین خاصیتی دارند.
چند قدمی دورتر از ورودی شهر تابلوهای راهنمای بسیاری سعی می کنند تا مسافران را به سوی «حرم شاه عبدالعظیم حسنی» راهنمایی کنند. برروی تابلوهای سبز رنگ با خط درشت نوشته اند به سمت «حرم مطهر» بیشترین تعداد تابلوهای راهنما مسافران را به همین سو هدایت می کنند. کنارهمین تابلوها در بلوار مرکزی شهر، نشانه های دیگری از رفتار مذهبی ساکنان ری نمایان شده است.

تابلوهای کوچک آبی رنگ در اصلی ترین بخش میدان شهر نصب شده «سبحان الله»،« الله صمد»،«استغفرالله» و«یا احسن اخالقین» تابلوها همینطور ادامه پیدا می کنند تا به حرم می رسند. مرد میانسالی درکنار یکی از همین تابلوها ایستاده است. کاپشن مشکی برتن کرده، موهایش نسبتا سفید شده است او می گوید:« این تابلوها خیلی وقت قبل نصب شده است. اگر دقت کنید، می بینید که حتی رنگ و روی آنها هم رفته است. شهرداری این تابلوها را نصب می کند. البته اگر در دوره های خاص مانند محرم و ماه رمضان به شهرری سربزنید می بنید که خود مردم هم در هیئت ها تابلو نصب می کنند. در شهرری هیئت خیلی فعال است.» بیشترین تعداد خیابان های تازه احداث شده شهر با نام شهدا مشخص شد ه اند.

بزرگترین خیابان شهر شهید«رجایی» و شهید«آوینی» نام دارد. ادارات مهم دولتی شهر هم در اطراف میدان «نماز» تجمیع شده اند. میدان نماز برای اهالی شهرری سابقه تاریخی بسیار مهمی دارد. میدان وسعتی بیش از یک هزار متر دارد. تابلوهای راهنمایی سمت غربی میدان رهگذران را به سمت «بهشت زهرا» و «حرم حضرت امام» راهنمایی می کند. سمت راست میدان هم به مقبره شهدای گمنان رسیده است.

مردی در سمت جنوبی میدان نماز ایستاده است. به اتوبانی که راه بهشت زهرا را می رود، خیره شده است. از اهالی بومی منطقه به شمار می آید. او می گوید:« اینجا خیلی سابقه تاریخی هم دارد. چرا به آن توجه نمی کنید. مردم شهر هم بیشترشان مذهبی هستند. خانم ها بیشتر چادر سر می کنند. البته دخترهای جوان مانتو می پوشند ولی حجاب آنها هم کامل است. از این نظر خیلی شبیه تهران نیست.
البته این را که می گویم فکر نکنید اینجا بی حجابی نیست. هست ولی خوب به نسبت تهران کم است.» خانمی با چادر مشکی و مانتوی قهوه ای سمت شمالی میدان ایستاده است. هر
چند دقیقه یکبار به مقبره شهدای گمنان نگاهی می اندازد و بازهم با گذر هر تاکسی آدرس مقصد را با صدای بلند فریاد می زند. می گوید:« اهل شهرری هستم. همین جا به دنیا آمدم. خانم های اینجا و اصلا کل شهر مذهبی هستند.
