بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : دوشنبه 1 مهر 1392      12:16

روایت کاتوزیان از وعده های نفتی بی فرجام دولت احمدی نژاد

گفت وگو با حمیدرضا کاتوزیان، رئیس کمیسیون انرژی مجلس هشتم در خصوص جایگاه ریاست این کمیسیون و مشکلات صنعت نفت

آذرجزایری: انتقادهای حمیدرضا کاتوزیان به عنوان رییس کمیسیون انرژی مجلس هشتم همواره سدی جلوی راه نفتی های دولت احمدی نژاد بود. بیش ترین چالش میان کاتوزیان و دولت احمدی نژاد در زمان وزارت میرکاظمی بر نفت پا گرفت. چه از آن هنگام که در زمان رأی اعتماد این وزیر، کاتوزیان به عنوان مخالف صحبت کرد چه زمانی که مسئولان نفتی از اجرای فازهای پارس جنوبی ظرف 35 ماه گفتند.

رئیس اسبق کمیسیون انرژی مجلس در یک گفت وگو دو ساعته در یکی از بعدازظهرهای تابستانی به روزهایی اشاره می کند که قرار بود لیست آدم های فاسد منتشر شود اما هنوز در جیب مسئولان دولت نهم و دهم باقی مانده است. مشروح این گفت وگو را در ادامه می خوانید:

آقای دکتر شما در مدتی که ریاست کمیسیون انرژی مجلس را بر عهده داشتید همواره یکی از منتقدان اصلی عملکرد مسئولان نفتی دولت نهم و دهم بودید. آیا این انتقادها بیشتر بر پایه نگاه سیاسی جنابعالی بوده و یا بیشتر از نگاه کارشناسی در انتقادها بهره می بردید؟

طبیعتاً اظهارات من بر اساس نگاه کارشناسی بود و بخشی از انتقادات بنده به ادعاهای مبالغه آمیز دولت گذشته برمی گشت. متأسفانه دولت نهم و دهم در مورد مسائل نفت از همان ابتدا ادعاهایی را مطرح می کرد که به هیچ وجه صحت نداشت. واقعیت هایی که امروز در صنعت نفت مشاهده می شود نیز کاملاً گواه همین نکته است. مثلاً دولت احمدی نژاد در مورد فازهای باقیمانده پارس جنوبی وعده هایی داد که امروز می بینیم تمام آن ها در حد وعده بوده است. در واقع دولت نهم و دهم در بخش نفت و گاز کشور از وعده هایی سخن گفت که هیچ کدام از آن ها محقق نشد.

فکر می کنید دلیل اصلی این عدم تحقق وعده ها ناشی از چه چیزی بوده است؟

اگر خاطرتان باشد دولت نهم، وعده افزایش ظرفیت تولید را داده بود اما این ادعا نه تنها عملیاتی نشد بلکه دقیقاً عکس این وعده محقق شد. متأسفانه اکنون شاهد کاهش تولید نفت در حد بسیار وسیعی هستیم که حاصل عملکرد دولت احمدی نژاد است. همین طور موضوع ادعای راه اندازی 35 ماهه همه فازهای پارس جنوبی که آن هم محقق نشد چون از ابتدا بر اساس یک دستور توهم آلود شکل گرفته بود و هیچ منطقی آن را تأیید نمی کرد. الآن هم که آقایان رفتند و هیچ کس پاسخگوی مردم نیست!

دلیل اصلی این عدم توفیق ها نگاه غیرحرفه ای و غیرتخصصی به مقوله نفت و گاز بود. مثلاً در مورد راه اندازی فازهای پارس جنوبی در 35 ماه به شرکت هایی قرارداد داده بودند که قبلاً در 90 ماه هم با صرف هزینه های چند برابر نتوانسته بودند فاز مربوطه را به اتمام برسانند، حال چطور ممکن بود طی 35 ماه بتوانند پروژه را به انتها برسانند؟! در شرکت نفت و در کمیسیون انرژی خیلی روی این موضوع وقت گذاشتیم، گزارشات زیادی را مطالعه کردیم و نهایتاً فهمیدیم که بر اساس فرموده و دستوری که از کارگروه نفت صادرشده آقایان ملزم به اتمام 35 ماهه فازهای پارس جنوبی هستند. گویی با دستور و ابلاغ می شود پروژه را به اتمام رساند.

مسئولان نفتی دولت دهم دلایل کاهش تولید نفت را هیچ گاه به شکل وسیع تأیید نکردند اما درعین حال معتقد بودند تحریم در ایجاد موانع پیش روی تولیدِ مناسب بی تأثیر نبوده است. به نظر شما می توان این حجم وسیع کاهش تولید را به مشکلات ناشی از تحریم های اقتصادی و نفتی نسبت داد؟

قطعاً تحریم ها بی تأثیر نبوده است، اما از دست دادن مشتریان سنتی نفت کشور فقط حاصل تهدیدهای قدرت های بزرگ نبود و بخش عمده این کاهش تولید به سوء مدیریت برمی گردد. به نظر بنده عدم درایت و عدم به کارگیری خرد جمعی بلای جان صنعت نفت کشور شد. به هر حال نباید فراموش کنیم که اقتصاد کشور ما به نفت وابسته است و کوچک ترین صدمه ای به این صنعت می تواند بودجه کشور را با خطراتی جدی مواجه کند. به هر حال در اقتصاد کشور ما، بخش نفت و گاز تأمین کننده منابع مالی است که با کمال تأسف موضوع وابستگی بودجه به نفت این روزها به یک تراژدی اساسی برای کشورمان تبدیل شده است. اگرچه همه دولت مردان این مشکل را می دانستند اما متأسفانه هیچ یک از آن ها در جهت کاهش وابستگی به نفت قدم بر نداشتند و همین امر باعث عقب رفتن و آسیب پذیری اقتصاد کشور شده است. زمانی که بنده ریاست کمیسیون انرژی مجلس را بر عهده داشتم بحث بودجه غیرنفتی را چندین مرتبه مطرح کردم اما متأسفانه در سطح مقام های ارشد کشور این موضوع مورد استقبال قرار نگرفت. تنها دوره ای که بودجه کشور غیر نفتی بسته شد چند سالی در دوره رضاخان بود که متأسفانه در آن زمان هم با فشار دولت های خارجی و عواملی که در داخل حکومت داشتند، این کار متوقف شد.

فکر نمی کنید بیگانگان در وابستگی بودجه کشورهای نفت خیز به نفت دست داشته باشند؟

دقیقاً؛ وابستگی بودجه کشورهای نفت خیز به نفت همواره مورد توجه خارجی ها بوده است. آن هایی که چشم طمع به نفت ما داشته اند همواره سعی داشتند ما را به سمتی هدایت کنند که استخوان بندی اقتصاد ایران به نفت وابسته باشد و همچنان وابسته بماند تا مثلاً با تحریم خرید نفت، گلوگاه اقتصادی را تحت کنترل داشته و بتوانند ما را به کرنش وادار کنند. علاوه بر وابستگی اقتصاد به نفت، مسئله دیگری همواره اقتصاد ایران را تحت تأثیر قرار داده و البته قدم هایی برای رفع آن برداشته شده است که بزرگ ترین آن به ملی شدن و استقلال صنعت نفت در زمان مرحوم دکتر مصدق برمی گردد. قدم بعدی هم مستقل شدن بودجه از نفت بود که متأسفانه این کار صورت نگرفت.

بسیاری از کارشناسان معتقدند هنوز نفت ملی نشده است. نظر شما در این مورد چیست؟

باید توضیح دهند که منظورشان از ملی نشدن چیست؛ هنوز هم شعارهای واهی، کم و بیش توسط بعضی اشخاص ناوارد به مقوله نفت، داده می شود که بعضی از این حرف ها با مقاصد سیاسی است. به نظر بنده یک حق کشی نسبت به کار بزرگی که دکتر مصدق انجام داد صورت می گیرد که البته این اواخر با کمال تعجب، بسیار هم شدت گرفته است. این حق کشی ها در حالی صورت می گیرد که متأسفانه فضای لازم برای دفاع از این اقدام شجاعانه مصدق وجود ندارد. البته همان طور که گفتم این حرف ها مدتی است که باب شده و فکر می کنم ریشه در یک سری مسائل سیاسی و رقابت های مربوط به زمان دکتر مصدق دارد.

اما آقای دکتر من با برخی از این اظهارنظرها موافق هستم آن هم از این جهت که به هر حال اگرچه مصدق از لحاظ قانونی، کار بزرگی انجام داد اما در عمل ملی شدن صنعت نفت آن طور که باید و شاید درست اجرایی نشد. به نحوی که اکنون هم معتقدم نفت ایران هنوز هم ملی نشده است.

عرض کردم که اول باید بفهمیم منظور از ملی شدن چه بود. آن زمان اساساً ملت ایران صاحب اختیار منابع خودش نبود؛ یعنی انگلیسی ها صاحب انحصار تلقی می شدند و منابع را می بردند و چیزی در حد یک حق امتیاز به ما می دادند. مقدرات ما در خصوص این منابع توسط خودمان تعیین نمی شد و حق تعیین سرنوشت منابع با ما نبود، بلکه امپراتوری بریتانیا تصمیم گیرنده اصلی بود. آیا امروز هم این گونه است؟ در بحث ملی شدن صنعت نفت، دکتر مصدق از جنبه نظری و بحث قانونی، کار را به نتیجه رساند و بخشی از حقوق ملت ایران در خصوص بهره مندی مالی از منابع نفت را اعاده نمود. اما متأسفانه دو عامل سبب شد در بخش اجرایی کردن این هدف نتوانیم به طور کامل موفق عمل کنیم. از یک طرف فشار خارجی ها و از طرف دیگر وجود افراد ضعیف النفس، بی اطلاع و جاهل در داخل کشور که سبب شدند این کار به درستی پیش نرود.

به نکته تاریخی جالبی اشاره کردید. همواره ما شاهد هستیم در تمام دوره ها وقتی رونقی صورت می گیرد افراد بی اطلاع به دلیل نگاه های شخصی و خصومت های فردی سعی می کنند کار را به سمتی ببرند که تاوان آن را یک ملت پس دهند. متأسفانه احساس می شود که نگاه سیاسی جایگزین نگاه ملی در برخی از مدیران شده است. در دولت نهم و دهم این نگاه بسیار ترویج شد و در حال حاضر نیز شاهد عواقب این نوع نگاه هستیم.

بله دقیقاً؛ متأسفانه آنچه در دولت نهم و دهم اتفاق افتاد آغاز یک حرکت وسیع در راستای اخراج و بازنشسته کردن نیروهای متخصص نفتی که نقش اساسی در پیشبرد اهداف نفت داشتند، بود. در دولت گذشته نسبت به بهره گیری از متخصصان در جایگاه های حساس نفتی کاملاً بی توجهی صورت گرفت و با به کارگیری روش های غیرمتعارف مانند ایجاد کمیته انتصابات و به بیراهه کشاندن سیستم مکانیزه نیروی انسانی در نفت، عملاً با عزل و نصب ها سلیقه ای برخورد شد. به طوری که بسیاری از نیروهای قدیمی و باتجربه را به شکل های مختلف حذف نموده و در عوض افراد ناوارد و بی اطلاع و غیرمتخصص را وارد سیستم کردند. حتی وزیری که مخالف این روش ها بود مثل آقای مهندس هامانه را هم تحمل نکرده و حذف می کردند. در دولت گذشته ادعا می شد که این کارها با هدف ایجاد یک دوره طلایی در نفت صورت می گیرد تا اوضاع به نفع ملت ایران تغییر داده شود. شعارهایی هم در این راستا طرح شد که البته بعدها اکثر آن ها تکذیب شد. در واقع شروع کار دولت احمدی نژاد مصادف بود با حمله به وزارت نفت و هتاکی و تهمت زدن به مدیران این وزارتخانه. تهمت هایی چون وجود مافیایی نفتی که حقوق ملت ایران را به جیب خود می ریزند، باعث دلسرد شدن متخصصان نفتی و همین طور ایجاد تفکر منفی در جامعه نسبت به مدیران نفتی شد. یا حتی همان شعارِ بردن نفت سر سفرهٔ مردم که بعدها تکذیب شد! البته حرف جدیدی هم نبود چرا که سالیان سال است نفت سر سفره مردم است و گرنه این همه دانش آموزی که به صورت مجانی تحصیل می کنند حقوق معلم هایشان از کجا پرداخت می شود؟ یا حتی چگونه بودجه مورد نیاز تحصیلات دانشجویان دانشگاه های دولتی تأمین می شود؟ همه این هزینه ها از درآمد فروش نفت است بنابراین از همان ابتدا نفت سر سفره مردم بود اما استفاده از همین واژه های تبلیغاتی باعث ایجاد انتظارات بالا در مردم و یک نگاه منفی نسبت به نفتی ها در سطح جامعه شد. البته تفاوت نحوه خرج شدن پول نفت در ایران با کشورهایی چون نروژ این است که در ایران پول نفت صرف خوراک و واردات می شود اما در کشورهای موفق صرف توسعه زیرساخت ها می شود. این توضیحات را دادم تا بگویم که تمام این موارد به سوء مدیریتی برمی گردد که با طرح شعارهای عوامانه و ادارهٔ غیرحرفه ای حساس ترین بخش اقتصادی کشور، مردم را با چالش مواجه کرد.

آقای دکتر اگر بخواهید بهترین وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران از جهت تفکر مدیریتی را نام ببرید چه کسی را بهترین وزیر نفتی ایران می دانید؟

اگر بخواهم دوره های مختلف را طبقه بندی کنم به نظر بنده بهترین وزیر نفت ما آقای زنگنه بوده است. دوران مدیریت بیژن نامدار زنگنه دوره خوبی بود، البته این به این معنی نیست که کارکرد ایشان هیچ ایرادی نداشته است کما اینکه خود آقای زنگنه هم در خصوص دوران 8 ساله مدیریتش می گوید من کامل نبودم و قطعاً مدیریت من هم نقص هایی داشته است. اما در کل به نظر می رسد کمترین اشتباهات در دوران مدیریت ایشان در نفت صورت گرفته است. نفت در زمان وزارت آقای زنگنه در دولت خاتمی به رکورد ظرفیت تولید 4 میلیون و 200 هزار بشکه رسید که اوایل دولت نهم سعی شد این راه را ادامه بدهند اما متأسفانه همه چیز دست به دست هم داد تا افت تولید آغاز شود. صنعت نفت یک صنعت تخصصی است و باید از افراد متخصص برای مدیریت آن بهره برده شود. واقعاً نمی توان از یک نجار توقع داشت قصابی کند و از یک قصاب توقع داشته باشیم نجاری کند اگر چنین کاری صورت بگیرد دیگر نه گوشتی دست مردم می رسد نه میز و کمدی. مثل این است که بنده که دکترای مکانیک دارم را بگذارند در پست مدیریتی یک بیمارستان، قطعاً معلوم است که نمی توانم مدیریت کنم. مدیریت و وزارت یک نقش عالی مرتبه ای در حوزه رهبری و هدایت یک سازمان بزرگ و تخصصی است که نیاز به رفتار حرفه ای و تخصص بالا دارد.

اما در دولت دهم زمانی که فردی غیر نفتی برای مدیریت نفت معرفی شد آن زمان این گونه استدلال می شد که یک فرد نیاز نیست تخصص نفتی داشته باشد تا نفت را مدیریت کند بلکه باید مدیر باشد؟

اینکه برخی می گویند نیاز به تخصص نیست بلکه باید مدیر بود را بنده قبول ندارم. زمان معرفی آقای میر کاظمی برای مدیریت نفت به مجلس و در آن روزهای گرفتن رأی اعتمادِ ایشان علی رغم اینکه به بنده گفته شد به دلیل جایگاهی که به عنوان ریاست کمیسیون دارم در مخالفت با ایشان صحبت نکنم اما وظیفه خودم دانستم که با این تصمیم مخالفت کنم. چرا که دکترای آقای میرکاظمی ربطی به نفت نداشت. تجربیات اجرایی ایشان هم مدیریت سازمان اتکا بود و پس از آن هم به وزارت بازرگانی رفتند؛ بنابراین تجربیات مرتبط با نفت هم نداشتند و بنده بر همین اساس با ایشان مخالفت کردم و معتقد بودم برای مدیریت وزارت نفت یا هر وزارتخانۀ دیگری تنها مدیر بودن کافی نیست. البته دیدیم که همین عدم آشنایی ایشان با نفت باعث ضربه به این صنعت شد. اگر استدلال این ها درست باشد یعنی می شود یک مهندس برق را وزیر بهداشت کرد و یک متخصص گوارش را وزیر صنایع!

آقای دکتر اگر بخواهیم به این موضوع این طور که شما می گویید نگاه کنیم پس باید به جنابعالی هم گلایه کنیم که چرا بدون تخصص نفتی و با رشته غیر نفتی ریاست کمیسیون انرژی مجلس را بر عهده گرفتید؟

اولاً که تجربه من در حوزه فعالیت های نفتی و شناختم از این مقوله به سال ها قبل از ورودم به مجلس برمی گردد. ثانیاً مجلس با وزارت نفت خیلی متفاوت است. در مجلس کار ما قانون گذاری بود ما نفت را اداره نمی کردیم. به خاطر دارم چند سال پیش زمانی که رئیس کمیسیون انرژی بودم دریکی از سفرها، آقای نقره کار شیرازی دوستانه از بنده پرسید اگر به شما پیشنهاد می دادند وزیر نفت شوید می پذیرفتید؟ بنده همان جا صراحتاً تاکید کردم که به هیچ وجه چنین کاری را نمی کردم. یعنی حتی در یک صحبت دوستانه و خصوصی هم به خودم اجازه نمی دادم که تصور چنین کاری را داشته باشم. همان طور که گفتم کار ما در مجلس، قانون گذاری بود و قرار نبود جایی را اداره کنیم. ضمن آنکه ما در کمیسیون انرژی علیرغم اطلاعات و تجربیات همکاران در حوزه های مرتبط با نفت و گاز برای هر موردی از کارشناسان حوزه ذی ربط و اطلاعات آن ها بهره می بردیم.

در گمانه زنی های مدیریتی نفت از شما نام برده می شود. تصمیمی برای حضور در نفت دارید؟

بنده خودم را کوچک ترین عضو خانواده نفت، گاز و صنعت می دانم و قاطعانه معتقدم افراد بهتر و قوی تر از بنده در این حوزه ها به وفور یافت می شود که آقای زنگنه هم اشراف کافی و شناخت خوبی از این اشخاص دارند. بنابراین اساساً آقای زنگنه به بنده و امثال بنده نیازی ندارد. اتفاقاً پیشنهادهایی هم از سوی بعضی از دوستان که لطف زیادی به بنده دارند مطرح شد اما پاسخ من ارجاع این دوستان به افراد قوی تری بود که می شناختم. من واقعاً علاقه و اشتیاقی به کار دولتی یا ورود مجدد به کار نمایندگی ندارم. در حال حاضر هم به تدریس و تحقیق در زمینه های علمی و تخصصی خودم در دانشگاه مشغولم و تصمیم دیگری ندارم.

چرا؟ شاید دلیل این قاطعیت شما بر عدم پذیرش کار دولتی و یا عدم ورود به مجلس به مشکلات عدم تأیید صلاحیت جنابعالی به دوره انتخابات مجلس نهم بر می گردد؟

عدم صلاحیت که نهایتاً حل شد و من خودم از کاندیداتوری مجلس انصراف دادم. اما برای نیامدن به فعالیت های دولتی دلایل خودم را دارم.

آقای زنگنه به شما برای مدیریت در نفت پیشنهادی داده است؟

تماس مستقیمی با ایشان نداشتم ولی همان طور که عرض کردم بعضی از دوستان مشترک کارهایی را پیشنهاد کرده اند که آن ها را به افراد قوی تر و مناسب تر ارجاع داده ام. همان طور که عرض کردم اشتیاقی برای ورود به دستگاه های دولتی ندارم.

شما در زمان رأی اعتماد گرفتن آقای زنگنه، در مجلس حاضر شدید و سعی کردید در دفاع از ایشان نمایندگان را همراه کنید. اما صادقانه این گونه جا افتاده که مدیرانی که در زمان رأی اعتماد وزرا کمک می کنند علاقه به مدیریت دولتی دارند و پس از رأی اعتماد وزیر، اغلب بر پست های مدیریتی تکیه می زنند. پس شما با توجه به اینکه می فرمایید علاقه ای برای حضور در کارهای دولتی ندارید با چه هدفی از زنگنه دفاع کردید؟

من شخصاً برای آقای زنگنه احترام زیادی قائلم. ایشان را فرد بسیار مثبتی می دانم و معتقدم وی متخصص و مسلط به مباحث نفت و گاز است. درست است که کسانی مشابه آقای زنگنه که از تخصص لازم برخوردار باشند در کشور وجود دارند که می توانستند وزیر نفت باشند اما بررسی همه آن ها نشان می دهد که با فاصله زیادی نسبت به تجربه و کارآمدی با آقای زنگنه قرار گرفته اند. بنابراین ایشان از نظر بنده بهترین انتخاب بود و در حد توانم برای کمک به ایشان تلاش کردم چون آن را وظیفه خودم می دانستم. معامله ای هم در کار ما نبود. دوستانی که با روحیات بنده آشنا هستند می دانند که اهل این قبیل تحرکات نیستم. بنده اساساً دیداری هم با ایشان بعد از رأی اعتماد نداشتم و فقط در یک تماس تلفنی به وی تبریک گفتم و آرزوی موفقیت کردم. من تصور نمی کنم برای دفاع از یک وزیری که لایق و باکفایت است باید توقع و انتظاری داشته باشیم. کاری که بنده کردم خالصانه به خاطر کشور و مردم بود. مطمئناً آقای زنگنه امروز افراد بسیار مناسب تری را می شناسد و به کار می گیرد که با تجربه و متخصص هستند و در شرایط تحریم می توانند نفت را نجات دهند. این یک واقعیت است که ایشان بعد از هشت سال نفت را با دو سوم تولید زمانی که خودش وزیر بود، تحویل گرفته و باید برای حل این مشکل به او کمک شود.

آقای کاتوزیان به خاطر دارید زمانی که دولت نهم بر مسند کار تکیه زد به نوعی از نفت سخن گفتند که گویی زنگنه و تیم مدیریتی وی آدم هایی از جنس مافیا بوده اند و نفت در فساد غرق شده است. در حال حاضر هم زنگنه تلاش دارد تا مدیران قدیمی را به نفت بازگرداند. فکر نمی کنید برگرداندن آدم های قدیمی در نفت باز هم این شائبه را ایجاد کند که مافیا به نفت بازگشته اند؟

این حرف ها و اتهاماتی که دولت گذشته در مورد نفت و مدیرانش عنوان کرد همه کذب محض بود که متأسفانه در ذهن جامعه تزریق شد و هیچ دلیلی هم برای آن ارائه نکردند. بارها گفتند لیست آدم های فاسد در جیب ماست اما آن را هیچ وقت ارائه نکردند! واقعاً اگر لیست فاسدان نفتی وجود داشت چرا هیچ وقت در اختیار نهادهای نظارتی قرار نگرفت؟ متأسفانه همین اظهارات خلاف واقع، سطحی و عوامانه، اخلاق سیاسی را در کشور تنزل داد. این حرف ها مثل همان اتفاقی است که در دهه 50 میلادی توسط سناتور ژوزف مکارتی  (Joseph McCarthy) در آمریکا رخ داد. او هم ادعا کرد لیست جاسوس های شوروی در جیب من است و 6 سال بحران سیاسی را در آنجا دامن زد. این نوع رفتارها در فرهنگ سیاسی به مکارتیسم شهرت پیدا کرد؛ یعنی طرح ادعاها و تهمت های غیرمستند و بی دلیل و غیرمنصفانه. در چند سال گذشته در کشور ما هم عده ای همین جنبش مکارتیسم آمریکایی را باز تولید نمودند!

مگر مملکت قوه قضاییه ندارد یا نهاد ریاست جمهوری و بازرسی نداشت تا اگر کسی تخلفی کرد با او برخورد شود؟ اما اتفاقی نیفتاد، با کسی برخوردی نکردند و لیستی ارائه نشد! بنابراین کاملاً واضح است که یک سری اتهامات پوچ به نفتی ها زدند. اگر این کارها غیرعمد صورت گرفته باشد باید بگوییم مشکل روحی و فکری و توهمات برخی اشخاص به اخلاق سیاسی کشور ضربه جدی وارد کرده است. به دلیل همین مکارتیسم کاری ها، در حال حاضر اگر کسی سمتی قبول کند امنیت شخصی و خانوادگی او به مخاطره خواهد افتاد و این واقعاً روال درستی نیست که در پیش گرفته شده است. مثلاً در دفتر آقای مطهری شنود گذاشته می شود! مگر ایشان مخالف نظام است؟ ایشان که تمام قد، پای نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه ایستاده اما می بینیم بعضی رفتارهایی می شود که جای تأمل دارد. بعضی دارند کسانی که تمام قد، پای این نظام ایستاده اند را رصد می کنند! بهتر نیست این وقت و توان را بیشتر صرف رصد کردن مخالفان انقلاب و منحرفان و تروریست ها کنند؟

آقای زنگنه این روزها از برگرداندن ظرفیت تولید به دوران هشت ساله مدیریت خودش طی 7 ماه سخن می گوید. عده ای از کارشناسان این وعده را شعاری می دانند. به نظر شما چنین چیزی با توجه به کمبود منابع مالی نفت، قابل تحقق است و اساساً این کار در اولویت سرمایه گذاری نفت قرار دارد؟

این حرف کاملاً منطقی است. آقای زنگنه بحث تولید نکرده بلکه بحث ظرفیت تولید را مطرح کرده است. برای ساماندهی چاه های نفت و افزایش ظرفیت تولید، سرمایه کمتری نسبت به تولید نیاز است. اما به هر حال اگر مشتریان سنتی نفت ما برگردند باید نفتی برای فروش به آن ها وجود داشته باشد و اگر شرایط به حالت گذشته برگردد و بخواهیم نفت بفروشیم باید یک سال زمان بگذاریم تا امکانات فنی، قابلیت ها و چاه ها را به شرایط گذشته برگردانیم. بنابراین زنگنه حرف درستی زده است که امروز باید شرایط فنی و توانمندی و قابلیت استخراج و تولید را فراهم آوریم تا زمانی که مشتری های نفت ایران بیشتر شد بتوانیم ظرف یکی دو ماه، تولید را به حد نصاب برسانیم و مشتریان خودمان را از دست ندهیم.

اجماع بی نظیری برای رأی آوری زنگنه برای وزارت میان تمام طیف ها و گروه های مختلف نفت ایجاد شد اما امروز برخی از کارشناسان با توجه به تغییرات مدیریتی صورت گرفته توسط زنگنه معتقدند انتخاب وی نتوانسته رضایت تمام طیف ها را جلب کند و نقطه ضعف این مسئله را در عدم انتخاب افراد متخصصی جستجو می کنند که انتخاب آن ها می توانست رضایت تمام طیف ها را جلب کند. نظر شما در این مورد چیست؟

من تصور می کنم آقای زنگنه سعی می کند از افراد متخصص و با کفایت در سمت های مختلف بهره ببرد. قطعاً در هیچ کجا لحاظ کردن تمام سلیقه ها در انتصابات کار آسانی نخواهد بود. اما اولویت اصلی باید توانمندی افراد باشد. بنابراین راضی کردن تمام سلیقه ها امکان پذیر نیست. به هر حال در یک مجموعه وقتی مدیری منصوب می شود همه با آن مدیر موافق نیستند بلکه قطعاً کسانی هستند که با آن انتصاب موافق نباشند. در نفت، نگاه های مختلف وجود دارد. از تفکرات اصولگرایی و اصلاح طلبی گرفته تا تکنوکرات ها و ملی، مذهبی ها؛ بنابراین ایجاد رضایت در میان تمام این تفکرات با یک انتصاب کار آسانی نخواهد بود. البته این یک مسئله تاریخی است و ربطی به نوع انتصابات آقای زنگنه هم ندارد. در زمان حضرت امیرالمؤمنین (ع) هم وقتی ایشان مثلاً مالک اشتر را حاکم مصر کرد انتقادهایی زیادی شد و همه از این انتصاب راضی نبودند. بنابراین در همه جا چنین چیزهایی اتفاق می افتد و درعین حال جلب نظر همه کار آسانی نیست.

آقای دکتر شما به اینکه نفت انگلیسی اداره می شود معتقدید؟

من به هیچ وجه معتقد به این حرف ها نیستم. کسانی که چنین ادعاهایی دارند باید مستدل حرف بزنند. بنده شخصاً به نوع نگاه مدیران کشور به موضوع منابع انرژی به خصوص نفت و گاز و نحوه هزینه کرد درآمدهای ناشی از این منابع انتقاداتی دارم و معتقدم پایه غلطی از گذشته های دور گذاشته شده و متأسفانه تداوم پیدا کرده است؛ مثلاً کشور ما می توانست به لحاظ توسعه زیرساخت ها با این همه منابع ارزشمند در شرایط بهتری باشد، ما هیچ وقت در مرکز توسعه نبودیم و به جرأت می گویم که کشور ما همیشه در حاشیه توسعه قرار داشته است. شاید بودجه کشور به نفت وابسته باشد یا بعضی به خام فروشی معترض باشند و انتقادات دیگری متوجه نفت باشد که از این جهات در خطر باشیم چون روی لبه تیغ حرکت می کنیم و خارجی ها هم شاید از این شرایط خوشنود هستند اما اینکه خارجی ها طی این همه سال بر نفت ما مدیریت کرده اند یا ما را هدایت می کنند، سخن غلطی است. ولی می توان گفت که اصولاً از سوء مدیریت و عدم مشورت گیری صحیح و نگاه غیرعلمی به مقولات توسعه ای رنج برده ایم.

آقای دکتر پس از شما ریاست کمیسیون انرژی مجلس را آقای میرکاظمی وزیر اسبق نفت بر عهده گرفتند که در پرونده ایشان توقف سوآپ و ضرر ناشی از آن تصمیم برای کشور وجود داشت. در آن زمان شما با توجه به مسئولیتی که داشتید ظاهراً چند جلسه برای بررسی دلایل توقف سوآپ نفت تشکیل دادید. نظر کمیسیون پس از تحقیقات گسترده بر روی این تصمیم چه بود؟

ما در آن زمان پس از پیگیری های مستمر به این نتیجه رسیدیم که توضیحات آقای میرکاظمی برای اتخاذ چنین تصمیمی موجه نبوده است. ظاهراً ایشان بر اساس یک گزارش غلط چنین تصمیم اشتباهی را گرفته بودند.

ایشان معتقدند با توقف سوآپ نفت، جلوی فساد فردی به نام بابک زنجانی گرفته شده است؟

نام این شخص آن زمان از سوی ایشان مطرح نمی شد. علی رغم اینکه به مجلس دعوت شدند و توضیح دادند اما اشاره ای به مسئله این فرد نکردند. ضمناً ایشان این روزها از تحقیق و تفحص می گویند درحالی که وقتی بنده شنیدم تعجب کردم که ایشان تصمیم دارند در واقع از خودشان تحقیق و تفحص کنند! آن روزها آقای میرکاظمی وزیر بوده و باید خودش جوابگوی اتفاق های آن زمان باشد. در ضمن اگر کسی مشغول کار خلافی بوده چرا همان موقع این مسئله را مطرح نکردند و او را تحویل حراست نفت و یا نهادهای نظارتی دیگر ندادند؟ نام این شخص چند ماهی است که مطرح شده اما تعجب این جا است که بر اساس گفته های آقای میرکاظمی شروع تخلفات این شخص ظاهراً به زمان آقای میرکاظمی برمی گردد.

در مورد کرسنت هم شما پیگیری هایی در مجلس داشتید. نظرتان در مورد این قرارداد چه بود؟

بعد از برگزاری چهار جلسه، در نهایت دستگاه های نظارتی حاضر در جلسات، نظرشان در مورد شرایط قرارداد منفی بود و معتقد بودند در مواردی چون قیمت می شد تصمیم های بهتری گرفت. هرچند که مسئولان امضای این قرارداد معتقد بودند این قرارداد بنا بر قیمت نفت آن زمان که پایین بوده بسته شده اما به هر حال نظرها در مورد 7 تا 8 مورد این قرارداد مثبت نبود. اما هیچ حرفی از خیانت مدیران نفتی مطرح نبود و هیچ وقت هم چنین چیزی ثابت نشد. حتی در دولت دهم هم سعی داشتند این قرارداد را تغییر بدهند و اجرایی شود اما موافق منتفی شدن آن نبودند. شاید برای همین هم بود که آقای رحیمی و مرحوم کردان که در آن زمان وزیر کشور بود با مسئولان کرسنت قرار ملاقات گذاشتند و روی تغییر قیمت گاز مذاکراتی به عمل آوردند. اما باید به هر حال این قرارداد تعیین تکلیف شود یا با توافق طرفین تغییرات در آن اعمال و اجرایی شود یا کاملاً لغو شود.

 


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir