بازگشت به بالای صفحه
FACEBOOK TWITTER RSS FEED JOIN US NEWSLETTER
print version increase font decrease font
تاریخ انتشار : دوشنبه 15 مهر 1392      12:30

یک کارآفرین چگونه با خانواده خود رفتار می کند؟ / پسران در کنار پدر

در میان اهالی سیاست نیز به سبب رعایت اعتدال در هنگام پذیرش عنوان سخنگویی قوه قضاییه، احترام بسیار دارد و برای اهالی اقتصاد نیز به جهت حضور در مرکز پ‍ژوهش‌های بازرگانی اتاق بازرگانی ایران چهره‌ای شناخته شده‌است.

ساعت از شش صبح گذشته است. سالن اصلی حسینه کم کم از جمعیت پر می شود. هر کسی می آید، گوشه ای را برای نشستن انتخاب می کند. بیشتر کسانی که می آیند سنی بیش از 50سال دارند. گوشه ای را انتخاب می کنند ومی نشینند. حاضران در حسینیه طبقه پایین منزل خیابان یاسر، همگی از اهالی اقتصاد، متدینین بازار و دوستان قدیمی حاج آقا میرمحمدصادقی هستند. دیوار حسینه را با پرچم های سیاه پوشانده اند. ابتدای ورودی اصلی حسینه چند صندلی چیده شده است. تا دو سال قبل مرحوم حاج آقا بهاالدین میرمحمدصادقی روی همین صندلی ها می نشست.

جای او ولی امسال قاب عکس بزرگی شده که بردیوار حسینه زده اند. حاج به رسم سال های گذشته در مقابل ورودی  اصلی حسینه می ایستد و به تمامی کسانی که وارد می شوند، سلام وخوشامد می گوید. او رسم خودش را دارد. با همه دست می دهد، احوالپرسی می کند و از حضورشان در جمع تشکر می کند. کمی دورتر از او دکترحسین میرمحمدصادقی، فرزند حاج آقا می ایستد و او نیز به سبک پدر به خوشامدگویی میهمانان صبح گاهی می پردازد. دکتر حسین سخنگوی سابق قوه قضاییه، استاد دانشگاه حقوق شهید بهشتی از چهره های سرشناس جمع به شمار می آید. او دانش آموخته مدرسه علوی تهران است. سال های جوانی را به تحصیل «حقوق» پرداخته  سال های میانسالی را در قوه قضاییه و بازهم دانشگاه ولی این بار برای تدریس گذرانده است. در میان دانشجویان حقوق دانشگاه شهید بهشتی استادی محبوب به شمار می آید.

 در میان اهالی سیاست نیز به سبب رعایت اعتدال در هنگام پذیرش عنوان سخنگویی قوه قضاییه، احترام بسیار دارد و برای اهالی اقتصاد نیز به جهت حضور در مرکز پ‍ژوهش های بازرگانی اتاق بازرگانی ایران چهره ای شناخته شده است. او مشتری ثابت جلسات صبح گاهی هیئت حاج آقا به شمار می اید. حاج آقا میرمحمدصادقی طی تمامی سال هایی که به فعالیت های اقتصادی پرداخته، همراهی با خانواده خود را نیز فراموش نکرده است. سبک زندگی مذهبی او سبب شده تا جلساتی مداوم برای همراهی مشترک میان فرزندان و پدر مهیا شود. از برگزاری مراسم های معروف افطاری ماه مبارک رمضان تا دیدارهای جمعی در عید غدیر و مراسم های ده دوم ماه مبارک رمضان همگی در لیست برنامه های جمعی خانواده به شمار می آید. حسین میرمحمدصادقی و دیگر فرزندان حاج آقا در چنین محیطی رشد کرده اند.

 دکتر حسین از روزهای کودکی خود در کنار خانواده روایت هایی را در ذهن دارد که از همین سبک زندگی حکایت می کند. اومی گوید:« سال های خیلی دور که به همراه مرحوم عمویم حاج آقا بهاالدین میرمحمدصادقی زندگی می کردیم، رسم این بود که دو خانواده حتی از سفره مشترک استفاده می کردند. یعنی برای شام یک سفره می انداختند و همگی دور آن جمع می شدیم و شام می خوردیم.» حاج آقا میرمحمدصادقی خود در این مورد می گوید:« ابتدا اخوی از اصفهان به تهران آمدند. پس از مدتی نامه ای برای من دراصفهان فرستادند و گفتند شما هم به اتفاق مادر و خانواده به تهران بیایید. به تهران که آمدیم در یک خانه به همراه فرزندان و مرحوم حاج آقا بهاالدین و خانواده ایشان زندگی می کردیم.» خانه این دو برادر ولی تنها به حضور خانواده ها منحصر نمی شد، حاج آقا عادت به پذیرایی از میهمانان بسیار داشت و سفره خانواده به صورت مدام برای مهمانان پهن بود. دکتر حسین میرمحمدصادقی در این مورد می گوید:« خانه ما همیشه پراز میهمان بود. کمتر پیش می آمد که درخانه میهمان نباشد. واقعا از دوران کودکی روزی را به یاد نمی آورم که در خانه ما میهمان نبوده باشد. همیشه خانه پر از میهمان بود. در همین فضا من به همراه دیگر فرزندان حاج آقا رشد کردیم. این رفتارحاج آقا در پذیرایی از میهمانان مختلف به ما آموخت که چگونه باید رفتاری اجتماعی ومردم دارانه داشته باشیم.» حاج آقا علاقه بسیاری به پذیرایی از دیگران دارد. او حتی مسافران شهرستانی را نیز به خانه خود می آورد تا در مدت حضورشان در تهران احساس غربت نکنند. او می گوید:« وقتی کسی برای خرید از شهرستان به تهران می آمد و به حجره ما رجوع می کرد، اگر جای مشخصی برای اقامت نداشت او را به خانه خودمان می بردیم. امکانات آن روز تهران اینطور نبود که هتل و جای خاصی برای اقامت وجود داشته باشد.

 به همین جهت ما سعی می کردیم که از این افراد پذیرایی کنیم.» میرمحمدصادقی در نگاه فرزندانش ازهمین روزها ساخته شد. دکتر حسین پدر را مردی صمیمی و نیکوکار می شناسد و می گوید:« آنچه طی این سال ها ما از ایشان فراگرفتیم، اصول احترام، نیکوکاری، مردم دارای و رعایت انصاف و دین داری بود. پدر همیشه طوری رفتار می کردند که ما آزادی عمل و انتخاب داشته باشیم ولی شیوه تربیت خانواده به صورتی بود که با وجود همین آزادی عمل و انتخاب بازهم تمامی فرزندان سعی کردند در راه ایشان قدم بگذارند.» حاج آقا میرمحمدصادقی همزمان با گسترش فعالیت های اقتصادی، رسیدگی به فرزندان خود را فراموش نکرد. او حتی در سال های ابتدای تحصیل فرزندانش به صورت مستمر به عضویت انجمن های اولیا و مربیان مدرسه نیز در می آمد. او می گوید:« علاقه بنده به بحث مدرسه سازی ازهمین جا آغاز شد. به شدت به را ه اندازی مدرسه و امور اینگونه علاقه مند بودم. در تمام سال های تحصیل فرزندانم عضو انجمن اولیا و مربیان بودم و هرکمکی برای مدرسه از دستم برمی آمد انجام می دادم. زمانی که دکتر حسین در مدرسه علوی تحصیل می کردند، من به مدرسه بارها سرمی زدم. یک خاطره جالب در ذهن دارم. مدرسه علوی توسط مرحوم علامه کرباسچیان که از مردان متدین و نیکوکار و مورد تایید همگان بودند، اداره می شد. بین بنده و ایشان علاقه خاصی برقرار بود. در همین دوران ما و دیگر دوستان در بازار سعی می کردیم به مدرسه علوی هم کمک هایی داشته باشیم. یک روز مرحوم علامه کرباسچیان با من تماس تلفنی گرفتندو گفتند امروز ظهر فرزند شما یعنی دکتر حسین، با یک پسر جوان دیگر از مدرسه به سمت خانه آمدند.

 ایشان آن دوست حسین را نمی شناختند و از این جهت نگران شده بودند. گفتند لازم دیده اند که ماجرا را به من اطلاع دهند. برای ایشان توضیح دادم که حسین به همراه پسرعمویش بوده است. وقتی این را گفتم خیالشان راحت شد.قصدم از بیان این خاطره این بود که دقت عمل ایشان را توضیح دهم.» دکتر حسین میرمحمدصادقی هم علاقه و توجه پدر به مدرسه سازی را از همین رفتار درک کرده بود:« ایشان به کارای مدرسه ما نظارت دقیق داشت. البته به دلیل اینکه من در مدرسه علوی تحصیل می کردم از نظر آموزشی مشکلی هیچ وقت وجود نداشت ولی با این حال حاج آقا بازهم حواسشان به ما بود. اینطور نبود که به دلیل  مشغله های فراوان کاری از بچه ها غافل شده باشند.» حاج آقا نهضت مدرسه سازی را ازهمین دوران آغاز می کند. او به همراه برادرش مرحوم حاج آقا بهاالدین میرمحمدصادقی طی سال های بعدی در احداث 100 مدرسه نقش مستقیم و اثرگذار داشته است. همزمان در فعالیت های خیریه مانند تاسیس صندوق های قرض الحسنه هم حضور جدی پیدا می کنند. همین موضوع روحیه فرزندان را دگرگون می کند. حاج آقا میرمحمدصادقی طی تمامی سال های گذشته  همین روال را حفظ کرده​است. خانواده او در کنار مرد کارآفرین قرار دارند. پسران او همگی تحصیل را تا اخذ درجه دکترا ادامه دادند. از میان آنها حسین شهرت بیشتری پیدا کرد. او می گوید:« زندگی و رفتار حاج آقا در رفتار ما ه اثرگذار بود. ایشان به معنای واقعی طی تمامی سال​های گذشته الگو بودند.» حاج آقا میرمحمدصادقی خود نیز راه سابق را ادامه می​دهد.

 او همچنان به مدارس سرکشی می کند، صندوق های قرض الحسنه را حمایت می کند و صبح​گاه خود را به دفتر کارش می رساند. فرزندان او نیز در کنار حاج اقا قرار می گیرند از همراهی در اداره جلسات هیات مذهبی تا اداره خانواده.


آدرس ایمیل فرستنده : آدرس ایمیل گیرنده  :

نظرات کاربران
محسن پورکیانی
پنجشنبه 18 مهر 1392      9:42

درود خدا برهمه آنهایی که با دیدن آنها یا رفتار آنها آدمی به یاد خداو ائمه میافتد نشر زندگی پاک دستان نشر معارف الهی است آروز دارم من هم اندکی از محاسن آنها را داشته باشم افسوس که ......
ارسال نظر
نام کاربر
ایمیل کاربر
شرح نظر
Copyright 2014, all right reserved | Developed by aca.ir