یک بخش مهم مذهبی بودن به سابقه تاریخی و همچنین حرم شاه عبداالعظیم مربوط است. بالاخره روحیات مردم اینطور شکل گرفته است. دخترهای جوان هم در شهرری روحیات مذهبی دارند. کمتر مذهبی هم هست ولی بخش عمده اینطور نیستند.» تاکسی سبزرنگی مقابل او می ایستد. حرف هایش را نیمه کاره رها می کند و می رود. شهر ری بیش از 26 امامزاده را در خود جایی داده است. در میان این تعداد بیشترین شهرت به امامزاده شاه عبدالعظیم رسیده است. امامزاده عبدالله، بی بی شهربانو و ابن باویه هم شهرت بسیاری دارند. تمرکز مردم شهر برروی همان امامزاده شاه عبدالعظیم است. شاه عبدالعظیم مسافران شهرستانی بسیاری را هم در خود جایی می دهد. ظهر روز جمعه تعداد بسیار زیادی خودروهای شخصی با پلاک های غیر از تهران و شهرری در پارکینگ امامزاده پارک شده اند. پلاک های 15 ( شهر تبریز)، 91( اردبیل)،98(ایلام)، 68 (کرج)، 78(اسلامشهر)،87(زنجان)،96(سمنان)،19(قم)،49(یاسوج)،31 (خرم آباد) بیشترین فروانی را دارند. 5 اتوبوس هم درکنار پارکینگ امامزاده پارک کرده اند. هر 5 اتوبوس ازنمونه های بنز قدیمی جاده ای هستند. رنگ سه اتوبوس سفید با نوارهای آبی و دو اتوبوس هم قرمز است. راننده یکی از اتوبوس های بنز قدیمی می گوید:« ما سرویس داریم. از کرمانشان به شهرری آمده ایم. تور را مسجد محله برگزار می کند. تقریبا هر ماه یک سفر به شهرری داریم. البته به قم هم می رویم. در شهرری یک روز توقف داریم و در
قم هم دوروز.» خانم میانسالی در کنار اتوبوس او نشسته است. چادر مشکی برسر دارد و سعی می کند، کودک خود را در آغوش آرام کند.می گوید:« به همراه مادرم، خاله ها و دختر خاله ها به شهرری آمده ام.همسرم کارمند دولت است. به همین دلیل نمی تواند مرخصی بگیرد و بیاید ولی شوهرخاله ما همراهمان است. در شهرری فقط به شاه عبدالعظیم می آیم. اگر قرار باشد، گردش هم بکنیم به بازار شهرمی رویم ولی دیگر درخود شهرجای خاصی نیست که برویم. این دومین بار است که با کاروان به شهرری آمده ایم ورودی امامزاده شاه عبدالعظیم شلوغ ترین بخش منطقه است. سمت راست در اصلی دو تابلوی بزرگ نصب شده است. یک تابلو به دوره های تخصصی زبان اختصاص دارد. دوره دوم آموزش نجوم وستاره شناسی می دهد. مسول برگزاری این دوره ها می گوید:« این مرکز زیر نظر حرم مطهر قرار دارد.» دوره های ستاره شناسی زیرنظر آستان امامزاده برگزار می شود. در صحن علنی هم تنها تابلوهای تحقیقاتی به برگزاری همین دوره ها اختصاص دارد. دفتر مرکزی موسسه هم در ظع غربی حرم قرار گرفته است. سمت راست ورودی اصلی حرم را به
شیوه ای ساماندهی کرده اند که خانواده های مسافر فرصت استراحت پیدا کنند. تابلوی «محل شستوشوی ظرف» به خوبی شرایط این بخش از حرم را مشخص می کند.
سه خانواده در همین منطقه زیراندازه های بسیار ساده پهن کرده اند. از هر خانواده دونفر برروی زیراندازه ها نشسته اند و سایرین به صحن حرم رفته اند. دختر جوانی از خرم اباد به همراه عموها و دخترعموهای خود به شهرری آمده است. او می گوید:« اینجا هتل یا مسافرخانه نمی رویم. ظهر به امامزاده رسیده ایم. احتمالا شب را همین جا می مانیم و فردا به قم
می رویم. همه امکاناتی که ما نیاز داریم دراین جا وجود دارد.» او اهالی شهرری را بسیار مذهبی ارزیابی می کند. صحن حرم حوالی ظهر مملو از جمعیت شده است. قبرستان کناری صحن هم محل رفت و آمدهای مکرر به نظر می رسد. مردم سعی می کنند از روی قبرها عبور نکنند ولی فشردگی چینش قبرها سبب شده تا گذر بدون برخورد به قبرها دشوار شود. جوانی سی ساله، به همراه همسرخود  به امامزاده آمده است. در میان قبرها به جست و جوی نام مشخصی رفته اند. می گوید:« پدربزرگ خانم من اینجا دفن شده است. الان به سختی قبر او را پیدا می کنیم. البته مجوز کف و دفن جدید نمی دهند ولی بازهم اینقدر بزرگ شده که قبر را پیدا نمی کنیم. من و خانم هردو متولد شهرری هستیم.
امامزاده شاه عبدالعظیم مشخصه این شهر است. بخش مهمی از مردم شهر در تهران کار می کنند. به همین دلیل نمی توان به درستی بین تهران و شهرری تفکیک کرد ولی بالاخره شهرری مشخصات خودش را هم دارد. مثلا اینجا هیئت مذهبی خیلی زیاد است.» همسر او قبر پدربزرگ اش را پیدا می کند و با دست به مرد اشاره می کند. زن جوان چادرمشکی برسرکرده است و می گوید:« بیرون از امامزاده مانتو می پوشم. البته مانتوی بلند با رنگ های تیره است ولی در امامزاده چادر سرمی کنم. این از مقررات امامزاده است.» یکی از خادمین حرم در گوشه دیگری از صحن ایستاده است.شلوار مشکی پارچه ای برپا دارد. پیراهن خاکستری رنگ پوشیده و با دست سعی می کند، زائران را هدایت کند.
اومی گوید:« البته اینطور نیست که چادر قانون باشد.» با دست به دختر جوانی اشاره می کند که مانتوی قهوه ای برتن دارد و روسری رنگ روشن برسرکرده است. دختر جوان میان قبرها می گردد و با دقت به نام ها و سال های وفات دقت می کند. از دور به نظر می رسد با قبرها سرگرم بازی شده است. خادم حرم حضور او را دلیلی مستند برای گفته های خود می داند و تاکید می کند:« اینطور زیاد هستند. ما هم برخوردی نمی کنیم. البته حجاب کامل دارند ولی خوب شاید چادر نداشته باشند.» بیشتر مراجعان به حرم را مسافران شهرستانی تشکیل می دهند. همگی آنها در اطراف سحن اصلی زیراندازه های انداخته اند و با تجهیزات نسبتا کاملی سعی می کنند.
مسافرتی نسبتا دلپذیر را برای خود رقم بزنند. فلاکس های چای، کلمن های آبی رنگ، سبدهای عمدتا سفید ظروف آشپزخانه مانند بشقاب و قاشق به همراه قابلمه های کوچ اصلی ترین بخش تجهیزات مسافرتی این گروه را تشکیل می دهد.
در میان جمع گوشه نشینان حرم بیشترین تعداد سعی می کنند با نان و پنیر غذایی برای نهار خود بسازند. نان و پنیر، نان و پنیر و گوجه، نان و پنیر و هندوانه و کالباس و گوجه و خیارشور اصلی ترین ترکیب غذایی مسافران را تشکیل می دهد. تمرکز مسافران اطراف حرم به سمت دفتر تولیت حرم جلب شده است. این بخش از حرم به صورت کامل در سایه قرار گرفته است. اطراف تمامی ستون ها زیراندازهای پهن شده است و حداقل برروی هر زیرانداز چهار نفر نشسته اند. بچه های در صحن حیاط و اطراف حوز آب بازی می کنند. والدین
هم چندان کاری با آنها ندارند مهمترین شخصیتی که روزانه قدم به صحن حرم می گذارد، آیت الله ری شهری است. تولیت حرم مطهر برعهده این روحانی بلندپایه کشور قرار گرفته است. اداره دانشگاه علوم حدیث هم از سوی ایشان صورت می گیرد. آیت الله ری شهری خود از اهالی شهرری به شمار می آید. مردم شهر همگی او را به خوبی
می شناسند. آیت الله مدتی هدایت وزارت اطلاعات را برعهده داشته است. در حال حاضر او دانشگاه علوم حدیث را اداره می کند. جوانی 25 ساله در صحن حرم ایستاده است. شلوار پارچه ای مشکی و پیراهن سفید برتن دارد. عینک برچشم زده است و ته ریش هم دارد او می گوید:« آیت الله ری شهری در دانشگاه حضور دارند و به کارها رسیدگی می کنند. دانشگاه وابسته به ایشان است. همانطور که دانشگاه امام صادق به آیت الله مهدوی کنی وابسته است او خود ازقم به شهری ری می آید:« البته بخش مهمی از دانشجوهای دانشگاه
از شهرهای دیگر می ایند.» دانشگاه علوم حدیث از طریق کنکورسراسری دانشجو جذب می کند. در مقابل ورودی اصلی دانشگاه تابلوی بزرگی نصب شده که به صورت دقیق شرایط پذیرش دانشجو را توضیح می دهد. فروشنده ای در بازار شهرری فریاد می کشد و سعی می کند از این طریق مشتری ها را جذب خود کند. اوشلوار لی آبی رنگ برتن دارد، پیراهن سفیدی پوشیده که لکه های مشکی اطراف اش را پوشانده است. می گوید:« سه برادر دارم که هرسه دانشجوهستند ولی هیچ کدام در شهرری درس نمی خوانند. هر سه به تهران می روند.یک خواهر هم دارم که او در دانشگاه آزاد شهرری درس می خواند. اینجا همه روحیه مذهبی دارند ولی بیشتر مربوط به پدرو مادرها می شود، بچه ها خیلی اینطور
نیستند.» او برچسب حراج به اجناس فروشگاه خود زده است و سعی می کند با فریادهای مدام مشتری ها را به سمت خود جذب کند. خانم جوانی از مقابل او رد می شود. چادرمشکی برسر دارد و به نظرمی رسد یکی از مسافران شهرستانی شهرری باشد. از فروشنده سوال می کند:« حراج 500 تومانی است؟» پسر جوان ابروها را در هم می کشد ولی چند ثانیه بعد با صدای بلند می خندد  و می گوید:« آبجی با 500 تومن برو نون بخر بخور حداقل سیر بشی.آخه چی می دن با 500 تومن.» فروشنده کناری او بوتیکی را اداره می کند. تمامی مانکن های فروشگاه او مانتو و شلوار برتن دارند. مرد میانسال می گوید:« اینجا خیلی رونق ندارد. مرد شهرری برای خریدهای اصلی به تهران می روند. مسافرهای بین
راهی هم مقصد نهایشان اینجا نیست. مثلا از تهران آمده اند یا به قم می خواهند بروند.به همین دلیل رونق خاصی در بازار شهرنیست.» در قسمت پشتی بازار و همجوار حرم تنها مسافرخانه باقی مانده شهر قرار دارد. مسافرخانه با سنگ های مرمر سفید تزئین شده است. ساختمان سه طبقه بیشتر نیست. بخش زیری ساختمان توسط فروشگاه های بازار محاصره شده است. زیر تمامی پنچره های مسافرخانه کاشی های آبی رنگ با میناکاری ظریف نصب شده است. کاشی ها در طبقات بالایی ساختمان فرسوده شده و بخش مهمی از آنها ریزش
کرده است. صاحب مسافرخانه می گوید:«رونق گذشته وجود ندارد. حالا مسافرها به اطراف حرم می روند و همانجا می خوابند. اگر کسی هم توان مالی بیشتری داشته ّباشد به تهران می رود یا در خانه اقوامش سکونت می کند. الان که مهر ماه است، تقریبا تمامی اتاق های مسافرخانه خالی هستند.» مقابل مسافرخانه  و بردیوار پشتی حرم، کتیبه ای نصب شده است. برروی کتیبه با خط نستعلق توصیه هایی درباره فعالیت های خیریه نوشته شده است. قسمت پایینی کتیبه به نام موسسان اشاره کرده است ولی سیمان سیاه رنگی نام آنها را
پوشانده است. کنار کتیبه، نقاشی از ملاعلی کشیده شده است. نوشته های کناری نقاشی او را از مراجع بزرگ شیعه معرفی می کند. نام او با خط درشت مشکی زیر نقاشی حک شده ولی گذر زمان سبب شده تا نام ملاعلی هم ناخوانا باشد. برخی از اهالی شهر روایت می کنند یدالله و عزت سحابی موسسه خیریه ای را برای خانه سازی در شهرری ایجاد کرده بودند.مرحوم مهندس عزت الله سحابی در خاطرات خود می گوید:« موسسه را پدرم به همراه عده ای از دوستانش راه اندازی کرده بودند. با توجه به روحیات مذهبی اهالی شهرری انها علاقه مند بودند تا برای مردم خانه سازی کنند. این خانه ها هم بیشتر به خانواده های کم درآمد واگذار می شد.» جمعیت اصلی شهرری را تا چند سال قبل کشاورزان تشکیل می دادند. فرماندار شهرری نقل می کند همچنان بخش مهم اقتصاد شهرری از سوی همین کشاورزان اداره می شود ولی طی سال های گذشته همزمان با بحران های اقتصادی و ناتوانی کشاورزان در اداره کسب وکارخود واگذاری زمین های کشاورزی در شهرری رونق گرفته است. واگذاری زمین ها تا اندازه ای ادامه داشت که فرمانداری ری طی اطلاعیه ای از کشاورزان درخواست
کرد زمین های خود را واگذار نکنند. یکی از کشاورزان منطقه می گوید:« تا همین چند سال قبل اگر به شهرری می امدید، باغچه های صیفی جات همه جای شهر پراکنده بود ولی حالا خیلی کم شده است. محصول اصلی شهرری ذرت، گندم و صیفی جا است. در حال حاضر بیشتر مزارع خارج از شهر قرار دارند. مزارع داخل شهر همگی تغییرکاربری داده اند
جمعیت شهرری در سرشماری های رسمی با تهران محاسبه می شود ازهمین روی عدد دقیق ساکنان این منطقه روشن نیست. در اخرین سرشماری نفوس و مسکن تنها
جمعیت بخش مرکزی استان ری 133 هزار نفر برآورد شده بود. آمارهای رسمی نشان می دهد در شش ماه پایانی سال 1389 حدود 672 مورد طلاق در شهرری ثبت
شده است. امار ازدواج های ثبت شده برای همین دوره زمانی عدد 2892 مورد است. یکی از دفترخانه داران شهرری در این مورد می گوید:« با توجه به شرایط خاص شهرری اینجا طلاق خیلی مرسوم نیست. البته اینطورنیست که فرهنگ شهرری از تهران و جاهای دیگر خیلی متفاوت باشد ولی بالاخره کمتر از جاهای دیگر طلاق ثبت می شود همچنان هیئت های مذهبی شهرری شهرت بسیاری دارند. هیئت مذهبی «تعزیه داران محبان حضرت زهرا» در ضلع شرقی میدان نماز واقع شده است. سال تاسیس هیئت در کنار تابلوی سبزرنگ 1370 قید شده است. یکی از کسبه اطراف ساختمان هیئت می گوید:« بیشتر مردم شهر به هیئت خاصی تعلق خاطر دارند. در ایام سوگواری مانند ماه محرم هیئت های مذهبی شهر مملو از جمعیت می شود.»شهرت هیئت های شهرری به تهران هم رسیده است. کمال اطهاری اقتصاددان و جامعه شناس و از اهالی سابق شهرری می گوید:« روحیه مذهبی و فعالیت درهیئت های مذهبی شاخص شهرری است. این منطقه به صورت ویژه مذهبی است. نکته دیگر درمورد شهر ری اصالت منطقه است. با دقت می توانید متوجه شوید که اهالی شهرری دردوره های تاریخی مختلف اجازه نداده اند تا افراد حاشیه نشین وارد این شهر شوند.
همین موضوع می رساند که اصالت و کنترل شرایط شهری برای ساکنان شهرری اهمیت بالایی دارد. اهالی شهر بیشتر از فعالان بازار تهران بوده اند. به همین دلیل آنها را باید با روحیه بور‍ژوایی تفسیر کرد. شهرری ازنظر فرهنگی به نقاط شرقی تهران مانند خیابان های تهران پارس و پیروزی شباهت دارد. ویژگی مهم اهالی شهر فرهنگ سنتی و اصیل است.» گفته های او در شیوه ساختمان سازی و رفتار اهالی شهر نمایان تر می شود. بخش مهمی از شهر طی سال های گذشته نوسازی شده است. ساختمان های دو یا سه طبقه با نماهای
معروف به آجر«سه سانتی» بافت قسمت مهم شهر را به خود اختصاص داده است. بخش نوساز شهرری توسط اتوبان های بسیاری محاطره شده است. اتوبان ها شهر را به جاده ساوه، اتوبان قم، اتوبان آزادگان و تهران وصل می کنند. حضور اتوبان هی پرتعداد در شهر سبب شده تا ارتباطات مردم در شهر تا حدودی دگرگون شود. یک فروشنده سوپرمارکت در حوالی خیابان آوینی شهرری می گوید تا چند سال قبل این همه خیابان بزرگ درشهر نبود. خیابان ها رفت و آمدهای مردم را خیلی آسان کرده است ولی کاسبی ما خراب شده است.» به خیابان روبروی فروشگاه خود اشاره می کند و می گوید:« این خیابان خیلی شلوغ است.بین بلوار هم نرده کشیده اند. مردم حوصله نمی کنند از  پله هوایی رد شوند و این طرف خیابان بیایند. به خاطرهمین از همان سمت خرید می کنند. اینطورکار وکاسبی ما دچار رکود شده است یکی از ساکنان قدیمی شهرری می گوید:« بخش مهمی از جوانان شهر روحایت
سیاسی هم دارند. به طور مثال افراد سرشناس شهر را همه می شناسند. حالا این فرد می تواند چهره محبوبی هم نباشد.» اهالی شهر همگی خاطرات مهیج بسیاری را در ذهن دارند.برخوردهای پلیسی بسیاری طی سال های گذشته در شهرری صورت گرفته و به خاطرات هیجان انگیز مردم شهر بدل شده است. جوانی مذهبی با لباس های ساده در گوشه میدان نماز ایستاده است. به مقبره شهدای گمنام نگاه می کند. او درباره این خاطرات مردم می گوید:« خبرها در شهر می پیچد. مثلا همین چند وقت قبل اتفاقی افتاد که همه مردم شهرخبر دارشدند. مردی مغاز بستی فروشی داشت. این مغازه تا حدودی معروف شده بود. بالاخره مردم برای خرید به اورجوع می کردند. یک روز یکی از مشتری های مغازه شروع
کرده بود درباره عرفان حرف زدن. از مدل حرف های می زد که می گویند عرفان های تقلبی. شاید کمتر از ده دقیقه طول نکشید که چند نفر آمدند و او را دستگیر کردند. بعدها متوجه شدند صاحب مغازه هم از همین تیپ ها است
رفتارهای سیاسی اهالی شهر به هیئت های مذهبی وابسته است. جوانی 23 ساله از اهالی شهرری و بچه های یکی از هیئت های معروف شهرمی گوید:« در هیئت ها خیلی چهره های مهمی می ایند. سخنران ها هم همگی خط سیاسی می دهند.» در میان چهره های سیاسی شهر حسین فدایی  دبیر کل جمعیت با نفوذ سیاسی ایثارگران شهرت بسیاری دارد. او طی سال های گذشته به لیدر جریان سیاسی حاکم برشهر ری بدل شده است. جمعیت ایثارگران هم موفق شده همراهان بسیاری میان اهالی شهر برای خود پیدا کند. گروه های توجیدی بدر و صف هم پیش ازانقلاب در شهرری فعالیت های سیاسی خود را سامان می دادند. این گروه ها در سال های بعد از انقلاب هسته اولیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را تشکیل دادند.
حوالی میدان نماز شهرری در کنار مقبره شهدای گمنان تابلوی بزرگی نصب شده است. برروی تابلو با خط مشکی نوشته اند:« تردد موتورسکیلت ممنوع» سال ها قبل کمی دورتر ازهمین تابلو موتورسکیلت سواران با ترور یک سرمایه دار کلید اتفاقی تلخ در سیاست ایران را زدند. جوانان شهرری همچنان علاقه مندی خود به موتورسکلیت را حفظ کرده اند.
همچنان صدای غرش موتورسکلیت های متعدد در خیابان های شهر به گوش می رسد.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir