بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : پنجشنبه 15 فروردين 1392      21:40
خاطرات ایت الله هاشمی رفسنجانی از سال 69

شرح سفر وزیرکشاورزی به زلاندنو +برنامه توسعه چگونه تصویب شد؟

به دفترم رفتم. آقایان [ابوالفضل]توکلی[بینا] و دکتر قاضی برای تبریک عید آمدند. آقای[رضا] امراللهی، [رییس سازمان انرژی اتمی]، برای امور انرژی اتمی و دکتر[حسن] حبیبی، [معاون اول رییس‌جمهور]، برای امور جاری کشور و آقای[مرتضی] الویری، [رییس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس]، برای بحث درباره اجرای برنامه پنجساله اول آمدند

اقتصاد ایرانی: بخش های اول تا سوم خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی پیش از این در سایت اقتصادایرانی منتشر شده بود. اینک بخش پایانی این خاطرات را می خوانید

 

چهار شنبه 8 فروردین 1369  |  1 رمضان 1410        28  مارس  1990

 

امروز اول ماه رمضان است. ساعت سه و نیم بامداد، با زنگ ساعت، برای سحری بیدار شدم. من و یاسر روزه می گیریم. بعد از نماز تا ساعت هشت صبح خوابیدم.

به دفترم رفتم. آقایان [ابوالفضل]توکلی[بینا] و دکتر قاضی برای تبریک عید آمدند. آقای[رضا] امراللهی، [رییس سازمان انرژی اتمی]، برای امور انرژی اتمی و دکتر[حسن] حبیبی، [معاون اول رییس جمهور]، برای امور جاری کشور و آقای[مرتضی] الویری، [رییس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس]، برای بحث درباره اجرای برنامه پنجساله اول آمدند.

آقایان[عیسی]کلانتری و [جلال]ساداتیان از سفر زلاندنو آمدند و پیام [جیمز بِِیکر]، وزیر امور خارجه آمریکا را که توسط وزیر امور خارجه زلاندنو، برای ایران به منظور تحسین روابط و حل مسالة گروگان ها ارسال شده بود،آوردند. متن گزارش کمیته روابط خارجی کنگره آمریکا، مبنی برتمایل بهبود روابط با ایران را که وزیرامورخارجه زلاندنو به آنها داده بود، آوردند.

عصر هیأت دولت جلسه داشت. تصمیماتی در خصوص دادن تسهیلات و تخصیص ارز به دستگاه ها و تصویب آیین نامه های اجرایی گرفته شد. ساعت شش و نیم به خانه رسیدم. افطار، فاطی و بچه ها بودند.

 

چهار شنبه 15 فروردین 1369  |  8 رمضان 1410           4 آوریل 1990

 

ساعت هشت و نیم به دفترم رسیدم. ساعت نُه و نیم، آقای[حسین] مظفر، مدیرکل آموزش و پرورش معزول تهران آمد؛ از خودش دفاع کرد و اتهامات گروه گرایی، باندبازی و مخالفت با رهبری را بی اساس خواند و از عزل و نصب های زیاد آموزش و پرورش شکایت کرد.

آقای[عباس]امام جمعه، قاری ایرانی که در مسابقات بین المللی قرآن کریم کشور مالزی، مقام اول شده است، همراه با[آقای علی اکبر حنیفی]، داور ایرانی آمدند و گزارش کار دادند. آنها از پیشرفت فنون قرائت قرآن در ایران، پس از انقلاب، ستایش کردند؛ تشویقشان کردم. به قاری ده سکه بهار آزادی و به داور یک سکه همراه با کتاب «امیرکبیر، یا قهرمان مبارزه با استعمار» هدیه دادم.

اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت آمدند. از خودشان درخصوص اتهامات مخالفت با رهبری و دولت و مواضع افراطی و تندروی، دفاع کردند و برای مشکل بروز جریان اسلامی مخالف شان، تحت عنوان «جامعه اسلامی دانشجویان» و زیاد شدن اختیارات نمایندگان رهبری در دانشگاه ها و طبعاً پیشامد محدودیت برای خودشان استمداد نمودند.

دکتر ولایتی[وزیرامور خارجه] آمد. درباره مسالة گروگان ها در لبنان[1] و روابط با عربستان سعودی و پاسخ به اتهامات وارده توسط رسانه های غربی علیه ایران، مذاکره و تصمیم گیری شد.

 عصر هیأت دولت جلسه داشت. در خصوص نحوة تهیه و تصویب آیین نامه های برنامه و بودجه تصمیم گیری کردیم و درباره مناطق آزاد مذاکره شد. اعضای هیات دولت، افطار میهمان من بودند. در راه خانه، به منزل بچه ها رفتم. در منزل فاطی پذیرایی شد. منازل نوسازِ محسن و فائزه را هم دیدم؛ بد نیست. بهتر از این هم می شد ساخت؛ تاکنون ندیده بودم.

 

  چهار شنبه 22  فروردین 1369  |  15 رمضان 1410   11 آوریل 1990

 

سحری خوردم، به امید اینکه بتوانم روزه بگیرم؛ هنوز برای رفع کسالت دارو می خورم. ساعت نُه و نیم صبح به دفترم رسیدم. آقای[حمید] میرزاده، [معاون اجرایی رییس جمهور]، گزارش مالی[سازمان عمران] کیش و وضع جزیره قشم را داد؛ او قشم را مستعد برای صنایع مهم دیده است.

خانم [مرضیه]دباغ آمد. وضع جمعیت زنان را گفت و استمداد مالی نمود؛ بنا شد بررسی نمایم. قبلاً دختر امام همین تقاضا را داشت. [آقای محمدحسن تولایی]، استاندار خوزستان آمد. برای انجام بازسازی و مسایل خوزستان استمداد کرد و از کُندیِ تصویب خواسته هایش در وزارت کشور گله داشت.

آقای محمد هاشم از هیأت سه نفره اسکله سازی آمد. با تصویب شورای انقلاب، امکانات بازمانده از شرکت های آمریکاییِِ متصدیِ ساخت بندر چابهار، در اختیار این هیأت قرار گرفته که در اسکله سازی به کار رود؛ در این مدت، حدود چهار میلیارد کار انجام داده اند.

عصر در هیأت دولت، تراز فیزیکی مصالح ساختمانی در برنامه بررسی شد. حدود 6میلیون تن فلزات و حدود 21 میلیون تن سیمان می خواهیم. افطار، نماینده های مجلس، وزیران ، اعضای شورای نگهبان و معاونان و مشاوران [رییس جمهور] مهمانم بودند. بعد از افطار، نماز جماعت به امامت من اقامه شد. آقای[شیخ حسین] هاشمیان، نایب رییس مجلس تشکر کرد و من برای آنها درباره گروگان ها، قطعنامه، حج ، سیاست اقتصادی و خارجی صحبت کردم و جواب سئوالات را دادم. مراجعات زیادی داشتند. ساعت ده شب به خانه رسیدم.

بعد از خوردن سحری و نماز خوابیدم. خواب دیدم بند تسبیحی که در دستم بود، در نقطه اتصال به شیخ بالا قطع شد و چند دانه در رفت. بیدار شدم؛ در فکر تعبیر بودم که باز خوابم برد. خواب دیدم با هلی کوپتر از فضای منطقه ای که شبیه یک درّه بود، گذشتیم. در قسمت پایین، اشجار سرسبز و گل و گیاه بود. در قسمت بالا، صخره های خشک و سنگی و جاده های کوهستانی، باغستان را به صخره ها وصل کرده است. ماشین هایی هم در حرکت بودند که به بالا بیایند، یکی از کامیون های بزرگ به صخره خورد و منحرف شد و راننده اش که دارای قدی بلند، خوش تیپ و خوش اندام بود، افتاد و مُرد.

متأسفانه همه مسایل و مناظر جنبی و مربوطه را به خاطر ندارم؛ فقط یادم است که پس از این حادثه، در خواب حالتی مخلوط از حُزن و اندوه و نوعی رضایت داشتم؛ خداوند خیر پیش بیاورد.

 

پنج شنبه 23  فروردین 1369  |   16 رمضان 1410     12 آوریل 1990

 

ساعت هفت ونیم صبح به دفترم رسیدم. بعد از سحر خوابم نبرد؛ کِسل بودم. تا ساعت نُه ونیم،کارهای باقی مانده دیروز انجام شد. آقای[حسین] محلوجی آمد. گزارش سفر به ایتالیا را داد؛ مطلب تازه ای نداشت، جز نقل اصرار آقای [جولیو]آندره ئوتی، نخست وزیر ایتالیا، برای آزادی گروگان ها و تمایل ایتالیا به سفر من به آنجا.

آقای [سید محمدحسین]عصّار آمد. برای رفع فشارهای تبلیغاتی و کاری بر اعضای انجمن حجتیّه استمداد کرد.[2] استانداران باختران[= کرمانشاه]،کردستان و آذربایجان غربی آمدند؛ گزارش اوضاع را دادند و برای تسهیل امور و ابلاغ مصوبه شورای عالی امنیت استمداد کردند.

آقای [سراج الدین]کازرونی، [وزیر مسکن و شهرسازی] آمد. در مورد طرح اصلاح ساختار شهرهای بزرگ، از تجمیع قطعات کوچک و ساخت آپارتمان های بلند، با تشویق بخش خصوصی، از طریق دادن تراکم بیشتر به اراضی بزرگتر و مسایل دیگر شهرسازی و همچنین موضوع انتقال پایتخت کشور از تهران، نظرخواهی کرد.

عصر آقای[مهدی] کروبی، [رییس مجلس شورای اسلامی]آمد. در مورد مسایل کشور مذاکره شد. به خاطر عدم شرکت در ضیافت دیشب عذرخواهی کرد. استاندار اصفهان آمد. گزارش استان را داد و برای امور مسکن استمدادکرد.

 هیأت رئیسه مجمع نمایندگان مناطق محروم آمدند. برای آیین نامه مصرف اعتبارات مناطق محروم، پیشنهادهایی داشتند. مشاوران[رییس جمهور] آمدند. راجع به کیفیت انجام وظایف، تحصیل اطلاعات، نیازهای کاری، آیین نامه و شرح وظایف تصمیم گیری شد؛ آنها افطار مهمانم بودند. شب به خانه آمدم. در راه هندوانه نوبرانه دیدم؛ گفتم خریدند.

 

 یکشنبه 2 اردیبهشت 1369  |  26 رمضان 1410           22  آوریل 1990

 

ساعت هشت و نیم صبح به دفترم رسیدم. آقای[محسن] رفیق دوست، [رییس بنیاد مستضعفان و جانبازان] آمد. گزارشی از عملکرد بنیاد داد و برای ورود 200هزار تن فولاد با ارز آزاد اجازه گرفت. آقای[گودرز] افتخار جهرمی، [سرپرست دفتر خدمات حقوقیِ بین المللی نهاد ریاست جمهوری] آمد. برای مسایل جاری در دادگاه لاهه و انتظارات ما در تعقیب آزادی گروگان ها و مسایل شورای نگهبان مشورت کرد؛ توضیحات لازم داده شد[3].

[آقای غلامحسین کرباسچی]، شهردار تهران آمد. برنامه ها و نیازها را گفت؛ منابع ممکنِِ تأمین هزینه های شهرداری، از قبیل جرایم و حق پیشه از مغازه داران و پذیره ها و نظایر آن، طرح خرید تاکسی نو با ارز آزاد و مسایل دیگر را مطرح کرد. تأکید کردم که اقدامات شهرداری تهران باید با سیاست های دولت هماهنگ باشد. خواست که در جلسات دولت شرکت کند و شهردار تهران با حکم رییس جمهور منصوب شود.

آقای [مجید]عباس پور، [مشاورفنی رییس جمهور]آمد. گزارش پدافند ش. م . ر [= شیمیایی، میکربی و رادیواکتیو] را داد و درباره سازمان انرژی هسته ای صحبت شد. عصر به جلسه هیأت دولت نرفتم و کارها را تا مغرب انجام دادم. افطار با حاج احمدآقا مهمان رهبری بودیم. احمدآقا چند نامه منتشر نشدة امام را آورده بود. خواستار بخشی از پادگان جوار مرقد امام برای توسعه مرقد بود. دربارة مذاکرات با عربستان سعودی و گروگان ها و مسایل شهرداری تهران مذاکره شد.

شب به خانه آمدم. احمدآقا هم با ماشین من آمد؛ خواستار اطلاع بیشتر از امور جاری کشور و شرکت در جلسه دیگر من و رهبری شد و گفت، معتقد است بالاخره جامعه مدرسین[حوزه علمیه قم]، با آیت الله خامنه ای اختلاف پیدا می کنند.

 

پنج شنبه 6 اردیبهشت 1369  |  30 رمضان 1410           26 آوریل 1990

 

تا ساعت نُه ونیم صبح، کارها انجام شد. آقای[سیدحسین] موسویان از وزارت امور خارجه آمد. گفت سفیر سوئیس- حافظ منافع آمریکا- آمده و پیامی از [جرج]بوش، رییس جمهور آمریکا آورده است[4]. او در این پیام، به طور خصوصی از کمک ما در آزادی [رابرت]پل هیل، گروگان آمریکایی تشکر کرده و گفته است که حافظ اسد[رییس جمهور سوریه] به او اطلاع داده که ایران در این امر کمک موثر کرده است، و نیز گفته اطلاعات آمریکا می گوید گروگان های ایرانیِِ در دست مارونی ها، در همان روزهای اول کشته شده اند، ولی باز هم آنها آمادگی دارند که پیگیری مسالة آن گروگان ها را ادامه دهند.گفتم به صورت شفاهی جواب بدهند که اگر زندانی های لبنانی از اسرائیل آزاد نشوند، مسالة گروگان ها پیچیده تر می شود.

آقای سید هادی خسروشاهی آمد. مطابق معمول مقداری از مسایل رسانه های خبری و مسایل گروه های اسلامی و همچنین ضعف تبلیغات ما در خارج از کشورگفت و خواستار دادن اختیارات و امکانات بیشتر به خودش و دادن خرج ساخت مرکز اسلامی در شهر لندن شد. دکتر[محمد]یاریگرروش، رییس سازمان بهزیستی آمد. گزارش کار داد و خواستار ادغام همه نهادهای کمک به محرومان در یک وزارتخانه شد. دکتر[حسن] حبیبی، [معاون اول رییس جمهور]، برای امور جاری کشور آمد.

عصر شورای عالی امنیت ملی با حضور مشاوران سیاسی من و رهبری جلسه داشت؛ درباره نامة صدام بحث کردیم. قرار شد جواب بدهیم و در ابتدا، مذاکره در سطح پایین را بپذیریم؛ بحث های خوبی شد. افطار به خانه آمدم.

 

یکشنبه 9  اردیبهشت 1369  |   3 شوال 1410                29 آوریل 1990

 

آقای مسیح مهاجری، [مشاور اجتماعی رییس جمهور و مدیر روزنامه جمهوری اسلامی]آمد. گزارش سفر به سریلانکا را داد. پیشنهاد توسعه روابط اقتصادی با این کشور، از طریق فروش اتوبوس و خرید چای را داشت. درباره مقاله اش علیه آقای [عطاءالله]مهاجرانی [معاون حقوقی و پارلمانی رییس جمهور] صحبت شد.

آقای[اصغر] ابراهیمی، مدیرعامل شرکت مترو آمد. گزارش سفر به شوروی را داد و خواستار تخصیص ارز بیشتر برای مترو شد. او صفحه ای از یک قرآنِ خطیِ قدیمی را آورد؛ مدعی بود که در این قرآن، کلمات آیات را با حروف ریزتر از تورات و انجیل، با خط عِبری نوشته اند؛ قرار شد بررسی کنیم.

آقایان [حمید]میرزاده، [مجید]عباس پور، [عیسی]کلانتری و اکبرزاده آمدند. درباره تدارک سریع ترِ طرح ساختِ ماده اصلی برای انواع سُموم کشاورزی، مذاکره و تصمیم گیری شد. آقای [سیدحسین]موسویان از وزرات امورخارجه آمد. گزارش مذاکره با سفیر سوئیس، [حافظ منافع ایالات متحده]، درباره گروگان ها را داد و گفت سئوال کرده که انتظار داریم چه اقدامی در مقابل آزادی گروگان ها انجام شود؛ پیشنهادهایی ارائه دادم.

 آقای [عبدالحسین]وهاجی، [وزیر بازرگانی] آمد. درباره سیاست تقویت صادرات نظراتی ارائه کرد. مهندس[میرحسین] موسوی، [مشاور سیاسی رییس جمهور] آمد. پیشنهادهایی در مورد تقویت صنایع الکترونیک آورد.

عصر در جلسه هیأت دولت شرکت کردم. درباره مقالة[ارتباط مستقیم] آقای[عطاءالله] مهاجرانی[در روزنامه اطلاعات] و عکس العمل مخالفان مذاکره شد؛ بی اجازة من نوشته است. پیشنهاد شد بحث آزاد بین مخالف و موافقِِ موضوع مذاکره مستقیم با آمریکا [در سطح رسانه ها] انجام شود. درباره پاسخ به نامة صدام هم مذاکره شد.

شب با رهبری جلسه داشتیم. درباره مسایل جاری کشور و بودجه بنیاد مستضعفان مذاکره کردیم. شب در دفترم ماندم؛ عفت و یاسر هم آنجا بودند.

 

دو شنبه 10 اردیبهشت 1369  |   4 شوال 1410   30 آوریل 1990

 

جمعی از کارگران، به مناسبت[ اول ماه مِی]، روز[جهانی]کارگر آمدند. برایشان صحبت کردم. دکتر ولایتی، [وزیر امور خارجه] آمد. گزارش سفر داد و درباره اختلافاتش با وزارت اطلاعات و مسایل مربوط به کمک به آزادی گروگان ها صحبت شد.

آقای [سید محمد]خاتمی، [وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی] و معاونش، آقای[مرتضی] حاجی آمدند و طرح اجرایی توسعه گردشگری را آوردند؛ امید دارند که موفق از آب درآید. برای تامین مصالح ساخت هتل و چیزهای دیگر استمداد کردند. دکتر[ایرج] فاضل، [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی] آمد و برای تعویض دو معاون خود، مشورت کرد.

آقای [غلامرضا]فروزش، [وزیر جهادسازندگی] آمد و برای تقویت جهاد و طرح تفکیک وظایف[با وزارت کشاورزی و وزارت نیرو]، استمداد نمود. آقای[رضا] امراللهی، [رییس سازمان انرژی اتمی]، تلفنی گفت که یک پیمانکار خارجیِِِِ پتروشیمی اراک، به دروغ ادعا کرده که درون منطقه رادیواکتیو وجود دارد؛ سازمان انرژی هسته ای بررسی کرده است؛ ادعا صحت ندارد.

عصر، شورای اقتصاد جلسه داشت. درباره تشویق صادرات و یکی کردن نرخ ارز صادراتی و رقابتی، بحث طولانی شد. کلیات طرح به تصویب رسید و برای شور بیشتر به کمیسیون ارجاع شد. کلیات ارزیابی کالای همراه مسافر با نرخ روز یا رقابتی را هم تصویب کردیم.

شب به خانه آمدم. در حالی که مشغول نوشتن خاطرات بودم، به اخبار بخش فارسی صدای آمریکا[VOA] گوش می دادم، خبر داد که دومین گروگان آمریکایی در لبنان، امشب آزاد شد. اظهاراتی شده که نشان می دهد، دولت آمریکا می خواهد تا پایان آزادی همة گروگان هایش، امتیازی ندهد. به نظر می رسد، اگر چنین باشد، لبنانی ها آزادی گروگان ها را متوقف می کنند و آمریکا پشیمان می شود[5].

 

پنج شنبه 13 اردیبهشت 1369  |   7 شوال 1410                  3 می 1990

 

بعد از نماز، تا ساعت نُه صبح کار دفتر انجام شد. عفت و فاطی هم آمدند. معلمان نمونه و جمعی از محصلان مدارس شهید مطهری،[ به مناسبت روز معلم] آمدند. برایشان مفصل صحبت کردم و آمریکا را به خاطر برخورد غیرمسئولانه با مسالة گروگان ها، مورد حمله قرار دادم[6].

آقای صباح زنگنه،[رییس ستاد برگزاری نمایشگاه کتاب تهران] آمد و گزارش نمایشگاه بین المللی کتاب را داد؛ بناست افتتاح کنم. آقای [فتح الله] مُضطرزاده، مسئول سازمان پژوهش ها[ی علمی و صنعتی]آمد. گزارش تحقیقات درباره معادن طلا را داد و خواستار حمایت برای بهره گیری شد. عصر احمدآقا آمد. درباره امور جاری صحبت شد. ستاد مبارزه با مواد مخدر جلسه داشت. [آقایان سید حسین مرعشی و علی جنتی]، استانداران کرمان و خراسان هم برای ارائه گزارش و گرفتن کمک آمدند.

هیأت مدیره شرکت تعاونی[تولیدکنندگان و صادرکنندگان] رفسنجان آمدند. برای حمایت کشاورزان و صادرات پسته، پیشنهادهای حمایتی داشتند. قرار شد برای سامان دادن تولید و فروش پسته، اتحادیه پسته تشکیل دهند. آشیخ محمد[هاشمیان]، در مورد آقای فلاح دادستان کرمان گفت؛ اطلاع دادم که به آقای[محمد] یزدی[رییس قوه قضاییه] تذکر داده ام که عوض نکنند.

آقایان[محمدعلی] هادی، [علی محمد]بشارتی و [مصطفی]فومنی آمدند. از پذیرش خواست ایران در خصوص سفر به مکه، اظهار یأس کردند؛ گفتم دیگر تعقیب نکنند. آقای آقازاده، [وزیر نفت]، از ژنو [محل برگزاری نشست وزیران نفت اوپک]، تلفن کرد؛ از پیشرفت مذاکرات اوپک راضی بود و گفت پاسخ نامه صدام را به وزیر نفت عراق داده است. از مذاکرات با [آقای زکی یمانی]، وزیر [نفت]عربستان، درباره حج اظهار خوشبینی کرد؛ با توجه به گزارش آقایان هادی، بشارتی و فومنی، گمان می کنیم اشتباه کرده است.

 

سه شنبه 18 اردیبهشت 1369  |  12 شوال 1410               8 می 1990

 

آقایان[علی اکبر] ناطق نوری،[علی]یوسف پور، [سید هاشم]بنی هاشمی و خانم[مریم] بهروزی[نمایندگان جناح راست مجلس]آمدند. وضع مجلس را توضیح دادند و گفتند می خواهند که در مورد اعمال بعضی از وزرا انتقاد کنند. درباره طرح حمایت از فلسطین و اختلافات خطی و مسایل اقتصادی مذاکره شد. آقای[محمدجواد] ایروانی، وزیر سابق اقتصاد آمد؛ عازم لیبی بود. گفتم برای خرید سیمان مذاکره کنند. نظراتی دربارة تخفیف مالیات صنایع داشت.

آقای احمد جمی، معاون سیاسی استاندار کهکیلویه و بویراحمد آمد. گزارش وضع استان را داد و خواستار احداث صنایعی در آنجا شد. احتمال ضرر شوراها را که بنا است به زودی با انتخابات تأسیس شود، تذکر داد.

دکتر [هادی]منافی، [معاون رییس جمهور و رییس سازمان حفاظت از محیط زیست و رییس سازمان نظام پزشکی]آمد. گزارش محیط زیست و نظام پزشکی را داد. اجازه گرفت از دکتر [مجید]سمیعی، برای معاینه کمرم که ناراحتی دارد، دعوت کند.

آقای [علی]فلاحیان، [وزیر اطلاعات] آمد و از کُندی همکاری وزارت امورخارجه گله کرد. دکتر ولایتی[وزیر امور خارجه] آمد. درباره اعزام نماینده ای به سوریه، برای توضیح مسایل نامة صدام و توضیح خواستن از مسایل کنفرانس سران عرب[در بغداد] و همچنین دربارة مسایل گروگان ها صحبت کردیم؛ بر کمک به آزادی گروگان های سوئیسی تاکید شد.

عصر آقای[محسن] نوربخش، [وزیر امور اقتصادی و دارایی]آمد. عازم پاکستان است. گفتم مساله کارخانه پاک - ایران [= شرکت سرمایه گذاری مشترک پاکستان و ایران] را فیصله بدهد. درباره احداث خط لوله گاز و ساخت پالایشگاه و همکاری در سرکوبی اشرار مذاکره نماید. آقای[حسین] محلوجی، [وزیر معادن و فلزات] آمد. درباره نتیجة مذاکرات با بخش خصوصی درخصوص تأسیسات جزیره قشم و فولادسازی های اصفهان، اهواز و مبارکه صحبت شد.

 سر شب، آقای[عبدالله] نوری، [وزیر کشور] آمد. برای تعویض استاندار چهارمحال و بختیاری اجازه گرفت. از [آقای غلامحسین کرباسچی]، شهردار تهران دفاع کرد؛ بعضی ها از تندروی او انتقاد می کنند، ولی کارهای مثبت او را هم قبول دارند.

جلسه مجمع تشخیص مصلحت داشتیم. تعدادی از مواد قانون کار تصویب شد. اعضای مجمع، شام مهمانم بودند که تا ساعت یازده شب طول کشید. اعضای شورای نگهبان اتومبیل حفاظتی خواستند. آقای[محمد] امامی[کاشانی] از کارشکنی های رادیکال ها گفت. آقای[احمد] جنتی، خواستار توصیه به [آقای غلامحسین کرباسچی]، شهردار [تهران]،  برای صدور جواز ساختمان سازمان تبلیغات اسلامی شد.

 آقای[شیخ حسن]صانعی، با یاد اینکه من و ایشان، امام را پس از فوت مرحوم آیت الله بروجردی، به حضور در جامعه و نشستن در مراسم عید و عزا و پذیرش ملاقات ها، ترغیب نمودیم، از شعارهای دیگران اظهار نگرانی کرد و از من خواست که نگذارم آنها[=رادیکال ها]در شعار جلو بیفتند؛ گفتم باید مصلحت اسلام و انقلاب را در نظر گرفت، نه جاه طلبی سیاسی را. شب در دفترم ماندم.

 

جمعه 21 اردیبهشت 1369  |   15 شوال 1410                  11 می 1990

 

در منزل بودم. وقت به استراحت و مطالعه فقه و تاریخ گذشت. ظهر بچه ها آمدند. مهدی برای بررسی و گزارش وضعیت، به کیش رفته است.  فاطی و محسن، در خصوص منزل مشورت داشتند. عصر آقای[عبدالمجید] معادیخواه برای امور بنیاد تاریخ آمد. حاجیه والده آمدند. حالشان بد نیست؛ ولی از ضعف پیری رنج می برند.

 سرشب دکتر [علی اکبر]ولایتی آمد و گزارش مذاکره با [آقای یوسف بن]علوی، وزیرامورخارجه عمان را دادکه عصر امروز به تهران آمده است. خبر آورده که سعودی ها با اعزام 60هزار حاجی و برگزاری میتینگ در مقابل بعثه موافقت کرده اند و صدام پیغام داده است که مذاکرات در عمان باشد.

با رهبری تلفنی مشورت کردم؛ ایشان با هر دو موضوع موافقت دارند. دکتر ولایتی، حاجیه والده را معاینه کرد. ضمناً پیغام آمریکایی ها را آوردکه توسط سفیر سوئیس فرستاده اند؛ گفته اند مشغول اقدام برای گروگان های ایران در لبنان و اسرای لبنانی در اسرائیل و بررسی مسایل مالی بین دو طرف هستند.

 

  شنبه 22 اردیبهشت 1369  |   16 شوال 1410              12 می 1990

 

نیمه شب تب و لرز گرفتم. صبح همراه صبحانه، مُسکّن مصرف کردم. به دفترم رفتم. [آقای آقازاده]، وزیر نفت آمد. گزارش وضع فروش نفت را داد که خوب است. خبر از پیشنهاد ژاپنی ها برای گاز پارس[جنوبی] و تفاهم نامه با [شرکت نفتی]توتال فرانسه، برای جمع آوری گازهای حوزه های نفتی شمال خلیج فارس و مذاکره با چند شرکت، برای جمع آوری گازهای همراه حوزه سلمان و [جزیره]سیری؛ قرار شد 500 میلیون دلار نفت برای مخارج اضطراری پیش فروش شود.

[آقای یوسف بن علوی]، وزیر امورخارجه عمان آمد و پیام سلطان قابوس را آورد. درباره موافقت عربستان سعودی با انجام مراسم برائت از مشرکین و پذیرش 60هزار حاجی و پیغام صدام را اعلام کرد که عمان محل مذاکره با ما باشد. گفتم از طرف من به امیرکویت بگوید، در مورد محاکمه آقای [سید محمدباقر]مُهری،[امام جماعت شیعیان کویت] سخت گیری نشود[7]. در مورد گروگان ها پرسید؛ گفتم ما اقدامات ممکن را کرده ایم، نوبت آمریکا است.

 برای استراحت به خاطر کسالت، دو ملاقات دیگر را لغو کردم. ظهر سوپ خوردم. عصر با آیت الله خامنه ای که در بوشهر بودند، تلفنی درباره مضامین مذاکرات با بن علوی صحبت کردم. شورای عالی امنیت ملی جلسه داشت. درباره مسایل حج و مذاکره با صدام بحث کردیم. قرار شد 60هزار حاجی با میتینگ را بپذیریم و هیأتی برای نهایی کردن موضوع و تدارکات به عربستان سعودی بروند.

در مورد مذاکره با عراق، با استماع گزارش آقای [سیروس]ناصری، [نماینده ایران در مقر اروپایی سازمان ملل]، درخصوص مذاکره با برزان[تکریتی]، برادر‍‍[ناتنی] صدام، قرار شد مذاکرات در ژنو باشد و ناصری و برزان[8] صحبت کنند و محور حرف ما، اجرای قطعنامه[598] باشد و با [آقای خاویر پرز دکوئیار]دبیرکل [سازمان ملل] مذاکره شود که روند کار قطعنامه سست نشود.

 شب به خانه آمدم. والده هم بودند. مهدی از کیش برگشته بود. گفت بانک مرکزی هنوز حضور پیدا نکرده و وضع برق خوب نیست.

 

   پنج شنبه 3 خرداد 1369  |  2  شوال 1410              24 می 1990

 

بعد از نمازصبح، تا ساعت هشت کار کردم. سپس به ورزشگاه شهید شیرودی رفتم و برای نظامی ها به مناسبت روز رزمندگان - فتح خرمشهر - سخنرانی کردم. به دفترم برگشتم. دانشجویان اعضای انجمن های اسلامی سراسر کشور آمدند. درباره سیاست سازندگی کشور، برای شان مفصل حرف زدم و تندروی ها و افراط ها را محکوم کردم[9].

ملاقاتی با مدیران آستان قدس رضوی داشتم. گزارش وضع دادند و استمداد کردند؛ وعدة کمک ارزی دادم. با [آقای ابوحسن عمر]، وزیر خارجه مالزی و [آقای بی وَِت]، وزیرانرژی کِنیا جداگانه ملاقات داشتم. کنیایی ها، پیام رییس جمهورشان را دربارة گروگان ها آوردند و گفتند از [سمیر]جعجع،[رهبر حزب نیروهای لبنانی؛ فالانژیست ها] شنیده اند که گروگان های ایرانی زنده اند و اجازه خواستند که گروگان ها[ی غربی] با اسرای شیعه[=زندانیان لبنانی] در اسرائیل، در کنیا مبادله شوند؛ پذیرفتم.

آقای محسن رضایی آمد. برای رفع مشکلات سپاه و کمک به موافقت رهبری با کناره گیری اش استمداد کرد؛ تشویق کردم که بماند. آقای مسیح مهاجری،[مشاور اجتماعی رییس جمهور] آمد؛ عازم سفر به غرب است و تذکراتی داشت.

 عصر مدیران بانک مرکزی آمدند. گزارش وضع اقتصادی و صحّت تصمیمات اقتصادی و سیاست های ارزی را گفتند. خبر دادم که با اجازه رهبری، پانصد میلیون دلار به قیمت آزاد باید فروش برود و ریال آن، به مصرف نهضت سواد آموزی و موارد ضروری دیگر برسد و در جهت پایین آوردن قیمت ارز آزاد صرف شود.

 شب به خانه آمدم. فائزه هم برای پذیرایی آمد. عفت تلفنی از مشهد صحبت کرد.

 

پنج شنبه 17 خرداد 1369  |  13 ذیقعده 1410       7 ژوئن 1990

 

 تا ساعت نُه صبح کارها را انجام دادم. آقای [سید احمد]زرهانی، [معاون پرورشی وزارت آموزش و پرورش] آمد. گزارش کار امور تربیتی را داد و برای بودجه و اتومبیل و ابزار ورزشی استمداد کرد.آقای [شکرالله]ریاضی، [نماینده رییس جمهور در کمیسیون خرید سلاح وزارت دفاع] آمد. درباره سیاست خریدهای تسلیحاتی، مخصوصاً تانک و [موشک]سام و هواپیما صحبت کرد.

 آقای[عطاءالله] مهاجرانی، [معاون حقوقی وپارلمانی رییس جمهور]، برای امور جاری کشور آمد. بر ضرورت هماهنگی اظهارات من و رهبری تاکید داشت.آقای [محمد] سعیدی کیا، [وزیر راه و ترابری] آمد. گزارش پیشرفت طرح های اتوبان سازی توسط بانک ها را داد و وضع راه آهن و خرید هواپیما  را گفت.

آقای[محمود] واعظی، از وزارت امورخارجه آمد و در مورد کمک به حل مساله گروگان های اروپایی، آمریکایی و لبنانی و سیاست برخورد آینده سئوالاتی داشت.آقای[مسیح] مهاجری، [مشاور اجتماعی رییس جمهور]آمد. گزارش سفر به اروپا را داد و درباره مسایل داخلی و رادیکال ها پیشنهادهایی داشت. از مصاحبه دیروز تشکر کرد.

عصر [آقای غلامحسین کرباسچی]، شهردار تهران آمد و برای اجرای طرح خیابان نواب و احداث خط تراموا استمداد کرد. بر حمایت جدی از ساخت مترو تاکید کردم. برای سفر به سنگال، جهت شرکت در کنفرانس شهرداران پایتخت های جهان مشورت نمود. آقای عبدالله نوری[وزیر کشور] آمد و از برخورد بعضی از رادیکال ها شکایت داشت. برای هماهنگی با شورای نگهبان در انتخابات مجلس خبرگان استمداد کرد؛ پیشنهاد ائتلاف [مجمع]روحانیون و [جامعه]روحانیت در انتخابات را داد.

 

یکشنبه 20 خرداد 1369  |  16 ذیقعده 1410        10 ژوئن 1990

 

در راه دفترم، به محل کمیته های انقلاب رفتم و از انبوه محموله های تریاک و مرفین که اخیراً از قاچاقچیان در باختران[= کرمانشاه] و ارومیه گرفته اند، بازدید کردم. همچنین کتاب ها و اسناد شخصی به نام تقی را آورده بودند، به اتهام اینکه این شخص، اسناد اصیل و کتاب های خطی نفیس را از کشور بیرون می برد. مسئولین کمیته، توضیحاتی درباره پاکسازی کوه های پیرسوران، واقع در مرزهای شرق کشور، از اشرار بلوچ و قاچاقچیان مواد مخدر دادند.

صبح [آقای کالگا کانگوا]، سفیر آکرودیته زامبیا، برای تقدیم استوارنامه آمد. علمای اصفهان از خط میانه رو و اعتدال آمدند، برایشان صحبت کردم؛ به تازگی فعال شده اند. آقای[حسین]محلوجی[وزیر معادن و فلزات]آمد. گزارش مس و فولاد مبارکه و مذاکره با بخش خصوصی دربارة سرمایه گذاری در جزیره قشم را داد.

شورای پشتیبانی نهضت سواد آموزی جلسه داشت؛ تدارکات لازم  تصویب شد. فرستادگان رییس جمهور کنیا آمدند. نامه او را در مورد مسالة گروگان ها آوردند. نوشته بود که گروگان های ایرانی زنده نیستند. او خواهان کمک به مبادلة لبنانی های اسیر در اسرائیل، با اسرائیلی های اسیر و مفقود شده بود که به خاطر تناقض با خبر قبلی اش، در مورد حیات گروگان های ما، اعتراض کردم و گفتم دخالت نمی کنیم.

عصر به خاطر کسالت و صرف وقت برای اصلاح پاسخ به نامه دوم صدام، به جلسه هیأت دولت نرفتم. نامه را اصلاح کردم. شب مهمان آقای خامنه ای بودم. متن اصلاح شده نامة جوابیه به تصویب رسید. قرار شد با کمک به آزادی گروگان های سوئیسی و ایرلندی موافقت کنیم. درباره مسایل سیاسی و اقتصادی و سیاست خارجی مذاکره شد.

 

سه شنبه 9 مرداد 1369  |  8 محرم 1411                        31 جولای 1990

 

جمعی از پاسداران آمدند و مراسم عزاداری برگزار کردند؛ در مراسم شرکت کردم. گریستم و صحبتی نکردم. [آقای مسعود روغنی زنجانی]رییس سازمان برنامه وبودجه و معاونانش آمدند. گزارش وضع گمرکات مرزی با ترکیه و لزوم توسعه و عمران آنها و فعال تر کردن گمرک رازی سِرُو را دادند.

[آقای سید مسیح مومنی]، استاندار مرکزی آمد. درباره برنامه سفر به آن استان مذاکره شد. آقای تورانی مسئول فرودگاه ها آمد. گزارش پیشرفت اصلاحات را داد و مشکلاتی که با گمرک و سپاه و نیروهای دیگر انتظامی دارند و همچنین نیازها را گفت. آقای سیدمحمد هاشمی[مسئول نذورات مرقد امام خمینی(ره) و عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز] آمد؛ اظهار وفاداری و صحبت کرد و گزارش وضع مالی مرقد امام را گفت و از بی توجهی رهبری به جناح آنها و همین طورکمیِ حمایت من از آنها در مقابل خط مقابل گله کرد؛ گفتم آنها باید وضع و موضع خودشان را در مقابل دولت و سیاست های رسمی نظام، صریح و هوادارانه ارائه کنند، تا من بتوانم بیشتر از آنها حمایت کنم.

عصر آقای [جلیل]بشارتی مسئول دفتر مناطق محروم آمد و گزارش کار داد. آقای [محمد]غرضی[وزیر پست وتلگراف و تلفن] و معاونانش آمدند. فیلم ها و عکس هایی از پیشرفت های فضایی و نحوه کار و نقش ماهواره ها ارائه دادند و اهمیت تسخیر فضا را گفتند؛ آقای [حسین]شیخ عطار[مدیر طرح ماهواره]، گوینده و متخصص شان بود. برنامه ساخت و پرتاب ماهوارة «زهره» را گفتند و در نهایت خواستار حمایت از مرکز امور فضایی و جلوگیری از تجزیه آن شدند.

آقای[محمود]واعظی[معاون وزیر امور خارجه]آمد. درباره کمک به آزادی گروگان ها و پذیرش بیانیه [دولت]انگلیس که بناست به عنوان پذیرش قانون مجلس صادر شود، مذاکره شد. آقای [علی]فلاحیان[وزیر اطلاعات]آمد. گزارش از باندی فاسد را آورد و از عدم همکاری وزارت امورخارجه شکایت کرد.

برای عزاداری در مراسم روضه رهبری در حسینیه امام خمینی(ره) شرکت کردم. آقای [شیخ جعفر]شُجونی در سخنرانی اش، به خط رادیکال تعرض داشت. دیروقت به خانه آمدم. عفت برای شرکت در مراسم عزاداری به مسجد بلال رفته بود. با مهدی شام خوردیم و خوابیدم.

 

شنبه 13 مرداد 1369  |  12 محرم 1410              4 آگوست 1990

 

ساعت هشت صبح به دفترم رسیدم. در اخبار آمده بود که عراق اعلام کرده از فردا عقب نشینی از کویت را آغاز می کند؛ به شرط اینکه حکومت جدید مستقر باشد و خاندان الصباح برنگردند؛ تقریباً تعلیق به محال کرده است.

آقایان [مسعود روغنی]زنجانی[رییس سازمان برنامه و بودجه] و [سراج الدین]کازرونی [وزیر مسکن وشهرسازی]آمدند. برسر مسئولیت تهیه طرح جامعه سرزمینی اختلاف نظر دارند؛ قانوناً به وزارت مسکن وشهرسازی داده شده، اما از زمان رژیم قبل، عملاً در دست سازمان برنامه بوده است؛ گفتم به همین صورت بماند و مساله در شورای اقتصاد مطرح شود. به وزیر مسکن وشهرسازی گفتم، برای عرضه مسکن کوچک و ارزان و شکستن قیمت مسکن، طرحی مثل خانه سازی انبوه در تهران و شهرهای بزرگ بیاورد.

آقای تورگوت اوزال رییس جمهور ترکیه تلفن کرد و درباره تجاوز عراق و کویت نظرخواهی کرد. او از اعلامیه دیشب عراق اظهار نارضایتی کرد و گفت با [ملک]فهد[پادشاه عربستان سعودی] و [جرج]بوش[رییس جمهور ایالات متحده] و [حافظ]اسد[رییس جمهور سوریه]در تماس است. مطرح شد که برای مشاوره به ایران بیاید و یا کسی را بفرستند.

آقای [اکبر]ترکان[وزیر دفاع]آمد. راجع به ساخت و خرید سلاح و اظهار آمادگی ایتالیا و آلمان شرقی برای همکاری صحبت شد و نیازها را گفت. آقایان[فریدون] مهدی نژاد[= وردی نژاد] و [حیدر]مصلحی آمدند و راجع به کمک به آزادی گروگان ها حرف زدند. گفتم بهتر است کمک کنیم که [برایان کینان]گروگان ایرلندی آزاد شود. در اخبار آمده که 17 نفر حزب الله بازداشتی در کویت آزاد شده اند.

دکتر حبیبی[معاون اول رییس جمهور] برای امور جاری کشورآمد. عصر آقای[غلامرضا]آقازاده[وزیر نفت]آمد. در مورد سیاست حفظ قیمت های بالای نفت و جلوگیری از زیادی عرضه دیگران به بهانه قطع نفت کویت، مذاکره شد.

 شورای عالی امنیت ملی جلسه داشت. راجع به مسایل کویت و عراق و جواب پیشنهاد صدام مذاکره کردیم. قرار شد بگوییم به شرط اعلان پذیرش قرارداد 1975 الجزایر می توانند به ایران بیایند. تا ساعت نه ونیم شب در دفترم کار کردم و به خانه آمدم.

 

چهار شنبه 24 مرداد 1369  |  23 محرم 1411              15 آگوست 1990

 

[آقای عُمر سی]، وزیر امورخارجه گامبیا آمد. ملاقات تشریفاتی و حرف ها معمولی بود.[آقای غلامرضا آقازاده]وزیر نفت آمد. از قیمت و تولید نفت راضی است؛ برای عدم تولید اضافیِ اعضای اوپک تلاش می کند؛ خودمان مقداری اضافه تولید می کنیم که برای شرایط احتمالی بحرانی تر ذخیره می شود.

آقای [مهدی]نصیری مدیر[روزنامه]کیهان آمد. مراحل اختلاف خودش را با آقای [محمد]اصغری[مدیرمسئول سابق کیهان]و آقای[سیدمحمد]خاتمی[مدیر موسسه کیهان و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی] که منجر به ابقای او از سوی رهبری شده، تعریف کرد و از سیاست مطبوعاتی خودش دفاع نمود.

خبر رسید که رادیو بغداد، نامه صدام حسین به من را خوانده و صدام در این نامه  خواسته های ما را پذیرفته است؛ حدس دیشب درست درآمد. سیل تلفن های تبریک راه افتاد؛ پیروزی مهمی است و حاکی از تصمیم عراق به مقاومت در کویت در مقابل آمریکاست که به ما امتیاز داده است. از صبح زود، خبر اعلان اقدام سخاوتمندانه ای در ارتباط با ایران را داده بودند و ما منتظر بودیم.

[آقای یوسف بن علوی]، وزیر امورخارجه عمان به ملاقات آمد ؛ از شنیدن خبر قبول خواست های ما که برای آنها نشان از ادامه بحران در جنوب خلیج فارس است، خیلی دمغ شده بود. از همکاری ما با عراق نگران بود؛ گفتم در مورد موضوع تجاوز به کویت همکاری نخواهیم کرد و برای خروج از کویت پافشاری می کنیم. خبر داد که عربستان سعودی و سایر کشورهای جنوب خلیج فارس، شایق به اصلاح روابط خود با ایران هستند و رییس جمهور آمریکا هم با سلطان عمان، در این خصوص و بررسی راه حل مشکل و روابط با ایران، 45 دقیقه حرف زده و خواستار کمک به آزادی گروگان های آمریکایی از طرف ماست؛ گفتم نوبت اقدام آمریکا است.

عصر هیأت دولت جلسه داشت. همه از پذیرش شرایط ما توسط عراق خوشحالند و آن را پیروزی مهمی می دانند. شورای عالی امنیت ملی جلسه داشت. تصویب شد که اجازه بدهیم هیأت عراقی، بتوانند از یکشنبه آینده به ایران بیایند. شب برای تمشیت امور اسرا که بناست آزاد شوند، در دفترم ماندم.

 

سه شنبه 27 شهریور 1369  |  27 صفر 1411               18 سپتامبر 1990

 

ساعت نُه صبح، دکتر [محسن]نوربخش،[وزیر امور اقتصادی و دارایی]آمد. گزارش وضع اقتصادی را داد و از پیشرفت امور اظهار رضایت کرد. آقای [سیدعلی اکبر]ابوترابی، اسیر آزاد شده،  همراه پدر و فرزندش آمد؛ از استقامت، صبر و خدمات ایشان در دوران اسارت ستایش کردم. قبل از رسیدن پدرشان[سید عباس ابوترابی]، خیال می کردم پدرش مرحوم شده، اظهار تأسف کردم؛ جواب داد که آمده است؛ خجالت کشیدم.

اعضای ستاد رسیدگی به امور اسرا آمدند. گزارش کار دادند و من هم صحبت کردم. آقای ابوترابی هم صحبت کرد؛ او از کاردانی مسئولان که باعث آزادی افتخارآمیز و پیروزمندانه اسرا گردید، قدردانی کرد.

آقایان هاشمی و جوادی از شورای برگزاری مراسم آمدند. درباره اصل ماندن شورا و برفرضِ ماندن، در مورد جایگاه آن نظر خواهی کردند؛ با ماندن آن موافقت کردم. خواستند که مستقل یا زیر نظر رییس جمهور باشد؛ قرار شد با رهبری مشورت شود و بودجه خواستند.

[آقای یوسف بن علوی]، وزیر امورخارجه عمان آمد. همراه با دکتر ولایتی، گزارش مذاکرات خود با سران آمریکا و انگلیس را داد و گفت آنها خواستار حل مشکل شان با ایران هستند و می خواهند قبل از آن، برخی گروگان ها آزاد شوند. گفتم بدون اقدامی که نشان حُسن نیت آنها باشد، احتمالاً لبنانی ها حاضر نیستند کسی را آزاد کنند. خواستار همکاری ایران، ترکیه، پاکستان، شورای همکاری خلیج فارس، سوریه و مصر در حفظ امنیت منطقه شد. راجع به آینده عراق گفت، تصمیم غربی ها و عرب ها، عراقِ بدون صدام است. او احتمال انجام کودتایی در عراق، توسط عمّال روسیه با توافق آمریکا را مطرح کرد.

عصر در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی شرکت نکردم. شب آقای [منوچهر]متکی[معاون بین الملل وزیر امور خارجه] آمد و گزارش سفر به عراق را داد. عراقی ها خیلی گرم گرفته اند، ولی به طور قاطع گفته اند که دیگر اسیری از ما ندارند، جز حدود 500 نفر که به منافقین[= سازمان مجاهدین خلق] پیوسته اند و یا محکوم به خاطر جرمی شده اند و یا پرونده ای دارند که در دادگاه مطرح است. هیات به زیارت عتبات نجف و کربلا و کاظمین رفته بودند و مردم برای آنها ابراز احساسات کرده بودند.

آقای [اسدالله]بیات نایب رییس مجلس، تلفنی گفت که شورای نگهبان او را برای امتحان  جهت نامزدی مجلس خبرگان، روز سه شنبه دعوت نکرده و احتمال می دهد که صلاحیت او را رد کرده باشند. برای حل مشکل استمداد کرد. با آقای [محمد] امامی[کاشانی] صحبت کردم، گفت چند نفری صلاحیت شان رد شده، منجمله ایشان و [سیدعلی اکبر]محتشمی و چند نفر دیگر.

 به خانه آمدم. مهدی و فرشته، شام از بیرون تهیه کرده بودند؛ با هم خوردیم.

 

چهار شنبه 25 مهر 1369  |  26 ربیع الاول 1411       17 اکتبر 1990

 

آقای [حمید]میرزاده، [معاون اجرایی رییس جمهور]آمد. گزارش خرابی های سیل گیلان و مازندران را داد؛ خرابی زیاد داشته است. گفتم به استانداری ها کمک کنند و برای وعده های سفر استان مرکزی، اعتبار ارزی و ریالی گرفت.کمیسیون تعزیرات حکومتی آمدند. گزارش کار دادند و مشکلات را گفتند. از عدم اعتماد به ادامه کار و عدم همکاری استانداری ها گله داشتند؛ وعده تقویت دادم و تأکید بر مراعات قانون نمودم.

آقای[علیرضا]معیری، [مشاور بین الملل رییس جمهور]آمد؛ عازم تایلند و مالزی است درباره مسایل مربوط به این دو کشور و همچنین راجع به نظارت بر بودجه وزارت اطلاعات صحبت شد.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir